« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1403/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بررسی ادله بل ثوب و استیاک/ فصل چهارم/صوم

 

موضوع: صوم / فصل چهارم/ ادامه بررسی ادله بل ثوب و استیاک

 

بل ثوب

در عنوان بل ثوب و مرطوب کردن لباس گفتیم که هم روایت منع داریم و هم طائفه ای که دلالت بر جواز بکند. در روایات منع، روایت حسن صیقل را دیدیم که گفتیم از جهت سند به چند روش و راه قابل تصحیح است و خیلی از بزرگان روایات ایشان را پذیرفتند هم در مورد خودش قابل توثیق است به خاطر اکثار اجلاء چون تعداد قابل توجهی از اصحاب اجماع، از ایشان نقل حدیث دارند و بحثش را مطرح کردیم.

از نظر دلالت، دلالت صریحی بر ابطال صوم نداشت بلکه اتفاقا قرینه قوی در متن حدیث هست که نشان می‌دهد که روایت ناظر به کراهت است زیرا شم ریحان و گیاهان خوشبو را دارد که کسی قائل به ابطال صوم نشده است.پس از نظر قرینه سیاق، این روایت دلالتش بر کراهت اظهر است با این حال روایات صریح هم بر جواز داریم.

روایت دوم در منع بل ثوب

روایت دوم از اخبار منع، روایت حسن بن راشد است که مرحوم کلینی نقل می‌فرمایند:وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع حسن بن راشد می‌گوید که به امام عرض کردم که الْحَائِضُ تَقْضِي الصَّلَاةَ قَالَ لَا قُلْتُ تَقْضِي الصَّوْمَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ جَاءَ هَذَا قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ قُلْتُ وَ الصَّائِمُ يَسْتَنْقِعُ فِي الْمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَيَبُلُّ ثَوْباً عَلَى جَسَدِهِ قَالَ لَا قُلْتُ مِنْ أَيْنَ جَاءَ ذَا قَالَ مِنْ ذَاكَ الْحَدِيثَ.[1]

حائض در آن دوره که نماز نمی‌خواند، قضا کند؟ حضرت فرمودند لا و سوال کرد روزه را چطور؟ حضرت فرمودند باید قضا کند. گفتم این چه فرقی می‌کند؟ گفتند حواست باشد این کار تو قیاس است و احکام قیاس بر نمی‌دارد. گفتم روزه دار می‌تواند در آب بنشیند؟ حضرت فرمودند بله مشکلی نیست گفتم می‌تواند لباسش را خیس کند و بپوشد؟ حضرت فرمودند نه. پس نهی از بل ثوب در این روایت هم هست. گفتم به نظر می‌رسد که نشستن در آب بدتر از بل ثوب است حضرت فرمودند از همان قبیل است که گفتم. یعنی این عملی که در ذهنت پرورش می‌دهی قیاس است.

از نظر سند، این روایت قابل قبول است نه اینکه صحیح است. حسن بن راشد مشترک بین سه نفر است: حسن بن راشد که از اصحاب امام جواد (علیه السلام) است که جلیل القدر است و توثیق دارد و یک حسن بن راشد از اصحاب امام رضا (علیه السلام) است که تضعیف نجاشی را دارد و حسن بن راشد اگر از امام صادق (علیه السلام) نقل حدیث بکند، آن دوتا نیست و سوم است که نه توثیق دارد و نه تضعیف ولی در رجال کامل الزیارات آمده است بنابراین اگر رجال اسانید کامل الزیارات را به عنوان یک توثیق عام از ناحیه ابن قولویه قبول بکنیم، توثیق می‌شود. البته ما در بحث های سالهای گذشته به این مطلب رسیدیم که تمام مشایخ باواسطه و بی واسطه ابن قولویه توثیق می‌شوند زیرا بیان ایشان در مقدمه کامل الزیارات برای اعتبار کتابش است و اعتبار کتاب به همه رجال است و اینطور نیست که فقط مشایخ بی واسطه فقط موجب اعتبار کتاب شود. ایشان می‌فرماید که من از رجال معتبر و موثقی این روایات را نقل کرده ام. به هر صورت آنچه که مبنی خیلی از آقایان هست این است که اسانید کامل الزیارات را می‌پذیرند. پس این روایت از این جهت قابل قبول است.

