« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1402/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

مسئله 31/مفطر هفتم. ارتماس /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/مفطر هفتم. ارتماس /مسئله 31

 

مسئله 31:

لو لطخ رأسه بما يمنع من وصول الماء إليه ثم رمسه في الماء فالأحوط بل الأقوى بطلان صومه، نعم لو أدخل رأسه في إناء كالشيشة ونحوها و رمس الإناء في الماء فالظاهر عدم البطلان[1] _ اگر کسی سرش را آغشته نماید به یک مانعی که آن مانع باعث بشود آب به سرش نرسد، مثل چسب، پلاستیک و یا پارچه ببندد و بعد با آن مانع سر را داخل آب کند، اول ایشان می‌فرمایند: احتیاط که خب احتیاط در اول مسئله هم احتیاط واجب است ولی بعدا می فرمایند: بل الأقوی بطلان صومه _ یعنی در واقع حکم و فتوا میدهند به بطلان صوم _ نعم، لو أدخل رأسه فی إناء کالشیشة ونحوها _ اگر سر را در یک محفظه ای یا ظرفی قرار دهد و بعد با آن غمص راس کند _ و رمس الإناء فی الماء فالظاهر عدم البطلان _ ظاهراً روزه اش باطل نیست، اقوی و اظهر این است که باطل نیست پس بنابراین مسئله از همان مسائلی است که در تبیین موضوع وارد شده است. از نظر کبروی مسئله بحثی ندارد بلکه مباحث صغروی است که در کیفیت ارتماس باز می باشد، خب اگر مانع و حائلی قرار بگیرد بین سر و آب وصول آب اینجا چند شکل قابل فرض دارد: ۱_ یک صورت و تفصیل همین فرمایشی است که خود مرحوم سید فرموده اند یعنی حالت اتصال و انفصال، اتصال آن مانع به سر یا انفصال و فاصله بود آن مانع از سر، مثل محفظه در حالت اتصال، ایشان می‌فرمایند: روزه اش باطل است و فرمایش درستی هم است، زیرا ملاک وصول آب به پوست و بشره نیست، چون بحث ما که بحث غسل و وضو نیست پس ملاک چیست؟ ملاک صدق ار تماس است یعنی اگر کسی ببیند بگوید سرش را داخل آب کرد حالا اگر کسی به صورتش چسب چسبانده بود نمی گویند سرش را کرد داخل آب؟ اتفاقا می گویند و صدق عرفی هم می کند زیرا روایت می فرماید _ غمص راسه فی الماء_

پس بنابراین مسئله مانع و حائل و حاجب در کجا مطرح می شود؟ در آن جایی که ایصال ماء به بشره موضوعیت داشته باشد آن هم در وضو موضوعیت دارد در غسل موضوعیت دارد، در مسئله ارتماس و سر در آب فرو بردن موضوعیت ندارد در روایتش هم یک هم چنین چیزی نیامده است بنابراین اینجا مرحوم سید میفرمایند: صدق میکند ارتماس و روزه اش هم باطل است که فرمایش درستی هم می باشد. اما اگر آن حاجب و مانع یک شی ای مثل همین محفظه شیشه‌ای یا مثل همین چیزی که غواص ها مثلاً سرشان می کنند می‌گویند سرش را در آب فرو کرد؟ خیر بلکه می گویند سر را داخل محفظه کرد و بعد داخل آب رفت، اینجا بحث این نیست که آب به پوست رسیده است یا نرسیده، باز ممکن است شما بگویید خب پس چرا اینجا نمی گوییم ارتماس صدق پیدا نمیکند؟ اینجا چون آن فاصله و آن محفظه در واقع مانع صدق در تماس است چون ارتماس صدق پیدا نمی‌کند یا لااقل داریم که ما شک در تحقق موضوع هم داشته باشیم کافی است برای عدم ترتب حکم و اصلا لازم نیست که یقین داشته باشیم به عدم تحقق موضوع در همه موضوعات این گونه است، زیرا احکام تابع تحقق عناوین موضوعات هستند و اگر ما یقین کردیم به موضوع و یقین کردیم به اصول موضوع در خارج حکم را مترتب می‌کنیم، فرض بفرمایید شما یک جایی یک مسجدی رفتید شک می کنید که غصبی است یا خیر مثلاً یک کسی گفته اینجا را می گویند غصبی است می توانیم نماز بخوانیم؟ بله می توانیم نماز بخوانیم زیرا باید موضوع که غصب است احراز بشود نباید شما یقین کنید به مباح بودن، همین که یقین ندارید به غصبی بودن همین کفایت می‌کند بنابراین موضوعاتی که حالا احکام بر آنها مترتب شده است باید احراز شود و این احراز گاهی با بینه است گاهی با اماره معتبره است، اینجا هم ما باید احراز کنیم صدق ارتماس را بگوییم دراین حالت دوم عرف نمی گوید که سرش را در آب فرو برد بلکه سر را در یک محفظه ای قرار داد و بعد هم غمس راس صدق پیدا نمی‌کند یا مشکوک است و همین که مشکوک باشد روزه باطل نیست. البته بعضی از آقایان در این حالت دوم یعنی داخل کردن سر در یک محفظه و بعد فرو بردن در آب گفته اند در اینجا هم باید احتیاطاً اجتناب نماید و بعضی از بزرگان هم در آن حالت اول که مسئله وصول ما به بشره باشد گفته اند: آنجا هم صدق در ارتماس نمی کند مثلاً آقای بروجردی فرموده اند در هر دو حالت روزه صحیح است یعنی اگر یک چیزی هم حائل بشود و بچسبد به سر و صورتش و با آن وارد آب بشود روزه صحیح است زیرا ایشان ملاک را وصول ماء به بشره برای صدق ارتماس قرار داده‌اند.

