« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1402/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه مسئله 77/ کتاب الصوم /درس خارج فقه

موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / ادامه مسئله 77

 

مسئله ی 77) قیل یجوز للصایم ان یدخل اصبعه فی حلقه و یخرجه عمدا و هو مشکل مع الوصول الی الحد فالاحوط الترک) مسئله از فروعات تطبیقی و مصداقی تقیاء است و در این موضوع است که آیا داخل کردن انگشت در حلق و خارج کردن آن اضراری به روزه وارد می کند؟ یا خیر؟ که مرحوم مصنف مسئله ی جواز را تحت عنوان قیل مطرح می کنند (قیل یحوز للصائم) که خب این عبارت قیل اشعار به تمریض و تضعیف این قول دارد و خودشان این قول را قبول ندارند ( قیل یجوز للصایم الخ) یک قولی این است که این عمل جایز است ولی خودشان می فرمایند این قول محل احتیاط است (و هو مشکل مع الوصول الی الحد) که انگشت به حدی برسد که صدق اکل کند ( فالاحوط الترک ) که احتیاط وجوبی در ترک این می باشد خب از چه جهت می تواند این عمل اشکال داشته باشد؟ 1) یک موردش از جهت صدق اکل و صدق اکل اسبع است که البته در جواب باید گفت فرو کردن انگشت در حلق مصداق اکل اصبع نیست چون کسی که انگشت خود را نمی خورد و از نظر عرف هم مصداق اکل نیست لذا خروجش خروج تخصصی است البته اکل شامل ماکولات متعارف و غیر متعارف می شود ولی انگشت را در حلق بردن قطعا مصداق اکل نیست و تحت عنوان مفطر اکل قرار نمی گیرد 2) وجه دومش این است که بگوییم بیرون آوردن انگشت از حلق مصداق تقئ باشد که خب باز هم قی کردن محسوب نمی شود نتیجه این است که انسان نمی تواند هیچ عنوان محرمی را برای این مطلب پیدا کند لذا خیلی از محشین عروه همان قول قیل را تقویت کرده اند و مختار ما هم همین قول( قیل) است و از طرفی وجهی هم برای احتیاط وجوبی نیست زیرا نه ادخالش مصداق اکل است و نه اخراجش مصداق تقئ در ذیل این مسئله حالا من فتوای امام را می خوانم که ایشان می فرمایند (لا اشکال فیه ان کان المراد ادخال نفس الاصبع و اخراجه کما هو ظاهر العباره) چون نه اکل است و نه تقئ ( و کذا لو کان المراد اخراج ما فی الحلق باصبعه) که خب مرحوم امام در این قسمت متعرض فرع دیگری می شوند که حتی اگر انگشت در حلق خود کند که چیزی را در بیاورد مثلا استخوانی در گلو گیر کرده است خب چرا این فرض هم اشکالی ندارد؟ بخاطر اینکه اولا خود انگشت را در داخل حلق کردن که مصداق اکل نیست و از طرفی در آوردن استخوان از گلو هم تقئ نیست البته اگر این انگشت را در حلق کردن عادتا باعث قی می شود و عمدا این کار را انجام دهد محل اشکال است لذا در اینجا احتیاط وجوبی لازم نیست چرا که به اینها اکل گفته نمی شود و تقئ هم گفته نمی شود خب این مسئله 77 می رسیم به آخرین مسئله از باب مفطرات.