اما دلالت آن صریح در حرمت و بطلان نیست. زیرا فرمودند لا. نهی هم اعم از کراهت و حرمت است. ممکن است کسی بگوید به قرینه مقابله. چون سوال از این شد که روزه دارد آب می‌تواند بنشیند، حضرت فرمودند بله ولی لباسش را نمی‌تواند مرطوب کند. خب آن که می‌تواند بنشیند جواز است و در مقابل جواز حرمت است و با قرینه مقابله می‌تواند انسان توهم کند که تحریم است. جواب این است که همانطور که در مقابل جواز حرمت هست، کراهت هم هست. بالاخره حواز در برابر منع است و منع اعم از نهی تحریمی و تنزیهی است. و ثانیا این روایت در مقام نفی قیاس است یعنی بیشتر ناظر به رد قیاس است همانطور که حضرت می‌فرماید در حائض چطور نماز را قضا نمی‌کند ولی روزه را قضا می‌کند و نباید این موضوعات را با هم قیاس کرد؟ در اینجا هم نباید جلوس را با بل ثوب قیاس کرد پس روایت بیشتر ناظر به نفی قیاس است و از این جهت هیچ دلالت صریحی بر تحریم ندارد.

طائفه دوم: اخبار مجوزه بل ثوب

بالاخره یک طائفه اخبار در منع بل ثوب داشتیم و طائفه دوم طائفه تصریح به جواز است به کمک همین روایت تجویز و ترخیص، می‌فهمیم که معنای اخبار کراهت بود و این یک قرینه خارجی خیلی قوی است.

این روایت حدیث دو از باب سوم از ابواب ما یمسک عنه الصائم است. صحیحه محمد بن مسلم است و سندش که منع بود، خیلی بهتر است.

وَ عَنْهُ یعنی محمد بن یحیی که شیخ معروف کلینی است عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع سند کاملا معتبر است و هیچ مشکلی در هیچ یک از رجالش نیست قَالَ: الصَّائِمُ يَسْتَنْقِعُ فِي الْمَاءِ وَ يَصُبُّ عَلَى رَأْسِهِ وَ يَتَبَرَّدُ بِالثَّوْبِ وَ يَنْضِحُ بِالْمِرْوَحَةِ وَ يَنْضِحُ الْبُورِيَاءَ تَحْتَهُ وَ لَا يَغْمِسُ رَأْسَهُ فِي الْمَاءِ.[2]

صائم می‌تواند استنقاع کند و می‌تواند آب را روی سرش بریزد چون ارتماس نیست و می‌تواند لباسش را خنک بکند. ممکن است گفته شود که خنک کردن با خیس کردن فرق می‌کند پس روایت ربطی به موضوع ما ندارد زیرا موضوع بل ثوب است نه تبرید ثوب ولی این اشکال جواب دارد. در ادامه روایت، آب بپاشد با وسیله ای مثل بادبزن و حصیر زیرش را خیس بکند همه این کار ها را بکند ولی سرش را داخل آب نمی‌تواند ببرد. سند بسیار خوب است و دلالت هم بسیار خوب است و فقط همین شبهه ممکن است مطرح شود که اینجا تبرید ثوب است و این از موضوع ما خارج است. جواب این است که این روایت کلا ناظر به استعمالات آب است و خنک کردن لباس بدون آب نداریم مخصوصا در قدیم.

در روایت قبل این فقره درباره کسی است که در اب می‌نشیند و بعدش آب روی خودش می‌ریزد و حصیرش را خیس می‌کند ولی سرش را زیر آب نمی‌برد. پس از صدر تا ذیلش مربوط به ماء است پس ما یتبرد الثوب هم یعنی با آب خنک می‌کند. درست است که تصریح نشده است اما کاملا روشن است. پس این روایت صریح در این است که تبرید و بل ثوب با آب اشکالی ندارد و جائز است و روایات منع را به قرینه این روایت حمل بر کراهت می‌کنیم و این جمع بین نص و ظاهر است که این نص در جواز است و آنها نهایتا ظهور در تحریم دارد زیرا لا ظهورش در منع تحریمی بیشتر است ولی ظهور با نص قابل جمع است که به صورت حمل بر کراهت است. بنابر این بل ثوب از این جهت جزء مکروهات است که سید در باب بعدی مکروهات صوم را ذکر می‌کند که آنهارا سریع رد می‌کنیم.

