« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه بررسی مسئله 26/مفطر پنجم /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/مفطر پنجم /ادامه بررسی مسئله 26

 

خلاصه:

در مسئله بیست و ششم که مربوط به تقیه بود عرض کردیم که مرحوم سید می‌فرمایند اگر شخصی از روی تقیه و در مقام خوف و خطر نسبت دروغی به خداوند متعال و اولیای الهی بدهد روزه اش باطل نیست و به همین مناسبت ما روایاتی در باب تقیه که از آن می توان استفاده صحت عمل کرد راعرض کردیم و بیان داشتیم که در مشروعیت تقیه کسی تردید ندارد، چراکه روایاتش فراوان است، آیات، دلیل عقلی، دلیل قرآنی و اجماع هم وجود دارد. اما در چند محور در تقیه بحث بود چندین سوال مطرح بود که دیروز عرض کردیم

۱_ وجود تقیه نسبت به هر ظالم و جائری است؟ یا تنها نسبت به مخالفین شیعه در دیگر مذاهب اسلامی است؟

۲_ آیا تقیه تنها حکم تکلیفی را برمیدارد؟ یا رافع حکم وضعی هم هست و آن را هم تغییر میدهد.

۳_تقیه تنها در موارد منصوص؛ صحت عمل را به همراه دارد؟ یا در موارد غیر منصوص هم همین‌گونه است؟

۴_ لزوم و عدم لزوم قید مندوحه در تقیه، صحت و مجزی بودن و باطل و عدم اجزاء عمل تقیه ای. به جهت طولانی بودن بحث تقیه ما نمی توانیم وارد این بحث بشویم وتنها سوال اول از مباحث محوری واصلی تقیه محل بحث ما است؛ یعنی کسی که بر اساس تقیه، کذب علی الله و علی النبی می دهد می توان گفت روزه ی او صحیح است؟ یا خیر؟ روایاتی را مطرح کردیم که هم از نظر فقهی دارای حجت شرعی بود و هم از نظر اجتماعی روایات جالبی است به جهت اینکه بیانگر نوع روابطی است که که با اهل سنت و جاعت می‌باشد. دوتا روایت را دیروز عرض کردیم.

ادامه روایات بحث:

۳_ صحیحه علی بن جعفر: علي بن جعفر في كتابه عن أخيه موسى بن جعفر(عليه السلام) قال: صلّى حسن و حسين خلف مروان ، ونحن نصلّي معهم[1] _ عن علی بن جعفر فی کتابه عن اخیه _ یعنی موسی بن جعفر علیه السلام _ قال صلی حسن و حسین خلف مروان _ امام کاظم علیه السلام فرمودند امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام پشت سر مروان بن حکم که از دشمنان قسم خورده اهل بیت بود نماز می خواندند _ و نصلی معهم _ ما هم این کار را می‌کنیم، خب ظهور این روایت در نماز صحیح است، نه در نماز باطل، چون اگر نماز باطل بود حضرت می فرمودند می خوانیم و بعداً هم إعادة می کنیم چون وقتی امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند انسان از این عمل چه چیزی را استفاده می کند؟ نماز باطل؟ یا نماز صحیح؟ معلوم است که نماز صحیح را استفاده می کند، چون اگر نماز ایشان باطل بود حضرت کاظم علیه السلام باید در اینجا دفع توهم می کرد، به اینکه بعداً باید قضاء بشود.

۴_ صحیحه حماد بن عثمان: محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عن أبي عبدالله (عليه السلام)، أنّه قال: من صلّى معهم في الصفّ الأوّل كان كمن صلّى خلف رسول الله (صلى الله عليه وآله) في الصفّ الأوّل[2] _ عن محمد بن علی بن حسین _ یعنی شیخ صدوق _ بإسناده عن حماد بن عثمان عن ابی عبدالله علیه السلام أنه قال من صلی معهم فی الصف الاول _ کسی که با اهل سنت و جماعت در صف اول نماز به ایشان اقتدا کند _ کان کمن صلی خلف رسول الله فی الصف الاول _ مثل کسی می ماند که پشت سر پیامبر در صف اول دارد نماز می‌خواند. این هم ظهور در نماز صحیح دارد نه نماز نمایشی و ثوری.

