« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1402/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 مسئله 67/ کتاب الصوم /درس خارج فقه

موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / مسئله 67

 

هدیه به مظهر پاک و نورانی حضرت هادی ع صلواتی مرحمت بفرمایید. در فروعات مسئله احتقان یک و دوتا شبهه ی موضوعیه مطرح میکند مرحوم مصنف در مسئله ۶۷ و ۶۸ . الان به مسئله ی ۶۷ رسیدیم . میفرماید إذا احتقن بالمائع لکن لم یصعد إلی الجوف بل کان بمجرد الدخول فی الدبر ، فلا یبعد عدم کونه مفطراً و إن کان الأحوط ترکه .کسی احتقان به مایع داشته باشد که موضوع حکم بطلان صوم و مفطر بودن همان احتقان به مایع شد در جمع ادله البته ...ولیکن آن مایع به جوف و داخل بدن صعود پیدا نکند یعنی خیلی وصول پیدا نکند به داخل بدن بلکه در همان حواشی مقدار کمی احتقان صورت بگیرد ایشان میفرماید که بعید نیست که مفطر نباشد اینجا یعنی این مقدار مبطل صوم نباشد. البته احتیاط در این است که همین هم ترک شود. بنابراین ما یک شبهه موضوعی پیدا میکنیم که اگر این مایع در حد کمی وارد بدن شود این احتقان مبطل صوم ممکن است نباشد. یعنی شک میکنیم که احتقان به مایع اینجا صدق میکند یا نمیکند خب روشن است که نظر مرحوم مصنف این است که صدق پیدا نمیکند یا لااقل صدقش مشکوک است . احراز نمیشود کرد که اینجا احتقان مصداق پیدا کرده است. چون ایشان فتوا میدهند به اینکه فلا یعبد فتوا است ...احتیاط استحبابی است. خب هرجا ما شک میکنیم در صدق موضوع مجرای برائت است چون برائت که مجرایش شک در تکلیف است فرقی نمیکند این شک در تکلیف ناشی از شبهه حکمیه باشد یا ناشی از شبهه موضوعیه.‌ما اگر حکم کلی یک موضوعی را ندانیم مثلا موضوع اسیر عنبی را . چه حکم کلی اش را ندانیم چه حکم یک مصداق خاص را که شبهه موضوعیه باشد یعنی موضوع کلی را میدانیم اما نمی‌دانیم این مصداق آن موضوع هست یا نیست در هر صورت برمیگردد به شک در تکلیف که در شک در تکلیف هم ما برائت جاری میکنیم . پس بنابراین اگر شبهه موضوعیه داشته باشیم نتیجه همین میشود که مرحوم سید فرموده. یعنی اگر نمی‌دانیم که یک استدخال کم احتقان به مایع محسوب میشود یا نمیشود پس ما در صدق موضوع تردید داریم. تردید در صدق موضوع حکم مترتب نمیشود. چون همیشه حکم دائر مدار احراز موضوع است. موضوع مشکوک اثری ندارد در ترتب حکم. این استدلالی است که میتواند در تقویت فرمایش مرحوم سید مطرح شود. ولیکن اشکال فرمایش سید این است که اینجا ما شک نداریم در صدق موضوع. بالاخره احتقان یک مفهوم عرفی است مثل اکثر موضوعات احکام که اکثرا موضوعات عرفی هستند. ظهور مفهوم احتقان در این است که وقتی ماده ای در داخل بدن وارد میشود احتقان صدق میکند میخواهد صعود الی الجوف داشته باشد میخواهد نداشته باشد. وصول و عدم وصول به جوف تاثیری در صدق احتقان ندارد.آنکه متبادر و ظاهر است از لفظ احتقان این است که صرف استدخال در باطن میشود احتقان. میخواهد واصل به جوف بشود میخواهد واصل به جوف نشود. این آدم از لفظ یک همچین معنایی را استظهار میکند . این ظهور است. البته ظهور احتمال خلافش هم هست. ولی این احتمال احتمال قوی تری است. لفظ احتقان ظهورش در استدخال فی الباطن است . از روایات هم همین استفاده را میکنیم. صرف دخول در بدن احتقان است. لاباس فی الجامد از موضوع خارج است. در احتقان به مایع هم فرقی نمیکند. ظهور لفظ در این معنا است و شک معتبر نیست چون خلاف ظاهر لفظ است. احتقان صدق پیدا میکند هرچند مایع واصل نشود به جوف . حکم مترتب میشود و روزه باطل است. فرمایش سید را خلاف ظهور لفظ احتقان میدانیم. و فرمایش قابل التزام و اعتنا نیست. مسئله ۶۷ نتیجه اش این شد که احتقان به مایع چه وصول به جوف باشد چه نباشد ظاهراً مبطل صوم است. مسئله ۶۸: الظاهر جواز الاحتقان بما یشکّ فی کونه جامداً أو مائعاً و إن کان الأحوط ترکه . شبهه موضوعیه دیگری مطرح میکند سید. شخصی احتقان دارد به ماده ای که شک‌ میکند جامد بود یا مایع . در اینجا میگوییم شبهه موضوعیه است یعنی موضوع ما احتقان به مایع است . و احتقان به مایع محل شبهه است. در جریان برائت فرقی نمیکند که شک ما در تکلیف ناشی از شبهه موضوعیه باشد یا ناشی از شبهه موضوعیه در هر صورت شک در تکلیف است . یک وقت ما نسبت به