« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد قادر حیدری فسائی

1403/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

ملازمات عقلیّه // غیر مستقلّات عقلیّه // مسئله سوّم: مسئله ضدّ // جهت چهارم: درباره‌ی ضدّ خاصّ

 

موضوع: ملازمات عقلیّه // غیر مستقلّات عقلیّه // مسئله سوّم: مسئله ضدّ // جهت چهارم: درباره‌ی ضدّ خاصّ

 

جواب دوّم از اشکال از طرف محقّق نائینی:

صغریٰ: شرط صحّت ضدّ خاصّ عبادی بنابر قول به عدم اقتضاء، احراز وجود ملاک در ضدّ خاصّ عبادی بنابر قول به عدم اقتضاء است (در صورتی که امر به شیئ، مقتضی نهی از ضدّ خاصّ عبادی نباشد، اگر مکلّف بخواهد ضدّ خاصّ عبادی را به قصد ملاک که از انحاء قصد قربت است، انجام بدهد، باید وجود ملاک در ضدّ خاصّ عبادی برای او احراز شود. در صورت عدم احراز، انجام ضدّ خاصّ عبادی به قصد ملاک باطل است).

کبریٰ: احراز وجود ملاک در ضدّ خاصّ عبادی بنابر قول به عدم اقتضاء، ثابت است.

توضیح:

مرحله‌ی اوّل: متعلّق طلب در «صلّ صلوة الآیات» صلوة آیات است. این متعلّق دو مرتبه دارد.

الف: مرتبه‌ی عروض طلب یعنی مرتبه‌ای که طلب مولا به آن عارض می‌شود. متعلّق در این مرتبه، مقیّد به قدرت است. تقیید متعلّق به قدرت، یا از ناحیه‌ی حکم عقل به لزوم قدرت در متعلّق تکلیف است چون عقل طلب عمل غیر مقدور از مکلّف را قبیح می‌داند و یا از ناحیه‌ی اقتضاء نفس تکلیف است چون تکلیف به منظور ایجاد داعی در مکلّف برای اتیان عمل است و ایجاد داعی در مکلّف برای اتیان عمل غیر مقدور، ممکن نیست و لذا نفس تکلیف اقتضاء می‌کند که متعلّق آن، مقدور مکلّف باشد.

ب: مرتبه‌ی سابق بر عروض طلب و یا مرتبه‌ی وجدان ملاک یعنی مرتبه‌ی بررسی این نکته که ملاک در متعلّق مطلق است یعنی اعمّ از حصّه‌ی مقدوره و غیر مقدوره و یا ملاک در خصوص حصّه‌ی مقدوره‌ی از متعلّق است. متعلّق در این مرتبه، مطلق است چون چیزی که متعلّق را مقیّد به قدرت می‌کند، عروض طلب است و حال آنکه متعلّق، در مرتبه‌ی سابق بر عروض طلب است. بنابراین، وجهی برای وجود ملاک در متعلّق مقیّد یعنی خصوص حصّه مقدوره نیست.

نتیجه اینکه، متعلّق طلب در «صلّ صلوة الآیات» از حیث عروض طلب، مقیّد است ولی از حیث وجود ملاک، مطلق است.

مرحله‌ی دوّم: ضدّ خاصّ عبادی در فرض مزاحمت با واجب، مقدور مکلّف نیست (فرض، مزاحمت صلوة آیات در سعه‌ی وقت با صلوة عصر در ضیق وقت است. واجب، صلوة عصر و ضدّ خاصّ عبادی، صلوة آیات است) ولی متعلّق طلب در «صلّ صلوة الآیات» از حیث وجود ملاک، مطلق است و لذا تمسّک به اطلاق می‌شود و اثبات می‌شود که حصّه‌ی غیر مقدوره از صلوة آیات نیز واجد ملاک است و لذا مکلّف در صورت عدم اتیان واجب (صلوة عصر)، ضدّ خاصّ عبادی (صلوة احتیاط) را به قصد ملاک انجام می‌دهد. بنابراین، طریق احراز ملاک در ضدّ خاصّ عبادی، تمسّک به اطلاق متعلّق از حیث وجود ملاک است.

نتیجه: شرط صحّت ضدّ خاصّ عبادی بنابر قول به عدم اقتضاء، ثابت است. بنابراین، در صورتی که امر به شیئ مقتضی نهی از ضدّ خاصّ‌عبادی نباشد، ضدّ خاصّ عبادی در صورت اتیان آن به قصد ملاک، ‌صحیح است.

آدرس جلسه‌ی بعد:

محاضرات ج۳ ص۷۹: الثالث ما عن شیخنا الاستاذ (قده) من انّ الفرد المزاحم ..... امّا الکلام فی المقام الثانی.

 

logo