« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1402/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 مسئله 46/ مفطر هفتم/كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/ مفطر هفتم/ مسئله 46

 

مسئله46:

لا فرق فی بطلان الصوم بالارتماس بین أن یکون عالماً بکونه مفطِراً أو جاهلاً[1] _ مرحوم سید می فرمایند: ارتماس موجب بطلان صوم می شود. البته اگر ما این را قبول داشته باشیم که مشهور فقها قبول دارند، دیگر فرقی نمی‌کند که شخص مرتکب ارتماس جهل به حکم داشته باشد یا علم به حکم داشته باشد معنایش این است که جهل به حکم جلوی بطلان صوم به وسیله ارتماس را نمی‌گیرد و مانع بطلان نمی شود پس گاهی اوقات جهل نسبت به موضوع است یعنی فرض بفرمایید مثلاً نمی داند که این آب است و گاهی اوقات هم جهل نسبت به حکم است مثلاً بعضی از مفطرات معروف مثل اکل شرب را همه بلد هستند ولی بعضی از مفطرات هستند که خیلی از مردم و متدینین مسئله اش را بلد نیستند، حالا آیا اگر مرتکب آن مفطر بشویم در صورتی که علم و اطلاعی از مفطریت آن عمل نباشد این باعث می شود که آن روزه صحیح باشد؟ جواب این است که نه، روزه در هر صورت باطل است و جهل به حکم در حکم وضعی اثری ندارد یعنی در مسئله صحت و بطلان اثری ندارد. خب این مسئله ما است که البته تفاصیلی هم در این زمینه وجود دارد. وجه این فرمایش سید چیست؟ تقریباً می‌توانم بگویم در محشین عروة که نگاه کردم همه موافق هستند با این فرمایش سید بزرگوار، علت چیست؟ علت این است که ما یک عملی داریم عمل واجب و یا عمل مستحب فرقی نمی کند، عملی داریم به نام صوم که در اینجا یک عمل عبادی داریم که این عمل اجزا و شرایط و موانعی دارد اصلاً هر عملی که دارای مرکبات به قول معروف اعتباریه باشد و شخص آن اجزا و شرایط و موانع را رعایت نکند معنایش چیست؟ معنایش این است که آن عملی که انجام شده است با ماموربه شارع منطبق نیست. به قول معروف می‌گویند مأتی به با مأموربه انطباق ندارد این اولاً، حالا وقتی که مأتی به با مأموربه انطباق نداشته باشد یعنی عمل ناقص باشد به این معنا است که امتثال حاصل نشده است چون امتثال با آن کیفیت مطلوب شارع باید محقق شود، امتثالی که کیفیت متلقای از شرع را نداشته باشد یعنی کیفیتی که شارع بیان کرده باشد از نظر اجزا از نظر شرایط آن کیفیت را نداشته باشد مساوی است با عدم امتثال، چه شخصی عملی را انجام ندهد یا انجام بدهد، ولی آنگونه که شارع گفته انجام ندهد، چه کسی نماز نخوانده باشد چه بخواند، ولی بدون طهارت فرقی نمی کند وقتی کسی شرایط عمل را انجام ندهد یا مرتکب آن موانع و مبطلات آن عمل بشود با لاعمل تفاوتی ندارد، عمل ناقص با لاعمل فرقی نمی کند به خاطر اینکه شارع یک عمل را با آن هیئت و با آن ترکیب و مجموعه می خواهد این عمل را به صورت ناقص نمی‌خواهد، بنابراین عمل ناقص با عمل فائت یعنی عملی که کلاً فوت شده تفاوتی ندارد وقتی که امتثال انجام نشده باشد و عمل به این ترتیب منطبق با آن مامور به شارع نباشد به این معنا است که عمل باطل است مگر در مواردی که خود شرع مقدس از آن نقص اغماض کرده باشد. یک جاهایی است که خود شارع فرموده تحت این شرایط من عمل ناقص را قبول می کنم، مثل حدیث لا تعاد در نماز که شارع مقدس فرموده مثلاً یک نفری قرائت نماز را یادش رفته یا بعضی از واجبات غیر رکنی را فراموش کرد حدیث لا تعاد می گوید نمازت صحیح است اگر حدیث لاتعاد نبود آن نماز هم اشکال داشت پس یک وقت هایی است که ما دلیل خاص داریم که عمل ناقص معذور است یعنی عمل ناقص با یک عذری پذیرفته می‌شود که آن عذر البته علم و عمد نیست بلکه جهل و نسیان است اگر دلیلی خاص داشتیم که جهل و نسیان موجب قبول عمل ناقص می شود فبها المراد و یا در صوم دلیل خاص داریم نسبت به چی؟ نسبت به سهو و نسیان که اگر کسی یادش رفت روزه است و شرایط امساک را رعایت نکرد و مرتکب مفطرات شد این هم شارع قبول کرده است، اگر ادله سهو ونسیان را نداشتیم باید چه می گفتیم؟ باید می‌گفتیم روزه باطل است حتی اگر کسی یادش هم رفت که روزه دار است، پس بنابراین عمل ناقص باطل است چون منطبق با کیفیت مامور به نیست کیفیت متلقاء از شارع نیست مگر در مواردی که دلیل خاص داشته باشیم بر معذوریت عمل ناقص که این دلیل های خاص معمولاً به خاطر جهل به موضوع و سهو و نسیان است.

