درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدیگلپایگانی
1402/02/13
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی دود/ادمه مفطر ششم /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/ادمه مفطر ششم /بررسی دود
خلاصه:
در مسئله ایصال غبار غلیظ بحث در این بود که آیا بخار و دخان ملحق میشود به غبار یا نه؟ خب در مورد غبار ما روایت داشتیم اما در مورد بخار و دخان آیا دلیلی وجود دارد؟ در مورد بخار عرض کردیم که روایتی نداریم ودر آن روایت سلیمان بن حفص المروزی اشارهای به بخار نشده بود، تنها غبار آمده بود، لیکن همانطور که گفتیم بخار و غبار دو موضوع هستند، بنابراین تسری دادن حکم از غبار (یعنی حکم فطریه به بخار) این تقریباً شبیه به قیاس میشود؛ نمیخواهیم خدای ناکرده بگوییم این قیاس است ولی خب شبیه به قیاس میشود بدون یک مناط قطعی، بنابراین در من آراء این مسئله نگاه کردم و دیدم نظر مرحوم امام رضوان الله علیه همین بود، رهبری معظم انقلاب، مرحوم آیت الله خویی، آیت الله سیستانی، اینها نظرشان همین است، یعنی بخار را مبطل و مفطر نمیدانند و احتیاط واجب هم نمی کنند، ظاهراً نظر مشهور هم همین است، در رابطه با بخار بسیاری از فقهای قدیم اصلاً متعرضش نشدهاند بنابراین در این مسئله به نظر میرسد که نمیتوانیم این الحاق سید بزرگوار را بپذیریم.
موضوع بعدی دخان و دود است که موضوع حساس تری است، در مورد دخان باز سید بزرگوار میفرمایند: إلحاق البخار الغلیظ و دُخان التِنباک ونحوه...[1] دخان التنباک همان تنباکو و توتون و سیگار میباشد که این موضوع باز بیشتر محل ابتلاء است تا بخار غلیظ، حالا سوال این است که آیا این هم مبطل صوم است؟ یا خیر؟ البته در مورد دخان هم در روایت دلیل صریح و ظاهری نداریم، بلکه اتفاقاً در روایت عمرو بن سعید از امام رضا علیه السلام دلیل بر جوازش داریم: وبإسناده عن أحمد بن الحسن بن علي بن فضال، عن عمرو بن سعيد، عن الرضا عليهالسلام قال: سألته عن الصائم يتدخن بعود أو بغير ذلك فتدخل الدخنة في حلقه؟ فقال: جائز، لا بأس به، قال: وسألته عن الصائم يدخل الغبار في حلقه؟ قال: لا بأس[2] ، جایز است و اشکالی ندارد. بنابراین در این مسئله ما روایت در جوازش داریم، در منعش که هیچ بلکه در جوازش داریم، مگر اینکه این روایت را حمل نماییم بر حالت غیر عمد، پس اصل مطلب این است که کسی متعمداً دود را وارد حلقش نماید خب افرادی که استعمال دخانیات می کنند همین کار را انجام میدهند آیا این مبطل صوم است؟ یا خیر؟ برای عدم ابطال و افساد دلیل نمیخواهیم بلکه مبطل بودن و مفسد بودن دلیل میخواهد، خب حالا برای افساد ببینیم چه ادله ای می توانیم پیدا کنیم؟
۱_ تنقیح مناط _ یعنی همان کاری که در مورد بخار انجام شد، بگوییم که دخان و غبار و بخار همه از یک سنخ هستند و غبار فی نفسه ملاک نیست ملاک در واقع هر چیزی است که دارای اجزاء پراکنده در هوا باشد حالا میخواهد این اجزا حالت تجسم و تجسد داشته باشد مثل ذرات غبار، میخواهد حالت آب و مایع داشته باشد، ویا می خواهد حالت گاز داشته باشد مثل دخان، هر چیزی که اینگونه باشد یعنی قابل تناول باشد. من نمیگویم قابل اکل، بلکه قابل تناول باشد یعنی قابل فرو بردن در حلق باشد، اینها همهاش از یک سنخ است و ملاک هم همین حالت است، یعنی قابل تناول بودن یک چیز، آیا میتوان یک چنین تنقیح مناط و القاء خصوصیت از غبار نماییم؟ جواب این است که می شود احتمال داد اما نمی شود یقین کرد، واز طرفی تنقیح مناط، یقین لازم دارد. بنابراین الحاق دخان به غبار یقینی نیست مخصوصا با توجه به روایت امام رضا علیه السلام که می فرمایند: جائز لابأس به، بنابراین چنین الحاقی و پذیرفتنی بسیار مشکل است، و دست کشیدن می خواهد از موضوع روایت، زیرا در قیاس همین کار را می کنند، می آیند ملاک های ظنی را پیدا میکنند و حکم را تسری می دهند، خب ما چون یقین نداریم مناط وملاک حکم یک هم چنین چیزی باشد نمی توانیم چنین تنقیح مناطی به دست آوریم. پس راه اول تنقیح مناط بود که انسان میتواند چنین کاری را انجام دهد.
