1403/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت چهارم: دربارهی ضدّ خاصّ
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت چهارم: دربارهی ضدّ خاصّ
اشکال دوّم بر دلیل اوّل:
صغریٰ: شرط تحقّق طلب ضدّین، فعلیّت امر به اهمّ و امر به مهمّ در زمان واحد است (در نظر محقّق خراسانی همان طوریکه در دلیل آمده، فعلیّت این دو امر در زمان واحد، موجب طلب ضدّین میشود).
کبریٰ: فعلیّت امر به اهمّ و امر به مهمّ در زمان واحد، در باب ترتّب منتفی است.
توضیح: اگر شرط امر به مهمّ، عصیان امر به اهمّ به نحو شرط متأخّر باشد، نظر مستدلّ در باب شرط متأخّر حکم تکلیفی این است که شرط، شیئ بوجوده العلمیّ است نه شیئ بوجوده الخارجی. مثلاً در مثال ان سافرت یوم الاثنین فتصدّق قبله بایّام، شرط وجوب تصدّق، تصوّر مسافرت مخاطب توسّط حاکم است نه مسافرت مخاطب. و در مثال ترتّب نیز شرط ازل النجاسة عن المسجد، تصوّر عصیان امر صلّ صلوة العصر است نه عصیان خارجی امر صلّ صلوة العصر. ولی در مبحث شرط متأخّر اثبات شد که در باب شرط متأخّر حکم، شیئ بوجوده العلمی (تصوّر مسافرت مخاطب) شرط جعل و حکم انشائی، و شیئ بوجوده الخارجی (مسافرت خارجی مخاطب) شرط مجعول و حکم فعلی است. بنابراین، برای فعلیّت امر به مهمّ، وجود خارجی عصیان امر به اهمّ لازم است و با تحقّق عصیان خارجی امر به اهمّ، اگر چه امر به مهمّ فعلیّ میشود ولی امر به اهمّ ساقط میشود (که مبنای مستدلّ است) و در نتیجه، این دو امر در زمان واحد فعلیّت پیدا نمیکنند. و اگر شرط امر به مهمّ، عزم بر عصیان امر به اهمّ باشد، اگر چه در زمان عزم، این دو امر فعلی میشوند و بالفرض طلب ضدّین در زمان واحد تحقّق پیدا میکند ولی در نظر قائلین به ترتّب، عزم شرط فعلیّت امر به مهمّ نیست (محاضرات ج۳ ص۱۵۰).
نتیجه: شرط تحقّق طلب ضدّین، در باب ترتّب منتفی است.
اشکال سوّم بر دلیل اوّل از طرف محقّق نائینی:
صغریٰ: شرط استحالهی ترتّب، تحقّق طلب جمع در ترتّب است (در ترتّب، جمع طلب است چون در ظرف عصیان امر به اهمّ، طلب اهمّ و طلب مهمّ وجود دارد. علّت وجود طلب اهمّ این است که عصیان امر به اهمّ، موجب سقوط طلب اهمّ نمیشود و علّت وجود طلب مهمّ این است که شرط وجود طلب مهمّ که عصیان امر به اهمّ باشد، موجود است. اگر در ترتّب، این جمع طلب منتهی به طلب جمع شود، ترتّب محال خواهد بود).
کبریٰ: تحقّق طلب جمع در ترتّب، منتفی است.
توضیح: از طرفی طلب جمع در جایی است که حدّ اقلّ دو شیئ در بین باشد که بر فرض امکان جمع بین این دو، هر دو مطلوب و محبوب مولا باشد. از طرفی دیگر در ترتّب بر فرض محال، اگر بین اهمّ و مهمّ جمع شود، مهمّ بر صفت مطلوبیّت و محبوبیّت نخواهد بود بلکه مهمّ، لغو است. بنابراین، در ترتّب، منحصراً جمع طلب است نه طلب جمع. به بیان دیگر، الواقع (جمع طلب) لیس بمحالٍ و المحال (طلب جمع) لیس بواقعٍ.
نتیجه: شرط استحالهی ترتّب، منتفی است و با انتفاء شرط، استحاله نیز منتفی خواهد بود (فوائد الاصول ج۱ ص۳۶۳).
بنابراین، در این عبارت «امر به ضدّین در زمان واحد» قید در زمان واحد، قید امر است نه قید ضدّین. چون اوّلی، جمع طلب است و دوّمی، طلب جمع.