درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدیگلپایگانی
1401/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
تعمد الكذب على الله تعالى أو رسوله أو الأئمة صلوات الله عليهم 2/مفطر پنجم /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/مفطر پنجم /تعمد الكذب على الله تعالى أو رسوله أو الأئمة صلوات الله عليهم 2
با تبریک میلاد با سعادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و امام سجاد علیه السلام و کل موالید مبارک ماه شعبان، میلاد مسعود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به محضر همه این انوار طاهره صلواتی مرحمت بفرمایید.
خلاصه:
عرض کردیم که مفطر پنجم که مرحوم سید متعرض شده بودند، دروغ بستن به خدا و پیغمبر خدا و ائمه اطهار علیهم السلام بود، و روایاتی هم مطرح شد که دو تا مربوط به موثقه ابی بصیر بود و دو تا روایت هم از سماعه بود، روایت از نظر سند خوب بود، از نظر دلالت یک زیادت و اضافهای داشت که آن هم نقض وضو بود. البته این چهار روایت به احتمال قوی دوتا روایت است، چون طریقش واحد است، هر کدام از این ها به دو نقل، نقل شده است در یکی از این دو نقل یک زیادتی وجود داشت یعنی مشتمل بر یک فقره زیادی است و آن هم بطلان وضوء با این دروغ بستن بر اولیای الهی است. خب بطلان وضو که قائلی دارد بنابراین این یک ابهام و مشکلی ایجاد می کرد که باعث شد خیلی از متاخرین این فتوا را بدهند که دروغ بستن بر خداوندو پیغمبر درست است که حرمت تکلیفی دارد ولی از جهت وضعی موجب فساد صوم نیست، این فتوا بین متاخرین شهرت پیدا کرده است، یعنی از زمان ابن ادریس و علامه و محقق به بعد. واماچهار دلیل و قرینه بر این مطلب که نقض صوم و بطلان صوم در این روایات به معنای نفی کمال است نه به معنای نفی صحت، این را ارائه کرده بودند کسانی که قائل به عدم بطلان هستند.
۱_ قرینه وحدت سیاق بود که عرض کردیم وقائلین به نفی کمال میگفتند: که نمی شود در یک فقره از روایت به معنای نفی روحانیت و معنویت و روح عبادت باشد،یعنی(در مورد وضوء) در یکی دیگر به معنای بطلان و فساد ونفی صحت باشد(در مورد صوم) که جواب داده شد که درست است این یک قرینیتی دارد البته بعضیها این قرینیت را قائل نیستند و می گویند هیچ اشکالی ندارد فقرات یک روایت هر کدام معنای خودش را داشته باشد ولیکن ما میگوییم قرینیت دارد اما ظهور لفظ از ظهور سیاق أقوی است و ما هم استظهار میکنیم از ظهور قوی تر، یعنی از استظهارمان از روایت مبتنی بر ظهور قوی تر است، ظهور اقوا است، و ظهور لفظ اقوی است از ظهور سیاق منتها با قرائن خارجیه یقین داریم که در مورد وضو به معنای بطلان نیست ولی در مورد صوم یقین نداریم بنابراین اخذ می کنیم به ظهور لفظ.
ادامه ادله جواب به قائلین نفی کمال صوم:
۲_ دلیل دوم حصر مفطرات بود یعنی ما یک روایاتی داریم که مفطرات را، یعنی مبطلات صوم را چه کرده است؟ حصر کرده است، ودر آن صحبتی از دروغ بستن به خدا و پیغمبر خدا نیست. حالا آن روایات چیست؟ مهمترین آن صحیحه محمد بن مسلم است، ابواب ما یمسک عنه الصائم (که ما با این ابواب زیاد سر و کار داریم چون بحثمان در مورد مبطلات صوم است)، در همین ابواب به کار رفته است _ لایضرالصائم ماصنع إذا إجتنب ثلاثه خصال...[1]
_ معنای آن واضح است، صائم اگر از این سه کار، که البته در بعضی از نسخ آمده است از این چهارتا بستگی دارد که أکل وشرب را دوتا حساب کنیم یا یکی، به هر حال اگر صائم از این سه یا چهار تا کار اجتناب کند، دیگر ضرری به صومش وارد نمیشود هر کار دیگری می کند مضر به صومش نیست. آن سه تا چیست؟ ألطعام وألشراب وألإرتماس وألنساء _ و دیگر کذب علی الله و الرسول و الائمه اصلا نیامده است. این هم قرینه و شاهد خوبی می باشد در این که دروغ بستن بر اولیای الهی مبطل صوم نیست چون باید در این روایت گفته میشد، اما جواب چیست؟ جوابی که دادهاند این است که اولاً مبطلات دیگری هم در صوم .