مسئله 32:

یک مسئله تکراری است یعنی همان بحثی است که مرحوم سید در مقدمه مطرح فرموده اند که در همین ادامه بحث های موضوعی است و آن هم بحث منافذ سر و صورت است که در مقدمه گفتند ولی خب در اینجا در یک مسئله مستقل هم مطرح می‌کنند _ لو ارتمس في الماء بتمام بدنه إلى منافذ رأسه وكان ما فوق المنافذ من رأسه خارجا عن الماء كلا أو بعضا لم يبطل صومه على الأقوى، وإن كان الأحوط البطلان برمس خصوص المنافذ كما مر[2] _ با تمام بدن وارد آب شود تا پیشانی و بالای پیشانی بیرون از آب باشد _کلاً أو جزئا_ باطل نیست چون ارتماس راس نکرده است زیرا سر موضوعیت داشته است که خب الان سر داخل آب است! خیر، چون جز عضو که کل عضو نیست واز طرفی ماء هم استیعاب پیدا نکرده است بر سر لذا منافذ خصوصیتی ندارد و در روایات هم جایی نیامده است. البته احتمال می دهیم که علت این حکم نفوذ آب در منافذ باشد ولی خب این احتمال کفایت نمی‌کند برای احتیاط خوب است برای همین ایشان می فرمایند _ وإن کان الأحوط البطلان برمس خصوص المنافذ _ یعنی منظور این است که گاهی مناطات ظنی موجب احتیاط می‌شود و آمده است که الاحتیاط حسن می فرماید: احتیاط این است که این عمل روزه را باطل میکند و بعد باید روزه را قضا نماید البته روایاتی[3] هم داریم: که از آن روایات می فهمیم که داخل کردن منافذ سر و صورت در آب هم باید انسان روزه دار اجتناب کند، البته بوسیله آن روایات کسی فتوا نداده است ولی چون یک همچنین روایاتی هم داریم احتمال می دهیم که علت این حکم نفوذ آب در منافذ بدن باشد واین احتمال چون احتمال معقولی است در حد احتیاط خوب است ولی بیشتر از احتیاط نمی شود فهمید.

مسئله 33:

این مسئله در حول موضوع وصف علو و سفل در آب است که انسان در آن ار تماس می کند یک وقتهایی آب در پایین قرار دارد و روزه دار سرش را در داخل آب می کند لیکن یک وقت های هم آب از بالا ریزش میکند مثل آبشار ویا دوش حمام، بنابراین باز هم بحث موضوعی است. حالا سوال این است که آیا این وصف علو و سفل تاثیری در ارتماس دارد؟ ایشان می‌فرمایند: لا بأس بإفاضة الماء على رأسه، وإن اشتمل على جميعه ما لم يصدق الرمس في الماء، نعم لو أدخل رأسه أو تمام بدنه في النهر المنصب من عال إلى السافل ولو على وجه التسنيم فالظاهر البطلان لصدق الرمس، وكذا في الميزاب إذا كان كبيرا وكان الماءكثيرا كالنهر مثلا[4] _ ریختن آب از بالا روی سرش مثل دوش و... _ حتی اگر روی همه سر و صورتش هم بریزد اشکالی ندارد، لذا دوش گرفتن برای روزه دار اشکالی ندارد _ ما لم یصدق الرمس فی الماء_ البته تا زمانی که صدق رمس نکند حالا کجا صدق ارتماس می کند؟ _ بله یک وقتی مثل یک نهر آبی دارد از بالا با حجم زیاد که وقتی شخص سرش را می گیرد زیر آن اینجا صدق ارتماس می‌کند _ ولو علی وجه التسنیم _ ولو این آب دارد از بالا می آید اینجا روزه‌اش _ فالظاهر البطلان _ باطل است. زیرا_ لصدق الرمس _ چون ارتماس مصداق پیدا کرده است _ و کذا فی المیزاب _ ناودان اگر بزرگ باشد _ وکان الماء کثیرا _ اینجا هم روزه باطل است.

 


logo