جهل به حکم:

نگاه می کنیم به ادله مفطرات ببینیم که جهل به حکم جزو آن معاذیر جزو آن عذر ها هست؟ یا نیست؟ اطلاقات ادله مفطرات هیچ دلیل خاصی نسبت به جهل حکم در آن وجود ندارد یعنی جاهل به حکم از اطلاقات ادله مفطرات استثنا نشده است، سهو و نسیان استثنا شده است، در نتیجه کسی که شرایط امساک را رعایت نمی‌کند یعنی مرتکب مفطرات می‌شود، اگر از روی سهو و نسیان باشد روزه اش صحیح است چون مشمول ادله خاص می شود، اگر از روی سهو و نسیان نباشد دلیل خاص دیگری وجود ندارد پس همان صومی که شارع خواسته انجام نداده است، مثلاً از بعضی از مفطرات امساک کرده است اما از یکی از آنها امساک نکرده است باز فرقی نمی کند عمل ناقص است و عمل ناقص هم مجزی نیست، یعنی در حکم عمل فائت است در حکم عملی است که از دست رفته است و مفقود است در واقع ما در اینجا می گوییم که روزه باطل است و باید قضایش را به جا بیاورد، جهل به حکم هم اثری دارد و آن هم این است که عصیان نکرده است مرتکب معصیت نشده است، به خاطر اینکه علم به حکم نداشته در واقع طغیان و عصیان علیه شارع محسوب نمی‌شود بنابراین آن بخشی از احکام که دائر مدار عصیان است مثل کفاره، نسبت به این جاری نمی‌شود. یعنی می گوییم کفاره مثلاً به او تعلق نمیگیرد ولی بطلان...، صحت و بطلان دائر مدار امتثال است، امتثال هم که هنوز حاصل نشده است و معذور بوده، فرض کنید اینجاست که آن جاهل قاصر و مقصر مطرح می‌شود، شاید ممکن است کسی بگوید اگر جاهل مقصر باشد معصیت کار هم می باشد. بله در آن جهلش معذور نیست ولی در هر صورت این را می خواستم عرض کنم که اولاً جهل به حکم باعث نمی‌شود عملی که انجام نشده ما انجام شده فرض نماییم، می‌شود گفت شما معذور هستید و عقاب ندارید در آخرت. ثانیاً اینکه کفاره ندارید در دنیا، ثالثا اینکه حاکم شرع اگر تعزیراتی بر معاصی ای دارد، زیرا حاکم شرع می‌تواند بر روزه خواری و... تعزیراتی ایجاد نماید، می گوییم تعزیر هم تعلق نمی گیرد ولی نمی‌توانیم بگوییم که شما روزه گرفتی، خب روزه نگرفته است پس امتثالی حاصل نشده است حداقلش این است که بگوییم روزه باطل است و ما بیشتر از این نمی خواهیم بگوییم، در اینجا مرحوم سید می فرمایند: روزه اش باطل است و در بطلان هم بین علم و جهل از این جهت هیچ اثری ندارد البته اصل این مسئله در فصل بعدی در آنجا مسئله جهل به حکم به طور مفصل عنوان شده است اینجا مرحوم سید فقط جهل به حکم ارتماس را مطرح کرده اند ولی در فصل بعدی بحث اصلی در آنجا است در آنجا بعضی از فقها قدیم مناقشه دارند، مثلاً مرحوم صاحب حدائق مرحوم ابن ادریس علامه حلی اینها روزه را صحیح می‌دانند و ادله ای هم می آورند، نه تنها در بحث ارتماس ولی قول مشهور این است که روزه در هر صورت در اینجا باطل است. پس خلاصه بحث ما این شد هر گاه مأتی به با مأموربه انطباق نداشته باشد امتثال حاصل نشده است و شما امتثالی را که حاصل نشده نمی توانید به عنوان امتثال فرض کنید، به خاطر اینکه جهل به حکم نقص را جبران نمی کند حداکثر می تواند عذر در انجام تکلیف بیاورد بگوید آقا وقتی ایشان تکلیفش را انجام نداده است معذور بوده است اما نمی‌توانیم بگوییم که ایشان وظیفه‌اش را انجام داده است که خب در سایر عبادات هم همینگونه است فرض بفرمایید در وضو و غسل حالا یک نفری علم به مسئله ترتیب نداشت البته در غسل اختلافی است ولی خب در وضو اختلافی نیست بنده خودم دیدم یعنی مواجه شدم با کسانی که چپ دست بودند و با همان چپ دستی چه کارکرده اند در وضو؟ اول دست چپ را شسته اند و بعد دست راست را شسته‌ اند حالا اگر خدایی ناکرده سالها بدین صورت وضو گرفته است و مسئله را نمیدانسته چه اقوال علماء چیست؟ می گویند: تمام وضو هایش باطل است تمام نماز هایش را دوباره باید قضا کند دیگر نمی گویند زیرا که نمی دانستی عیبی ندارد حداکثرش این است که اگر جاهل قاصر بودی نه جاهل مقصر معصیتی مرتکب نشدی در ترک صلات ولی نمی‌توان گفت وضویش صحیح است نمازش صحیح است بالاخره طهارت ایجاد نشده، به خاطر جهل به حکم نمی‌توانیم بگوییم که ایجاد شده است امر معدوم که تبدیل به امر موجود نمی شود به خاطر جهل امتثالی که وجود نداشته است را نمی‌توانیم بگوییم که هست در غسلش هم همین‌گونه است در نماز هم همین‌گونه است آن مواردی که مشمول حدیث لا تعاد نمی شود مثل مبطلات نماز حالا فرض کنید یک نفر تازه مسلمانی نمی دانست که تکلم و حرف زدن مبطل نماز است نماز را می خوانده ولی خب حرف هم می زده بعد شما می توانید بگویید نمازش صحیح است؟ نمی‌شود گفت یا در طواف مثلاً نمی دانسته که از رکن حجر باید به طرف رکن عراقی رفت و نباید به طرف رکن یمانی برود ما نمی‌توانیم بگوییم طوافش صحیح است یا مثلاً نمیدانست طهارت شرط صحت طواف است اینجا طوافش اشکال دارد لذا اگر ما احکام مرکبات اعتباری را بلد نباشیم اگر دلیل خاصی بر معذوریت وجود نداشته باشد مثل سهو و نسیان مثل حدیث لا تعاد باید بگوییم عمل باطل است. قاعده کلی این است، زیرا امتثالی حاصل نشده است و دلیل دیگری اصلا لازم نداریم.