۵_ صحیحه ابوعلی حرانی: وبإسناده عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن أبي علي في حديثـ قال: قلت لأبي عبدالله(عليه السلام): إنّ لنا إماماً مخالفاً وهو يبغض أصحابنا كلّهم؟ فقال: ما عليك من قوله، والله لئن كنت صادقاً لأنت أحقّ بالمسجد منه، فكن أوّل داخل وآخر خارج، وأحسن خلقك مع الناس وقل خيراً[3] _ و بإسناده _ یعنی اسناد شیخ _ عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسین بن سعید عن ابی علی _ که ایشان امامی وثقه است _ قال قلت لأبی عبدالله علیه السلام _ به امام صادق علیه السلام عرض کردم _ إن لنا إماما مخالفا _ ما یک امام جماعت مخالف مذهب شیعه داریم _ و هو یقبض أصحابنا کلهم _ که با همه شیعیان هم بد است _ فقال علیه السلام ما علیک من قوله؟ عقیده او به شما چه ارتباطی دارد گناه عقیده او به گردن شما نیست _ والله لأن کنت صادقا _ بخدا قسم اگر شما بر حق هستید در قول و عقیده خودتان _لأنت أحق بمسجدمنه _ شما سزاوارتر هستید نسبت به نماز خواندن در مسجد، یعنی ترک مسجد نکنید، _ کن اول داخل و آخر خارج _ سعی کنید اولین نفری باشید که داخل مسجد می شوید، و آخرین نفری باشید که از مسجد خارج می شوید، یعنی ترک مسجد نکنید به سبب اینکه امام جماعت سنی است_ و احسن خلقک مع الناس _ و با ایشان خوش اخلاق باشید مسجد سنی ها بروید، با آنها دعوا نکنید، حسن خلق داشته باشید _ و قل خیرا _ حرف های خوب هم بزن، حرف فتنه نگویید، البته در این روایت هیچ صراحتی به اقتداء نشده است، که روشن است که وقتی حضرت می‌فرمایند برو به آن مسجد، وبا عقیده آنها کاری نداشته باشید یعنی منظور این است که برو نماز را فرادا بخوانید ؟! اینکه بدتر است، بلکه نقض غرض است، بنابراین به دلالت التزامی کلام حضرت اقتداء به اهل سنت را میرساند.

۶_ روایت اسحاق بن عما: وعنه، عن البرقي، عن جعفر بن المثنّى، عن إسحاق بن عمّار قال: قال لي أبو عبدالله(عليه السلام): يا إسحاق، أتصلّي معهم في المسجد؟ قلت: نعم، قال: صلّ معهم فانّ المصلّي معهم في الصفّ الأوّل كالشاهر سيفه في سبيل الله[4] _ وعنه _ احمد بن محمد بن عیسی _ بإسناده _ یعنی اسناد شیخ از احمد بن محمد بن عیسی _ عن البرقی، محمد بن خالد برقی، پدر برقی معروف _ عن جعفر بن مثنی عن اسحاق بن عمار قال قال لی اباعبدالله _ البته این روایت اشکال سندی دارد چون جعفر بن مثنی توثیق ندارد واز طرفی تضعیف هم دارد، علامه او را تضعیف کرده است، و جناب شیخ گفته است واقفی بوده است _ قال قال لی یا اسحاق أتصلی معهم فی ألمسجد؟ _ آیا با اهل جماعت، با اهل سنت، نماز می خوانی در مسجدشان؟ قلت نعم قال صل معهم _همین کار را ادامه بده _ فإن المصلی معهم فی الصف الاول کالمجاهد فی سبیل‌الله _ مثل کسی است که در جهاد شمشیر کشیده است، کسی که به اهل سنت اقتدا کند، خب اینها دلالت بر صحت اقتدا به نماز اهل سنت است از طرفی امر به صلاة هم در ابتدا ظهور در صلاة صحیح دارد نه صلاة باطل.

