درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1402/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه فروعات مفطر هشتم/مفطر هشتم/کتاب الصوم
موضوع: کتاب الصوم/مفطر هشتم/ادامه فروعات مفطر هشتم
در بحث بقا برجنابت مرحوم مصنف چند فرع کوتاه را مطرح کردند فرمودند که ومن البقاء جنابه عمدا الاجناب قبل الفجر متعمدا فی زمان لایسع الغسل ولاالتیمم یکی از مصادیق بقابر جنابت عمدی فرمودند انسان درزمانی که وقت برتی غسل وتیمم ندارد خودش را دچار جنابت نماید خب درست است که ضیق وقت و گذر وقت اضطرای است در اختیار انسان نیست اما آن مقدمه دست خودش بوده است بنابراین مقدمه جنابت بی وقت وزمان در اختیار انسان بوده است بنابراین این فرد هم متعمد محسوب میشود و در فرع بعدی ایشان میفرماید اما لو وسع تیمم خاصه اگر زمانی که بعد از اجناب دارد وسعت داشته باشد برای تیمم صح صومه وان کان عاصیا فی الاجناب البته ازاین جهت که خودش را دچار حالت اجناب کرده حرمت تکلیفی دارد معصیت کاراست لیکن خب بجهت اتیان تیمم مصداق باقی برجنابت نیست پس ما دراینجا یک حکم وضعی داریم و یک حکم تکلیفی ازنظر حکم وضعی ایشان میفرمایند روزه صحیح است که خب روایاتش را باهم نگاه کردیم صحت صوم دائرمدار این بود که ادله بدلیت تیمم شامل حالت اضطرار اختیاری هم بشود بعضی ازآقایون مثل مرحوم آیت الله خویی فرموده بودند که وقتی که شخص خودش را اختیارا درحالت اضطرار قرار میدهد وقتی خودش را عمدا درحالت عدم الوجدان قرار میدهد وقتی که معذوریتش حالت قهری ندارد و اختیاری است عجزش از غسل عجز اختیاری است ادله بدلیت تیمم شامل نمیشود چون ایشان میفرمودند منظور آیه از فان لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا این را عرف ازآن عجز قهری می فهمد نه عجز اختیاری که البته بعض آقایان جواب داده اند که ادله تیمم اطلاق دارد بعبارتی موضوع ادله تیمم عذر است اعم از بیماری و ضیق وقت و عدم الوجدان آب باشد حال در ایجاد عذر خودش مقصر است یا نیست بعبارتی تعجیز نفس کرده یا نکرده این دیگر دخالتی در تحقق موضوع ندارد زیرا موضوع ادله بدلیت عجز از غسل است واین عدم الوجدان قهری که ایت الله خویی فرموده اند نه از لفظ فهمیده میشود و نه از انصراف زیرا انصراف درآنجایی است که ظهور لفظ را تغییر دهد که البته چنین انصرافی هم اینجا محقق و محرز نیست ضمن اینکه ادله مشروعیت تیمم هم بیان گر این است که بدلیت تیمم اززباب طهارتی است که ایجاد میکند و طهارتش هم در ردیف طهارت مائیه است و درواقع احد الطهورین گفته شده است رب الماء هو رب الصعید ویا جعل التراب طهورا کما جعل الماء طهورا ویا هو بمنزله الماء اینها نشان دهنده این است که تیمم اختصاص بباب صلاه ندارد و همین طور اختصاص بحالت اباحه ورود در عبادت بلکه تیمم طهارت ایجاد میکند ثانیا این رافعیتش برای حدث مشروط به عذر قهری نیست بنابراین دوتا مطلب شد 1_ تیمم رافع حدث است و صرفا مبیح ورود در عبادت مثل نماز نیست لذا آقایان نیگویند این تیمم ولو یک عمل در حالت اضطرار است ولی کفایت از عمل درحالت اختیار دارد 2_مطهریتش مقید به عذر قهری نیست که البته همگی اینها بدلیل اطلاق ادله تیمم است لذا فرمایش بزرگانی مثل مرحوم آقای خویی و مرحوم محقق نراقی که قائل ببطلان تیمم وصوم هستند اینها قابل التزام نیست اما حکم تکلیفی آیا اینکار شرعا اشکالی ندارد یعنی حرمت ندارد برای انسان در صورتی که میداند فرصت برای غسل ندارد خودش را دچار حالت جنابت کند یعنی اجناب داشته باشد نکته اول بعنوان مقدمه این است که حکم وضعی ملازمه با حکم تکلیفی ندارد یعنی اگر گفتیم عملی ازنظر وضعی صحیح است معنایش این نیست که جایز هم باشد یا اگر گفتیم باطل است معنایش این نیست که حرام باشد زیرا متعلقشان بایکدیگر فزق میکند زیرا متعلق افعال تکلیفی افعال مکلفین است و متعلق احکام وضعی وضع هایی است مثل صحت و وبطلان ونجاست و طهارت وشرطیت وجزئیت و مالکیت و زوجیت و امثالهم است مثلا بیع در وقت ندا در زمانی که نماز جمعه واجب است اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه حرام است اما صحیح است وباطل نیست ویا بیع غرری باطل است اما حرام نیست حالا دراینجا اگر گفته میشود صوم وتیممش صحیح است معنایش این نیست که حرام نیست مرحوم سید درعبارت فرمودند لو وسع التیمم خاصه فتیمم صح صومه وان کان عاصیا فی الاجناب در اینجا البته دلیل لفظی شرعی نداریم برای حرمت در این موارد لیکن دلیل عقلی داریم