1404/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الصوم/فصل قضا بدون کفاره/تتمه مراعات ممکنه در غیر ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
مراعات در غیر رمضان
در مسئله مراعات که بحث آن تقریباً تمام شد، به این ذیل رسیده بودیم که این حکم خاص مراعات یعنی اگر کسی تحقیق کند، مباشرتا تحقیق بکند و به بقاء لیل -به قول مرحوم سید- اطمینان حاصل کند و به فرمایش بسیاری از بزرگان، اطمینان و علم به طلوع فجر پیدا نکند، در این صورت مرتکب تسحر و اکل و شرب بشود، با اینکه طلوع فجر شده، روزهاش صحیح است و قضا ندارد. کفاره هم که روشن بود ندارد. این یکی از موارد استثناء از قواعد عمومی ماست. با اینکه امساک رعایت نشده، اما دلیل، دلیل خاص داشت.
صحبت در این بود که آیا این حکم خاص به روزه رمضان اختصاص دارد یا به بقیه روزهها هم تسری پیدا میکند؟ جواب مشهور این است که خیر، این حکم به صوم رمضان اختصاص دارد؛ یعنی اگر کسی تحقیق کرد و بعد از تحقیق مرتکب اکل و شرب شد، روزهاش صحیح است. در صوم مندوب و مانند آن قائلی نداشت، ولی در صوم معین، یعنی واجب معین که قضا دارد (زیرا در بعضی از روایات، حضرت فرمودند تقضی)، بعضی این حکم را تسری دادهاند. قضا مربوط به صوم واجب معین است، آن هم نه همه واجبات معین، بلکه بعضی از آنها قضا دارد. در آن موارد نیز بعضی این حکم را تسری دادهاند؛ چنانکه بعضی از معاصرین نیز احتیاط واجب کردهاند. برای مثال، در صوم منذور به نذر معین، شخصی نذر کرده است که نیمه شعبان امسال را روزه بگیرد. برای خوردن سحری بیدار میشود و به فجر نگاه میکند اما طلوع فجر را نمیبیند (لم یَرَ الفجر، به فرموده روایت). پس از خوردن سحری، متوجه میشود که مقداری از اکل و شرب او بعد از طلوع فجر بوده است. در اینجا چه باید کرد؟ بنا بر قول مشهور، روزهاش باطل است و چون صوم رمضان نیست، امساک تادبی هم ندارد و بعداً قضای آن را به جا میآورد.
ولی بعضی از فقهای متقدم مانند مرحوم صاحب مدارک، صاحب مستند و محقق عراقی، این مورد را نیز به صوم رمضان ملحق کرده و گفتهاند روزهاش صحیح است و قضا ندارد. در میان معاصرین، آنهایی که به این قول تمایل پیدا کردهاند، به نحو احتیاط واجب فتوا دادهاند. مرحوم آقای حکیم، مرحوم آقای گلپایگانی و مرحوم آیت الله بروجردی فرمودهاند که احتیاطاً آن روز را تمام کند، یعنی روزه آن روز را کامل بگیرد و یک روز هم قضای آن را به جا بیاورد. این احتیاطی است که به نحو احتیاط وجوبی داشتهاند.
وقتی به ادله مراجعه کردیم، در اواخر بحث جلسه قبل، دیدیم که صحیحه معاویة بن عمار را داریم. که از این قرار بود: باب ۴۶ از ابواب ما یمسک عنه الصائم، حدیث یک: «محمد بن علی بن الحسین باسناده عن محمد بن ابی عمیر عن معاویة بن عمار قال قلت لابی عبدالله علیه السلام آمر الجاریة ان تنظر طلع الفجر ام لا». به امام صادق علیه السلام عرض کردم که من به کنیز دستور میدهم برود ببیند طلوع فجر شده است یا نه. «فتقول لم یطلع بعدُ». کنیز خبر میدهد که نه. «فآکل. ثم انظر. فاجد قد کان طلع حین نظرت». شروع به خوردن میکنم و بعد نگاه میکنم و میبینم زمانی که او نگاه کرده، طلوع فجر شده بود. حضرت فرمودند: «اقضه». یعنی قضا کن. اما انک لو کنت الذی نظرتَ، لم یکن علیک شئ اگر آن وقت خودت رفته بودی و نگاه کرده بودی، قضا نداشت. در اینجا هیچ صحبتی از ماه رمضان نیست. آن آقایانی که نظر دادند که در صوم معین و واجب معین این حکم جاری است، به خاطر اطلاق این