« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1402/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

مسئله 43/ مفطر هفتم ارتماس /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/ مفطر هفتم ارتماس /مسئله 43

 

مسئله 43:

إذا ارتمس بقصد الاغتسال في الصوم الواجب المعين بطل صومه وغسله إذا كان متعمدا، وإن كان ناسيا لصومه صحا معا،وأما إذا كان الصوم مستحبا أو واجبا موسعا بطل صومه وصح غسله[1] _ ارتماس کند در روزه واجب معین به قصد غسل یعنی در واقع عصیان کند چون در روزه واجب معین نباید انسان غسل ارتماسی انجام بدهد ولی مرتکب عصیان و تخلف بشود و این کار را بکند_بطل صومه وغسله_ غسل و روزه اش باطل است_ اذا کان متعمدا_ اگر عمدا مرتکب غسل ارتماسی بشود_ وإن کان ناسیاً لصومه_ اگر فراموش کرده است روزه دار بودنش را هم روزه اش صحیح است هم غسلش_صحا معا_ _وأمّا إذا کان الصوم مستحبّاً أو واجباً موسّعا_ً حالت سوم این است که روزه روزه واجب معین نباشد بلکه روزه مستحبی باشد یا واجب موسع باشد مثل روزه منذور مثل روزه کفاره مثل روزه قضا قبل از ظهر که تعین پیدا نکرده است اگر از اینها باشد ومکلف هم ارتماس بکند_بطل صومه و صح غسله_ روزه اش باطل است اما غسلش صحیح است پس بنابراین این مسئله از فروعات تزاحم است در ادامه بحث تزاحم قرار می‌گیرد این مسئله سه صورت را مصنف فرض فرموده‌اند و تصور کرده‌اند

صور مسئله:

