درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1403/01/27
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مسئله صوم/ کتاب الصوم /درس خارج فقه
موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / ادامه مسئله صوم
عرض شد که در این فصل سوم که بعد از مفطرات می آید یک شرط اصلی و مهم برای ابطال صوم و تاثیر این مفطرات بیان می شود و آن هم این است که مبطلات صوم در صورتی می تواند تاثیر گذار باشد که با تعمد باشد به تعبیر مرحوم سید (فی اعتبار العمد و الاختیار) تعمد و قصد شرط است برای افطار صوم توسط مفطرات پس اینطور نیست که این مفطرات به صورت مطلق چه عامدانه و چه سهوا موثر واقع شوند در افساد صوم که عبارت سید را هم خواندیم بعد عرض کردیم در جلسه ی قبل که تعمد به دو معنا بکار می رود یکی تعمد نسبت به عنوان اولی عمل است بالآخره این مفطرات یک عناوین اولی دارند مثل اکل- شرب- ارتماس- مجامعت و تقیاء که خب این ها یک افعال خارجی هستند حالا تعمد به این معنا که خود این عنوان اولی با قصد و اراده انجام بشود یعنی شخص قصد اکل داشته باشد نه قصد افطار صوم پس فعل یک عنوان ذاتی اولی دارد و یک عنوان شرعی دارد که مفطر بودنش می باشد حالا تعمد یک بار نسبت به عنوان اصلی اش می باشد و یکبار نسبت به عنوان شرعی اش می باشد حالا اگر شخص یک چیزی پرید در گلویش مثل حشره یا آب یا بقایای غذا در لابلای دندانش در اینجا نه تنها قصد افطار نداشته است حتی قصد اکل هم نداشته است پس یکبار تعمد نسبت به عنوان خود فعل است یعنی قصد الفعل یک وقت هم نسبت به عنوان شرعی اش است در تعمد قطعا قصد نسبت به فعل شرط است بدلایل مختلفی که در جلسه ی قبل مطرح شد دلیل اول این است که وقتی در روایات آمده من اکل ؛ من شرب ؛ من ارتمس انتساب فعل به فاعل ظهور در تعمد دارد یعنی وقتی می شود به کسی گفت غذا خورد که عامدانه این کار را کرده باشد اگر سهوا چیزی وارد گلوی انسان شده باشد دیگر نمی شود گفت که او قصد الفعل و عامد بوده است بنابراین عملی که بصورت سهوی و یا قهری انجام می شود این خلاف ظهور ارتمس هست نمی شود به این شخص گفت ارتمس فی الماء پس دلیل اول ما خود این عمومات هستند که ظهور این مفطرات در این است که شخص با قصد و اراده چنین کاری را کرده باشد پس بنابراین شرط تاثیری گذاری این مفطرات و افساد و ابطال صوم قصد و اراده می باشد زیرا افعال سهوی و قهری خلاف ظهور این عناوین اولیه هستند یعنی اگر کسی آب پرید در گلویش نمی شود گفت شرب یا حتی اگر قهرا آب پرید در گلویش پس بنابراین دلیل اول ما عبارت است از این که خود این عمومات ظهور در قصد و ارده دارند حالا اگر کسی این را نپذیرفت و گفت اینها عناوین خارجیه هستند و قصد و اراده در اینها تاثیری ندارد که خب دلیل دوم بر این مطلب موضوع واقع شدن اجتناب در روایات است مثلا در صحیحه ی محمد بن مسلم در حدیث اول از باب ما یمسک عنه الصائم (لا یضر الصائم ما صنع اذا اجتنب ثلاث خصال) خب در مفهوم اجتناب قطعا قصد و اراده شرط است حالا مفهوم اجتناب به چه معنا است یعنی خود داری کردن یعنی امساک حالا اگر کسی ناخواسته و بدون قصد و اراده مرتکب یکی از این افعال شد نمی شود گفت که اجتناب نکرده است پس بنابراین دلیل اول ما بر تعمد به معنای قصد الفعل این است که قصد و اراده اصلا در عناوین اولیه ی اینها وجود دارد ولی خب اگر کسی این را نپذیرفت ما می گوییم لا اقل در معنای اجتناب این قصد واراده داخل است یعنی به کسی می گویند که از این افعال اجتناب کرده است که با قصد و اراده مرتکب مفطرات نشده باشد پس بنابراین در مفهوم امساک این هست که به معنای خودداری با قصد و اراده است دلیل سوم ما هم که روایات بود عرض کردیم در خود روایات در بعضی از تعابیرش مثل تقیاء و مضمضه و غبار که قید تعمد وارد شده بود خب این دلایل معنای اول ما از تعمد بود.