روایت است. البته اطلاق این روایت شامل همه روزه ها نمیشود چون حضرت فرمودند: اقضه پس شامل روزه هایی میشود که قضا دارد. صوم مندوب قطعا خارج است. صوم واجب غیر معین هم خارج است. چون واجب غیر معین که اصلا قضا ندارد. مثلا صوم کفاره که قضا ندارد. پس واجب غیر معین قطعا خارج است از نطاق این دلیل. روزه های مستحب هم خارج است چون قضا ندارد. واجب غیر معین هم قضا ندارد. صوم واجب معینی که قضا داشته باشد مشمول اطلاق این روایت میشود منتهی همانطور که قبلا بیان شد، در نسخه کافی که اضبط و ادق هست، یک تتمه در جواب امام دارد که حضرت فرمودند تتم یومک ثم تقضی یعنی آن روز را کامل کن و بعد قضائش را به جا بیاور. هر جا دستور به اتمام صوم با امر به قضا شده است، اینها اتمام های تادبی است چون که نمیشود یک روزه را گرفت و قضائش را هم گرفت. ادا و قضا با هم دیگر ثابت نیست اگر ادا صحیح است قضا ندارد و اگر هم ادا صحیح نیست اتمام معنی ندارد. پس اوامری که به اتمام یوم مثل تتم یومک یا اتمام صوم هست، اگر در کنارش دستور به قضا باشد، امساک تادبی است و مخصوص رمضان است چون غیر رمضان چنین حرمت و احترامی ندارد. از این ما میفهمیم که این روایت در مورد رمضان صادر شده است پس صحیحه معاویة بن عمار هم اطلاق ندارد بنا بر نسخه مرحوم کلینی که نسخه مورد قبول است. این اولا.
سوال:
جواب: در واجب معین غیر رمضان، لازم نیست که شخص آن روز را تمام کند؛ دلیلی ندارد. مثلاً روزه نیمه شعبان، وقتی فهمید روزهاش باطل است، چرا باید تا آخر وقت امساک را رعایت کند؟ احترام خاصی ندارد.
ثانیاً، در اوایل بحث، صحیحه حلبی را داشتیم که آن هم اطلاقی داشت. صحیحه حلبی در باب ۴۴ از ابواب ما یمسک عنه الصائم، حدیث یک چنین است: «محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید عن محمد بن ابی عمیر عن حماد عن ابی عبدالله علیه السلام». قبلاً گفتیم حمادی که از حلبی نقل میکند، همیشه حماد بن عثمان است، نه حماد بن عیسی. «عن ابی عبدالله علیه السلام انه سُئل عن رجل تسحر، ثم خرج من بیته و قد طلع الفجر و تبیّن. قال یتم صومه ذلک ثم لیقضه».
ظاهر این روایت این است که اطلاق دارد و رمضان و غیر رمضان تصریح نشده است ولی یک دلالتی بر رمضان از جهت یتم صومه ذلک دارد که اختصاص دارد به خاطر دستور به اتمام اختصاص به صوم رمضان دارد ولی اطلاقش از جهت مراعات و عدم مراعات مقید به موثقه سماعه میشود که حضرت فرمود که اگر مراعات کرده است قضا ندارد و اگر مراعات نکرده قضا دارد. آن اطلاقش از حیث دیگری است که بحثش کردیم ولی از حیث رمضان و غیر رمضان اطلاق ندارد به خاطر یتم صومه ذلک اولا و ثانیا باز این روایت یک ادامه ای دارد که این در وسائل خیلی پیش میآید که مرحوم شیخ حر یک روایت را به مناسبت موضوع تقطیع میکند. یعنی یک بخش روایت اگر در موضوع آن باب نباشد آن را در موضوع خودش میآورد. مثلا این روایت در باب 44 آمده است و ادامه اش در باب 45 آمده است که میفرماید فان تسحر فی غیر رمضان بعد الفجر، افطر. این دیگر تصریح است. حالا تا آنجا به نحو اشاره بود و این دیگر نص است در ذیلش که فان تسحر فی غیر رمضان اگر در غیر رمضان این کار را بکند، یعنی بعد طلوع فجر باشد، افطر یعنی باطل کرده است پس بنابراین ما میگوییم هم صحیحه معاویه بن عمار و هم صحیحه حلبی هم قواعد عمومی اقتضا میکند که در هر روزه که امساک در آن نباشد باطل شده باشد و قابل ادامه نیست الا ما خرج بالدلیل که صوم رمضان با مراعات است. این را یقین داریم و در غیر آن یقین نداریم چون در غیر این یقین نداریم بلکه ادله ای بر خلافش داریم، مثل همین هایی که تصریح میکنند که این برای صوم رمضان است، بنابراین ما در آنجا فرمایش مرحوم سید را قبول میکنیم و حتی احتیاجی به احتیاط وجوبی هم نیست. البته احتیاط خوب است ولی الزامی به این احتیاط نیست چون خلاف دلالت این روایاتی است که عرض شد
