« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1402/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 مسئله 55/ کتاب الصوم /درس خارج فقه

موضوع: درس خارج فقه/ کتاب الصوم / مسئله 55

 

مسئله 55 من کان جنبا فی شهر رمضان فی الیل لا یجوز ینام قبل الاغتسال اذا علم لا یستیقض قبل الفجر للاغتسال ولو نام واستمر الی الفجر لحقه حکم البقاء متعمدا چون میدانسته خوابیدنش مقدمه بیدار نشدن تا طلوع فجر است فیجب علیه القضاء و الکفاره فرض دوم و اذا احتمل الاستیقاض جاز له النوم و ان کان من النوم الثانی او الثالث او الازید این مسائل خواب اول و دوم در قضاء و کفاره یعنی در احکام وضعی تاثیر دارد بحث ما در این مسئله 55 در حکم تکلیفی است اصلا حق خوابیدن دارد و یا ندارد سید میفرماید جایز است حتی خواب دوم یا سوم باشد و لا یکون نومه حراما این خواب حرام نیست بر خلاف آن فرض اول که حرام بود که نمیداند بیدار میشود حرام است اگر بخوابد و ان کان الاحوط ترک نوم الثانی و مازاد و ان اتفق استمراره الی الفجر ولی خب حرام نیست حتی اگر نومش تا طلوع فجر استمرار پیدا بکند غایه الامر وجوب القضاء او مع الکفاره که در ابنحا بستگی دارد که نوم ثانی و یا ثالث باشد این نسائل احکام وضعی اش میباشد فی بعض الصور کما سیتبین پس مسئله 55 موضوعش حکم تکلیفی است که اصلا خوابیدن جایز است با جایز نیست پس موضوع این است که کسی قبل از طلوع فجر علم به جنابت خودش پیدا میکند پس مسئله ی احتلام و استمرار نوم در حالت احتلام تا طلوع فجر که مسائل قبلی بود نیست بلکه حالا یا جنابت و یا احتلام است با علم به این حالت میگیرد میخوابد آیا این جایز است با جایز نیست پس احکام وضعی چه میشود برای مسائل بعدی است پس بنابراین ما از این مسئله 55 وارد موضوع نوم میشویم در شب ماه رمضان برای شخصی که دچار حالت جنابت است این یک موضوعی است که چند مسئله در موردش مطرح است که برخی از آن مربوط به احکام تکلیفی و بخشی از آن مربوط به احکام وضعی است که کفاره و قضاء و اینهاش چطور میشود خب از نظر تکلیفی مرحوم مصنف تقسیم میکنند مسئله را به دو صورت 1_ صورت اول این است که علم به عدم انتباه و استیقاض داشته باشد و نراد از علم هم علم صد در صدی نیست احتمال هم بدهد کفایت میکند 2_ فرض دوم این است که چنین علمی ندارد شاید بیدار شد شاید هم بیدار نشد حالا در فرض اول که سید میفرماید این خوابیدن جایز نیست و حرام است علتش این است که این خوابیدن مصداق تعمد بر بقاء بر جنابت است چون در رمضان بقاء بر جنابت جایز نیست چرا که عرف به چنین شخصی میگوید که عامدا ترک غسل کرده است البته ممکن است در موضوع استمرار و در نتیجه متعمد نباشد ولی بارها گفتیم که در افعال غیر اختیاری مثل خوابیدن تعمد نسبت به مقدمات تعمد نسبت به نتیجه محسوب میشود بله در افعال اختیاری نسبت به آن موضوع باید متعمد باشد پس دلیل اول این است که چنین شخصی متعمد در بقاء بر جنابت محسوب میشود از نظر عرف 2_ دلیل دوم این است که بر حرمت این عمل این است که این شخص اخلال در نیت هم دارد کسی که میداند بیدار نمیشود در حالت جنابت هم هست چطور میتواند نیت صوم داشته باشد اصلا از چنین فردی نیت متمشی نمیشود پس بنابراین ما میگوییم این خواب جایز نیست چون مقدمه ی قطعی برای حرام است و مقدمه ی قطعیه هم حرام است البته مقدمه حرام حرام نیست که منظور در مقدماتی است که شاید به نتیجه برسد و شاید هم به نتیجه نرسد اما خب مقدمه قطعی آن مقدمه ای است که انسان بعد از آن دیگر اختیاری ندارد پس بنابراین یکی از مصادیق بارز تعجیز بر نفس است از تکلیف وجوبی البته در تعجیز نفس امکان دارد آقایون مبانی مختلفی داشته باشند در تعجیز نفس قبل از وقت مثلا همین نماز صبح کسی بگوید هنوز وقت نماز صبح نشده است هنوز واجبی وجود ندارد و آنجا مناقشه کند که تعجیز نفس قبل از فعلیت وجوب اشکالی نداشته است ولی خب در مانحن فیه از آن مصادیقی است که این مناقشه در آن راهی ندارد چون این در زمانی است که غسل برایش واجب و فعلیت پیدا کرده است پس در نتیجه اینجا حرمت هست و نوم فعل حرامی است