بالاخره یک مصالح ومفاسدی پشت این احکام است طبق مبنای صحیح امامیه شارع مقدس این احکام را برمبنای بک ملاکات و مناطاتی وضع وجعل فرموده است غرضی داشته است مثلا مصلحت این بوده است که غسل صورت بگیرد بعبارتش یک مصلحت ملزمه ای درغسل بوده است که درواقع ایجاد طهارتی است که شرط روزه است حالا یکنفری آمده است و این مصلحت ملزمه را تفویت کرده است یعنی خودش رادر شرایطی قرارداده است که نتواند آن شرایط را احراز وتحصیل نماید اصطلاحا تعجیز نفس نسبت بحکم اختیاری کرده است وایقا نفس کرده در اضطرار خب در اینجا موضوع حکم وضعی اینجا چیست صحت تیمم وبعد هم صحت صوم است و اما موضوع حکم تکلیفی قبل از این است زیرا موضوع حکم تکلیفی تعجیز است بنابراین حکم تکلیفی و وضعی اولا در موضوع واحد ملامه ای ندارند وازطرفی در اینجا موضوعشان هم بایدیگر فرق میکند زیرا موضوع حکم تکلیفی این است که خودت را عاجز نکن ازغسل اما موضوع حکم وضعی صحت وبطلان تیمم است خلاصه بحث این میشود که تعجیز نفس حرام است یا خیر مثلا یکنفر حاجی است و مستطیع شده است درست قبل از ایام میرود حج یک عمل جراحی غیر ضروری انجام میدهد و بحج نمیرسد در اینجا نسبت به حج تعجیز نفس کرده است بنابراین گاهی تعجیز نفس نسبت بکل تکلیف صورت میگیرد و گاهی هم نسبت بمرتبه ای از تکلیف صورت میگیرد یعنی تکلیف اخیاری را مکلف نمیتواند انجام دهد ولی تکلیف اضطرای را میتواند انجام دهد مانحن فیه مربوط به نیمه دوم است یعنی تعجیز نفس از تکلیف اختیاری وایقا نفس در حالت اضطرار اینجا آقایان ضوابط متعددی را مطرح کرده اند گفته اند باید دید آن تکیف اضطراری که انجام میدهد وافی بتمام مصلحت هست یا نه بعض از مصلحت ازدست میرود مثلا یکنفری نمازش را نشسته میخواند البته خودش کاری کرده که نمازش را نشسته بخواند آیا دراین حالت غرض شارع مصلحت ملزمه ای که پشت این تکالیف است در آن شکل اضطراری اش هم تامین میشود بصورت کامل ویا تامین نمیشود یعنی بقول آقایان وافی بتمام المصلحه هست یا نیست 2_ یک بحث دیگری که مطرح کرده اند این است که میگویند باید دید این عذر عذر مستوعب است یعنی عذر فراگیر است ویا غیر مستوعب آن مقداری از مصلحت که فوت شده است قابل تدارک است ویا قابل جبران نیست که اینها مسائلش را در اصول مطرح میکنند در بحث اجزاء یا مثلا تکلیف فعلیت پیدا کرده است یا فعلیت پیدا نکرده است اینها مباحثی است که در تعجیز نفس مطرح شده است در باب اجزاء در اینجا میگوییم باید دید مصلحتی که پشت تیمم است وراء این تکلیف است این مصلحت وافی نسبت بآن طهارتی که در غسل هست کفایت ووفا میکند ویا نمیکند اگر بگوییم این طهارت است و مهم این است که فرد از حالت حدث خارج بشود برخیزازآقایان میگویند اینجا حرمت ندارد زیرا ملاک ملزم تامین میشود زیرا تراب احد الطهورین است بمنزله الماء است البته یک مرتبه پایین تری است از طهارت مثلا درروایت داریم که نمازنشسته نصف نماز ایستاده است میفهمیم که تمام المصلحتی که در قیام است درقعود نیست علت حرمت قبح تفویت مصلحت ملزمه عندالشارع است لیکن وقتی بادله تیمم مراجعه میشود میفهمیم که طهارت ترابیه در کنار طهارت مائیه قراردارد وازطرفی تفویت مصلحتی صورت نگرفته است به چه دلیل بدلیل اینکه ملاک و مصلحت در غسل ووضو وتیمم طهارت است که در هر سه مورد طهارت حاصل میشود لذا تفویتی که علت حرمت است حادث نشده است مرحوم آقای خویی اشاره باین مسئله در حاشیشون بر عروه دارند میفرمایند فی العصیان اشکال والاظهر عدمه البته در فرض اینکه آن تیمم مشروعیت داشته باشد و حکم وضعی اش صحت باشد یا مرحوم آقای بروجردی میفرمایند لاوجه الحکم بالعصیان بعد البنا علی صحه الصوم زیرا نه واجب تفویت شده است نه مصلحت ملزمه آن تفویت شده است زیرا آمده رب الصعید وهو رب الماء یعنی اینها نازل منزله یکدیگر قرار گرفته اند و یا پیامبر به اباذر فرمودند یکفیک عشر سنین ویا حضرت آیت الله سیستاتی هم در مانحن فیه میفرمایند فیه تامل محل اشکال است پس علت حرمت تفویت نصلحت نلزمه است واز طرفی در ادله تیمم طهارت ترابیه بمثل طهارت مائیه است لذا تفویتی در طهارت ترابیه نیست البته جای احتیاط است ولی حرمت محل اشکال است که گفته شود لذا ثبوت معصیت اینجا محرز نیست لذا ما فرمایش این دو بزرگوار یعنی مرحوم آفای خویی و آقای بروجردی رضوان الله علیهما را فرمایش تام و تمامی میدانیم و میگوییم تیمم و روزه فرد صحیح است عصیانی هم مرتکب نشده البته جای احتیاط هست والاحتیاط حسن.