1403/11/15
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارة // نجاسات // اهل کتاب // رجوع به روایات // طائفه اوّل
موضوع: کتاب الطهارة // نجاسات // اهل کتاب // رجوع به روایات // طائفه اوّل
نکته ب: در سند روایت، چهار راوی نیاز به بررسی اجمالی دارد.
۱) ابی عبد الله الرازی[1] .
ظاهر شیخ طوسی در فهرست ص۵۲۹ و ظاهر نجاشی در رجال ص۴۵۶ این است که این راوی، امامی است ولی نظر نجاشی در رجال ص۳۴۸ و نظر شیخ در فهرست ص۴۱۰ این است که این راوی، ضعیف است[2] و بلکه مرحوم شوشتری در قاموس الرجال ج۹ ص۵۳ دربارهی ضعف این راوی، نقل اجماع فرموده است.
۲) حسن بن علی بن ابی حمزة.
این راوی، غیر امامی و ضعیف است[3] .
در رجال ابن غضائری ص۵۱ و به تبع ابن غضائری، در رجال مرحوم علّامه ص۲۱۳ آمده است: و حدیث الرّضا علیه السّلام فیه مشهور. این کلام از این دو محقّق، دقیق نیست چون حدیث مولا امام رضا علیه السّلام دربارهی پدر این راوی است نه این راوی[4] . به نظر میرسد که در عبارت ابن غضائری، کلمهی ابیه ساقط شده است[5] . حدیث مولا امام رضا علیه السّلام در رجال کشی ج۲ ص۷۰۵ و در بحار الانوار ج۶ ص۲۴۲ به این صورت آمده است: روی اصحابنا انّ ابا الحسن الرّضا علیه السّلام قال بعد موت ابن ابی حمزة: انّه اقعد فی قبره فسئل عن الأئمّة علیهم السّلام فاخبر باسمائهم حتّی انتهی الیّ فسئل فوقف فضرب علی رأسه ضربة امتلأ قبره نارا.
۳) سیف بن عمیرة (به فتح عین و کسر میم).
این راوی، اوّلاً: امامی است[6] و ثانیاً: ثقه است به خاطر اینکه ابن ابی عمیر و یونس بن عبد الرّحمن که از اصحاب اجماع هستند، از او نقل روایت کردهاند[7] و به خاطر اینکه مرحوم شیخ در فهرست ص۲۲۴ این راوی را ثقه میداند.
در بعضی از نسخ رجال مرحوم نجاشی، کلمهی ثقه دربارهی این راوی وجود دارد[8] و در بعضی از نسخ رجال مرحوم نجاشی، کلمهی ثقه دربارهی این راوی وجود ندارد[9] .
۴) عیسی بن عمر[10] .
این راوی، علی الظّاهر امامی است[11] ولی از نظر وثاقت، مهمل است. توجّه باشد که در کتب رجال برای مولیٰ معانی متعدّد ذکر شده است[12] .
نتیجه: این روایت از حیث سند، ضعیف است[13] .
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
در این روایت، دو سؤال و جواب وجود دارد.
سؤال اوّل: أنّه سأل ابا عبد الله علیه السّلام عن الرّجل .....
دلالت این سؤال و جواب بر نجاست مجوسی مبتنی بر این است که حرمت مصافحهی با مجوسی شامل حرمت از ناحیهی نجاست مجوسی نیز باشد و حال آنکه شمولی بودن حرمت از این ناحیه، محلّ تأمّل است چون حرمت متنجّس کردن خود، در مواردی مخصوص است و در روایت قرینهای بر آن موارد نیست.
در کشف الاسرار ج۳ ص۸۲ آمده است: ﴿و النهی عن مصافحة المجوسی ینبغی حمله علی التحریم لکن لیس من جهة النّجاسة بل لآیة المحادّة﴾[14] و ﴿النهی عن ودادهم و التودّد بینهم﴾[15]