2_حالا معنای دوم از تعمد نسبت به عنوان شرعی مفطرات چون مفطر بودن یک عنوان واقعی خارجی نیست بلکه یک عنوان شرعی است حالا مکلف باید نسبت به این عنوان شرعی هم تعمد داشته باشد؟ تعمد به معنای اول در برابر سهو و جبر قرار داشت اما این تعمد دوم در برابر جهل و نسیان قرار می گیرد یعنی کسی نسبت به فعل قاصد است ولی نسبت به افطار قاصد نیست چرا ؟ چون ناسی و یا جاهل است که صائم است مثلا نمی داند چنین عملی مفطر صوم است بلکه معمول ها و شناخته شده ها را می داند که مفطر است ولی خب برخی از مفطرات هم ممکن است که کسانی ندانند مثل نسبت کذب به معصومین علیهم السلام حالا اگر کسی قصد الفعل را داشت ولی قصد افطار و ابطال را نداشت این حکمش چیست ؟ اول باید دید که قاعده ی اولیه چیست؟ و بعد ببینیم شارع نسبت به آن قاعده ی اولیه قاعده ی دومی را جعل و اعتبار کرده است؟ یا خیر ؟ طبق قاعده اگر شخصی اجزاء و شروط عبادتی را از روی جهل و نسیان انجام نداد حالا صوم عبادتی است که اجزاء و شرائطش به فعل نیست بلکه به ترک فعل است یعنی اجزاء و شرایط ایجابی ندارد بلکه سلبی است در واقع مجموعه ای است از تروک و تقومش به یکسری از اجتنابها و امساک ها است ولی حالا کاری به صوم نداریم در عباداتی که ایجابی هستند مثل صلاه که اجزاء فعلی دارد که البته قیود عدمی هم دارد حالا سوال این است که ما نسبت به جهل و نسیان می توانیم یک قاعده ی اولیه پیدا کنیم یعنی بگوییم که اگر کسی اجزاء و شرایط عبادتی را از روی جهل و نسیان انجام نداد حکمش طبق قاعده چیست ؟ جواب این است که اگر ما طبق قاعده صحبت بکنیم باید بگوییم عمل باطل است چون ماموربه را انجام ندادیم مثلا یکی از اجزای نماز قرائت است یعنی حمد و سوره و این آقا حمد و سوره را یادش رفت طبق قاعده باید بگوییم نمازش باطل است چون فاقد یک جزء است فرقی هم نمی کند این جزء از اجزاء عادی باشد و یا از ارکان باشد چون ماتی به مطابق ماموربه نبوده است نهایتش این است که چون ناسی بوده مرتکب عصیان نشده است و عاصم و گنه کار به لحاظ تکلیفی نیست و این عمل فائت قضاء می خواهد حالا در روزه اگر یک نفری از روی نسیان در طول روز یک چیزی خورد خب در اینجا ترک اکل کرده نکرده است خب طبق قاعده باید روزه اش باطل باشد بدلیل اینکه امتثال انجام نشده است به همین دلیل آقایون در شروط عبادات ( واقعی؛ علمی و ذکری) که خب بعضی از شروط واقعی هستند و التفات و علم در شرطیت آنها اخذ نشده است مثلا شرط طهارت و یا شرط وقت اما خب بعضی از شروط علمی هستند که علم مکلف در شرطیتشان تاثیر دارد مثل طهارت از خبث برخی از شروط هم ذکری هستند یعنی علاوه ی بر اینکه شخص باید بداند باید تذکر هم داشته باشد مثل ترتیب در نماز یعنی