« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 معنای لغوی و اصطلاحی/ شقاق /فقه خانواده

 

موضوع: فقه خانواده / شقاق / معنای لغوی و اصطلاحی

کلام در بحث شقاق است. ابتدا شقاق را در لغت و سپس در اصطلاح معنا می‌کنیم.

معنای لغوی شقاق

شقاق در لغت به معنای ناهمگونی و مخالفت[1] است. یعنی مثلاً دو نفر در دو مسیر جدا و مخالف هم حرکت می‌کنند که می‌گویند بینشان شقاق است، یا دو نفر بر سر یک دو راهی می‌رسند و یکی به مسیر سمت راست و دیگری به مسیر سمت چپ می‌رود که می‌گویند مسیر این دو نفر، مخالف یکدیگر بوده و بینشان شقاق است. پس شقاق یعنی مثلاً دو دوست یا دو برادر یا دو انسان در دو جهت و دو مسیر مخالف هم بودن.

شقاق به معنای شق العصا است.[2] یعنی مثلاً شخص بین خودش و دوستش شق عصا کرده. مثلاً گاهی می‌گویند فلانی شق عصای مسلمین کرده، یعنی بین مسلمان‌ها ایجاد عداوت، دشمنی و مخالفت کرده. پس شق عصا به معنای ایجاد دشمنی است.

پس شقاق در لغت، به معنای مخالفت است؛ یعنی یکی در یک شقه و ناحیه و دیگری در شقه و ناحیه دیگر و مقابل یکدیگر می‌باشد. پس شقاق از مخالفت و ناهمگونی می‌آید و اینکه یکی در این طرف و دیگری در طرف مقابل باشد یا از شق العصا بینک و بین دیگری.[3]

ابن منظور در لسان العرب می‌فرمایند والمُشاقَّةُ وَالشِّقَاقُ: (مصدر باب مفاعله مثل مکاتبه و کتاب یا مقاتله و قتال) غَلَبَةُ العداوةِ وَالْخِلَافِ، شاقَّهُ مُشاقَّةً وشِقاقاً: خالَفَه، صرف عداوت هم نمی‌گوید بلکه می‌گوید غلبه عداوت. یعنی دشمنی بینشان آنقدر زیاد شده که یکی در مسیر کاملاً مخالف با دیگری قرار گرفته. البته دوباره فقط صرف مخالفت را می‌گوید، اما در ابتدا می‌گوید غلبة العداوه و الخلاف. که ظاهراً شاید از تعبیر ابن منظور در لسان العرب بشود هر دو معنا (هم غلبه مخالفت و هم خود مخالفت) را استفاده کرد.

وَقَالَ الزَّجَّاجُ فِي قَوْلِهِ تعالى: إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ، هم خلاف و هم عداوت و دشمنی بین دو نفر. مثلاً ممکن است دو نفر از دو راه مجزا بروند، اما بینشان دشمنی نباشد. به این هم، شقاق می‌گویند. سُمِّيَ ذَلِكَ شِقاقاً لأَن كُلَّ فَرِيقٍ مِنْ فِرْقَتَي العدواة، از دو گروهی که با هم عداوت دارند. قَصَدَ شِقًّا أَي نَاحِيَةً غَيْرَ شِقِّ صَاحِبِهِ،[4] پس شقاق در لغت، مصدر باب مفاعله شد و 2 معنا دارد. البته شاید بتوانیم بگوییم ریشه معنای دوم هم به معنای اول برمی‌گردد، اما در معنای دوم عنایت زائده‌ای هست که در معنای اول وجود ندارد.

معنای اصطلاحی شقاق

در اصطلاح شاید بشود از تعابیر بزرگان 2 معنا و بلکه 3 معنا برای معنای شقاق استفاده کنیم:

1. یک معنا یعنی صرف اینکه زن و شوهر نسبت به یکدیگر کراهت داشته باشند. کراهت الزوجین بالنسبة الی الآخر؛ در حالیکه در نشوز، زوجه نسبت به زوج کراهت داشت و می‌شد نشوز الزوجه و زوج نسبت به زوجه کراهت داشت و می‌شد نشوز الزوج. اما در شقاق، کراهت طرفینی می‌باشد. یعنی هر دو طرف نسبت به یکدیگر کراهت دارند.

2. بعضی از بزرگان هم گفته‌اند صرف کراهت نسبت به یکدیگر کافی نیست، بلکه زن و شوهر علاوه بر کراهت باید نسبت به یکدیگر نشوز هم داشته باشند. در اینجا نشوز به معنای خروج از اطاعت نسبت به دیگری و خروج از ادای حق دیگریست.

پس در اینجا یک معنای شقاق شد کراهت طرفینی و معنای دوم شد کراهت طرفینی به علاوه نشوز، که نشوز در اینجا به این معناست که حق دیگری را اتیان نکنند. مثلاً کسانی که معنای اول شقاق (طرفین نسبت به یکدیگر کراهت داشته باشند) را گفته‌اند، همین مقدار کافیست.

مرحوم محقق حلی در مختصر النافع می‌فرمایند الشقاق: فهو أن يكره كل منهما صاحبه،[5] شقاق چه بین زن و شوهر و چه بین دو دوست یا دو همسایه یا دو برادر و هکذا.