بنابراین اینطور میگوییم: صحیحه حلبی صدرش اطلاق دارد از نظر مراعات و عدم مراعات اصلا اشاره ای نکرده است. صدر صحیحه حلبی مقید میشود با موثقه سماعه و ذیل صحیحه معاویه. یعنی صدر صحیحه حلبی مقید میشود با ذیل صحیحه معاویه. از آن طرف اطلاق صحیحه معاویة بن عمار، از حیث رمضان و غیر رمضان مقید به دو صحیحه دیگر میشود. اطلاق صدر صحیحه معاویة بن عمار از حیث رمضان و غیر رمضان، مقید میشود با ذیل صحیحه حلبی. رابطه شان عموم خصوص من وجه است که هر کدام دیگری را از یک حیثی تقیید میزنند. نتیجه این است که مساله مراعات یک مساله خاصی است که مربوط به صوم رمضان است. در غیر صوم رمضان در صیام مندوب و واجبات غیر معین قطعا روزه باطل است و مراعات تاثیری ندارد. در صوم واجب معین به این قطعیت و جزمیت نمیتوانیم بگوییم ولی آن هم طبق ادله نمیتوانیم حکم رمضان را تسری بدهیم به نحو فتوا یا احتیاط واجب، به صوم واجب معین. به خاطر این قرائن لفظیه که در این روایات وجود داشت. این جمع بندی ما در این مساله بود.
پنجمین مورد از موارد روزه بدون کفاره
الخامس که پنجمین مورد از موارد وجوب قضا دون الکفاره است. پنجمین مورد از مواردی که قضا واجب است و کفاره واجب نیست. مراعات، بحث تحقیق بود و گذشت. از اینجا به بعد مسائل تقلید است. تحقیق با تقلید فرق میکند. اینجا انسان به خبر غیر اعتماد و اتکا میکند که چند مسئله است. چند مسئلهای که در موارد بعدی هست، همگی اعتماد کردن به خبر دیگری است و موضوعش این است.
پنجم این است: الاکل تعویلاً علی من اخبر ببقای اللیل و عدم طلوع الفجر مع کونه طالعا. ممکن است انسان سحری خوردن را ادامه بدهد، با اتکا به خبر کسی که میگوید هنوز صبح نشده است. من اخبر ببقای اللیل، یعنی هنوز شب است و وقت سحر نشده، بخور؛ و عدم طلوع الفجر، یعنی فجر طلوع نکرده که ما در اصطلاح فارسی میگوییم اذان نشده است. در حالی که فجر طلوع کرده بود. پس بنابراین تسحر او بر اساس تحقیق نبود، بلکه بر اساس تقلید بود. اینجا هم سید آن را جزء مواردی میآورد که قضا دارد. ادعای اجماع هم در این مسئله شده است، ولی نقل خلاف هم از بعضی از اعلام و بزرگان شده که خواهیم گفت.
پس موضوع این مسئله، اخبار به بقای اللیل است، یعنی تسحر و سحری خوردن بر مبنای اخبار به بقای اللیل است. در این فرض صحبت میکنیم.
مقتضی قواعد
قواعد میگوید که امساک، یعنی حصول مأموربه و امتثال، واقع نشده است؛ چون بعد از طلوع فجر خورده است. بالاخره پس مأموربه، امتثال و اتیان نشده و امر، امتثال نشده است. قاعده میگوید وقتی مأموربه انجام نشده، آن عمل اگر جزء اعمالی باشد که قضا دارد (که صوم و صلات جزء آنها است) عمومات وجوب قضا شامل آن میشود. اینجا فوت حاصل شده و موضوع قضا هم فوت است. به محض اینکه فوت واجب حاصل و محقق شد، مشمول ادلهای مانند «من فاتته فریضه فلیقضها کما فاتت» میشود. این سبک روایات، مثلاً در ابواب قضای صلواة، باب شش، حدیث یک هست و روایات دیگری که فوت فریضه را موجب قضا میدانند. پس اگر فریضهای فوت شد، قضا هم شامل آن میشود. این قاعده اصلی ماست.
