1403/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
مکروهات صوم/ فصل پنجم/صوم
موضوع: صوم / فصل پنجم/ مکروهات صوم
مکروهات صوم
به فصل پنجم رسیدیم. فصل فيما يكره للصائم. مکروهات صوم است. کراهت در باب واجبات به همان معنایی است که در اصول بحث میکنند. نه به این معنی که مفسده داشته باشد و مفصل در اصول بحث میکنند که کراهت در واجبات به چه معنی است. به معنی اقل ثوابا است یا اقل مصلحة هست نه به این معنی که مفسده داشته باشد و مرجوحیت داشته باشد. در این فصل خیلی توقف نداریم زیرا روایت اکثر اینها را قبلا در ابواب ما یمسک عنه الصائم بیان کردیم که وقتی مفطرات بحث میشد، اینها بود و در همین باب اخیر که فیما یجوز ارتکابه للصائم بود، اینها هم مطرح شد و خیلی از مکروهات را در آنجا بیان کردیم. بنابراین فصلی نیست که بخواهیم خیلی بحث کنیم و توقف کنیم.
اول: مباشرة النساء
يكره للصائم امور:که ایشان چهارده امر را ذکر میکنند أحدها: مباشرة النساء لمساً وتقبيلاً وملاعبة، اولین مورد مباشرت با نساء است در حدی که مجامعت نباشد و افطار و ابطال پیش نیاید که لمس و تقبیل و ملاعبه است که روایاتش در باب 33 از ابواب ما یمسک عنه الصائم آمده است که تقریبا همه این روایات را قبلا دیده ایم. هم در مفطرات و هم در مورد آخر که تقبیل و غیره بود که در آن روایات، اخبار صریح در تجویز داریم و اخبار نهی هم هست مخصوصا برای شاب شبق یعنی جوانانی که تحریک پذیر هستند، کراهت بیشتر است و ایشان هم میفرماید که خصوصاً لمن تتحرّك شهوته بذلك، برای کسی که تحرک شهوت پیدا میکند، کراهت برای او، اکید است. از این جهت که احتمال اجناب و انزال او هست، تاکید بیشتری پیدا میکند ولی نفس ملاعبت و امثال ذلک هیچ دلیلی بر بطلان ندارد ولی چون نهی دارد و احتمالا نهی هم از این جهت است، میتواند مکروه باشد البته ممکن است که ارشاد باشد ولی چون در روایات تصریح شده است، کراهت است.
البته این کراهت به دو شرط است: بشرط أن لا يقصد الإنزال، ولا كان من عادته، در غیر این دو شرط حرام است و اگر منتج به نتیجه باشد، مبطل صوم است. آن دو شرط عدم القصد و عدم الاعتیاد است. اگر کسی قصد انزال دارد، این قصد مبطل است و قصد افطار و مفطر، هر دو در نیت اخلال ایجاد میکند. فرقی ندارد که کسی نیت کند روزه نباشد یا عملی انجام دهد به اصطلاح قصد قطع و قاطع. یعنی چه قصد بکند که چیزی را بخورد و میگردد و پیدایش نمیکند، این روزه اش از جهت اخلال به نیت باطل میشود و اگر کسی به قصد انزال این مقدمات را انجام دهد و حاصل نشود، نیتش به هم میخورد و مبطل روزه است و اگر نتیجه هم حاصل شود که عامد است و مبطل روزه است. پس قصد در مقوله تعمد میرود.
اعتیاد هم همینگونه است. ممکن است کسی قصد نداشته باشد ولی با شناختی که از خودش دارد، میداند که این مقدمات برای او خطرناک است. مثلا یک فرد جوانی است که شرائط خود را میداند به خلاف پیرمرد که حتی بعضی از روایات، تاکید روی این جهت دارد که کسی که احتمال نتیجه برای او محتمل است. پس اگر اعتیاد دارد،علم و اطمینان حاصل میشود.
قبلا بیان کردیم که مقوم عمد دو چیز است: یکی قصد است و یکی علم است که علم به معنی یقین نیست بلکه اطمینان عرفی است. اینهایی که در محاکم محکوم به قتل میشوند، اکثرا قصد قتل ندارند ولی محکوم به قتل عمد میشوند زیرا قاضی و حاکم شرع میگوید که شما باید بدانید که وقتی چاقو به شکم کسی وارد میکنید، عادتا منجر به قتل میشود و این عملی است که نوعا قتالة است. و در اینجا قصد دخالتی ندارد و همان علم و اطمینان کافی است. پس مقوم عمد، احد الامرین است. یا قصد، یا علم و اطمینان. در مانحن فیه هم این اعتیاد، موجب اطمینان میشود یعنی وقتی شخصی با شناختی که از خود دارد میداند موجب اجناب و انزال میشود، اگر نتیجه حاصل شود مبطل صوم است و آن مقدمه هم فی نفسه حرام است وإلّا حرم إذا كان في الصوم الواجب المعيّن. البته این حرمت در روزه واجب معین است و در روزه غیر واجب نهایتا روزه اش باطل میشود و فعل حرام نیست.
