درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1402/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
عدم فرق بین جنابت اختیاری و غیر اختیاری/مفطر هشتم/کتاب الصوم
موضوع: کتاب الصوم/مفطر هشتم/عدم فرق بین جنابت اختیاری و غیر اختیاری
در بحثی که پیرامون مفطر هشتم یعنی بقابرجنابت مطرح میشد مرحوم مصنف تا اینجا سه موضوع را مطرح کردند یکی بقا عمدی یکی بقا غیر عمدی ویکی هم احتلام این سه موضوع تااینجا مطرح شده است دراین قسمت قبل ازاینکه مصنف وارد آخرین موضوع از موضوعات این مسئله بشود یعنی سایر احداث چهار تا فرع کوتاه پیرامون بقا عمدی برجنابت ایشان مطرح میکنند
فرع اول: ولافرق فی بطلان الصوم بالاصباح جنباعمدا بین ان تکون جنابه بالجماع فی اللیل والاحتلام در مسئله بقابرجنابت که مبطل صوم است مرحوم سید مصنف میفرماید که تفاوتی نمیکند که خود آن جنابت عمدی باشد ویا غیر عمدی بقول معروف اختیاری باشد یا غیر اختیاری که اختیاری همان اجناب و مباشرت و مجامعت است و غیر اختیاری هم مصداق بارزش احتلام است حالا موضوع در بقابرجنابت چیست موضوع در تعمد بقا تا طلوع فجر است حالا خود جنابت سببش چیست این دیگر دخلی در موضوع نیست ودر مسئله هیچ خصوصیتی ندارد اصلا روایات نسبت باین قیود اطلاق دارد فرقی نمیکند بقا برچه نوع جنابتی باشد پس بنابراین اولا اطلاق روایات بقابرجنابت شامل همه انواع جنابت ها میشود البته وقتی گفته میشود بقا عمدی یعنی قبل ازطلوع فجر بیدارشده است یعنی درقسمت بقائش تعمد داشته است حالا در قسمت جنابت هم باید تعمد داشته باشد خیر آن دیگر داخل درموضوع نیست پس بنابراین روایات ما نسبت به کیفیت جنابت اطلاق دارد بعضی از روایات تصریح هم دارد نسبت باین امور پس ما یک عموم اطلاقی داریم و یک عموم صریح ولفظی داریم مثلا در صحیحه بزنطی ابواب ما یمسک عنه الصائم باب 15 حدیث 4 و صحیحه حلبی همین ابواب ما یمسک باب 16 حدیث1 که قبلا اینهارو بحث کرده بودیم آنجا آمده بود در صحیحه بزنطی احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی میگوید ازامام کاظم علیه السلام سالته عن رجل اصاب من اهله فی شهر رمضان او اصابته جنابه اصلا در سوال تصریح شده به عمدی بودن جنابت یا سهوی و غیر اختیاری لذا بعضی ازروایات نسبت باین امور تصریح هم دارد یا روایت حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال فی رجل احتلم اول اللیل او اصاب من اهله که دوفرض رادر سوال مطرح میکنند وامام در هردو صورت فرموده اند که روزه اش را باید اعاده نماید درصورتیکه بقا عمدی باشد باید قضایش را هم بجاآورد و استغفار نماید قال یتم ذلک الیوم و علیه قضائه پس بنابراین موضوع در فرع اول موضوع در بقا برجنابت تعمد در بقا است نه تعمد درجنابت زیرا تعمد درجنابت هیچ موضوعیتی ندارد.
