درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله 69 - مبحث تقيّأ/ کتاب الصوم /درس خارج فقه
موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / مسئله 69 - مبحث تقيّأ
هدیه به روح مطهر حضرت جواد الائمه ع صلواتی مرحمت بفرمایید. رسیده بودیم به مسئله ۶۹ که سه فرع در این مسئله مطرح شد. مرحوم سید فرمودند لو خرج بالتجشؤ شیء ثم نزل من غیر اختیار لم مبطلا. فرع اول در این مسئله مربوط به تجشؤ است که به معنای آروغ زدن و قلس میباشد. اگر کسی به خاطر این عمل مقداری غذا وارد دهانش شود بعد بدون اختیار باز پایین برود این مبطل نیست چون اکل عمدی محسوب نمیشود. مفطرات تعمدش مصداق مبطل بود. من افطر متعمدا موضوعش است. خود تجشؤ هم دلیلی نداشت بر حرمتش. دلیلی بر عدم مبطلیتش هم داشتیم. اینها را در جلسه گذشته بیان کردیم. فرع بعدی که این مسئله بیان میکند. فلو وصل فضاء الفم فبلعه الاختیارا بطل صومه و علیه القضاء و الکفاره. اگر با این تجشؤ چیزی وارد دهانش بشود بعد او با اختیار و اراده بلع شود، اینجا مصداق اکل میشود دیگر. روزه اش باطل است و قضا و کفاره هم دارد. یک روایت داریم اینجا که این روایت یک مقداری ایجاد اشکال میکند. این از فرع دوم که الان بحثش را میکنیم
فرع سوم بل تجب کفاره الجمع اذا کان حراما من جهت خباثته و غیرها. در فرع سوم موضوع کفاره جمع است. یعنی آن خصال کفاره را همه را باید انجام دهد یعنی هم ۶۰ روز روزه، هم اطعام مساکین هم عتق رقبه چون کفاره جمع برای افطار به حرام است. بلعیدن قی هم میشود افطار به حرام. از جهت اینکه جزء خبائث است.
فرع دوم ببینیم از نظر ادله بحثش چیست؟ بلع محتویاتی که در اثر تشجؤ وارد فضای دهان میشود. مرحوم سید فرمودند که بلع اختیاری اش مبطل صوم است و قضا و کفاره دارد. که فرمایشی است کاملا طبق قواعد. یعنی مقتضای قواعد اصلی و ادله اولیه ما همین است که هرچیزی که مصداق اکل باشد روزه را باطل میکند حالا در این صدق اکل میخواهد یک چیز از خارج وارد فضای دهان شده باشد میخواهد یک چیزی از داخل وارد فضای دهان شده باشد. خلاصه بالاتر از حلق هرچه که انسان ببلعد میشود اکل. الان در این مسئله هم همین موضوع مطرح است. تنها اشکال این است که ما اینجا یک روایت معارض داریم. روایت برای باب ۲۹ از ابواب ما یمسک عنه الصائم است. حدیث نهم. سندش هم خوب است. دلالتش هم خوب است و مشکل بیشتر میشود ظاهراً. باسناده یعنی اسناد شیخ، المحمد بن احمد بن یحیی اشعری( صاحب نوادر الحکمه) عن محمد بن عیسی عن ابن محبوب عن عبدالله ابن سنان ( صحیحه عبدالله بن سنان ) قال ابو عبدالله ع عن الرجل صائم یقلس، روزه دار قلس میکند و یخرج منه الشی من الطعام. چیزی وارد دهانش میشود أیفطره الذلک؟ اینکار روزه اش را باطل میکند؟ خب همین خود تجشؤ و قلس که روزه را باطل نمیکند با قی کردن ماهیتش فرق میکند. پس بنابراین خود این عمل آروغ زدن مشمول هیچکدام از عناوین نمیشود . در ادامه این سنان میپرسد قلت ان ازدرده بعد انصار علی لسانه. اگر آمد روی زبانش یک چیزی از حلقش و دوباره آن را قورت داد و لایفطره ذلک . باز حضرت صادق ع فرمودند این هم موجب ابطال صومش نمیشود . این جا خب آقایان فرمایشات مختلفی دارند نسبت به این روایت. اگر بخواهیم به ظاهر روایت نگاه کنیم باید این روایت را تخصیص ادله اکل و شرب بدانیم بگیم اکل و شرب مبطل است مگر اینکه در اثر تجشؤ و قلس چیزی وارد دهان شود بعد برود پایین این یکی استثنائا مبطل نیست. مشکل تخصیص زدن آن اطلاقات و عمومات اکل و شرب با یک تک روایت است. ولی اگر اشکالی نداشت این روایت ما با یک روایت هم تخصیص میزنیم . اشکال این روایت این است