مسئله 47:

لا یبطل الصوم بالارتماس فی الوحل، ولا بالارتماس فی الثلج[2] _ روزه با ارتماس در گل و لای، مرحوم سید می فرمایند: باطل نمی شود یا اگر در برف برود روزه باطل نیست زیرا احکام تابع عناوین موضوعات هستند عنوان موضوع ما در ارتماس چیست؟ _الارتماس فی است و در واقع آب اخذ در موضوع است و خروج غیر هم خروج تخصصی است موونه تخصیص هم لازم نیست.

مسئله 48:

إذا شکّ فی تحقّق الارتماس بنی علی عدمه[3] _ اگر کسی در حصول ارتماس شک کرد، بنا را بر عدم ارتماس می گذارد یعنی مثلاً داخل آب رفت ولی شک کرد که آیا همه سرم داخل آب شد یا نشد؟ زیرا سر ملاک است لذا اینجا بنا را بر عدم ارتماس می گذارد. بدلیل ۱_ استصحاب موضوعی می کند ۲_ استصحاب حکمی، البته اگر کسی استصحاب حکمی را قبول داشته باشد برخی از بزرگان یک تذکر داده‌اند و آن هم این است که اگر کسی قصد ارتماس بکند و ارتماسی هم محقق نگردد روزه اش در هر صورت باطل است درمانحن فیه مرحوم سید اصلاً اشاره‌ای به صحت و صوم نکرده‌اند، از جهت اخلال به نیت روزه باطل است به خاطر همین برخی از محشین عروه مثل مرحوم آیت الله گلپایگانی ایشان فرموده اند که این مسئله در غسل ثمره دارد لیکن در روزه ثمره‌ای ندارد زیرا اگر کسی قصد ارتماس اصلاً ندارد مطلقا روزه اش صحیح است اگر هم قصد ارتماس دارد مطلقا روزه اش باطل است اعم از اینکه ارتماس حاصل بشود یا حاصل نشود ولی واقعیت این است که در مسئله صوم تاثیر دارد و آن تاثیر در کفاره است. اخلال در نیت یعنی اگر کسی با قصد ارتماس وارد آب شود و شک کند که ارتماس حاصل شد یا نشد روزه اش باطل است ولی کفاره ندارد زیرا کفاره دائر مدار ارتکاب مفطرات است.

 


logo