« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1402/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 مسئله 73/ کتاب الصوم /درس خارج فقه

موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / مسئله 73

 

هدیه به روح مطهر و نورانی حضرت ابالفضل العباس ع که امروز روز میلاد با سعادت آن حضرت هست همینطور حضرت سید الشهدا و حضرت سجاد ع صلواتی مرحمت بفرمایید.‌ مسئله ی ۷۳ اذا دخل زباب فی حلقه وجب اخراجه که امکانه ولا یکون من القی. اگر حشره ای مثل پشه ناخواسته وارد حلق بشود در صورتی که فقط بتواند خود همان پشه را از حلق خارج کند و متوقف بر قی کردن نباشد باید اینکار را بکند و جلوگیری کند از اکل زباب ولو توقف اخراجه علی القی ولی اگر بیرون آوردن پشه متوقف بر قی کردن باشد سقط وجوبه این اخراج دیگر واجب نیست و صح صومه. در این فرض مرحوم سید هم یک حکم تکلیفی را بیان میکند و هم یک حکم وضعی را. مسئله یکی از فروعات مصداقی حکم تقیا است و مرحوم مصنف گفتیم دو فرض را در اینجا مطرح میکند. فرض اول در ورود یک حشره در حلق به صورت ناخواسته. دو صورت دارد یا می‌تواند دربیاورد بدون تقیا یا نمی‌تواند بدون تقیا دربیاورد. در فرض اول بحثی نیست و مرحوم مصنف گفتند که باید دربیاورد چون خارج نکردن زباب مساوی هست با اکل زباب. ما گفتیم که این در صورتی است که اکل صدق پیدا کند. یعنی اگر آنقدر پایین رفته باشد که دیگر ابتلائش مصداق اکل نباشد و به انتهای حلق رفته و اگر خارج نکند به آن اکل گفته نشود وجوب اخراج هم ندارد. ولی اگر فرض مرحوم سید در این حالت است که اگر این را بیرون نیاورد مصداق اکل باشد . پس مسئله اینجا دائر مدار صدق عنوان اکل است در صورتی که فرو دادن پشه مصداق اکل باشد بله باید زباب را از حلق خارج کند و خارج کردن زباب از حلق هم هیچ محذوری ندارد چون تنها محذوری که می‌توانست داشته باشد صدق عنوان تقیا است. یعنی این است که موجب تقیا شود پس ما میتوانیم جلوی اکل را بگیریم بدون هیچ محذوری و باید اینکار را بکنیم . واجب است انسان اجتناب کند از اکل زباب. فقط یک نکته اینجا ما اضافه کردیم و گفتیم این فرض دائر مدار این است که فرو دادن آن زباب مصداق اکل باشد اگر آنقدری پشه پایین رفته که وارد جوف شده در آن صورت اخراجش هم دیگر واجب نیست. فرض دوم این است که نمی‌تواند این زباب را خارج کند مگر با تقیأ. عدم امکان اخراج زباب الا مع التقیا. در اینجا سید میفرماید سقط وجوبه. دیگر بیرون آوردن واجب نیست و روزه اش صحیح است. ما میگوییم نه ما میتوانیم آن حکم تکلیفی را قبول کنیم و نه حکم وضعی صحت صوم را . اول فرمایش سید را تقریر کنیم که مبتنی بر چه دلیلی است استدلالی که اعاظم و بزرگان مطرح کرده اند برای سید این است که اینجا دوران بین دو محذور است و حالت تزاحم است . تزاحم بین یک وجوب صوم و دو حرمت اکل زباب.صوم مهم تر است یا اکل زباب؟ خب صوم مهم تر است و جزو ارکان اسلام است. بنی الاسلام علی خمس: الصلاة، و الزکاة و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشئ کما نودی بالولایه. صوم جزو ارکان اسلام آورده شده. حالا اگر زباب یک حرامی است ولی از جهت اهمیت قابل مقایسه با صوم نیست. در تزاحم ما باید الاهم فالاهم کنیم به قول معروف. یعنی مرجهات باب تزاحم همه اش بر محور اهمیت است. باید ببینیم کدام اقوی ملاکا است.