سوال: آیا می‌توان از این روایت الغاء خصوصیت به تمامی استعمالات آبی داشت؟

جواب: نیازی به الغاء خصوصیت نیست بلکه اصل برائت از مفطریت به این مطلب دلالت می‌کند و طبق قاعده همه چیز جائز است یعنی اینها حتی بیان هم نمی‌شد مشکلی نبود بلکه اینها برای دفع شبهه است که اگر روزه دار در آب بنشیند و روی خودش آب بریزد شبیه ارتماس است. و احتیاجی به تنقیح مناط نیست. تنقیح مناط اگر یقینی باشد قیاس نیست ولی تنقیح مناط یک امر حساسی است و بعضی از آقایان کلا مخالف تنقیح مناط هستند.

 

استیاک

عنوان بعدی استیاک است یعنی مسواک زدن آیا ضرری به صوم وارد می‌کند یا نه؟ روشن است که ضرری به صوم وارد نمی‌کند و مشمول هیچیک از عناوین مفطرات نیست ولی استیاک بعود رطب یعنی چوب مرطوب یا سواک رطب، یک رطوبت خارجی وارد دهان می‌شود ولی منعش از جهت کراهت است زیرا احتمالا به این دلیل است که می‌تواند مقدمه بلع رطوبت خارجیه بشود. مرحوم سید می‌فرماید: ولا بالسواك باليابس، این لا، یعنی لا باس که از اول بحث آمد مانند مضغ و زق طائر و جویدن و ذوق است بل بالرطب أيضاً، بعد ایشان می‌فرماید که با مسواک تر هم مشکلی ندارد به شرطی که رطوبت خارجیه را وارد نکند. لكن إذا أخرج المسواك من فمه لا يردّه وعليه رطوبة، ولی اگر مسواک را خارج کرد، دیگر داخل دهانش نگذارد البته در این صورت هم روزه باطل نمی‌شود وإلّا كانت كالرطوبة الخارجية لا يجوز بلعها در این صورت نباید قورت دهد. صرف ادخال رطوبت خارجی یا هر ماده غذایی در دهان اگر به حلق نرسد که اول مجرای مری است مشکلی ندارد ولی اگر به اول مری برسد، تعدی الی الحلق کرده است و ملاک اکل و شرب است. لا يجوز بلعها إلّابعد الاستهلاك في الريق[3] حتی بلع آن هم اگر مستهلک بشود مشکلی ندارد یعنی اگر رطوبت مسواک انقدر کم باشد که در آب دهان مستهلک شود، آب دهان تلقی نمی‌شود ولی اگر رطوبت خارجیه نباشد، مصداق اکل و شرب هم نیست.

خود استیاک در روایات در باب 28 وارد شده است و مباحثش هم خیلی زیاد است و سه طائفه اخبار مسواک داریم:

    1. اخبار جواز و اطلاقات جواز است و خیلی هم مورد سوال بوده است.

    2. اخبار منع از مسواک با عود رطب.

    3. اخبار جواز استیاک حتی با عود مرطوب و تصریح به جواز دارد و چون تصریح هست، این اخبار مانعه تاثیری در جواز مسواک ندارد. و نهایتا در جمع بین اینها حمل بر کراهت می‌شود. ضمن اینکه ما همان دو سه تا دلیل اصلی که برائت از مفطریت و ادله حصر مفطرات که در خود روایت آمده است که لایضر الصائم که حدیث اول از ابواب ما یمسک عنه الصائم است که اذا اجتنب ثلاث خصال که اکل و شرب و نسا و ارتماس بود که حصر داشت و خلاف آن حصر، باید دلیل محکم و روشنی باشد که در مورد اینها نداریم. ادله حصر و برائت و ارتکاز متشرعه و همه اینها برای ما روشن می‌کند که اینها از عناوین مبطل نیستند.

 

طائفه اول اخبار

بنابراین یک دسته اطلاقات جواز است مانند حدیث یک و دو و چندین حدیث دیگر که مضمون همگی یکی است و هیچ مشکل سندی و دلالی ندارد. مثلا صحیحه عبدالله بن سنان: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يَسْتَاكُ الصَّائِمُ أَيَّ سَاعَةٍ مِنَ النَّهَارِ أَحَبَّ.[4] هر ساعتی از روز خواست مسواک کند هیچ مشکلی ندارد و اطلاقش شامل رطب و یابس می‌شود. و حدیث دوم هم دقیقا مضمونش همین است.