۱_حالت اول: حالت تعمد در غسل ارتماسی است درصوم واجب معین مثل روزه ماه مبارک رمضان که مصداق تام و تمام می باشد خب در اینجا ایشان فرموده‌اند هم روزه اش باطل است و هم غسلش روزه باطل است به خاطر اینکه مرتکب یکی از مفطرات شده است بنا بر مبنای کسانی که ارتماس را از مفطرات می دانند زیرا یک عده ارتماس را فقط منهی عنه تکلیفی می دانستند و می گفتند که فعل حرامی است و البته مبطل صوم نیست یک عده‌ای هم اصلاً حرام نمی دانستند و می گفتند مکروه است نهیش نهی تنزیهی است بنابراین قائل به کراهت بودند ولی مشهور قائل به چه بودند؟ قائل به مفطریت و مبطلیت ارتماس بودند این مسئله الآن طبق نظر مشهور است اگر ارتماس را مبطل صوم بدانیم خب روزه اش باطل است چون مرتکب مفطر شده است به صورت عمدی این روشن است غسلش هم باطل است چرا غسلش باطل است؟ چون غسل نهی دارد اینجا و یک عمل منهی عنه نمی تواند عبادت باشد زیرا عمل عبادی قصد قربت می خواهد به قول معروف مبعد نمی‌تواند مقرب باشد مبعد یعنی عملی که مبغوض شارع است نمی‌تواند مقربیت ایجاد کند پس بنابراین عمل حرام و منهی عنه هیچ وقت جنبه عبادی نمی تواند پیدا کند خب حالا این غسل عمل حرام و منهی عنه است چطوری می‌تواند قصد قربت کند؟! چطور می‌تواند عبادت واقع بشود؟! پس بنابراین نه تنها امری ندارد زیرا عبادت باید امر هم داشته باشد، این که امر ندارد هیچ نهی هم ندارد، در مسئله دیروز عرض کردیم اگر کسی هم غسل بر عهده اش باشد و هم روزه ولی تصمیم بگیرد که غسل را انجام ندهد یعنی عمل واجب غسل را ترک بکند اینجا درمانحن فیه تصمیم گرفته که عمل واجب صومش را ترک نماید، ما می‌گوییم غسلش هم باطل است چرا در مسئله دیروز چنین حکمی را ندادیم؟ زیرا گفتیم نهیی که از صوم دارد از جهت ضد است چون صوم ضد غسل است آنوقت نهیی که ناشی از ضدیت باشد نهی غیری است نهی نفسی نیست نهی مولوی نفسانی نیست که در آن مفسده ذاتی باشد بلکه از جهت مقدمه بودن برای انجام غسل است، یعنی باید روزه نمی گرفت تا بتواند غسلش را انجام دهد، نهی از صوم به خاطر مقدمه بودن انجام غسل است پس بنابراین نهی غیری می شود و نهی غیری هم مفسد و موجب فساد عبادت نیست چون دلالت بر مبغوضیت عمل ندارد مثال هم زدیم و گفتیم فرض بفرمایید شما در حالی که مکلف هستید به ازاله نجاست از مسجد، پس بنابراین نهی از صلاة داریم در آن زمان به عنوان ضد خاصش اما این باعث نمی شود که نماز باطل بشود چون نماز آن مطلوبیت ذاتی خودش را دارد، امر اصلی خودش را دارد و فقط در واقع نهیی که از نماز است نهی غیری مقدمی عقلی است که باعث فساد صلاة نمی شود حالا اگر این عصیان کرد و ازالة نجاست را ترک کرد و تطهیر مسجد را ترک کرد آن مانع برطرف می‌شود برای نماز، امر به نماز دوباره فعلیت خودش را پیدا می کند و نمازش هم صحیح است این است که خیلی از آقایان می‌گویند نماز صحیح است، مثال دیگری فرض بفرمایید مثلاً امر والدین را اگر واجب الاطاعه بدانیم البته این همه اختلافی است ولی در هر صورت اگر امر والدین را واجب الاطاعه بدانیم خب امر کرد پدر همین الان برو فلان کار را بکن و این هم الان به جای اینکه فلان کار را انجام بدهد مشغول نماز شود شما میگویید نمازش باطل است؟ البته عصیان کرده است ولی نهی از نماز وجود ندارد نهی واقعی از نماز وجود ندارد این فقط از جهت تضادش است با امتثال امر پدر و نهی از نماز وجود ندارد که اگر هم وجود داشته باشد نهی غیری است، یا یک کسی باید می‌رفت حج یعنی مستطیع بود عصیان کرد و نرفت مثلاً برای عرفه رفت زیارت امام حسین علیه السلام نمی توانید شما بگویید که آن سفرش حرام بوده است و در زیارتش هم نمی تواند قصد قربت نماید، باطل است چون نهی از آن سفر وجود ندارد اگر هم وجود دارد از جهت تضادش است با حج، نهی نفسی ندارد و زیارت امام حسین علیه السلام مطلوبیت ذاتی خودش را دارد. در تمام این مواردی که ما اهم و مهم داریم اگر ما بگوییم مهم در برابر اهم یعنی ترتب را قبول نکنیم خیلی دچار مشکلات می‌شویم اگر کسی ترتب را قبول نداشته باشد خیلی از عبادات باید باطل باشد چون انسان همیشه در موقعیت‌های تزاحم قرار می‌گیرد یعنی در مواقعی است که وظایف مختلفی دارد و باید ببیند کدام واجب تر است کدام اهمیتش بیشتر است بعد اگر آن را ترک کند شما نمی‌توانید بگویید تمام آن کارهایی که بعد از آن قرار دارد و هر کاری دیگری کرد باطل است، خب این بحث دیروزمان بود حالا اگر آنجا می گفتیم شخص می بایست غسل کند چرا چون آن صومش واجب معین نبود بلکه واجب موسع بود روزه قضا بود یا یا مستحبی بود پس باید غسل نماید اما آنجا گفتیم اگر غسل را ترجیح نمی داد به هر دلیلی و روزه اش را ادامه می‌داد این روزه اش صحیح است پس چرا ما در اینجا حالت عکس این را قبول می‌کنیم؟ یعنی کسی که نیت روزه نکرد عصیان کرده است، زیرا اینجا روزه اش روزه واجب معین است و رجحان با روزه است حالا اگر عصیان کرد و خواست غسل نماید روزه باطل می‌شود و این اشکالی ندارد، چرا دیگر غسلش باطل باشد؟ چرا همان حرف جلسه قبل را نمی زنیم؟ جواب این است که نهیی که اینجا از غسل وجود دارد نهی غیری و مقدمی نیست بلکه نهی مولوی و نفسی است. چون غسل یکی از مصادیق ارتماس است و ما از ارتماس نهی مستقیم داریم نهی از ارتماس نه جهت تضادش با واجب دیگر است بلکه اجتناب از ارتماس یکی از احکام صوم است و دلیل خاص خودش را دارد بنابراین چون نسبت به ارتماس نهی مولوی داریم یعنی نهی مستقیم و نفسانی داریم بنابراین این ارتماس مستقیما منهی عنه شارع می‌شود، در اینجا نهی شرعی مستقیم داریم اما در مسئله قبل نهی مولوی مستقیم نداشتیم به عبارتی دیگر صوم جزو احکام غسل ارتماسی نیست، اجتناب از صوم جز فروعات و احکام غسل ارتماسی نیست ولی نهی از ارتماس جزو احکام صوم است و روایت و دلیل دارد، بنابراین ارتماس اینجا فعل حرام میشود فعل حرام که نمی‌تواند عبادت باشد بنابراین قصد قربت تمشی پیدا نمی کند و غسلش هم باطل است این فرع اولی که مرحوم مصنف مطرح کرده است.

