1403/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مصادیق عروض مانع اختیاری بعد از افطار صوم/ کفارات/صوم
موضوع: صوم / کفارات/ بررسی مصادیق عروض مانع اختیاری بعد از افطار صوم
مساله 11
رسیدیم به مساله 11 از مسائل مربوط به وجوب قضا و کفاره که بیشتر مسائل حول محور کفاره هست. میفرماید: إذا أفطر متعمّداً ثمّ سافر بعد الزوال لم تسقط عنه الكفّارة بلا إشكال اگر روزه اش را باطل کند و بعد از زوال به سفر برود. خب روزه رمضان است و مسافرت بعد از ظهر هم خللی به صوم رمضان وارد نمیکند بنابراین روزه واجبی بر ذمه اش بوده که نقض کرده و ابطال کرده است که کفاره با آن سفر ساقط نمیشود و هیچ اشکالی و ابهامی در این مساله وجود ندارد.وكذا إذا سافر قبل الزوال للفرار عنها، حالا روزه اش را افطار کرد بعد برای اینکه کفاره ندهد، قبل از ظهر به سفر برود که بگوید ما مسافر بودیم و اصلا روزه ای بر ما واجب نبوده و ما روزه خواری کردیم، اصلا روزه ای بر ما واجب نبوده است چون ما قبل از ظهر سفر رفتیم در اینجا هم میفرماید که کفاره از او ساقط نمیشود بل وكذا لو بدا له السفر لا بقصد الفرار على الأقوى، صورت سوم از این عروض سفر این است که قصد فرار نداشته بلکه مرتکب ابطال صوم شده و بعد سفری برای او پیش آمد و به ذهنش رسید که سفر کند بدا له السفر یعنی از اول قصد سفر نداشت و این به ذهنش آمد که در این صورت هم کفاره دارد در آن زمانی که روزه خواری کرده است در حضر بوده و در وطن بوده بنابراین کفاره علی الاقوی بر عهده اش هست. این حالت سوم است و فرض چهارم: وكذا لو سافر فأفطر قبل الوصول إلى حدّ الترخّص، به مسافرت برود و قبل از این که به حد ترخص برسد، عمدا مرتکب افطار و ابطال صوم بشود چون مسوغ و مجوز افطار در بعد از حد ترخص است و این قبل از حد ترخص روزه خواری کرده است. اینجا کفاره ثابت است. اینها یک مسائلی حول محور عروض یک مانع اختیاری به نام سفر است که سفر یک مانع اختیاری است که در اختیار خود صائم است.
گاهی اوقات عروض مانع صوم، قهری است و غیر اختیاری است. در ادامه آن صورت و فرض را مرحوم سید مطرح میکند. و أمّا لو أفطر متعمّداً مرتکب ابطال صوم شد، ثمّ عرض له عارض قهري؛ بعد یکی از عوارض و موانع قهری صوم عارض شد مثل بیماری من حيض أو نفاس در زن حائض بشود یا نفاس پیش بیاید أو مرض أو جنون این ها از موانع غیر اختیاری هستند که خوشحال میشود و میگوید روزه ما خود به خود باطل میشد اگر روزه خواری هم نمیکردیم ولی قبلش روزه خواری کرده بود در اینجا ایشان میفرماید: ففي السقوط وعدمه وجهان اینکه کفاره ساقط میشود یا نه، هر دو طرف استدلالی دارد که بگوییم که اگر اعذار قهری عارض شد، یعنی مطلب به روشنی و واضحی فرع قبلی نیست ففی السقوط و عدمه وجهان بل قولان؛ اتفاقا دو قول هم هست که بعضی گفتند که کفاره ثابت میشود و بعضی هم گفتند که ثابت نمیشود أحوطهما الثاني احوطش دوم است یعنی بگوییم کفاره ساقط نمیشود کفاره را باید ادا کند. آن زمانی که روزه خواری کرد، هیچ کدام از این عوارض وجود نداشت هنوز وأقواهما الأوّل.[1] احتیاط بر این است که کفاره بر عهده اش باشد و وجوب کفاره بقاء داشته باشد و تعلق بگیرد اما فتوا که نظر فتوایی ایشان است، اول است و کفاره ثابت میشود در جایی که مانع قهری پیش بیاید.