مسئله 78 لا باس بالتجشوء القهری ( آروغ زدن) که خب قبلا هم در مسئله 69 و 74 مرحوم سید به مسئله تجشوء پرداخته بودند خب آروغ زدن سهوی که اشکالی ندارد (و ان وصل معه الطعام الی فضاء الفم و رجع) حتی اگر باعث شود غذا در داخل دهانش بیاید چون بصورت قهری بوده است ( بل لا باس بتعمد التجشوء ما لم یعلم انه یخرج معه شیء من الطعام) فرض بعدی تجشوء عمدی می باشد باز هم ایرادی ندارد البته در صورتی که علم به خروج طعام نداشته باشد در غیر این صورت دیگر تقیا می باشد و تجشوء نیست و مبطل صوم است و خب در صورت جهل به اینکه بعد از تجشوء چیزی به فضای دهان می آید باز هم مبطل صوم نیست چون قصد تقیاء که نداشته است اما فرض سوم (و ان خرج بعد ذلک) حالا اگر تجشوء کرد و علم هم به خروج غذا در داخل فضای دهان نداشت اتفاقا غذا در فضای دهان داخل شد اینجا (وجب القاوه ) دیگر نباید ببلعد آن غدا را بلکه باید بیرون بیندازد اما فرض چهارم (ولو سبقه الرجوع الی الحلق لم یبطل صومه) حالا اگر ناخواسته به داخل حلقش بازگشت باز هم روزه باطل نمی شود چون غیر اخیاری بوده است البته ( و ان کان الاحوط القضاء) که خب احتیاط بعد از فتوا می شوداحتیاط استحبابی پس مصنف در اینجا چهار صورت را مطرح می کنند که البته این مسئله در خلال مسائل قبلی هم بیان شده بود و مسئله جدیدی نیست 1) تجشوء قهری_ که مانعی ندارد حتی اگر چیزی از طعام به فضای دهان بیاید و بعد دوباره ناخواسته و قهری به حلق باز گردد این رجع در قسمت اول یعنی رجع بصورت قهری که خب در همه ی مفطرات قید تعمد وجود دارد در نتیجه در مانحن فیه چون تقئ اش عمدی نبوده است اشکالی ندارد 2) تجشوء عمدی است ما لم یعلم انه یخرج معه شیء من الطعام ) اگر علم به نتیجه نداشته باشد یعنی خروج طعام به فضای داخل دهان که خب این حالت به عنوان مقدمه حرام هم محسوب نمی شود چون علم به ملازمه نداشته است و از طرفی خود تجشوء هم فی نفسه اشکالی ندارد البته برخی از آقایون مثل مرحوم امام در اینجا حاشیه زده اند در صورتی که عادتا یعنی عادتا منتهی به این نتیجه نمی شود که اگر عادتا منتهی به آن نتیجه بشود ( خروج غذا در فضای دهان ) عمدی است و مبطل صوم می باشد لذا مرحوم امام قید علم را نیاورده اند بلکه خروج عادتا را تعبیر کرده اند که خب این هم فرمایش درست و متینی است 3) و ان خرج بعد ذلک وجب القاوه) فردی تجشوء عمدی داشته ولی خب علم به خروج طعام نداشته است و بنابر فرمایش مرحوم امام هم عادتا منتهی به آن نتیجه نمی شده اینجا هم روزه اش صحیح است ولی خب آن چه در فضای دهان بیاید باید آن را بیرون بیندازد زیرا اگر ببلعد مصداق اکل عمدی می شود بنابراین (وجب القاءوه) فقط در مسئله ی 69 در آنجا یک روایت بود که صحیحه ی عبدالله بن سنان بود باب 29 از ابواب ما یمسک عنه الصائم حدیث 9( باسناده) یعنی اسناد شیخ (عن محمد بن احمد بن بحیی) یعنی صاحب نوادر الحکمه (عن محمد بن عیسی) که محمد بن عیسی یقطینی هست (عن ابن محبوب) که حسن بن محبوب است (عن عبدالله بن سنان) که خب سند؛ سند خیلی خوبی است و روایت صحیحه است ( قال سئل ابو عبدالله علیه السلام عن الرجل الصائم یقلس فیخرج منه الشیء من الطعام ایفطره ذلک؟ قال لا، قلت فان ازدرده بعد ان صار علی لسانه؟) گفتم که اگر آن غذایی که آمده است روی زبانش را دوباره ببلعد چی ؟ ( قال لا یفطره ذلک) خب ما این تک روایت را داریم که خلاف قواعد است که روایت شاذی هم است که آقایون از این روایت اعراض کرده اند که خب اعراض اصحاب هم موجب وهن و ضعف روایت است یا برخی این روایت را حمل کرده اند بر صورت سهوی مثلا مرحوم شیخ انصاری ازدراد را در اینجا حمل بر ازدراد سهوی نموده است بعضی ها مثل مرحوم صاحب وسائل این روایت را حمل بر تقیه کرده اند حتی مرحوم آقای خویی که قاعده ی انجبار و اعراض را قبول ندارد باز هم به این روایت ایشان فتوا نداده است ایشان و احتیاط واحب کرده اند که این غذا را نبلعد لذا این تک روایت معرض عنها و غیر مفتی بها می باشد و صورت و فرض چهارم (و لو سبقه الی رجوع الی الحلق لم یبطل صومه ) چون غیر ارادی بوده است که این هم مصداق اکل غیر عمدی است اما در آخر مرحوم مصنف می فرنایند (و ان کان الاحوط القضاء) که خب وجه احتیاطش هم این است که مقدمه اش که تجشوء است عمدی بوده است که خب مصنف در فرض اول که تجشوء سهوی بوده است احتیاط نکرده است ولی در فرض اخیر تجشوء چون عمدی بوده است احتیاط استحبابی به انجام قضاء کرده اند هر چند بیرون آمدن غذا در داخل فضای دهان غیر اختیاری بوده است چون الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار و در مانحن فیه هم مقدمه که تجشوء می باشد عمدی است بقیه اش بماند برای جلسه بعد انشاءالله

 

logo