دوم: اکتحال
الثاني: الاكتحال بما فيه صَبر أو مِسك أو نحوهما ممّا يصل طعمه أو رائحته إلى الحلق، اکتحال و سرمه کشیدن و در چشم کشیدن چیز هایی که طعم یا بوی آن در حلق احساس شود. مانند گیاهی به نام صبر که زرد رنگ است و در فارسی به آن «سَرد» گفته میشود و صبار هم گفته میشود. یا مِسک که عطراگین است. ملاک آن مهم است که مثلا طعم قوی داشته باشد که با سرمه کشیدن، طعمش در گلو احساس میشود و این احساس طعم در گلو موضوعیت دارد برای کراهت. در باب 25 حدیث یازده، ملاکی که حضرت قرار دادند، احساس طعم است البته در روایات دیگر هم هست ولی در این روایت به صراحت جائز دانسته اند. و در روایات دیگر نهی است که اگر موجب وجدان طعم در حلق است، این کار را نکن. شاید اگر ما بودیم و روایات، این ها ظاهر در حرمت بودند ولی چون اخبار صریح در جواز دارد، اینها را حمل بر کراهت میکنیم مضافا که وجدان طعم هم از مصادیق اکل و شرب نیست زیرا اجزاء و ماده ای ندارد و بود طعم، خوردن و آشامیدن نیست. پس جزء مفطرات نیست و کراهت است. وكذا ذرّ مثل ذلك في العين. واگر در چشم هم موادی را بریزد که طعم و بویش را احساس کند، اینها هم مشمول عنوان کراهت است.
سوم: دخول الحمام
الثالث: دخول الحمّام إذا خشي منه الضعف. این هم از موضوعاتی است که روایات باب 27 بر آن دلالت میکند که کسی که خوف ضعف پیدا میکند، به حمام نرود که روایاتش هم در کراهت روشن است.
چهارم: اخراج الدم
الرابع: إخراج الدم المضعف بحجامة أو غيرها، کاری کند که خون از بدنش بیرون بیاید مثل حجامت یا امروزه مانند خون دادن، در صورتیکه موجب ضعف شود احادیث این موضوع در باب 26 است. و إذا علم بأدائه إلى الإغماء المبطل للصوم حرم، بل لا يبعد كراهة كلّ فعل يورث الضعف أو هيجان المرّة. از بعضی از روایات این باب، مانند حدیث سوم، میفهمیم که ملاک همین ایجاد ضعف است و اگر هر چیزی که موجب ضعف میشود برای روزه دار، این بعید نیست که کراهت پیدا بکند حتی اگر از قبیل دخول فی الحمام و خون دادن و امثال ذلک نباشد و ادله آن در باب 26 است. مثلا سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّائِمِ أَ يَحْتَجِمُ فَقَالَ إِنِّي أَتَخَوَّفُ عَلَيْهِ أَ مَا يَتَخَوَّفُ عَلَى نَفْسِهِ قُلْتُ مَا ذَا يَتَخَوَّفُ عَلَيْهِ قَالَ الْغَشَيَانَ أَوْ تَثُورُ بِهِ مِرَّةٌ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ قَوِيَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَمْ يَخْشَ شَيْئاً قَالَ نَعَمْ إِنْ شَاءَ. سوال از احتجام شده است و امام میفرماید که نسبت به خودش خوفی ندارد؟ گفت که از چه بترسد؟ فرمودند از غش کردن یا هیجان صفراء (مرة) و میگوید اگر انسان قوی باشد چه؟ حضرت فرمودند مشکلی نیست. پس ملاک حجامت و امثال اینها، ضعف است.