پس بنابراین موضوع این مساله روشن شد که چیست. موضوع این مساله لحوق و عروض یکی از موانع صوم است بعد از ابطال و افطار صوم یعنی اول شخص مرتکب روزه خواری شده است و بعد اتفاقا یکی از موانع و نواقض صوم پیش آمده است. که در این مساله مرحوم سید دو فرض را مطرح میکنند:
1. فرض اول: آن عارض و مانع اختیاری باشد مانند سفر.
2. فرض دوم: آن عارض و مانع و ناقض صوم قهری و غیر اختیاری باشد مانند بیماری و مرض.
پس مساله در دو فرض تقریر میشود:
فرض اول: مانع اختیاری
فرض اول که عروض یک مانع اختیاری است، در این فرض که موضوعش سفر است، یعنی شخص بعد از روزه خواری به سفر میرود. به اغراض و اهداف مختلفی است که یکی ممکن است فرار از کفاره باشد که میگوید سفر برویم که اصلا معلوم شود و کاشف به عمل بیاید که اصلا روزه بر ما واجب نبوده است یا به هر حال روزه کامل بر ما واجب نبوده است پس شاید بر ما کفاره ای تعلق نگیرد. بالاخره اول روزه خواری کرده و بعد سفر رفته است. در این فرض، مرحوم سید چهار صورت را تصور میکند:
1. صورت اول این است که مرتکب افطار بشود و بعد از ظهر رمضان به سفر برود.
در اینجا ایشان میفرماید قطعا کفاره ثابت است. زیرا اولا سفر بعد از زوال اصلا مانع صوم و ناقض آن نیست. پس یک روزه کامل بر عهده اش بوده و تا غروب و آخر وقت، که این روزه کامل را نقض و افطار کرده است و همه ادله کفاره در اینجا مُحَکّم است. ادله کفاره شامل این حالت میشود زیرا بعد از زوال، سفرش اخلالی در صوم ایجاد نکرده و باید صوم را تا آخر وقت ادامه دهد بنابراین یک روزه عادی و طبیعی را افطار کرده است و ادله افطار شامل این مورد هم میشود. این اولا. تمام فروعات این مساله در این باره است که اول افطار کرده است و بعد یک مانعی پیش آمده است. در این مورد سفر بعد از زوال که اصلا مانع صوم نیست.
ثانیاً اگر قبل از زوال بود که نیست، اگر ناقض صوم بود، اطلاق ادله کفاره شامل استمرار وجوب صوم تا مغرب و عدم استمرار وجوب صوم تا مغرب میشود. اطلاق ادله کفاره شامل حالتی که شرائط صحت تا مغرب ادامه پیدا کند یا شرائط صحت تا مغرب ادامه پیدا نکند، شامل هر دو حالت میشود. بالاخره دلیل گفته است که من افطر یوما من شهر رمضان متعمداً فعلیه عتق رقبه الی آخر. موضوع کفاره، من افطر یوما متعمدا است. این الان من افطر یوما متعمدا هست و روزه رمضان را افطار کرده است. پس موضوع ادله کفاره، نقض صوم واجب است نه نقض صوم کامل. حالا این تعبیر کامل به این خاطر میگوییم که بعضی چنین تعبیر کرده اند و علاقه دارند البته در روایت نیامده است. ولی کامل و ناقص دخلی در مساله ندارد. یعنی موضوع کفاره این است که شما روزه واجبی را ابطال کنید. شخص مسلمانی که هنوز سفر نرفته است چه بعد ظهر و چه قبل از ظهر، روزه بر او تا زمانی که در وطن است یا قصد عشره دارد واجب است پس من افطر یوما من شهر رمضان متعمدا بر او صدق پیدا کرده و کفاره بر عهده اوست و دیگر من افطر من شهر رمضان نگفته است که تا غروب آفتاب روزه بر شما واجب باشد یا نباشد و تفصیل و تقییدی در اینجا نیست. پس اطلاق دلیل کفاره شامل حالتی میشود که مکلف میبایست روزه را تا غروب ادامه میداده یا نمیبایست روزه را تا غروب ادامه میداده. اطلاق ادله کفاره شامل هر دو حالت میشود. زیرا نقض روزه واجب و ابطال روزه واجب را موضوع قرار داده است. حالا اگر از صبح یک ساعت در وطنش هست هم، باز هم کفاره در مورد این شخص ثابت است زیرا ادله کفاره اطلاق دارد. این ثانیا.