۲_ راه دوم صدق شرب است، زیرا در عربی می گویند شرب تتن جوابش این است که این یک اصطلاح است و از مقوله نوشیدن نیست و شبیه همان اصطلاح چاقو خوردن در فارسی میباشد که میگوییم فلانی چاقو خورد، بنابراین کسی که چاقو میخورد باید روزه اش باطل باشد؟ یا مثلاً عبارت تیر خوردن، چون خوردن است بنابراین باید بگوییم روزه اش باطل است؟ آیا کسی چنین حرفی میزند؟ این شرب تتن هم به همین معنا است این در واقع اصطلاحی است در یک معنای دیگری. بنابراین ما به صرف یک استعمال شرب که امثال آن را در بسیاری از جاهای دیگر داریم مثل غصه خوردن، فریب خوردن، این ها را که نمی توان مصداق اکل و شرب دانست زیرا این ها در معنای دیگری به کار رفته است.
۳_ راه سوم که برخی به آن استدلال کردهاند استدلال به سیره است، سیره متشرعه همواره بر اجتناب از استعمال دخانیات در ماه رمضان به هنگام روزه داری بوده است، و یک ارتکاز بسیار قهری برای متشرعه وجود داشته که میگویند: سیگار کشیدن برای روزه دار مبطل است، جواب این است که این را هم نمی شود پذیرفت، زیرا سیره ای که برسد به زمان معصوم علیه السلام و کاشف از تأیید و امضای معصوم باشد حجیت دارد، یعنی خلاصه سیره باید در مرئی و منظر امام باشد که ما مطمئن شویم امام این سیره را تقریر کردهاند، مسئله استعمال دخانیات تقریباً یک مسئله جدیدی است البته ما در روایات تعبیر بنج که همان بنگ است داریم ولی استعمال دخانیات نبوده است، بنابراین چنین سیره ای متصل به زمان معصوم نمی باشد، پس سیره ای که اینجا وجود دارد سیره متاخر است و سیره قدیمی نیست، نتیجه این است که از هیچ کدام از این سه راه ما نمی توانیم به یک حکم قطعی برسیم،۱_ نه راه تنقیح مناط فایده ای دارد،۲_ نه راه استعمال شرب، ۳_ و نه راه سیره اما خب از همین جهت که چنین سیره ای وجود دارد و بسیار جا افتاده است یعنی اجتناب از دود برای روزه دار یک مسئله تقریباً از مسلمات محسوب میشود و بین مومنین و متشرعه همین گونه است که باید از دخانیات به هنگام روزه داری پرهیز کرد، که البته به همین دلیل بسیاری از آقایان نظر به احتیاط واجب می دهند اما فتوا دادن در این مسئله مشکل است، نکتهای که باید در اینجا متذکر شد این است که در عبارت امام که در روایت که میفرمایند: جایز، عبارت جواز با فعل اختیاری تناسب و سنخیت دارد بنابراین روایت امام رضا علیه السلام را اگر نگوییم ظهور در افعال اختیاری دارد لااقل اشعار دارد که استعمال دخان اشکالی ندارد، ولی همانطور که عرض کردم ما نمیتوانیم به هیچ کدام از اطراف مسئله یقین داشته باشیم، از طرفی استعمال دخانیات در ماه رمضان انصافاً یک حالت بی حرمتی تلقی میشود و در حالت خصوصی هم چون این احتمال بی مبالاتی وجود دارد تنقیح مناط به شکل ظنی و احتمالی وجود دارد و همین برای احتیاط خوب است. ادامه عبارت مرحوم سید یعنی در قسمت انتهایی ایشان می فرمایند: ولا بأس بما یدخل فی الحلق غفلة أو نسیاناً أو قهراً، أو مع ترک التحفّظ بظنِّ عدم الوصول ونحو ذلک...