1404/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الصوم/کفارات/فصل ششم: بررسی نظر سید درباره انجام مفطرات همراه با تحقیق
بسم الله الرحمن الرحیم
مورد چهارم
در مورد چهارم از موارد وجوب قضا عرض کردیم که مرحوم سید سه فرض را مطرح میکنند.
فرض اول جایی است که شخص بدون مراعات، یعنی بدون تحقیق از طلوع فجر، به اکل و شرب اقدام کرده است و بعد هم معلوم شده که طلوع فجر صورت گرفته بود. در اینجا قضا هست و کفاره نیست؛ چون موافق اصل عمل کرده، موافق استصحاب عمل کرده، یعنی موافق حکم ظاهری کفاره ندارد و تعمدی در افطار نداشته، ولی به خاطر اینکه امساک را طبق قواعد و دلیل خاص رعایت نکرده، قضا هست. مرحوم سید فرمود که فرقی هم نمیکند که قادر بر تحقیق بوده و ترک مراعات کرده یا عاجز بوده است. البته در مورد عاجز اختلافی بود که این را هم عرض کردیم. از جمله اگر خواستید مراجعه کنید، مرحوم صاحب جواهر[1] میفرماید که معروف بین اصحاب و در حدی معروف است که مرحوم صاحب ریاض ادعای عدم خلاف کرده، این است که عاجز اگر تحقیق نکرده، قضا ندارد؛ ولی خود ایشان در ادامه این حرف مشهور را هم قبول نمیکند و نظر به احتیاط میدهد. بالاخره پس فرض اول این بود که شخص بدون مراعات و بدون تحقیق به اکل و شرب اقدام کرده، بعد هم معلوم شد که طلوع فجر صورت گرفته بود. اینجا قطعاً قضا دارد.
فرض دوم
فرض دوم که از «و کذا» شروع میشود، آنجایی بود که تحقیق کرده، ولی اطمینان به بقای لیل پیدا نکرده است. اطمینان به بقای لیل پیدا نکرده، یعنی طلوع فجر را احتمال داده، ظن به طلوع فجر داشته یا طلوع فجر را احتمال داده است. در اینجا هم مرحوم مصنف که میفرماید «و کذا»، یعنی اینجا هم قضا دارد. این آنجایی بود که ما نتوانستیم قبول کنیم. ما گفتیم که از عبارت و لفظ روایت که میفرماید «لم یَرَ الفجر» یعنی چه؟ یعنی تنها حالتی خارج میشود که به طلوع فجر یقین پیدا نکند، یعنی طلوع فجر را نبیند. اگر طلوع فجر را ببیند، دیگر نمیتواند چیزی بخورد، ولی تا زمانی که «لم یَرَ الفجر» است، میتواند اکل و شرب کند و اگر هم اکل و شرب کند، روزهاش صحیح است؛ چون «لم یَرَ الفجر». پس کسی که مراعات بکند و «لم یَرَ الفجر»، یعنی مراعات بکند و به طلوع فجر یقین نداشته باشد، این را امام از حکم قضا خارج فرمودهاند. بنابراین، صورت همین شک و ظن را در بر نمیگیرد و فقط و فقط صورت قطع به طلوع فجر از این فرمایش امام خارج میشود. بنابراین، ما اینجا نظر سید را نمیتوانیم قبول کنیم و آن «و کذا» را قبول نداریم و میگوییم که اگر کسی تحقیق کرد و به طلوع فجر یقین پیدا نکرد، روزهاش صحیح است.
سوال:
جواب: رفته، ولی اینجا دلیل خاص داریم. حکم واقع که واقعاً امساک نشده، ولی دلیل خاص همین را میفرماید؛ چون حضرت فرمود: «ان کان قام فنظر فلم یَرَ الفجر فاکل ثمّ عاد فرأی الفجر فلیتمّ صومه ولا اعادة علیه». اگر از خواب بیدار شد، بعد رفت آسمان را نگاه کرد و طلوع فجر را ندید و مشاهده نکرد، پس بخورد، سپس دوباره فجر را دید، روزهاش را تمام کند و اعادهای بر او نیست.
