1404/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله چهارم: مسئله نهی از عبادت و معامله/ مقدّمه دوّم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله چهارم: مسئله نهی از عبادت و معامله/ مقدّمه دوّم
امر دوّم: کلمهی شیئ.
مراد از کلمهی شیئ، شیئ با آن معنای وسیعی که دارد، نیست چون نهی متعلّق به امثال اکل و شرب، بالضرورة، داخل در محلّ نزاع نیست با اینکه اکل و شرب و امثال این دو، از مصادیق شیئ هستند. مراد از کلمهی شیئ که در عنوان بحث آمده، دو چیز است.
۱) عبادت.
در مراد از عبادت که نهی به آن تعلّق گرفته، چهار نظریّه وجود دارد.
اوّل: نظریّه محقّق خراسانی: مراد از عبادت، عبادت ذاتی و یا عبادت تعلیقی است.
عبادت ذاتی یعنی عملی که ذاتاً عبادت است. ذاتاً یعنی عبادیّت او متوقّف بر تعلّق امر نیست و لذا اگر نهی به عبادت ذاتی تعلّق بگیرد، این نهی مضرّ به مقرّبیّت او است نه عبادیّت او. مثل سجود اگر به قصد تعظیم لله یا تعظیم لغیر الله انجام بگیرد. عبادت تعلیقی یعنی عملی که اگر امر به آن تعلّق بگیرد، این امر امر عبادی است. امر عبادی یعنی امری که منحصراً با انجام متعلّق آن با قصد قربت، ساقط می شود. پس عبادت تعلیقی، فاقد امر فعلی است. مثل صوم یوم العیدین. تعلّق نهی به عبادت ذاتیّه و عبادت تعلیقیّه، به خاطر عدم امر فعلی، بدون مانع است.
دوّم: نظریّه مرحوم شیخ انصاری: مراد از عبادت، ما امر به لاجل التعبّد به، است. یعنی عملی که شارع به آن امر کرده تا مکلّف به وسیلهی اتیان آن به داعویّت امر، خداوند را عبادت نماید. مثل صلوة.
اشکال از طرف محقّق خراسانی:
صغریٰ: شرط صحّت تعریف، تعلّق نهی به عبادت به معنای مذکور است (غرض مرحوم شیخ، تعریف عبادتی است که در عنوان مسأله در قالب لفظ شیئ آمده و لذا این تعریف در صورتی صحیح است که تعلّق نهی به عبادت به این معنا، صحیح باشد. مطارح الانظار، طبع قدیم، ص۱۵۸).
کبریٰ: تعلّق نهی به عبادت به معنای مذکور، منتفی است (عبادت طبق تعریف مذکور، عملی است که دارای امر فعلی است و تعلّق نهی فعلی به عملی که دارای امر فعلی است، به علّت محذور اجتماع امر و نهی در شیئ واحد، محال است).
نتیجه: شرط صحّت تعریف، منتفی است و با انتفاء شرط، صحّت تعریف نیز منتفی خواهد بود. با این بیان، نقض در کلام محقّق حکیم ظاهر میشود. این محقّق معتقد است که غرض مرحوم شیخ، تعریف عبادت من حیث هی است نه عبادت واقعه در عنوان بحث. (حقائق الاصول ج۱ ص۴۲۵).
سوّم: نظریّه صاحب فصول: مراد از عبادت، ما یتوقّف صحّته علی النیّة است. یعنی عملی که صحّت آن متوقّف بر قصد قربت است. مثل صلوة.
اشکال از طرف مرحوم شیخ:
صغریٰ: تعریف عبادت به ما یتوقّف صحّته علی النیّة، لازمهاش دور است (از طرفی معرفت عبادت متوقّف بر معرفت صحّت است چون صحّت، از اجزاء حدّ است و بدیهی است که معرفت محدود، متوقّف بر معرفت اجزاء حدّ است. از طرفی دیگر معرفت صحّت نیز متوقّف بر معرفت عبادت است چون صحّت در عبادت به معنایی و صحّت در غیر عبادت به معنایی دیگر است و مراد از صحّت مأخوذ در حدّ، صحّت در عبادت است و بدیهی است که معرفت صحّت در عبادت، متوقّف بر معرفت عبادت است. بنابراین، معرفت عبادت متوقّف بر معرفت عبادت است و این، دور است).
کبریٰ: و اللّازم باطل (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.
قال الشیخ: انّ معرفة العبادة موقوفة علی معرفة الصحّة لوقوعها جزءً لحدّها و معرفة الصحّة موقوفة علی معرفة العبادة لانّ الصحّة فی العبادات معناه سقوط القضاء لا الصحّة علی وجه الاطلاق و معرفة المقیّد موقوفة علی معرفة القید و التقیید. (مطارح الانظار، طبع قدیم، ص۱۵۸).