طائفه دوم اخبار

طائفه دوم که منع از استیاک با عود مرطوب است در همین باب 28 در حدیث 6 و 8 و 10 است و هر سه هم صحیحه است. صحیحه ابی بصیر و صحیحه محمد بن مسلم و صحیحه حلبی. بنابراین در سند روایت بحث نیست و اسناد روشن و واضح است: وَ عَنْهُ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَسْتَاكُ الصَّائِمُ بِعُودٍ رَطْبٍ.[5] این روایت و نهی آن، ظهور در حرمت دارد مخصوصا اگر به صیغه اخبار باشد مثل این روایت ولی در جمع باید اینها را به معنی کراهت بگیریم.

روایت دیگر صحیحه محمد بن مسلم عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يَسْتَاكُ الصَّائِمُ أَيَّ النَّهَارِ شَاءَ وَ لَا يَسْتَاكُ بِعُودٍ رَطْبٍ الْحَدِيث‌. روایت بعدی هم همینطور است و فقط تعبیر آن فرق می‌کند که بسواک الرطب است.

ممکن است در این روایات توهم تقیید آن اطلاقات را ایجاد بکند و حمل مطلق بر مقید بکنیم و بگوییم این اطلاقات، عود یابس است و اگر نبود، اخبار طائفه سوم را باید بررسی کرد این طائفه تصریح به جواز عود رطب دارد.

طائفه سوم اخبار

ادله ای که صریح است و نصوصیت دارد مانند صحیحه حلبی و صفوان که از امام صادق (علیه السلام) است یعنی مرحوم شیخ این را از دو طریق نقل می‌کند وقتی صفوان به صورت مطلق از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند، صفوان بن مهران (جمال) است که آن داستان معروف هارون الرشید را دارد. صفوانی که از امام رضا (علیه السلام) نقل می‌کند، صفوان بن یحیی است و هردو ثقه و جلیل القدر هستند وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَ يَسْتَاكُ الصَّائِمُ بِالْمَاءِ وَ بِالْعُودِ الرَّطْبِ يَجِدُ طَعْمَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ. سوال شد که روزه دار می‌تواند با آب مسواک کند؟ با چوب مرطوب که حتی مزه دهانش هم عوض شود؟ حضرت فرمودند که مشکلی ندارد و ضرری ندارد و این صریح در عود رطب است و روشن است.

صحیحه عبدالله بن سنان: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ كَرِهَ لِلصَّائِمِ أَنْ يَسْتَاكَ بِسِوَاكٍ رَطْبٍ وَ قَالَ لَا يَضُرُّ أَنْ يَبُلَّ سِوَاكَهُ بِالْمَاءِ ثُمَّ يَنْفُضَهُ حَتَّى لَا يَبْقَى فِيهِ شَيْ‌ءٌ. این تعبیر کره ظهور روشنی در کراهت دارد البته کراهت و الفاظ احکام خمسه بعدا در این مفاهیم که ما می‌شناسیم مصطلح شده است ولی حتی در عصر ائمه هم ظهور در این معانی که ما برداشت می‌کنیم قوی است. یعنی حضرت این را نمی‌پسندیدند که روزه دار با مسواک مرطوب استیاک کنند.

موثقه عمار ساباطی: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الصَّائِمِ يَنْزِعُ ضِرْسَهُ قَالَ لَا وَ لَا يُدْمِي فَاهُ وَ لَا يَسْتَاكُ بِعُودٍ رَطْبٍ. روزه دار می‌تواند دندانش را بکند؟ حضرت فرمودند که خیر و کاری نکند که دهانش خون بیاید. و با چوب مرطوب هم مسواک نکند.

سوال از نظر دلالی این نهی است و باید در دسته دوم قرار می‌دادیم. چرا این دلیل بر کراهت است؟ به خاطر وحدت سیاق زیرا نهی در کندن دندان تنزیهی است و از مبطلات روزه نیست. مگر خون آوردن دهان از مبطلات صوم است؟ پس این موارد همگی جنبه کراهت از باب تحفظ و احتیاط از این است که معمولا باعث می‌شود که خون داخل حلقش برود و بعید است که بتواند کنترل کند که خون یا موادی از گلویش پایین نرود و با قرینه آن دو، می‌فهمیم که لا یستاک هم از این قبیل است. پس دلالت روایت بر کراهت، به قرینه سیاق روشن است.