۷_ صحیحه عبدالله بن سنان: أحمد بن أبي عبدالله البرقي في (المحاسن): عن ابن محبوب، عن عبدالله بن سنان قال: سمعت أبا عبدالله(عليه السلام) يقول: أُوصيكم بتقوى الله عزّ وجلّ، ولا تحملوا الناس على أكتافكم فتذلّوا، إنّ الله تبارك وتعالى يقول في كتابه: ﴿وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا﴾ ثمّ قال: عودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم، واشهدوا لهم وعليهم، وصلّوا معهم في مساجدهم، الحديث _ احمد بن عبدالله برقی فی المحاسن عن ابن محبوب_ یعنی حسن بن محبوب _ عن عبدالله بن سنان قال سمعت اباعبدالله یقول اوصیکم بتقوی الله و لا تحمل الناس أکتافکم وتضلوا _ کاری نکنیدکه ناس(البته معنای خاص ناس اهل سنت می باشد) بر دوش شما سوار بشوند و زبانشان بر شما باز شود که ذلیل می شوید، یعنی بهانه دستشان ندهید _ ان الله تبارک و تعالی یقول فی کتابه و قولوا للناس حسنا _ با مردم خوب سخن بگویید(که این تعبیر الناس) شامل همه مردم می شود _ و قال علیه السلام عودوا مرضاکم _ به عیادت بیمار هایشان بروید _ واشهدوا جنائزهم _ در تشییع جنازه هایشان شرکت کنید _ واشهدو له وعلیهم _ در محکمه اگر لازم شد به نفع ایشان شهادت بدهید _ وصلوا معهم فی المساجد _ در مساجد شان با ایشان نماز بخوانید، خب ببینید لسان این روایات طوری نیست که مخصوص یک اثر باشد و از این روایات زیاد داریم و کسی هم نمی تواند شک کند در مشروعیت این نمازها.

۸_ موثقه سماعه: أحمد بن محمّد بن عيسى في(نوادره): عن عثمان بن عيسى، عن سماعة قال: سألته عن مناكحتهم والصلاة خلفهم؟ فقال: هذا أمر شديد، لن تستطيعوا ذلك، قد أنكح رسول الله(صلى الله عليه وآله) وصلّى علي(عليه السلام) وراءهم[5] _ عن احمد بن محمد بن عیسی فی نوادره _ که کتاب نوادر احمد اشعری از کتابهای معتبر شیعه است لیکن تعداد احادیثش کم است حدودا پانصدتا روایت بیشتر ندارد،که این روایات در کتب اربعه خیلی مورد استفاده قرار گرفته است _ عن عثمان بن عیسی _ که واقفی بوده است و البته بعد هم توبه کرد و از بزرگان و محدثین رجال شیعه است، عن سماعه _ که به خاطر سماعه معمولاً این روایات را می گویند موثقه _ قال سئلته عن مناکحتهم؟ از حضرت در مورد ازدواج با ایشان _ وألصلوةخلفهم فقال هذا امر شدید لن تستطیع ذاک _ این کار خیلی سختی است که شما توانش را ندارید، البته در نسخه وسائل تعبیر به(لن تستطیع) آمده است لیکن در نسخه نوادر تعبیر لن وجود ندارد و اشتباه است و به قول آقایان یک تصحیفی صورت گرفته است بلکه عبارت درست(إن تستطیع) است بنابراین روایت این گونه است در نوادر، هذا أمر شدید إن تستطیع _ یعنی کار آسانی نیست که انسان برود در مساجد اهل سنت شرکت بکند و تمام لوازم آن را هم رعایت بکند ولی پیامبر ازدواج هایی داشته اند با اهل سنت که بعدها آن ها جزو رئوس مخالفین امیرالمومنین بودند _ وصلی علی ورائهم _ امیرالمومنین هم پشت سرشان نماز می میخواندند، بالاخره امیرمومنان تا زمانی که خودشان خلیفه بشوند پشت سر سه خلیفه قبلی نماز می خواندند، بنابر این روایت چه چیزی را می رساند؟ این اقتدا کردن به اهل سنت را که هم سیره نبوی بوده است و هم سنت امیر المومنین.
۹_ مرسله صدوق، قال: وقال الصادق (عليه السلام): إذا صلّيت معهم غفر لك بعدد من خالفك[6] _ قال _ یعنی شیخ صدوق که دیگر سندی را شیخ صدوق ذکر نکرده است _ و قال الصادق علیه السلام: إذا صلیت معهم غفر لک بعدد من خالفک _ اگر با اهل سنت نماز بخوانید به تعداد جمعشان از گناهانت آمرزیده می‌شود؛ بنابراین این روایات را ما داریم، البته به جمع‌بندی آن هنوز نرسیده ایم و همینطور روایات معارض این ها را دیگرمی گذاریم برای جلسه آینده.

 


logo