پس امام برای کسی که «لم یَرَ الفجر» (طلوع فجر را ندیده)، فرموده روزهاش صحیح است. حالا آدمی که «لم یَرَ الفجر»، میتواند به طلوع فجر شک داشته باشد، میتواند به طلوع فجر ظن داشته باشد، ولی یقین ندارد. «لم یَرَ الفجر» یعنی رؤیت، یعنی وجدان. طلوع فجر را وجدان نکرده، اما مانع از این نیست که ظن و شک نداشته باشد. بنابراین، ما میگوییم که این فرمایش مرحوم سید موافق دلیل نیست. ایشان فرمود: «و کذا مع المراعاة و عدم اعتقاد بقاء لیل» اگر تحقیق کند و به بقای لیل یقین پیدا نکند. ما میگوییم نه، یقین به بقای لیل لازم نیست. اصلاً روایت نگفت. به چه چیزی یقین لازم است؟ به طلوع فجر. یعنی یقین به بقای لیل لازم نیست. اگر به طلوع فجر یقین نداشته باشد، عدم اعتقاد به طلوع فجر که در روایت آمده «لم یَرَ الفجر». «لم یَرَ الفجر» یعنی عدم رؤیت طلوع فجر، عدم اطمینان به طلوع فجر. حالا عدم اطمینان به طلوع فجر، شامل حالت ظن و شک میشود؛ پس ظن و شک را در بر میگیرد و با ظن و شک به طلوع فجر اگر افطار کرد، روزهاش صحیح و مشمول روایت است؛ مشمول همین موثقه سماعه است. پس ما این «و کذا» را قبول نداشتیم.
فرض سوم
بعد در ادامه، صورت سوم این مسئله که مرحوم سید سه فرض را مطرح میکنند، آنجا یک احتیاطی میفرمایند: «بل الاحوط القضا»، بلکه احوط که احتیاط وجوبی است، چون مسبوق به فتوا نیست، این است که قضا کند «حتی مع اعتقاد بقاء لیل». حتی اگر تحقیق کرد و اعتقاد، یعنی اطمینان عرفی، پیدا کرد و به بقای لیل اطمینان پیدا کرد، بعداً فهمید که نه (فرض این است که بعداً همه کشف خلاف بشود)، بعداً فهمید که طلوع فجر شده بوده، باز هم روزهاش را قضا کند. بنا بر احتیاط وجوبی باز هم روزهاش را قضا کند. اگر اینطور است که کسی تحقیق بکند و اعتقاد به بقای لیل هم پیدا بکند (که ما گفتیم اصلاً اعتقاد به بقای لیل لازم نیست)، ولی حالا اگر کسی تحقیق کند، اعتقاد به بقای لیل هم پیدا کند، باز اکل و شرب بکند و روزهاش قضا لازم داشته باشد، پس موثقه سماعه دیگر چه خاصیتی دارد؟ یعنی ظاهر این عبارت این است که ایشان اصلاً به موثقه سماعه کلاً عمل نکردهاند؛ چون اگر ما حالت اعتقاد به بقای لیل را هم مشمول روایت ندانیم، دیگر حالت دیگری باقی نمیماند.
سوال: بی مورد میشود.
جواب: نه حالا که بیمورد بشود، یک محذور خلاف ظاهر روایت هم هست؛ یعنی خلاف صریح روایت را در بر میگیرد.
به همین دلیل، آقایان اینجا در توجیه فرمایش مرحوم سید، یک مقداری دچار سردرگمی شدهاند. به قول مرحوم آقای خویی، که برای ما آموزنده هم هست، ایشان فرموده که ما باید جلالت و علوّ مقام مرحوم مصنف را در نظر بگیریم و سعی کنیم یک محمل پیدا کنیم. از نظر اخلاقی خیلی خوب است، یعنی اینطور به راحتی نگوییم که این چه حرفی است. نه، بالاخره سید فقیه عالیمقامی است. بنابراین، ایشان فرموده که ما یک محمل پیدا کنیم ببینیم منظور ایشان اینجا چه بوده است؛ چون روایت که میگوید تحقیق کرد و «لم یَرَ الفجر»، روزهاش صحیح است. حالا چرا ایشان اینجا چنین احتیاطی فرموده است؟ خود مرحوم آقای خویی یک محملی پیدا میکنند، بقیه هم محامل دیگری فرمودهاند که ما به آن هم متعرض میشویم.