بررسی فطحی ها

اما سند: موثقه است به دلیل اینکه بعد از محمد بن یحیی العطار که شیخ مرحوم کلینی است و صدتا حدیث از ایشان دارد و بعد محمد بن احمد یحیی بن عمران اشعری است که ثقه و ممدوح است و از بعد از ایشان، همگی فطحی هستند. احمد بن الحسن یعنی احمد بن حسن بن فضال که خاندان بنی فضال مشهور به فطحیت هستند ولی بعضی از بزرگان مانند رهبری معظم فرمودند که من فطحی بودن اینها را قبول ندارم زیرا اینها تا امام حسن عسگری (علیه السلام) هستند مگر می‌شود کسی فطحی باشد یعنی بعد از امام صادق (علیه السلام) امام کاظم (علیه السلام) را قبول نداشته باشد ولی خاندانشان از روات حدیث تا امام عسکری (علیه السلام) باشد؟ این فطحیت یک داستان کوتاهی بوده به خلاف واقفی ها. داستان عبدالله افطح بوده که فرزند ناخلف امام صادق (علیه السلام) بوده و ادعای امامت کرده و چهل روز بعد از دنیا رفته و بعد هم طرفدارانش اکثرا به صراط مستقیم برگشتند ولی این برچسب فطحی روی خیلی ها موند. خلاصه مراد این است که در اصل فطحی بودن اینها تردید است ولی به هر حال اینها توثیق دارند و ثقه هستند. وعمرو بن سعید مشترک بین چند نفر است که ضعیف و ثقه هستند ولی عمرو بن سعید به صورت مطلق، عمرو بن سعید مدائنی است. چون او خیلی روایت دارد زیرا بیش از سیصد روایت دارد و ایشان هم معروف به فطحیت است و ثقه است. مصدق بن صدقه هم از فطحی های معروف است و عمار ساباطی هم همینطور. رجال حدیث اکثرا فطحی هستند فلذا تعبیر به موثقه می‌شود ولی همگی توثیق دارند.

به هر حال به کمک این طائفه سوم که کراهت بود، منع طائفه دوم را جمع بین نص و ظاهر کرده حمل به کراهت می‌کنیم زیرا حدیث اول طائفه سوم نص در جواز بود و دومی هم ظهور در جواز بود چون کرِهَ بود و سومی هم با قرینه سیاق بود که از این می‌فهمیم که روایات منع، نهی تنزیهی است نه تحریمی بنابراین استیاک همانطور که مرحوم سید فرمودند، هیچ ضرری به صوم وارد نمی‌کند یابس باشد یا رطب باشد ولی بعد ادامه می‌دهند که اگر مسواک را از دهانش بیرون آورد، دوباره وارد کرد، این رطوبت خارجی است ولو اینکه همان آب دهان سابق است و خودش یک رطوبت خارجیه شده و نمی‌تواند بلع کند. مگر با استهلاک که خود استهلاک خودش یک مساله دارد. زیرا این فصول که مرحوم سید فرمودند یک مقدمه دارد و یک سری مسائل که این فصل برای اموری بود که توهم شبهه مفطریت داشته است و این فصل کلا یک مساله دارد و آن مساله، استهلاک است که فردا بررسی می‌کنیم که اگر موادی در دهان با آب دهان مستهلک شد و عنوان مستقل را نداشت، مصداق اکل و شرب نیست و این تحت عنوان مستقل ذکر شده است.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] وسائل الشيعة / ج‌2 / 347 / 41 - باب وجوب قضاء الحائض و النفساء الصوم دون الصلاة إذا طهرت ..... ص : 346.
[2] وسائل الشيعة / ج‌10 / 36 / 3 - باب وجوب إمساك الصائم عن الارتماس في الماء و جواز استنقاعه فيه و صبه على رأسه و التبرد بثوب و نضح البورياء تحته و النضح بالمروحة و كراهة لبس الثوب المبلول من غير عصر و استنقاع المرأة في الماء ..... ص : 35.
[3] یزدی محمد کاظم بن عبد العظیم. العروة الوثقی (امام). ج2، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره)، 1392، ص34.
[4] وسائل الشيعة / ج‌10 / 82 / 28 - باب جواز السواك للصائم بالرطب و اليابس على كراهية في الرطب ..... ص : 82.
[5] صحیحه ابی بصیر: وسائل الشيعة / ج‌10 / 84 / 28 - باب جواز السواك للصائم بالرطب و اليابس على كراهية في الرطب ..... ص : 82.
logo