1403/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت چهارم: دربارهی ضدّ خاصّ
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت چهارم: دربارهی ضدّ خاصّ
جواب اوّل از اشکال از طرف محقّق صدر:
صغریٰ: شرط صحّت فرد مزاحم، احراز وجود ملاک در فرد مزاحم است (مراد از فرد مزاحم در دو مثالی که در اشکال آمده، صلوة آیات در وقت صلوة عصر است. در نظر محقّق نائینی اگر مکلّف فرد مزاحم را به قصد ملاک انجام بدهد، فرد مزاحم مطلقا صحیح است. مطلقا یعنی اعمّ از اینکه امر به صلوة عصر مقتضی نهی از صلوة آیات باشد و یا نباشد. ولی باید توجّه داشت که قصد ملاک فرع بر احراز وجود ملاک در فرد مزاحم است).
کبریٰ: احراز وجود ملاک در فرد مزاحم، منتفی است (از طرفی امر به فرد مزاحم در اثر تزاحم ساقط میشود یعنی تقدیم امر به مضیّق در صورت تزاحم واجب مضیّق و موسّع و تقدیم امر به مضیّق اهمّ در صورت تزاحم واجب مضیّق اهمّ و واجب مضیّق مهمّ موجب سقوط امر به فرد مزاحم میشود. از طرفی دیگر برای احراز وجود ملاک، طریق دیگری جز امر وجود ندارد. بنابراین، وجود ملاک در فرد مزاحم احراز نمیشود).
نتیجه: شرط صحّت فرد مزاحم، منتفی است و با انتفاء شرط، صحّت فرد مزاحم نیز منتفی خواهد بود یعنی فرد مزاحم از طریق ملاک صحیح نخواهد بود.
جواب دوّم از اشکال از طرف محقّق صدر:
صغریٰ: تصحیح فرد مزاحم به واسطهی قصد ملاک بنابر قول به اقتضاء، تصحیح عبادت بدون قصد قربت است.
توضیح: در نظر محقّق نائینی اگر مکلّف فرد مزاحم را به قصد ملاک انجام بدهد، فرد مزاحم بنابر اینکه امر به شیئ مقتضی نهی از ضدّ باشد، صحیح است. دربارهی ملاک دو احتمال است.
الف: مراد از ملاک محبوبیّت است. اگر مراد از ملاک، محبوبیّت باشد، محبوبیّت ضدّ بنابر قول به اقتضاء محال است چون ضدّ (فرد مزاحم) بنابر قول به اقتضاء، مبغوض مولا است و چیزی که مبغوض مولا است، محبوب مولا نخواهد بود.
ب: مراد از ملاک، مجرّد مصلحت است. اگر مراد از ملاک، مجرّد مصلحت باشد، مجرّد مصلحت مقرّب نیست تا به واسطهی قصد مصلحت، قصد قربت تحقّق پیدا کند چون شرط مقرّب این است که عبادت، مضاف و مرتبط به مولا انجام بگیرد و حال آنکه مصلحت، راجع و عائد به عبد است و انجام عمل به قصد چیزی که راجع و عائد به عبد است، موجب اضافه و ارتباط عمل به مولا و نتیجتاً موجب مقرّبیت نخواهد بود. مگر قصد مصلحت به اعتبار این باشد که مولا ارادهی تحصیل مصلحت از عبد دارد ولی قصد مصلحت به این اعتبار در حقیقت انجام عمل به قصد ارادهی مولا است فعاد المحذور (محذوری که در احتمال اوّل گفته شد) چون چیزی که مبغوض مولا است، ارادهی مولا به آن تعلّق نمیگیرد تا مکلّف به قصد ارادهی مولا انجام دهد (بحوث ج۲ ص۸۹).
کبریٰ: تصحیح عبادت بدون قصد قربت، باطل است (بالضرورة).
نتیجه: تصحیح فرد مزاحم به واسطهی قصد ملاک بنابر قول به اقتضاء، باطل است.
آدرس جلسهی بعد:
محاضرات ج۲ ص۹۱: مسألة الترتّب ..... الخامس.