درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1403/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مسئله صوم/ کتاب الصوم /درس خارج فقه
موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / ادامه مسئله صوم
بحث در شرطیت قصد و اراده در ابطال صوم بود که اگر شخص متعمد نباشد و از روی سهو و نسیان مرتکب مفطرات بشود روزه اش باطل نیست که گفتیم یکسری اخبار تعمد داشتیم که در اینها قید متعمدا آمده بود که نوعا سوال سائل بود ولی در یک روایتش در فرمایش خود امام کلمه متعمدا آمده بود یکسری دیگری از روایات که قرار بود این جلسه بحث بکنیم در مورد نسیان است و تصریح می کند به اینکه ناسی روزه اش صحیح است این روایات در باب 9 آمده از ابواب ما یمسک عنه الصائم است 1) اولی آن صحیحه ی حلبی است (محمد بن علی بن الحسین) یعنی شیخ صدوق (باسناده عن الحلبی عن ابی عبدالله علیه السلام) که طریق معتبر و صحیحی است ( انه سئل عن رجل نسی فاکل و شرب ) از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد کسی که فراموش کرد که البته در اینجا متعلق نسیان نیامده است یعنی نیامده که چه چیزی را فراموش کرد البته روشن و واضح است که منظور روزه اش می باشد ( ثم ذکر ) بعد یادش افتاد( قال لا یفطر ) که حضرت فرمودند روزه اش باطل نیست (انما هو شیء رزقه الله ) ناگفته نماند که این حکم مربوط به جمیع روزه ها اعم از ماه رمضان و غیر ماه رمضان از روزه های واجب و مستحب را در بر می گیرد حالا آدم هم روزه اش را بخورد و در عین حال صحیح هم باشد این یک رزقی است (فلیتم صومه) این روایت روایت خیلی معتبری است همانطور که عرض شد هم شیخ صدوق در فقیه آورده اند هم مرحوم کلینی و شیخ طوسی در باب خودشان یعنی کافی و تذهیب آورده اند پس بنابراین در منابع اصلی آمده است و سندهایش هم صحیح است پس روایت خوبی است. 2) روایت دوم موثقه عمار حدیث 2 همین باب 9 است باز از مرحوم صدوق (محمد بن علی بن الحسین باسناده عن عمار بن موسی) که همان عمار ساباطی است (انه سال اباعبدالله علیه السلام عن الرجل ینسی و هو صائم فجامع اهله) در خود منبع اصلی یعنی در فقیه آمده است – فیجامع - ولی مرحوم صاحب وسائل عبارت –جامع- آورده است البته فرقی هم نمی کند به هر حال مرتکب مجامعت شد حضرت فرمودند (یغتسل و لا شی علیه) غسل بکند و هیچ چیزی هم بر گردنش نیست و روزه اش صحیح است این هم سند و دلالتش خیلی خوب است 3) روایت بعدی صحیحه زراره حدیث 4 این باب است چون حدیث سومش سند معتبری ندارد که این روایت اخیر در علل الشرایع آمده است (و فی العلل عن ابیه) یعنی صدوق پدر (عن سعد بن عبدالله) که سعد بن عبدالله قمی است و معروف می باشد (عن یعقوب بن یزید) که توثیق دارد (عن حماد) که حماد بن عیسی است و بالآخره شخصیت معروف و جلیل القدری هم است (عن حریض عن زراره) پس سند هیچ اشکالی ندارد (عن ابی جعفر علیه السلام) از امام باقر علیه السلام (فی المحرم یاتی اهله ناسیا قال لا شیء علیه) که این عبارت اخیر یعنی صحت روزه اش نه قصاء دارد و نه کفاره و احرامش هم باطل نمی شود (انما هو بمنزله ان اکل فی شهر رمضان و هو ناسی) این محرم شبیه به مکلف صائمی است که در ماه رمضان در حالت فراموشی روزه اش را بخورد که خب معلوم می شود این تنزیل و تشبیه به یک موضوعی بوده است که روشن و معلوم است زیرا اگر یک چیزی روشن نباشد تشبیه به آن نمی کنند این تشبیه بیانگر این است که حکم در منزل علیه مفروغ عنه بوده است بنابراین در اینجا هم حضرت تصریح به صحت روزه دار ناسی دارد 4) حدیث بعدی موثقه ی سماعه است باب 9 حدیث 5 سند اینها دیگر تکراری است لذا نمی خوانم (سالته عن رجل فی رمضان فاکل و شرب ناسیا قال یتم صومه و لیس علیه قضائه) خب وقتی قضاء نداشته باشد یعنی عمل صحیح است تنها عثمان بن عیسی در روات این حدیث وجود دارد که عثمان بن عیسی از شیوخ واقفیه بوده است اما مرحوم کشی توبه اش را نقل می کند ولی به هر صورت موثق است ولو توبه هم نکرده باشد 5) حدیث بعدی حدیث 6 از همین باب 9 است که این روایت از کافی است (محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن احمد بن ابی نصر عن داود بن سرحان) که ثقه است (عن اباعبدالله علیه السلام فی الرجل ینسی و یاکل فی الرمضان قال یتم صومه فانما هو شیء اطعمه الله) که این روزی خدا بوده است 6) حدیث 8 این باب حدیث ابی بصیر است (و باسناده) یعنی همان اسناد قبلی منتها من در اینجا یک نکته ای را بگویم و آن این است که حدیث قبلی از شیخ نیست بلکه از کلینی است ولی طبق روش وسائل( از لحاظ نکته ی روش شناسی کتاب وسائل) وقتی در حدیثی یک ارجاعی به حدیث قبلی است باید دید که روایت قبلی از چه کسی است؟ اگر بعد از ذکر روایت قبلی در جاهایی که یک ارجاعی به حدیث بعدی وجود داشته باشد همیشه آن ارجاع به سند قبلی بازگشت دارد مگر اینکه بعد از سند قبلی در انتهای سند اسم یک نفری را آورده باشد که سند بعدی به این اسم بازگشت دارد نه به سند قبلی که این روش حر عاملی است و ما باید این را بدانیم حالا اینجا وقتی می گوید –باسناده- به سند قبلی بر نمی گردد (و باسناده عن الحسین بن سعید عن القاسم بن محمد) که از واقفیه است و توثیق صریح هم ندارد (عن علی بن ابی حمزه بطائنی عن ابی بصیر سالته اباعبدالله علیه السلام عن رجل صام فی شهر رمضان فاکل او شرب ناسیا فقال یتم صومه فلیس علیه قضاءه ) اولا از نظر بحث رجالی یکی قاسم بن محمد است که خب توثیق ندارد اما بعضی از مشایخ ثقات یعنی صفان و ابن ابی عمیر و اینها از او روایت دارند که خب این خودش یک توثیق عامی محسوب می شود و در اسناد کامل الزیارات هم آمده است به همین خاطر این تحقیاتی که از مجموعه ی آیت الله شبیری است ایشان را به عنوان ثقه قبول کرده اند حالا مهم خیلی قاسم بن محمد نیست ثانیا منظور از علی در روایت یعنی علی بن ابی حمزه بطائنی است منتها چون ایشان خیلی بد نام بوده است خیلی از روایات تنها در حد علی می گویند و دیگر بیشتر از این نمی گویند و چون بعدش هم ابی بصیر خب روایات بطائنی هم از ابی بصیر زیاد است و اصلا معروف بوده جناب علی بن ابی حمزه بطائنی به اینکه قائد ابا بصیر بوده است البته مذمت از ایشان زیاد است و دشمنی اش هم با امام رضا شدید بوده است لذا روایت لعن و مذمت زیاد دارد اما قرائن و شواهدی هم بر وثاقتش وجود دارد مثلا شیخ در عده می فرماید -عملت الطائفه باخباره- امامیه به روایت ایشان عمل کرده اند یا مثلا جناب علی بن حکم که ایشان از اصحاب حضرت رضا سلام الله علیه بوده است از ابن حمزه بطائنی روایت دارد که خب معلوم می شود اینجاها از وقف خود برگشته است اما باز همین تحقیقاتی که مربوط به آیت الله شبیری است روایات ایشان را قبول می کنند که عبارتشان در این مجموعه های نرم افزاری این است که این مشایخی که از ایشان نقل کرده اند اینها برای قبل از وقف است اما رهبری معظم در درسشان چندین بار به موضوع علی بن ابی حمزه پرداخته اند خیلی مفصل در آنجا ایشان این تفصیل را مطرح می کنند ولی خب نتیجه ای که ایشان می گیرند این است که ضمن اظهار تمایل که ما می توانیم روایات بطائنی را گاهی بپذیریم و روایاتش هم نمیشود 100 در صد رد کرد بدلیل اینکه مشایخ ثقات هر سه بزرگوار از علی بن ابی حمزه روایت دارند در اسناد کامل الزیارات هم آمده است ولی رهبری در نهایت در چند جا در درسشان فرمودند که مشکل بطائنی این است که حتی در زمان قبل از وقفش هم توثیق ندارد مطلقا توثیق ندارد که خب جمع بندی ایشان این بود که روایاتش را تنها به عنوان موید می توانیم بپذیریم روایت آخر مربوط به صحیحه محمد بن قیس است که حدیث 9 باب 9 است (عنه ) یعنی حسین بن سعید اهوازی که در سند قبلی بوده است که شیخ هم از او نقل کرده بود (عن الحسن عن یوسف بن عقیل عن محمد بن قیس عن ابی جعفر علیه السلام) یعنی امام باقر علیه السلام (قال کان امیرالمومنین یقول من صام فنسی فاکل او شرب فلا یفطر من اجل انه نسی فانما هو رزق رزقه الله تعالی فلیتم صیامه) خب از نظر سند هر وقت به کلمه حسن برخورد کردیم این مشترک بین روات زیادی است ولی اگر راوی از حسن ؛ حسین بود یعنی حسین بن سعید اهوازی این برادرش می باشد که آن هم ثقه است و شخصیت محترمی است بنابراین روایت از نظر سند معتبر است و بقیه روات هم توثیق دارند از طرفی در اینکه در ضمن علت صرفا اشاره به نسیان اکل و شرب و مجامعت شده اولا این ها علت هستند و داریم که العله تعمم و تخصص در واقع علت موضوع را از حالت اختصاص به اکل و شرب خارج می کند بلکه شامل جمیع مفطرات می شود از طرفی اینها از باب بیان مصداق بارز است و دیگر اینکه ما اصلا در این زمینه قول به فصل نداریم و منظور از نسیان مانحن فیه نسیان موضوع صوم است نه نسیان حکم نتیجه گیری این می شود که سهو و نسیان موجب افطار و ابطال صوم نمی گردد موضوع بعدی موضوع جهل است که این را برای جلسه ی آینده می گذاریم یعنی اصلا نمی داند موردی مفطر صوم است که می گذاریم برای جلسه ی فردا انشاءالله.