[3] حالا اگر غبار چه غلیظ و چه غیر غلیظ غفلتا ویا نسیانا وارد حلقش بشود این ها روزه را باطل نمیکند زیرا اینها مشمول ادله سهو و نسیان میشود و سهو نسیان هم در ماه رمضان معفو عنه است، زیرا چیزی که موضوع فساد صوم است تعمد میباشد که در سهو و نسیان هم تعمدی وجود ندارد، بنابراین روزه اش صحیح است اما آن کسی که تحفظ نمی کند و در جایی که گرد و خاک بلند شده مثلاً انبار آرد و احتمال عقلایی هم می دهد این گرد و خاک وارد حلقش شود با این حال خودداری نمی کند، این را در عرف می گویند متعمد است، زیرا ایصال غبار الی حلقه خودش جزو افعال غیراختیاری است و از مقوله ماکول نیست ولی مقدمه اش اختیاری است و بارها گفتهایم که مبالات و بی توجهی و بی اهمیتی نسبت به مقدمات تعمد، نسبت به نتیجه محسوب می شود.
مفطر هفتم:
ارتماس فی الماء است، یعنی فرو بردن سر در آب که این هم موجب ابطال صوم می شود بزرگان فرموده اند این از اختصاصات فقه امامیه است زیرا در فقه عامه بحث ارتماس را مطرح میکنند به عنوان مقدمه ایصال آب به حلق، یعنی تحت عنوان شرب میرود، در این مسئله چهار قول وجود دارد .
۱_ قول مشهور است که آن مفطریت و مبطل بودن صوم است و این که موجب قضا و کفاره هر دو میشود.
۲_ روزه باطل است اما فقط قضا واجب می شود و کفاره ندارد که قول أبو الصلاح حلبی رضوان الله تعالی علیه است.
۳_ حرمت تکلیفی است یعنی حرام است اما روزه را باطل نمی کند وقتی روزه باطل نشود نه قضا دارد و نه کفاره، شبیه محرمات احرام که بعضی از آنها کفاره دارد و بعضی هم کفاره ندارد، فقط یک فعل حرام است. نظر شیخ طوسی، علامه حلی ،مرحوم محقق، صاحب مدارک، شهید ثانی، رضوان الله علیهم اجمعین اینها همین است که مسئله تنها جنبه تکلیفی دارد از نظر وضعی هیچ اثری ندارد.
۴_ قول چهارم این است که نه حرمت وضعی دارد نه حرمت تکلیفی فقط کراهت شدیده دارد نظر آیت الله سیستانی این است، من در حواشی عروه دیده ام چند نفر نظرشان این است، در فقهای قدیم هم ابن ادریس، سیدمرتضی، اینها نظرشان بر همین مسئله یعنی کراهت شدید بوده است، همه این چهار قول بین فقهای معاصر طرفدار دارد، بنابراین جزو مسائل بسیار اختلافی است، یعنی طیف اختلافش بسیار وسیع است.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.