از این قاعده در مواردی با دلیل خاص خارج شدهایم. یکی سهو و نسیان بود؛ اینکه انسان در وسط روز فراموش کند روزه است و چیزی بخورد. این دلیل خاص داشت و اگر نداشت، آنجا هم میگفتیم باطل است. دیگر مسئله مراعات خارج شده است. دیگر مسئله بعدی، علة فی السماء است؛ یعنی مثلاً ابری باشد که شخص نتواند تحقیق و فحص کند و وقت را تشخیص بدهد. آن هم مسئله خاصی است و خارج شده است. تقلید از غیر، اعم از اینکه خبر آن غیر، حجیت و اعتبار شرعی داشته باشد مثل بینه، یا نه. چه آنهایی که بینه را در موضوعات شرط میدانند (یعنی عدلین را شرط میدانند) و چه آنهایی که بینه را در موضوعات شرط نمیدانند و خبر ثقه را قبول دارند (یعنی عدل واحد را هم قبول دارند) یا شاید بعضی هم هستند که ثقه واحد را قبول ندارند البته اینها در موضوعات است نه در خبر واحد. این شخص امساک نکرده است و استثناء هم نخورده است پس اگر از آن روزه هایی است که قضا دارد که به جا میآورد و اگر از آنهایی است که قضا ندارد، مثل صوم مندوب یا واجب غیر معین است که قضا ندارد، قضا ندارد ولی در اینکه صوم آن روز باطل است، شکی نیست. اگر هم روزه رمضان است، قضا دارد و آن را به جای میآورد و روزه را تادبا امساک میکند. این قاعده کلی است.
ادله خاصه
اما دلیل خاص هم در مساله داریم. دلیل خاص همین صحیحه معاویه بن عمار را داشتیم چون در روایت آمده است که وقتی من به جاریه گفتم، به خبر او اطمینان داشته و او را ثقه میدانسته است که به او گفته است. حضرت فرمودند اگر خودت میرفتی و نگاه میکردی روزه ات صحیح بود ولی به جاریه گفتی و به خبر او اطمینان کردی، روزه ات باطل است. این هم دلیل خاص در اتکاء به خبر غیر است. این هم عمومات قاعده و هم دلیل خاص، همین فرمایش مرحوم سید است که درست است.
از مرحوم محقق ثانی و شهید ثانی و صاحب مدارک نقل شده است که در صورتی که اخبار به بقاء لیل توسط عدلین باشد یعنی توسط بینه شرعیه باشد، این روزه اش صحیح است و قضا ندارد. این نقل قول مخالف هم شده است ولی از معاصرین کسی نگفته است. ولی اینجا اگر انسان به بینه عمل کرده است یعنی دو عادل گفته اند که بقاء لیل است، اینها احکام تکلیفی ایجاد میکند یعنی من مرتکب گناه و معصیتی در این روزه خواری نشدم چون به بینه عمل کردم. اگر به بینه هم عمل نمیکردم، باز هم مرتکب حرام نشده بود چون به استصحاب بقاء لیل عمل کردم. اینها همه جنبه حکم تکلیفی دارد و از نظر حکم تکلیفی ابراء ذمه دارد.
ولی از نظر حکم وضعی که صحت و فساد باشد، این احکام که یا مبتنی بر اصل عملی است مثل استصحاب، یا امارات ظنیه است که بالاخره همه شان احکام ظاهریه ایجاد میکنند، احکام ظاهری مغیا به عدم انکشاف الخلاف است. همه احکام ظاهری غایتی دارد که آنجایی است که کشف خلاف نشود. وقتی کشف خلاف شود، دیگر حکم ظاهری اعتباری ندارد حالا اگر بینه شرعی یعنی دو عادل گفتند که اذان ظهر شده است و من هم نماز را خواندم، به حجت شرعی عمل کردم و انکشف که ظهر نشده بود، من میتوانم بگویم که من به بینه عمل کردم و نمازم صحیح است؟ نه مساله صحت و فساد تابع شرائط نماز است و من وقت را رعایت نکردم. اینجا هم شرط اصلی صوم که امساک است را رعایت نکردم بنابراین وقتی که کشف واقع میشود، حکم ظاهری کنار میرود و نمیتوان استدلال به حکم ظاهری در برابر حکم واقعی کرد. اینها در طول هم هستند و با هم تعارض نمیکنند. حکم ظاهری تا جایی اعتبار دارد که حکم واقعی معلوم نشود و الان حکم واقعی معلوم شد که بعد طلوع فجر تسحر اکل و شرب داشتم یعنی امساک نشده است.
سوال: اثر وضعی بینه چیست؟
جواب: اثر وضعی اش این است که اگر کشف خلاف نشود و احتمال بدهد که بعد از طلوع فجر بوده است، میگوید که نه! من به حجت عمل کردم. بینه هم نبود، به اصل عمل میکرد. حالا اینجا ممکن است که کسی بگوید که بینه دلیل است. چون بینه رتبه اش بالاتر از اصل است و ممکن است کسی این تخیل به ذهنش بیاید که من به دلیل شرعی عمل کرد که بالاتر از اصل است. باز هم به دلیل شرعی عمل کرده باشد هم ظنی است و حالا کشف خلاف شد. بنابراین فرمایش مرحوم سید هم موافق قواعد و هم دلیل خاص است و هم مورد قبول هست.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.