این موضوع حکم کلی را نمی‌دانیم. یک وقت حکم کلی را میدانیم این مصداق خاص را نمی‌دانیم. پس ما همچنان شک داریم در تکلیف نسبت به مصداق خاص. احتقان به مایع مشکوک است. و صدق عنوان مشکوک است پس حکم هم مترتب نمیشود. احکام دائر مدار صدق عنوان موضوع هستند. صدق عنوان موضوع اینجا محرز نیست برای ما . احتیاط خوب است. مرحوم آقای خویی اینجا یک فرمایشی دارند ایشان میگویند که اگر حکم ما در اینجا احتقان به مایع را از ظهور لفظ احتقان ما درآورده باشیم و فهمیده باشیم. یعنی بگوییم احتقان انصراف دارد به مایعات . آن فرمایشی هم که امام در موثقه ی ابن فضال فرمود لاباس فی الجامد آن یک توضیح بود وگرنه اگر آن فرمایش هم نبود اصلا احتقان ، احتقان به مایع است و استثنا جامد و جمادات خروجش خروج موضوعی و تخصصی است. فرمایش امام هم یک فرمایش توضیحی و تبیینی است . خروج تخصیصی و حکمی نیست. جامدات جزو احتقان قرار نمیگیرند. اگر این را بگوییم ایشان می‌فرمایند اینجا این حرف درست است. یعنی فرمایش سید طبق قائده است. پس باید میعان احراز شود. موضوع اگر منتفی باشد حکم هم منتفی میشود. ولی مطلب دیگری که میگویند این است که اگر احتقان مفهموش شامل مایع و جامد هردو بشود که ما این را عرض کردیم. احتقان به جامد توسط موثقه ی ابن فضال از حکم خارج شده و خروجش خروج حکمی است. اینجا مرحوم آقای خویی میفرمایند وقتی ما دلیل عامی داریم که بعضی افراد و مصادیق از عموم عام خارج میشوند مثل اینجا . اگر عنوانی که خارج میشود عنوان وجودی باشد آن که تحت عنوان عام باقی می‌ماند عنوان عدمی است یعنی اینجا هم وقتی امام میفرماید لاباس بالجامد‌ آن که در تحت عنوان عام باقی میماند می‌شود احتقان به عدم جامد. امام میفرماید احتقان به جامد اشکال ندارد یعنی احتقان به غیر جامدات اشکال دارد. آنکه عنوان حکم قرار میگیرد یک عنوان عدمی است. هرچه که جامد نباشد. بعد وقتی عنوان عنوان عدمی بود اصل میتواند کمکش کند برای احراز چون اصل اصالت العدم است . اصل برعدم است. بنا را بر عدم میگذاریم. عنوان ما شد احتقان به غیر جامد نه احتقان به مایع. مایع میشود یک عنوان وجودی و احراز میخواهد. ولی احتقان به غیر جامد احراز نمیخواهد هرچیزی را که شک‌ داشته باشید که جامد هست یا نه بنارا بر این میگذاری که جامد نیست. جامد موضوع قرار داده شده. صحبتی از مایع در روایات نیست. هرچه که شک میکنی بنارا بر این میگذاری که نیست. و میرود تحت عموم عام. و عموم عام می‌گوید احتقان به غیر جامد مبطل است. شک میکنیم که جامد بوده یا نه. اصل عدم جماد است. نتیجه احتقان به غیر جامد به کمک اصل ثابت میشود و روزه باطل است. عنوان عدمی را راحت میتوان احراز کرد. اگر عنوان حکم را در مفطریت و مبطلیت صوم عنوان عدمی بدانیم احرازش ساده است چون اصل کمک میکند. این فرمایش مرحوم خویی بود. جواب به این فرمایش این است که از نظر عرفی جامد و مایع رابطه شان رابطه عدم و ملکه است. وقتی حضرت میفرماید لاباس بالجامد‌ آنکه تحت عموم عام باقی میماند در فهم عرفی مفهوم عدمی است که منطبق با یک مفهوم وجودی است . بالاخره احتقان یا با مایع است یا با جامد یعنی اینها عدم و ملکه هستند اگر آن باشد پس آن یکی است. پس بنابراین فهم عرفی از عدم جامد وجود مایع است. و حالت دیگری ندارد. گاز در احتقان نداریم که. فرمایش مرحوم خویی در عناوین عدمی که عرف منطبقش نمیکند با یک عنوان وجودی. شاید در آنجا درست باشد .اما قطعا در یک عنوان عدمی که منطبق است با یک عنوان وجودی ، امر دائر میشود بین دو عنوان وجودی و هردو احراز میخواهد. موضوع ما در اینجا احتقان به مایع یک عنوان وجودی در نظر گرفته میشود. همانطور که اکثر فقها فهمیده اند. مفطر میشود احتقان به مایعات. عنوان وجودی است و احراز میخواهد. اینجا احتقان به مایعات باید برای انسان ثابت شود چون اینجا ثابت نیست و محرز نیست پس موضوع مشکوک است و موضوع مشکوک هم نمی‌تواند برش حکمی مترتب باشد. نتیجه این است که ماده ای که معلوم نیست جامد است یا مایع اینجا مبطل و مفطر صوم نخواهد بود احتقانش. اگر ما بتوانیم تشخیص دهیم بنابر موازین عرف مایع و جامد چیست فبها المراد و مشکل حل است. و ما در فرضی صحبت میکنیم که قابل تشخیص نباشد. چون شهادت امام باقر است برادرمان توسلی خواهند داشت. صلواتی مرحمت بفرمایید.

logo