ثالثا الاصل عدم السقوط بعد الثبوت آن زمانی که مرتکب روزه خواری شد، کفاره بر عهده اش آمده است و اینکه بخواهیم به خاطر سفر کفاره را برداریم دلیل میخواهیم. واجبی که بر عهده انسان آمد سقوط پیدا نمیکند مگر با دلیل و مثل یک دین است. دین که بر ذمه ما آمد، بر ذمه ما هست مگر اینکه دلیل وجود داشته باشد که این دین ساقط شد. حق الله هم همینطور است. کفاره بر ذمه اش آمده است و به قول معروف الشئ لاینقلب عما هو علیه. انقلاب که در کفاره پیش نمیآید و سقوط هم پیش نمیآید. کفاره که آمده است و دلیلی نداریم که کفاره برداشته شود و سر جای خودش هست. این هم استدلال سوم.
ولی عمده استدلال همان اولی است. اصلا سفر بعد از ظهر که ناقض صوم نیست که بخواهد نوبت به دو دلیل بعدی برسد. این از صورت اول. پس الاصل عدم السقوط بعد الثبوت یعنی وقتی تکلیفی آمد ساقط نمیشود مگر اینکه امتثال کنید یا دلیلی داشته باشید که آن دلیل ساقط شده باشد.
2. صورت دوم: ارتکاب افطار و سفر قبل از ظهر به قصد فرار
صورت دوم افطار قبل از ظهر هست و سفر به قصد فرار از کفاره است که در وجدان خودش بگوید که کفاره نیست و راهی پیدا کند. این هم از آن سه دلیلی که بیان کردیم، دلیل دوم و سوم شامل این صورت میشود. بله سفر قبل از ظهر ناقض صوم هست ولی در نواقض صوم یعنی آنچه که روزه را باطل میکند و شرائط صحت صوم را از بین میبرد، در این موارد تحقق شرط است نه علم. یعنی باید آن مانع و ناقض محقق شود و بعدش روزه باطل میشود نه اینکه علم به تحقق. علم به تحقق در آتی و آینده جلوی روزه را نمیگیرد. یعنی شما اگر از صبح بدانید که به سفر میخواهید بروید حکم روزه از شما برداشته نمیشود. وقتی به سفر رفتید بله برداشته میشود.
مرحوم آقای مجتهدی در مورد یکی از وعاظ میفرمود که در ماه مبارک تبلیغ رفته بود و صبح با صدای سفره و لوازم سفره از خواب بیدار میشود و میبیند که همه اعضای خانواده مشغول صبحانه هستند. افرادی که همه متدین و متشرع هستند. میگوید ماه رمضان است چرا سفره پهن کرده اید؟ میگویند که نه ما امروز مسافر هستیم. بعد مرحوم آقای مجتهدی فرمودند -این را یا در مورد خودشان میفرمودند یا مرحوم آقای فلسفی- آن شخص در آنجا فهمید که مطالبی که در تبلیغ میگوید مطالبی نیست که در تبلیغ به درد آنها بخورد باید احکام بگوید. این را ایشان شاهد میگرفت که انسان هرجایی که میرود به مخاطب نگاه کند و مطالبی که به دردش میخورد بگوید و اینها هنوز احکام روزه داری را بلد نیستند و من در مورد مطالبی صحبت میکنم که به هیچ دردی نمیخورد.