که مورد اعراض قرار گرفته. مشهور فقها به این روایت فتوا نداده اند. اعراض هم موهن روایت است. از اعتبار می اندازد. اگر قاعده اعراض را قبول داشته باشیم مشکلی نداریم و میگوییم این روایت از اعتبار ساقط است. و ماموربها نیست . نتیجه این است که همان طبق قاعده فتوا میدهیم که مرحوم سید و اکثر فقها هم همین را فرموده اند . ولی آنهایی که قاعده اعراض را قبول ندارند مثل مرحوم آقای خویی کار برایشان مشکل تر میشود . مرحوم خویی در بحث درسی که مطرح کردند همین را میفرمایند که ما باید به تخصیص عمل کنیم و این روایت که مخصص عمومات بدانیم. در مرحله ی فتوا که میرسند احتیاط واجب میکنند که روزه باطل است. موارد زیادی است که افرادی که قاعده انجبار و اعراض را قبول ندارند درعمل نمیتوانند ملتزم شوند به مبنای خودشان. معلوم میشود که روایت غیرقابل التزامی است. فرمایش سید متین و دقیق است. حال این روایت را چه کنیم یا کنار میگذاریم یا حمل میکنیم بر ازدراد نسیانی. یعنی وقتی در دهانش آمد و بلعید یعنی هواسش نبوده و بلعیده . حمل خلاف ظاهری است .چون نسبت فعل به فاعل ظهور در اختیار و اراده و عمد و علم دارد. ولی خب این هم یک نوعی حمل است دیگر. بعضی ها حمل کردند به این قضیه مثل مرحوم شیخ. بعضی ها هم حمل کردند به تقیه مثل مرحوم صاحب وسائل. ولی به هر صورت اگر ما قائده اعراض را قبول داشته باشیم دیگر احتیاجی به این محامل هم نداریم . پس ما روایت را کنار میگذاریم و همین فرمایش سید را قبول میکنیم. این هم فرع دوم بود در این مسئله.
میاییم در فرع سوم که کفاره ی جمع است، با تجب کفاره الجمع. کفاره جمع هم به گردنش میآید چون افطار به حرام است. حرام بودنش ممکن است یکی از جهت خباثتش باشد ، اکل و شرب خبائث حرام است. او غیرها، یا مثلا خونی باشد که خوردنش حرام است و حرمتش از جهت دیگری باشد . این هم بحث کفاره جمع که اینجا مطرح میشود. در کفاره جمع ، تعلق کفاره جمع به چنین شخصی سه اشکال وجود دارد. یک اشکال صغروی وجود دارد و آن هم اینکه ما بگوییم قی از خبائث است . این خباثت قی مسلم نیست. پس هرچیزی که از جوف بالا میآید و به فضای دهان میرسد در هر حجمی این از خبائث باشد اینطور نیست. و کلیت ندارد و نسبی است. در اینجا هم همینطور است. این از جهت صغروی قابل مناقشه است. اشکال دوم، اشکال کبروی این حرف است. مگر اکل خبائث حرام است؟ این هم دلیل محکم و واضحی ندارد. هرچیزی که برای طبع منفور باشد که حرام نیست و دلیلی نداریم. استناد کرده اند به آیه ۵۷۱ سوره اعراف : و یحل لهم الطیبات . خداوند برای پیروان رسول امی طیبات را حلال فرمود. و یحرم علیهم الخبائث . و چیزهای ناپاک و پلید را به آنها حرام میفرماید خداوند. جواب داده اند اینجا خبائث ممکن است افعال و اعمال باشد . کارهای زشت را خدا حرام کرده و کارهای نیکو را حلال کرده. معلوم نیست اینجا بحث خوردنی باشد و قرینه ای ندارد. احتمال دارد معنی آیه کذب و تهمت و زنا و ربا وو... باشد که حرام کرده خداوند. و این احتمال هست. پس بنابراین این آیه نمیتواند دلیل باشد بر حرمت خباثت خوردنی ها و نوشیدنی ها. پس این دلیل واضح و روشن دیگری هم وجود ندارد. پس کبرای کلی محرض و مسلم نیست. از خبائث بودن مسئله نسبی است و نمیشود به صورت قطعی حکم داد. این اشکال دوم. اشکال سوم نسبت به خود کفاره جمع است . اینکه افطار به حرام کفاره جمع داشته باشد دو سه روایت دارد که این روایت ها هم از نظر سند و هم از نظر دلالت مخدوش است. حکم کفاره جمع حکم مورد توافقی نیست. کفاره جمع را خیلی از آقایان احتیاطی بیان میکنند.سه اشکال به این فرمایش سید وارد شده. اینجا مسئله ۶۹ تمام شد .