مرحوم سید علی طباطبایی در ریاض می‌فرمایند و اما الشقاق فهو ان یکره کل منهما صاحبه سمى به لكون كل منهما في شق غير شق الآخر.[6]

مرحوم محدث بحرانی در الحدائق الناضره می‌فرمایند و هو أن يكره كل واحد من الزوجين صاحبه، فيكون كل واحد منهما بكراهيته للآخر في شق عنه.[7] یکی در یک ناحیه و دیگری در ناحیه دیگر است و در مخالفت با هم جمع نیستند.

چند تن از بزرگان در تعریف شقاق گفته‌اند باید بین طرفین نشوز هم باشد. که گفتیم در نشوز خلاف است. اما منظور از نشوز در اینجا یعنی علاوه بر خلاف، نباید ادای حق نسبت به طرف مقابل هم باشد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرمایند و الشقاق هو أن يكون النشوز منهما كأن كان كل واحد منهما قد صار في شق غير الآخر،[8] نشوز هم باشد. البته اگر نشوز باشد، قطعاً قبل از آن، مخالفت هم هست.

مرحوم شیخ طوسی نیز می‌فرماید إذا ظهر الشقاق بين الزوجين لم يخل من ثلاثة أحوال: إما أن يكون النشوز منها أو منه أو يشكل الأمر، فإن كان منها فقد مضى مستوفى، و إن كان منه لم يخل من أحد أمرين إما أن يكون منه النشوز أو دلائله. فإن كان النشوز منه و هو أن يمنعها حقها من نفقة و كسوة و نحو هذا، فالحاكم يلزمه أن يسكن الزوجين إلى جنب عدل يشرف عليهما و قد مضى.[9]

مرحوم روحانی در فقه الصادق تصریح می‌کنند که این دو معنا در مسئله وجود دارد. هل الشقاق يتحقق بكراهة كل منهما صاحبه ولو لم يمتنع كل منهما من حقوق الاخر؟[10] آیا صرف کراهت داشتن است؟ (معنای اول) شوهر مخالف او (زن) است و از او خوشش نمی‌آید و کراهت دارد. صرف کراهت داشتن است، ولو اینکه هیچ کدام از ادای حق دیگری امتناع ندارد، یعنی حق دیگری را ادا می‌کنند، یعنی نشوز ندارند. ام يعتبر في تحققه النشوز منهما؟ یا نشوز هم باید باشد؟ والظاهر صدقه مع كل من الامرين، هر دو، اصطلاحاً شقاق است، چه صرف کراهت طرفینی و چه کراهت طرفینی به علاوه نشوز طرفینی.

3. معنای سوم شقاق از کلام مرحوم علامه در قواعد جلد سوم صفحه 96 استفاده می‌شود، که کراهت به علاوه نشوز طرفینی، شقاق نیست. شقاق مرحله دیگریست و این معنا خوف بر شقاق است. یعنی شقاق معنای بالاتریست. پس اگر کراهت و نشوز طرفینی باشد، می‌شود خوف شقاق. یعنی شاید بتوانیم اینگونه تعبیر کنیم که می‌شود سبب شقاق. یعنی با این خوف، شقاق ایجاد می‌شود و ممکن است به شقاق بینجامد یا نینجامد.

پس شقاق می‌شود یک مرحله بالاتر از معنای دوم. ایشان می‌فرمایند و لو كان النشوز منهما، و خشي الحاكم الشقاق بينهما،[11] نشوز طرفینی هم شده و حاکم شرع نگران و ترسان از تحقق شقاق است. یعنی هنوز ممکن است به شقاق برسد یا نرسد، بعث حكما من أهل الزوج و حكما من أهلها لينظرا في أمرهما، یک حَکَم از اهل زوجه و یک حکم از اهل زوج انتخاب و این دو در کار قوم و خویش زن و شوهر دقت کنند تا بتوانند بین آنها تصالح برقرار کنند.

مرحوم فاضل هندی در کشف اللثام، کلام مرحوم علامه را اینگونه بیان کرده و می‌فرمایند شقاق با نشوز است، یعنی صرف النشوز یعنی شقاق. اما چه زمانی 2 حکم بیاوریم؟ جایی که شقاق خیلی شدید است. پس خشی الحاکم الشقاق بینهما، یعنی خشی الحاکم الشقاق شدید بینهما. منظور مرحوم علامه از عبارتش (و خشی الحاکم الشقاق بینهما) صرف الشقاق نیست بلکه شقاق شدید است. پس شقاق با نشوز محقق می‌شود.

و لو كان النشوز منهما و خشي الحاكم شدّة الشقاق بينهما و التأدّي إلى التسابّ و التهاجر و التضارب أو دوامه، أو «خشي» بمعنى «علم»،[12] کلمه شدت را اضافه کرده است. شدت شقاق به چیست؟ فهمیدیم که شقاق به مرحله نشوز رسیده. به سب کردن و فحش دادن تعدی شود و سبب گردد بینشان قهری طولانی محقق شود یا همدیگر را بزنند و امثالهم، اینجا می‌شود شدت شقاق. والا شقاق می‌شود تا مرحله نشوز.

مرحوم محقق حلی (دایی مرحوم علامه حلی) در شرائع الاسلام هم خشی الشقاق به کار برده است. یعنی ظاهر عبارت هر دو (مرحوم علامه و مرحوم محقق حلی) این است که نشوز مرحله خشی الشقاق است. و هو فِعال (وزن فعال) الشقاق و هو فعال من الشق كان كل واحد منهما في شق فإذا كان النشوز منهما و خشي الشقاق بعث الحاكم حكما من أهل الزوج و آخر من أهل المرأة على الأولى و لو كانا من غير أهلهما أو كان أحدهما جاز أيضا.[13]


logo