اینکه انسان میداند که مانع و ناقضی برای صوم پیش میآید مجوز ابطال نمیشود. تنها مجوز ارتکاب مفطرات و مبطلات، بعد التحقق مانع است نه بعد العلم بالمان پس در اینجا شخص در آن زمانی که مرتکب افطار شده است حتی اگر علم داشت که قبل زوال به سفر میرود، باز هم کفاره به او تعلق میگرفت. این که هنوز به آن مرحله هم نرسیده است. این الان علم نداشته بلکه اول روزه خواری کرده است و بعد به قصد فرار از کفاره به سفر رفته است که در اینجا همانطور که عرض کردیم، اطلاقات ادله کفاره شامل این حالت میشود که کفاره تعلق میگیرد، آن هنگامی که روزه واجب نقض شود نه روزه کامل. بالاخره تکلیف او روزه بود. مامور به صوم است نه اینکه مامور به صوم تا مغرب است. گاهی ماموربه ما صوم تا مغرب است و گاهی مامور به صوم است تا عروض عارض. بالاخره آنچه که جلو صوم را میگیرد یکی خروج وقت است و دوم عروض مانع است. پس صوم واجب لزومی ندارد که تا مغرب ادامه پیدا کند بلکه این یک مورد است. صوم واجب تا خروج وقت، صوم واجب تا عروض مان هر دو واجب است. وقی هر دو واجب باشد، نقض صوم واجب کفاره دارد نه نقض صومی که حتما تا غروب ادامه پیدا بکند و چنین قیدی در ادله نداریم. اگر داشتیم قبول میکردیم ولی چنین قیدی در ادله کفاره نداریم بنابراین اطلاقات کفاره شامل این حالت میشود در زمانی که روزه خواری کرده است صوم واجبی بر عهده اش بوده است و آن صوم واجب را نقض کرده است و کفاره در اینجا واجب است.
سوال:
جواب: این بحث تعمد و جهل را قبلا مطرح کرده ایم. شما در فرضی میگویید که نمیدانسته ولی وقتی گفته میشود متعمدا یعنی میدانسته است که روزه خواری کرده است و کفاره واجب است و روزه واجب است، بعد گفته است که چگونه از کفاره فرار کنیم. پس این متعمدی که مرحوم سید در اینجا مطرح میکند، منظورش عالم است. عالما عامدا است بله کسی که حکم را نمیداند، در آنجا یک اختلافی در مورد جاهل بود که جاهل بالاخره متعمد هست یا متعمد نیست که اختلاف اقوال بود ولی در آن زمان که مساله را مطرح میکردیم گفتیم که جاهل متعمد نیست. جاهل نسبت به فعل متعمد است ولی نسبت به وصف افطار متعمد نیست. من افطر نیست. اکل متعمدا ولی افطر متعمدا نیست. نسبت به افطار متعمد نیست. اگر شما بخواهی به افطار متعمد باشی، متوقف بر علم شما به تکلیف است. یعنی بدانی که صومی بر عهده شماست. الان بحث ما در عالم است که عالما و عامدا مرتکب افطار شده است و حالا چه قبل ظهر و چه بعد ظهر به سفر میرود که این تاثیری در مساله ندارد و کفاره بر عهده اش است.