توجیه کلام مرحوم سید
توجیه مرحوم سید خویی
توجیه مرحوم آقای خویی از کلام سید این است؛ توجیه سید خویی از فرمایش مصنف این است که ایشان گفتند: «بل الاحوط القضا حتی مع اعتقاد بقاء اللیل»، حتی با اعتقاد به بقای لیل باید شخص قضا کند. صحبتی از مراعات و تحقیق در این عبارت نیست؛ نه اینکه تحقیق کند و اگر اعتقاد به بقای لیل پیدا کرد. ایشان میگویند شاید منظور سید احتمالاً این است کسی که اعتقاد به بقای لیل دارد، اما تحقیق نکرده است. تحقیق نکرده، ولی اطمینان دارد که الان هنوز اذان نگفتهاند. اکل و شرب میکند و بعد معلوم شد اذان صبح را گفتهاند، قضا دارد؛ چون تحقیق نکرده بودی. شاید این را برای ایشان میفرمایند. این توجیه خوبی است، ولی با ظاهر عبارت ایشان جور درنمیآید. بالاخره یک محمل است، اما ایشان میفرماید: «بل». «بل» برای اضراب است. قبلش چه بود؟ قبلش این بود: «و کذا مع المراعاة و عدم اعتقاد بقاء اللیل»؛ همچنین اگر تحقیق کند و به اطمینان نسبت به بقای شب نرسد، قضا دارد. بعد وقتی شما میگویید «بل»، یعنی با تحقیق و اعتقاد به بقای لیل، بل که آدم میگوید از حرف قبلش برمیگردد، نه اینکه یک حرف جدیدی میزند. «بل» برای اضراب و تدارک حرف قبلی است. یعنی من قبلش یک چیزی گفتم، بعد یک درجه شدیدترش میکنم، نه اینکه یک مطلب کاملاً جدیدی را با «بل» بگویم. اگر میخواست این مطلب را بگوید که بدون تحقیق، میگفت «و کذا». با «بل» اضراب جور درنمیآید. وقتی میگویند «بل که حتی» یعنی چه؟ یعنی من از حرف قبلیام یک درجه تشدیدش میکنم، نه اینکه یک حرف کاملاً جدیدی میخواهم بزنم و بگویم تحقیق نکرده است. آن که اصلاً خارج از محل کلام است. بنابراین، محمل خوبی است، ولی با ظاهر فرمایش مرحوم سید جور درنمیآید. ظاهر فرمایش این است که ایشان میگوید آقا اگر تحقیق کردی و اطمینان به بقای لیل نداشتی و یعنی اطمینان نداشتی که اذان صبح شده و اطمینان نداشتی که شب باقی است و مرتکب اکل و شرب شدی، این قضا دارد؛ بلکه اگر اطمینان هم پیدا کردی، باز هم قضا دارد. البته این آخری را احتیاط میگویند. اینطور معنی میدهد.
بنابراین، این حملی که مرحوم آیتالله خویی فرمودند، اینگونه است. ایشان میگویند که اطمینان داشتن کافی نیست، مراعات فجر لازم است. مراعات فجر هم که در این عبارت اخیر نیست. حرف من این است که در عبارت اخیر نیست، ولی با «بل» که میگوید، همان عبارت قبلی را ایشان دارد اضراب میکند و احتیاج نبود این را تکرار بکنند. بعد ایشان اینجا یک نکتهای میگویند که مراعات فجر لازم است. مراعات فجر هم که در روایت آمده، فقط نظر به طلوع فجر است؛ فقط نظر. و شاید منظور سید اینجا این بوده که شما از طرق دیگر به بقای لیل اطمینان پیدا کردی، مثلاً ساعت نگاه کردی. حالا اینجور حملی را مطرح میکنند. ما میگوییم که این حمل، اولاً با ظاهر عبارت به خاطر آن «بل» اضراب جور درنمیآید. ثانیاً، آن جمود روی نظر به طلوع فجر هم محل کلام است. حالا ما نمیخواهیم خدای نکرده با فرمایش آقای خویی مخالفت بکنیم. آن جمود روی نظر هم قابل الغاء خصوصیت است. تحقیقی که در روایت آمده، نظر به فجر است ولی اینکه تحقیق به نظر به طلوع فجر منحصر باشد، نه. ما شاید نتوانیم این را با این سفت و محکمی قبول کنیم. بالاخره تحقیق، مصادیقی دارد و قابل الغاء خصوصیت است. مصداق بارز آن در آن زمان همین بود که به طلوع فجر نگاه بکند ولی به شیوههای دیگر هم میشود تحقیق کرد. به هر صورت، مطلب اول این بود که این حمل با ظاهر فرمایش سید سازگار نیست.