علاوه ی بر اینکه باید بداند نماز ظهر قبل از نماز عصر است باید به این ترتیب متذکر هم باشد حالا اگر یادش نبود نماز ظهرش را نخوانده است و نماز عصر را خواند اینجا می گویند نماز عصرش صحیح است چون ترتیب نماز ظهر و عصر یک شرط ذکری است حالا برگردیم به اصل بحثمان اگر کسی نداند شرط عبادتی از کدام یک از اقسام سه گانه است اینجا طبق قاعده جزو شرط واقعی است یعنی این واقعی بودن شرط اقتضای حق الطاعه و مولویت است لذا شخص باید ملتزم به این شروط باشد حالا اگر شخص چنین شرطی را انجام نداد طبق قاعده باید بگوییم به ماموربه عمل نشده است اما ما می بینیم که شارع مقدس بعضی از عناوین را عفو فرموده است که یکی از آن موارد عنوان ناسی است روایاتی داریم که ارتکاب مفطرات نسیانا مبطل صوم نیست حالا می آییم سراغ این دو عنوان یعنی عنوان ناسی و جاهل در عنوان نسیان قطعا روزه صحیح است به خاطر دلیل خاص که ادله ی خاص دو طایفه ی از اخبار هستند یکی اخبار تعمد باب 8 از ابواب ما یمسک عنه الصائم یکی هم اخبار نسیان حالا اخبار تعمد که ما از قید و عبارت تعمد شرطیت تذکر و تعمد نسبت به افطار را می فهمیم 1) روایت اول صحیحه ی عبدالله بن سنان باب 8 حدیث 1 (محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن عبدالله بن سنان حالا من روایتش را می خوانم و بحث دلالی و سندی اش را برای جلسه ی بعد می گذاریم عن ابی عبدالله علیه السلام فی رجل افطر من شهر رمضان متعمدا یوما واحدا من غیر عذر) خب ناسی متعمدا که افطار نکرده است البته که متعمدا اکل کرده است ولی متعمدا افطار نکرده است 2) روایت دوم صحیحه جمیل بن دراج است همین باب 8 حدیث 2 محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه یعنی ابراهیم بن هاشم و عن اسماعیل بن عن الفضل بن شاذان جمیعا عن ابن ابی عمیر عن جمیل بن دراج عن ابی عبدالله علیه السلام) که سند بسیار خوبی است (انه سئل عن رجل افطر یوما من شهر رمضان متعمدا فقال ان رجل اتی النبی صلی الله علیه و آله فقال هلکت یا رسول الله فقال ما لک؟ قال النار یا رسول الله قال ما لک ؟ وقعت علی اهلی قال صلی الله علیه و آله وسلم تصدق و استغفر) 3- روایت سوم حدیث چهارم این باب است ( عن محمد بن یعقوب عن حمید بن زیاد عن الحسن بن محمد بن سماعه عن غیر واحدا عن ابان بن عثمان عن عبدالرحمان عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئلته عن رجل افطر یوما من شهر رمضان متعمدا ) که خب البته این قید تعمدا در سوال سائل است (قال علیه السلام یتصدق بعشرین صاعا و یقضی مکانه) سه تا روایت دیگر هم دارد چون وقتمان گذشته است آن سه تا روایت دیگر هم در جلسه ی آینده می بینیم و یک جمع بندی از عنوان نسیان خواهیم داشت .