2_ فرض دومی که مرحوم سید مطرح میفرماید احتمال انتباه است یعنی با احتمال بیدار شدن میخوابد در اینجا میفرماید خوابیدن اشکالی ندارد و جایز است میخواهد خواب اول و یا ثانی و یا ثالث و بیشتر باشد چون آن محذوری که در فرض اول بود یعنی صدق بقاء بر جنابت متعمدا در مورد ایشان مصداق ندارد یعنی کسی در مورد چنین فردی نمیگوید که عمدا ترک غسل کرد و از طرفی هم موضوع تعمد بر بقاء بود نه مطلق بقاء و از طرفی نهیی هم از خود نوم نداریم در دلیل معتبر نهایتش این را داریم که نوم ثانی و ثالث موجب قضاء و کفاره میشود که باید دید قضاء و کفاره داشتن مستلزم حرمت تکلیفی است که حالا بحثش را مطرح میکنیم پس ما در موضوع بقاء تعمدی بر جنابت که در مانحن فیه منتفی است از طرفی موضوع دیگری هم برای حرمت بنام نوم وجود ندارد عدم الدلیل دلیل العدم ولی خب مخالفینی در این مسئله وجود دارد دو قول مخالف در اینجا ما داریم. 1_ یک قول مخالف این است که نوم مطلقا حرام است حتی در صورت احتمال انتباه 2_ قول بتفصیل اگر نوم اول باشد اشکالی ندارد ولی نوم ثانی به بعد حرام است3 _ قول مصنف و مشهور هم این است که مطلقا نوم حرام نیست اما قول مخالف اول که بگوییم خوابیدن مطلقا حرام است یک استدلال شده به مرسله ی ابراهیم بن عبدالحمید ابواب ما یمسک عنه الصائم باب 16 حدیث 4 و عنه یعنی محمد بن الحسن الصفار باسناد شیخ عن ابراهیم بن هاشم عن عبدالرحمان بن حماد عن ابراهیم بن عبدالحمید اینها تماما تا اینجا ثقه هستند بعضی توثیق خاص و برخی هم توثیق عام دارند ولی آخرش عن بعض موالیه قال سئلته عن احتلام الصائم فقال اذا احتمل نهارا فی شهر رمضان فلیس له ان ینام حتی یغتسل وان اجنب لیلا فی شهر رمضان فلا ینام الا ساعه حتی یغتسل که این روایت خود دلالتش هم واضح نیست چون حضرت بصورت مطلق نفرمودند نخوابد لا ینام الا ساعه و از طرفی از نظر سند هم مرسله است بنابراین قابل استدلال نیست.

2_ ولی خب یک استدلال دومی شده به این حرمت که در تقریرات صوم مرحوم آقای خویی مطرح شده است منتها بعید میداند آدم این فرمایش آقای خویی باشد من خودم احتمال میدهم یک اشتباهی در تقریر صورت گرفته است چون ایشان بر حاشیه شان بر عروه اصلاح فرموده اند و تصریح کرده اند که خواب جایز است و اشکالی ندارد و جای استصحاب نیست ولی در تقریرات درسشون اینجوری نوشته شده است که البته از دو حال خارج نیست یا اینکه این مطلب را در درسشان گفته اند و بعدا در فتوا تامل بیشتری فرمودند و عدول کرده اند از فرمایششان یا اینکه آن تقریرات درست نبوده است ولی خب بهر صورت یک استدلالی بر استصحاب مطرح کرده اند و گفته اند اینجا عدم الاستیقاض محکوم بالاستمرار الی الفجر بمقتضی الاستصحاب فهذا نوم مستمر الی الصباح تعبدا یعنی ما بر مبنای استصحاب میگوییم این خواب تا صبح محسوب میشود تعبدا این را بقاء بر جنابت محسوب میکنیم چون در شروع نوم تعمد داشته است ما همین را استصحاب میکنیم تا آخر نوم میگوییم واقعا باقی بر جنابت نیست ولی تعبدا بحکم استصحاب میباشد چرا این فرمایش عجیب است بخاطر اینکه اینجا چه جای استصحاب است اصلا ربطی باستصحاب ندارد بخاطر اینکه مکلف میداند متعمد نیست نیت غسل که دارد موضوع در این حرمت استمرار نوم تا صبح نیست بلکه موضوع تعمد در بقاء پس موضوع استصحاب باید یک مسئله ی دومی باشد و آن تعمد است خب تعمد را مگر میشود استصحاب کرد چرا که انسان یا تعمد دارد یا ندارد دیگر زیرا تعمد یک حالت نفسانی و وجدانی است و استصحاب بردار نیست یعنی خودش در لحظه ی بقا میداند یا متعمد بر بقاء هست یا نیست این را میداند و فرض ما در آدمی است که متعمد بر بقاء نیست پس اولا تعمد بعنوان یک امر وجدانی استصحاب بردار نیست ثانیا اگر هم قابل استصحاب باشد ما فرضمان این است که تعمد ندارد بر بقاء بر جنابت یعنی احتمال بیدار شدن دارد و قصد غسل هم دارد بنابراین وقتی قطع بحالت سابقه دارد نمیتوانیم استصحاب کنیم فرض ما این است که خواسته بخوابد ولیکن نه اینکه تا صبح استمرار داشته باشد اشکال سوم این است که استصحاب استمرار حالت سابقه است بحالت فعلیه و الآن استصحاب الآن به آینده نداریم در هر صورت چنین استدلالی درست نیست از طرفی روایت هم که نداریم بنابراین هیچ دلیلی معتبری بر حرمت وجود ندارد این قول اول قول دوم قول بتفصیل است یعنی بگوییم که نوم اول جایز است ولی نوم ثانی به بعد حرام باشد پس ما الآن یک قول مشهور داریم که سید فرمودند دو قول مخالف داریم که خواب مطلقا حرام باشد قول دوم مخالف این است که قائل بتفصیل بشویم بگوییم خواب اولش اشکالی ندارد ولی از خواب ثانی به بعد حرام است ادله ی آن را دیگر میگذاریم برای شنبه انشاءالله.

logo