توجیه دوم : مرحوم سبزواری
مرحوم سبزواری، آقا سید عبدالاعلی سبزواری در مهذب الاحکام میفرماید این موثقه سماعه، محتمل دو معناست. معنای اول همین است که ما تا الان بر اساس آن معنا حرکت کردیم. معنا این بود که: «ان قام فنظر فلم یر الفجر». بلند شد و به آسمان نگاه کرد، طلوع فجر را ندید. «فاکل ثم عاد فرأی الفجر». ما تا الان میفهمیدیم که ظاهر روایت این است؛ یعنی طلوع فجر را دید و فهمید که طلوع فجر از قبل از اکل و شربش بوده است. یعنی «رأی الفجر»؛ علم پیدا کرد به اینکه قبل از اکل و شرب، اذان گفته بودند. حضرت اینجا میفرماید که روزهاش باطل است و اتمام آن هم از باب امساک است و قضای آن را نگیرد. «فلیتمّ» روزهاش را اتمام کند «بلا اعادة علیه». چون تحقیق کرده، اعاده ندارد، ولو اینکه طلوع فجر هم قبلش شده باشد. ولی اگر چنین تحقیقی نکرده بود، قضا دارد. این معنی اول بود.
معنی دوم این است که: «ان قام فنظر فلم یر الفجر فاکل ثم عاد فرأی الفجر». الان فجر را دید. ولی باز هم نفهمید. در عبارت چیزی نیست که بفهمیم این مربوط به قبل است یا نه. عبارت میگوید بعد از آنکه خورد، آمد و دید در آسمان طلوع فجر شده است، به قول ما اذان گفتهاند. اما من نمیدانم آن زمانی که سحری میخوردم، اذان گفته بودند یا نه. شاید امام این را میگوید. میگوید فردی سحری خورد، بیرون آمد و دید اذان شده و طلوع فجر شده است. اما آیا این طلوع فجر، زمان سحری خوردنش بوده یا نه؟ این در روایت نیامده است. این احتمال هم وجود دارد که حضرت این را میگویند. این قضا دارد یا ندارد؟ این قضا ندارد؛ چون من علم پیدا نکردم که سحری خوردنم، یعنی اکل و شربم، مسبوق به طلوع فجر بوده است. من طلوع فجر را بعد از سحری خوردن دیدم. «فرأی الفجر» که «فاء» نشان میدهد بعداً اتفاق افتاده است. بعداً طلوع فجر را دید. اما در روایت اشارهای نشده به اینکه این طلوع فجر در زمان سحری خوردن بوده است. چون این احتمال هم وجود دارد، ایشان میفرماید این روایت موثقه قابل استناد نیست و اجمال پیدا میکند؛ چون منشأ را نمیدانیم. بنابراین اگر سید اینجا احتیاط واجب کرده است که حتی در صورتی که اطمینان به بقای لیل هم داشته، بعداً فهمیده که اذان گفته بودند روزهاش را قضا کند، طبق قواعد کلیه گفته است. طبق قاعده کلی که در صوم، امساک رعایت نشده، قضا بر گردن او آمده است. ما میخواستیم با موثقه سماعه از آن قاعده کلی، یعنی وجوب قضا بر کسی که امتثال نکرده است، خارج شویم اما نتوانستیم؛ چون دلالت موثقه سماعه اجمال دارد. این فرمایش مرحوم سید سبزواری است.