دفع یک شبهه
ممکن است کسی بگوید که -البته این را استطرادا بحث میکنیم و بحثش بعدا در مورد مسافر مطرح میشود ما الان طبق مبنای مشهور بیان میکنیم که کسی که قبل ظهر مسافرت میخواهد برود باید تا زمان سفر روزه اش را بگیرد ولی قول مخالف هم دارد ما با این مبنی هستیم که صوم بر او واجب است اگر صوم واجب باشد، افطار کفاره میآورد. مگر اینکه کسی بگوید که صوم اصلا بر این آدم واجب نیست. اما در این مورد که صوم واجب است و نظر مشهور است- اینکه شما میدانید قبل از ظهر به سفر میروید، چطوری شما نیت صوم کنید؟ لقائل ان یقول که اصلا قصد متمشی نمیشود. نیت منعقد نمیشود زیرا شما میدانید که این روزه را باید تا مغرب ادامه بدهی. ما میگوییم مگر نیت چیست؟ قصد الامر است نه قصد الاتمام. همان خدایی که گفته است تا غروب روزه بگیر، همان خدا گفته است تا سفر نرفتی روزه بگیر ما هم امر شارع را در نیت داریم. حالا اگر ما این مبنای مشهور را قبول داشته باشیم که تا در وطن هستی روزه بگیر، این همین روزه واجب را نیت میکند یعنی نیت اخلال پیدا نمیکند چون نیت قصد روزه واجب است نه قصد صوم کامل. قصد صوم کامل که مهم نیست بلکه قصد صوم واجب مهم است. قصد آن مامور به مهم است که مامور به شارع یک وقت تا مغرب است و یک وقت تا زمانی است که سفر نرفته ای. پس نیت این است که وظیفه ات را انجام بدهی. حالا وظیفه تا هر زمانی که باشد. امر گاهی به اتمام تعلق میگیرد و گاهی تا زمان محدود و معینی تعلق میگیرد. پس از نظر نیت هم مشکلی پیش نمیآید.
سوال:
جواب: قصد سفر هم مانع وجوب صوم نیست -اگر این مبنی را قبول داشته باشیم که مبنی مشهور است- البته در این صورتی که ایشان میفرماید قصد سفر هم بعدا به وجود آمده است یعنی بعدا برای فرار از کفاره است ولی اصلا فرض کنیم که از صبح هم قصد سفر داشته باشد، قصد سفر مانع صوم نیست بلکه خود سفر مانع صوم است. علم به سفر اختیاراً یا قصد سفر یعنی خودم نمیخواهم ولی مرا میبرند مثل یک زندانی در اینجا علم دارد ولو اینکه قصد هم ندارد، اینها هیچ کدام جزء نواقض و موانع صوم در ادله نیامده است بلکه تحقق سفر مهم است آن هم تحقق سفری که به حد ترخص هم برسید نه سفر عرفی بلکه باید مقدار مشخصی از شهر بیرون رفته باشید و سفر هم باید سفر شرعی باشد که همان 8 فرسخ در کل باشد که اگر همه اینها محقق بشود این شخص میتواند افطار کند. پس بنابراین نه قصدش و نه علمش در طلوع فجر، مانع وجوب صوم نیست که در این صورت روزه واجب ابطال شده است و مشمول ادله کفاره است. این هم صورت دومی که در سفر مطرح فرمودند.
سوال: انسان در هیچ صورت نسبت به آینده نمیتواند علم و یقین پیدا بکند
جواب: انسان به صورت عرفی علم عادی میتواند پیدا بکند بله هیچوقت انسان آینده را به صورت علم و قطع عقلی نمیتواند پیدا بکند ولی علم عادی میتواند نسبت به آینده داشته باشد. آدم با علم به اینکه بلیط دارد، اگر از او بپرسند، میگوید قطعا میروم ولی ممکن است که اتفاقی پیش بیاید و نرود ولی علم عادی دارد که مسافرت میکند و ما میگوییم همین علم عادی مانع صوم نیست. همان زمانی که شارع از او خواسته است قصد صوم میکند. یعنی ما قصد امر میکنیم که امر گاهی به روزه تا غروب تعلق گرفته است و گاهی به روزه تا در حضر هستی تعلق گرفته است.