فرع دوم ولابین ان یبقی کذلک متیقضا او نائما بعد العلم بالجنابه مع عزم علی ترک الغسل فرقی نمیکند که بقابرجنابت درحالت بیداری باشد یادرحالت نوم باشد لذا فرع دوم مسئله نوم و تیقض است منتها در حالت نوم بقاعمدی محسوب میشود که مع العزم علی ترک الغسل وقتی میخوابیده تصمیم به ترک غسل داشته است بنابراین در بقابر جنابت عمدی نوم و یقضه دخالتی ندارد که البته بعضی از محشین اینجا تذکرداده اند که عبارت مرحوم سید یک نقصی دارد عزم برترک که قطعا تعمد است عدم برغسل هم قطعا تعمد است اینجا عبارت این است مع العزم علی ترک الغسل وباید در ادامه میفرمود او مع عدم العزم علی الغسل که تذکر محشین تذکر درستی است زیرا مثلا یکنفری میخوابد تصمیم دارد که غسل نکند خب این که متعمد است یک کسی هم میخوابد و تصمیم ندارد برغسل البته تصمیم برترک غسل هم ندارد این هم در عرف عامد محسوب میشود حالا چه کسی غیرعامداست کسی است که میخوابد و تصمیم برغسل دارد که آن یک احکام مجزایی است و به مسئله ما مربوط نمیشود احکام نوم که در مسائل بعدی مطرح میشود مربوط به نوم غیر عامد است یعنی خواب کسی که قصد غسل دارد بنابراین مسئله 52 که مسئله نوم اول و دوم و سوم است اینها مربوط به کسی است که قصد غسل دارد زیرا کسی که قصد غسل نداشته باشد خواب اول ودوم و سوم در موردش مطرح نیست آن که اصلا عامد است و عامد هم حکمش معلوم است وروزه اش هم باطل است بنابراین احکام نوم مربوط به بقائی است که غیر عمدی باشد در بقاغیر عمدی قاعده این است که روزه باطل نیست فقط گفتیم دوتا استثنا دارد یکی قضا شهر رمضان البته بنابرنظر مشهور که در قضاء شهر رمضان بقا غیرعمدی هم مبطل بود که دلیل خاص داشتیم استثنا دوم هم مسئله نوم بود که گفتیم مسئله نوم مسئله مجزایی است چون تفکیک می باشد بین نوم اول و دوم وسوم لذا خودش یک مسئله مجزایی است که بعدا می آید ولی تمام احکام نوم مربوط ببقا غیر عمدی است در بقا عمدی همان نوم اول هم باشد باز مبطل صوم است بنابراین کسی که میخوابد وتصمیم برترک غسل دارد یا تصمیم ندارد بر غسل همین کافی است برای تعمد بنابراین اصل موضوع این است که خواب وبیداری در موضوع تعمد تاثیری ندارد یعنی نائم هم میتواند متعمد باشد متیقض هم که قطعا میتواند متعمد باشد ولی اینگونه نیست که بگوید چون من خواب ماندم پس متعمد نیستم این هم فرع دوم.
3_فرع سوم ومن البقا علی الجنابه عمدا الاجناب قبل الفجر متعمدا فی زمان لایسع الغسل ولا التیمم مرحوم سید دراینجا یک بحث مصداقی کرده اند وآن هم این است که درزمانی که شخص نه فرصت غسل دارد نه فرصت تیمم مرتکب جنابت عمدیه بشود یعنی اجناب کند خودش را مثلا مباشرت بانساء داشته باشد چزمانی وقتی که میداند بعد ازجنابت زمانی بطلوع فجر نمانده است خب این هم عامد حساب میشود ومنافات بااختیارش هم ندارد زیرا الامتناع بالاختیار لاینافی الاختیار در افعال غیر اختیاری در شرایط اضطراری اختیار نسبت بمقدمات کافی است برای آنکه آن عنوان عنوان عمدی محسوب شود در افعال اختیاری قدرت نسبت بمقدمات ومرتکب شدن آن مقدمه را مردم در موردش میگویند که عمدا اینکاررا انجام داد یکنفری زهر میخورد یا زهر رامیدهد به کس دیگری خب مردن دراینجا ازتوابع این زهر است حالا اگر بعد از خوردن یا خوراندن زهر فاعل نادم شد مردم میگویند این فرد قاتل نیست البته که قاتل است زیرا نسبت به مقدمه قتل قدرت داشت وارتکاب مقدمه هم درافعال غیر اختیاری کافی است کافی است برای چی برای صدق عمد حالا اگر کسی خودش رادر ضیق وقت قرارداده است درحالت جنابت آنقدری که امکان تیمم هم ندارد همین که اینجا شخص خودش را مجنب ساخت همین کافی است برای تعمد وبقابرجنابت مثالی که مرحوم شیخ در رسائل مطرح کرده اند و خیلی روی آن بحث شده است همان کسی است که وارد زمین غصبی میشود بعد پشیمان میشود و میخواهد برگردد درحالت برگشت غاصب است که خیلی ازآقایان گفته بودند خروج از ارض غصبی واجب است لیکن باز هم این خروج غصب محسوب میشود چون خودش خودش رادراین مخمصه قرارداد اضطرار اختیاری بود و یا در مسئله فاقد الطهورین مثلا یک نظر این است که فاقدالطهورین هم باید نمازرابخواند الصلاه لا تترک بحال اما اگر کسی خودش را در موقعیتی قرارداد که نه امکان طهارت مائیه دارد نه امکان طهارت ترابیه دارد این نسبت به ترک طهارت عامد حساب می شود زیرا خود فرد خودش رادرچنین موقعیتی قرارداده است حتی اگر درآن حالت اضطراری چاره ای هم نداشته باشد ولی چون در قسمت مقدمات چاره ای داشت عرف باز باین شخص میگوید عامد ازاین جهت مرحوم سید باین شخص هم میگوید این هم بقاعمدی حساب میشود که در چنین حالتی این فرد روزه اش باطل میشود وقضا و کفاره دارد این هم فرع سوم .یک مثال معروف فقهی هم میزنند کسی که خودش را از یک بلندی پرت کند دیگر پیامد بعد از سقوط که مردن باشد دست خودش نست مثلا دیگر نمیتواند بگوید من نمیخواستم بمیرم. فرع چهارم هم اگر عمری باشد میگذاریم برای روز شنبه انشاءالله.