بررسی توجیه مرحوم سید سبزواری
عرض ما این است که این فرمایش هم توجیه خوبی نیست. چون اصلاً مورد روایت، در مورد کسی است که بعداً علم پیدا میکند سحریاش در زمان طلوع فجر بوده است. سؤال اصلاً از این است. در صدر روایت آمده: «انّ سماعة بن مهران قال سألته». اینها همه در باب ۴۴ ابواب ما یمسک، حدیث ۳ است. «سألته عن رجل اکل او شرب بعد ما طلع الفجر». سؤال سائل اصلاً در مورد کسی است که بعد از طلوع فجر اکل و شرب کرده است. بعد امام میگویند یا تحقیق کرده یا تحقیق نکرده است. امام که صورت مسئله را عوض نمیکنند که بگویند اگر ندیده روزهاش صحیح است یا اگر خورد و بعداً طلوع فجر را دید، روزهاش صحیح است. این اصلاً از مورد سؤال خارج است. سؤال سائل این است: «سألت عن رجل اکل او شرب بعد ما طلع الفجر فی شهر رمضان». سؤال اصلاً از اکل و شرب و سحری خوردن بعد از طلوع فجر است. اینکه ما جمله امام را حمل کنیم بر اینکه بعد از طلوع فجر بودن آن هنوز معلوم نیست، از سؤال خارج و خلاف ظاهر است. پس این توجیه مرحوم سید سبزواری با صدر روایت جور درنمیآید و خلاف ظاهر است.
اشکال دوم این است که اگر قرار باشد من اگر علم به طلوع فجر پیدا کردم، روزهام قضا داشته باشد، قبل از آن چه اطمینان به بقای لیل داشته باشم، چه شک به بقای لیل داشته باشم و چه ظن به بقای لیل داشته باشم، روزه قضا دارد؛ چون من بعد از طلوع فجر اکل و شرب کردهام و امساک رعایت نشده است. اگر هم علم به طلوع فجر پیدا نکرده باشم، روزهام صحیح است. معنی دوم موثقه سماعه این را میخواهد بگوید. اگر اینطور باشد، پس تفصیل «مراعات» در اینجا لغوی است و در روایت لغویت لازم میآید؛ زیرا قرار شد طبق این معنی دوم، اینکه من بروم نگاه کنم یا نکنم، در حکم هیچ اثری نداشته باشد. یعنی شما اگر بروی نگاه هم بکنی و بعداً بفهمی طلوع فجر شده است، باز هم قضا دارد. اگر هم نروی نگاه کنی و بعداً بفهمی طلوع فجر شده است، باز هم قضا دارد. پس اصلاً رفتن برای نگاه کردن یا نکردن، چه تأثیری در حکم دارد؟ هیچ تأثیری ندارد. اشکال دوم این است که امام اینجا طبق این معنای ما، ملاکی را مطرح میکنند که هیچ اثری در حکم ندارد. چون ما این را ادعا میکنیم که اگر هم مراعات فجر کند و انکشف که طلوع فجر شده، باز هم قضا دارد. این چه فرقی میکند که من مراعات بکنم یا نکنم؟ چون اگر مراعات هم نکنم، با قواعد استصحاب و امثال آن، فقط قضا دارد و آن هم باز فقط قضا دارد. من میتوانم مراعات نکنم و اصلاً نروم نگاه کنم و بگویم انشاءالله هنوز شب است. پس اگر قرار باشد مراعات، هیچ تأثیری در حکم و در رفع حکم قضا نداشته باشد، این تفصیل امام که «نظر» یا «لم ینظر»، چه وجه و خاصیت و فایدهای پیدا میکند؟ هیچ فایدهای پیدا نمیکند.
پس معنی دوم اولاً با صدر روایت جور درنمیآید، ثانیاً لغویت لازم میآورد. به همین دلیل، این روایت یک معنای واضحی دارد و هیچ اجمالی هم ندارد. یعنی ما نباید با یک احتمالات ضعیف، یک روایت روشن را دچار اجمال بکنیم. البته به نظر من مرحوم سبزواری خواسته است که فرمایش سید را توجیه بفرماید و اصلاً به خاطر این، این مطلب را فرموده است که فرمایش سید اینجا توجیه بشود. ولی ما به خاطر توجیه فرمایش سید نباید جایگاه روایت را پایین بیاوریم. جایگاه بزرگان سر جای خودش است ولی جایگاه روایت بالاتر است. مقام و شأن سید بر سر ماست، ولی روایت واضح است و نباید آن را الکی مجمل بگوییم.