ملاک کدام قوی تر است. ما میگوییم مصلحتی که در صوم است مهم است از مفسده ای که در اکل صوم است . پس بنابراین باید صوم را حفظ کند و حفظ صوم هم به این است که تقیا ننماید . پشه را قورت داد خیلی مهم نیست. این صورت استدلالی که پشت فرمایش سید است . ما گفتیم که مسئله اصلا اشتباه تقریر شده . مسئله دوران بین وجوب صوم و حرمت اکل زباب نیست. مسئله دوران بین بطلان صوم با اکل است یا بطلا ن صوم با تقیأ. یعنی محذورین ما وجوب صوم و حرمت اکل زباب اصلا نیست. دو طرف تزاحم ما در واقع دو‌مبطل صوم است. اکل زباب خودش مفطر است. پس طرفین تزاحم وجوب صوم و حرمت زباب نیست بلکه طرفین تزاحم ابطال صوم با تقیأ و ابطال صوم با اکل است. در هر صورت هردوی اینها مانع صوم هستند. نتیجه این است که شخصی است که اضطرار پیدا کرده به افطار. چون هردو طرف محذور افطار است. حالا افطار یا با این مبطل یا افطار با مبطل دیگری. هرکدام را انجام دهد روزه اش باطل است در اینجا هم خیلی از بزرگان همین را فرموده اند که در هر صورت روزه اش باطل است. تزاحم هست. تزاحم یک جنبه تکلیفی دارد و یک جنبه وضعی دارد . پس ما اول باید صورت دقیق مسئله را می‌فهمیدیم که حالا فهمیدیم صورت مسأله آن ترسیمی نیست که مرحوم سید فرمودند بلکه صورت درست مسئله همین است که عرض شد . تزاحم و دوران بین دو مبطل است . حالا که فهمیدیم مسئله ازین قرار است بگوییم اولا حکم تکلیفی چیست؟ ثانیا حکم وضعی چیست؟ از نظر تکلیفی من میخواهم بین دو مبطل یکی را انتخاب کنم . اضطرار به احد المبطلین است. اگر انسان بین دو مبطل اضطرار پیدا کند از نظر حکم تکلیفی در صورتی که اینها عنوان محرم دیگری نمی‌داشت مخیر بود هرکدام را که خواست انجام دهد. مگر اینکه مفطر ما علاوه بر عنوان ابطال صوم عنوان دیگری داشته باشد که ربط به صوم ندارد مثلا اکل محرمات . خب در اینجا اکل زباب غیر از اینکه مبطل صوم است یک حرمت نفسی هم دارد . از دو جهت حرام است یکی از جهت ابطال صوم یکی هم فی نفسه خوردن حشرات حرام است. آن طرف قضیه تقیا فی نفسه حرمتی ندارد فقط حرمتش از جهت ابطال صوم است پس مفسده اینطرف قوی تر است.‌باید اکل زباب را ترک کند . و اگر قرار است روزه اش را باطل کند ، باطل کند با غیر حرام . تزاحم حکم تکلیفی را از یک طرف برمیدارد. مشمول حدیث رفع میشود. حکم تزاحم رافع حکم تکلیفی است. از جهت حکم وضعی نکته ای که باید بدانیم این است که تزاحم رافع حکم وضعی نیست چون تزاحم مصداق اضطرار است.‌ اضطرار احکامی مثل بطلان و .. را برنمی‌دارد . اختلال در اجزا و شرایط مشمول حدیث رفع نمیشود. بنابراین تزاحمی که پیش میآید بین دو حکم وضعی یعنی دو بطلان . این دوران و تزاحم باعث نمی‌شود حکم بطلان برداشته شود چرا؟ چون اضطرار بطلان را برنمی‌دارد. هرطرف را انتخاب کند ولو آن طرف که حرمتش ضعیف تر است.باز هم روزه اش باطل است .‌چون تزاحم رافع حکم وضعی نمیباشد. نتیجه این است که در حکم تکلیفی باید اکل زباب را ترک کند و سقط وجوبه نیست چون مفسده اش بیشتر است. باید گفت وجب اخراجه حتی با تقیا‌ . از نظر حکم وضعی هم صح صومه نیست و روزه اش در هر صورت باطل است . این را بعضی از فقهای معاصر مثل مرحوم امام راحل که ایام هم ایام انقلاب است و برای شادیشان صلواتی مرحمت بفرمایید در حاشیه عروه که به نظر ما هم نظر قوی ترو بهتری است نسبت به مطلبی که در متن مسئله مطرح شده . این هم مسئله ۷۳ . مسئله ۷۴ برای جلسه ی آینده.

logo