یا صحیحه دیگر: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحِجَامَةِ لِلصَّائِمِ قَالَ نَعَمْ إِذَا لَمْ يَخَفْ ضَعْفا[1] . از این روایات میفهمیم که ملاک همان تضعیف است و اگر بنیه خوبی دارد، کراهت هم ندارد و به قول معروف العلة تعمم و تخصص و ایشان فرمود که بعید نیست که این را به هرچیزی که موجب ضعف بشود، تعمیم بدهیم. اما اگر این ضعف موجب اغما بشود که مضر به نیت روزه است، در این صورت روزه اش قطع میشود. پس اگر کسی بداند که خون دادن یا حجامت کردن موجب اغما میشود، به نیت ضرر میزند و حرام میشود زیرا مقدمه ای را انجام داده است که مبطل صوم است و لذا حرمت پیدا میکند. مرحوم سید به ابطال آن اشاره ای نمیکند زیرا صرف ارتکاب مقدمه ای که موجب عرفی یا عادی ابطال باشد، صرف آن مقدمه حرام است. ولی این ملازمه با فقدان نیت ندارد ولی اگر قصد قاطع داشته باشد، این مبطل است ولی اگر قصد قطع و قاطع نداشته باشد و علم هم ندارد فقط عادتا میداند که شاید اینطور نشود، این نیت را به هم نمیزند. ولی به طور کلی ارتکاب مقدمات تولیدیه -مقدماتی که اگر آن را انجام دهید، ذی المقدمه دست شما نیست و نتیجه دست شما نیست- حرمت غیری پیدا میکند مانند این که کسی از مسیری میرود که همه میگویند که چیزی در اینجا نیست که بخوری ولی او میرود و مجبور به اکل میته میشود ولی خود سفر که مفسده نفسی ندارد و حرمت ندارد.
پنجم: سعوط
الخامس: السعوط مع عدم العلم بوصوله إلى الحلق، وإلّا فلا يجوز على الأقوى. سعوط یعنی انفیه زدن هم کراهت دارد و روایاتش در باب هفتم است و آن هم در صورتی است که به حلق نرسد و علم و اطمینان عرفی به نرسیدن به حلق داشته باشد ولی اگر عادتا بداند که به حلق میرسد، این مبطل است و این با چشم و گوش فرق دارد زیرا آقایان مجرای بینی را برای اکل و شرب میدانند و خیلی از کسانی که از دهان نمیتوانند بخورند، با لوله ای از بینی ارتزاق میکنند. به هر حال اگر به حلق برسد و مبطل است، ایشان میفرماید که نباید برسد. البته احتمال رسیدن مشکلی ندارد ولی نباید اطمینان داشته باشد که به حلق میرسد زیرا در این صورت از کراهت خارج شده و حرام میشود. و این علی الاقوی به این دلیل است که ممکن است شبهه ای بر صدق اکل و شرب در این عمل داشته باشیم.
ششم: شم الریاحین
السادس: شمّ الرياحين خصوصاً النرجس، والمراد بها كلّ نبت طيّب الريح. بوییدن گیاهان خوشبو هم در روایات وارد شده است که در باب 3 حدیث 10 به آن اشاره شده است و مراد از ریاحین، هر گیاه خوشبو است که بوییدن آن در رمضان برای صائم کراهت دارد.
هفتم: بل الثوب
السابع: بلّ الثوب على الجسد. مرطوب کردن لباس بر بدن که روایاتش را دیدیم و گفتیم که این روایات را حمل بر کراهت میکنیم چون روایات نهی متعدد داشت ولی روایات تجویز هم داشت مانند آنکه آب روی سرش بریزد یا نزح کند یا تبرید بکند که از آن فهمیدیم که اینها حمل بر کراهت میشود و در باب سوم به آن پرداخته شده است.
هشتم: جلوس المراة فی الماء
الثامن: جلوس المرأة في الماء، بل الأحوط لها تركه[2] . نشستن مرد در آب که روایت صریح داشت که مشکلی ندارد و در مورد زن هم ما دلیل بر جوازش داشتیم و از اطلاقات استفاده کردیم و گفتیم که اگر این چیزها مبطل صوم بود، ما الان بعد هزار سال نمیفهمیدیم بلکه همه خلق الله فهمیده بودند زیرا مبطلات صوم از نظر ابتلاء آنقدر شدید است که چیزی نیست که فقها در طول تاریخ نفهمیدند و ما بفهمیم و به قول فقها لو کان لبان. بنابراین اینها ارتکازاتی است که برای ما اعتبار دارد و مرتکز مشترعه در موضوعات کثیر الدوران و کثیر الابتلاء برای ما اعتبار دارد. و روایات را ما حمل بر کراهت میکنیم ولی ایشان احتیاط پس از فتوا دارند که این احتیاط استحبابی است و اگر کسی مختصر شبهه ای در حرمتش داشته باشد، ایشان احتیاط را به خاطر اخبار ناهیه مطرح میکنند ولی اطلاقات جوازش خیلی متعدد و کثیر بود. و آن روایتی که برای زن ناهیه بود، تعلیلی داشت که آب در بدنش وارد نشود که خود آن تعلیل، یک علت محرِّمی نبود که مبطل صوم باشد و ما گفتیم وقتی خود علت مبطل صوم نیست، مقدمه اش هم به طریق اولی حرام نیست زیرا داخل شدن آب به بدن که مبطل نیست.
موارد دیگر یک مقدار بحث بیشتری دارد که اینها را در جلسه آینده مطرح میکنیم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.