نظر استاد در مورد کلام مرحوم سید
بنابراین روایت روشن است. روایت چه میگوید؟ سؤال آن اصلاً در مورد شخصی است که اکل و شرب کرده و بعداً به طلوع فجر علم پیدا کرده است. نباید از این خارج شویم. اول روایت همین است و سؤال از این آدم است. حضرت میفرماید اگر رفت تحقیق کرد و طلوع فجر را ندید، هرچه خورده به قول ما نوش جانش و روزهاش هم صحیح است. ولی اگر نرفت تحقیق کند و بعد معلوم شد که طلوع فجر شده بوده، آنجا روزهاش باطل است و قضا دارد. امساک تادبی دارد.
بنابراین ما نمیتوانیم این دو توجیهی را که از فرمایش سید بیان شد، قبول بکنیم. ولی معنای روایت برای ما روشن است. چون معنای روایت روشن است، بنابراین حکم مسئله هم معلوم است. حکم مسئله دائرمدار مراعات فجر و دائرمدار تحقیق است. حکمش هم این است که اگر کسی تحقیق کرد و مراعات فجر نمود و «لم یر الفجر» و طلوع فجر را مشاهده نکرد، روزهاش صحیح است. در غیر این صورت روزهاش باطل است و قضا دارد.
اما فرمایش سید؛ به قول مرحوم سید حکیم در مستمسک، «عبارته غیر واضحة». مستمسک واقعاً کتاب خیلی خوب و چون نسبتاً موجز است، قابل استفاده است. ایشان آنجا به نظر من بهترین فرمایش را دارد، چون میگوید ما مراد سید در عروه را نفهمیدیم. «عبارته غیر واضحة». فرمایش ایشان روشن نیست، یعنی وجه این احتیاطی که کرده است، روشن نیست.
بنابراین ما از این سه فرض، در این مورد چهارم سه صورت مطرح شده بود:
1. یکی کسی که مراعات نکرده، روزهاش باطل است و قضا دارد؛ این را قبول کردیم.
2. دوم، کسی که مراعات کرده و اعتقاد به بقای لیل پیدا نکرده است؛ این فرمایش دوم سید را قبول نکردیم.
3. فرمایش سوم را که اصلاً نمیتوانیم قبول کنیم. یعنی این احتیاط ایشان، اگر ما درست فهمیده باشیم، به نظر ما وجهی ندارد و کسی که مراعات فجر کرده و به بقای لیل یقین پیدا کرده است، حداقلش این است. اگر به بقای لیل یقین پیدا کرده، این قطعاً روزهاش صحیح است و جای هیچ احتیاطی هم ندارد. این هم صورت سوم.
اختصاص مساله به صوم رمضان
پس مطلب تا اینجا تمام شد. بعد از این سه فرض، ایشان تفصیلی بین انواع صوم میگذارند. آیا این حکم که اگر تحقیق کنیم روزه صحیح است، حتی اگر بعداً معلوم شود طلوع فجر صورت گرفته، و اگر تحقیق نکنیم و بعد کشف خلاف شود روزه باطل است، مخصوص صوم رمضان است؟ چون موثقه سماعه، سؤالش در صوم رمضان است. یک سری روزهها هست که به روزه رمضان ملحق میشود و آن مثلاً واجب معین است. واجب معین، اشبه شیء به صوم رمضان است که شما نمیتوانید جای آن را هم تغییر بدهید؛ مثلاً کسی که نذر معین کرده است. ما روزهای مندوب و روزه مستحب داریم. اگر فردی روزه مستحب گرفت و بدون تحقیق سحری خورد، بعد معلوم شد اذان صبح شده بوده، این چه حکمی دارد؟ اگر با تحقیق معلوم شد، چه حکمی دارد؟ آیا این تفصیل، در صوم مندوب هم جاری میشود؟ روزه واجب غیر معین داریم، یعنی مثلاً روزههای قضا که اتفاقاً روایت خاص هم دارد. آنجا فردی از امام سؤال میکند که من روزه قضا گرفتم و اول صبح خوردم. حضرت میگوید یک روز دیگر پس قضا بگیر و آن روزه را رها کن. بعداً میبینیم. و واجبات معین داریم، مثل نذر معین و امثال اینها. آیا مسئله اینها هم از موثقه سماعه قابل استفاده است یا نه؟ آیا موثقه سماعه در صوم رمضان خصوصیت دارد، چون سؤال در صوم رمضان است؟ این تتمه این بحث است.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.