۲_ فرض دوم: در همین مسئله میفرماید_ وإن کان ناسیاً لصومه صحّامعاً _ حالت نسیان و فراموشی روزه است، اگر روزه اش را فراموش کرد هم روزه اش درست است و هم غسلش، چرا درست است؟ به خاطر اینکه تعمد در افطار نداشته است زیرا تعمد در افطار موضوع فساد صوم است، سهو و نسیان که مورد عفو قرار گرفته است غسلش هم صحیح است چون ارتماس سهوی که نهی ندارد و ارتماس سهوی که حرام نیست بلکه ارتماس عمدی حرام است پس عمل ارتماسش عمل حرامی نبوده است چون حرمتی با عبادت جمع نمی شود زیرا عمل، مصداق عمل حرام و منهی شارع نیست پس غسل اشکال و نهی ندارد، بنابراین می‌تواند عبادت واقع بشود، می‌تواند قصد قربت داشته باشد که دارد به خاطر آن امر اصلی و اولیه اش بنابراین غسلش هم غسل صحیحی است.

۳_فرض سوم: وأمّا إذا کان الصوم مستحبّاً أو واجباً موسّعاً بطل صومه وصحّ غسله _ اگر کسی در روزه مستحبی است _ أو واجبا موسعا _ یا واجب موسع مثل روزه قضا قبل از ظهر، مثلاً روزه نذر البته واجب موسع هم به دلایلی می‌شود واجب مضیق، روزه باطل است زیرا مرتکب ارتماس شده است مرتکب یکی از مفطرات شده است مثل این می‌ماند که روزه اش را بخورد ولی غسلش غسل صحیحی است، چرا غسل صحیح است! زیرا ما در اینجا نهی از غسل نداریم از طرفی مادر روزه های مستحبی نهی داریم لیکن نهی شرطی است و نهی شرعی نیست به قول معروف می‌گویند اینها واجبات شرطی هستند و شرط صحت هست، اما نهی تحریمی نداریم پس خلاصه غسل و ارتماس در صوم مستحبی و واجب موسع حرام نیست بنابراین نهی های در روزه های مستحبی و واجب موسع نهی های شرطی است یعنی شرط صحت عمل است و نهی شرعی نیست، بنابراین عمل حرام نیست، وقتی عمل حرامی نباشد می تواند عبادت باشد، می تواند قصد قربت باشد، می‌تواند نیت غسل ارتماسی بکند، برای امتثال امر مولا هیچ منافاتی با عبادت عمل ندارد پس غسلش هم صحیح است ولی روزه اش باطل است این هم میشود صورت سومی که مرحوم سید مصنف در این مسئله 43 تصور فرمودند.

 


logo