وجود دارد که در این روایت نیامده است مثلاً احتقان نیامده است، ایصال غبار غلیظ به حلق نیامده است، تعمد القی نیامده است، بقای بر جنابت نیامده است، با این که همان آقایان در این موارد فتوای به ابطال صوم دادهاند. ازطرفی این حصرها کلاً در ابواب مختلف فقه زیاد میباشد، مثلا در باب وضو داریم، درباب حج داریم، در باب صوم داریم، روایاتی که حصر دارد مثلاً درباب وضو که میفرماید ناقض وضوء جز به تغوط و تبول و ریح نیست در حالی که ناقض دیگری هم برای وضو است، نوم هم است، بالنتیجه این حصرها را اصطلاحاً میگویند حصر های اضافی است، یعنی گاهی اوقات امام معصوم علیه السلام نظر به یک مسئلهای داشته است، فرض بفرمایید مثلا یک مفطری در بین عامه معروف بوده است مثل مطلق لمس زوجه که بعضی از علمای عامه مبطل صوم می دانستند از همین مذاهب معروف، ممکن است حضرت نظر به این مسائل داشته است که خواسته اند دفع توهم نمایند از مخاطب، یعنی نظرشان به آن چیزی بوده است که در فکر طرف مقابل یا در سوال مخاطب بوده است چون روایت دیر به دست ما رسیده است، و قبل و بعد روایت معمولاً نیست، و از طرفی روایت که در خلاء بیان نشده است، در یک فضایی گفته شده است، یعنی گفتگویی صورت گرفته است، کسی آمده است، کسی رفته است، جایی بوده است، زمان و مکان دارد، در روایات همان فرمایش امام تنها آمده است، دیگر آن فضا و قرائن به قول معروف حالیه و مقامیه در روایت نیامده است، پس بنابراین این حصر های اضافی که اخذ به اطلاقش نمیشود کرد اینها در ابواب مختلف فقه ذکر شده است، و زیاد هم میباشد، یکی دوتا هم نیست، بالنتیجه نباید به اطلاق این روایات اخذ کرد حالا اگر یک جایی ما دلیل بر تقیید نداشتیم خیلی خب آنجا اطلاقش را می گیریم بنابراین دراینجا نوع مسئله اطلاق و تقیید میشود که مشکل خاصی هم پیش نمی آید این هم جواب دلیل دوم آقایان.
۳_ سومین مطلبی که شاهد بر این بود که اینها به معنای نفی کمال است و نه به معنای نفی صحت وجود قرائن خارجیه می باشد حالا قرائن خارجیه کدام است؟ ما محرمات و رذائل اخلاقی دیگری را هم داریم مثلاً غیبت که از همه معروف تر است در این روایت منسوب به پیغمبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم که البته در منابع عامه است در منابع امامیه نیست _خمس یفطرن الصائم _ پنج چیز است که صوم صائم را ابطال می کند وافساد میکند _ الغیبة والنیمة والکذب(مطلق دروغ) والقبلة(تقبیل) والیمین الفاجره(قسم دروغ) اگر نگاه کنید برمبنای هیچ کدام از این پنج مورد ذکر شده هیچ کدام از فقها فتوای به بطلان صوم نداده اند. یک روایتی دیگر از پیامبر مکرم در عوالی اللعالی ابن ابی جمهور است_ إذا اغتاب الصائم أفطر[2]
_ این در مورد غیبت است. یعنی مستدل میخواهد چه چیزی را بگوید؟ مستدل میخواهد بگوید خب دروغ بر خدا و پیغمبر هم از همین قبیل است. بنابراین در امثال این روایات غیبت گفته شده از ابطال صوم است، نمیمه گفته شده از ابطال صوم است، قبله گفته شده از ابطال صوم است، یا چند تا روایت از فقه الرضا داریم که اینها را مرحوم آیت الله بروجردی در جامع احادیث شیعه آوردهاند جلد نهم _ و روی ان الغیبة تفطر الصائم[3]
_ یا روایت دیگری _ و روی و اجتنبوا الغیبة و احذروا النمیمة[4]
_ از غیبت و نمیمه پرهیز کنید، تعبیر به افطار، تعبیر به ابطال شده است، یا روایت تحف العقول را داریم از وصایای پیامبر مکرم _ یا علی احذر الغیبة النمیمة فان الغیبة تفطر والنمیمه توجب عذاب القبر[5]
_ غیبت مبطل صوم است و باطل میکند روزه را _ والنمیمه توجب عذاب القبر _ سخن چینی باعث عذاب قبر میشود. مرحوم صاحب وسائل هم آورده است این روایت را ابواب ما یمسک عنه الصائم باب دوم حدیث دهم[6]
، خلاصه این تعبیر افطار و ابطال،تعبیر خیلی غریبی نیست در مورد رذایل اخلاقی هم به کار رفته است الی ما شاءالله هم به کار رفته است، یا روایت ثواب الاعمال و عقاب الاعمال را داریم باز مرحوم صاحب وسائل آورده است: وفي(عقاب الاعمال) بإسناد تقدم في عيادة المريض عن رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم ـ في حديث ـ قال: ومن اغتاب أخاه المسلم بطل صومه ونقض وضوءه، فان مات وهو كذلك مات و هو مستحل لما حرم الله[7]
. _فی حدیث عن ابی هریره و عبدالله بن عباس من إغتاب أخاه المسلم بطل صومه ونقض وضوءه فإن مات فهو کذلک مات مستحل لما حرم الله _ اگر کسی در این حالت بمیرد یعنی اهل غیبت کردن باشد و توبه نکرده از دنیا برود _ مستحل _ یعنی حلال کننده، حلال داننده _ لما حرم الله _ حلال داننده محرمات الهی است. حالا گاهی شخص از نظر عقیده مستحل محرمات الهی است و گاهی از نظر عمل، یعنی آنقدر راحت معصیت میکند که این هم ملحق به چیست؟ ملحق به مستحل محرمات الهی است. یا روایت سید بن طاووس را داریم: علي بن موسى بن طاووس في كتاب(الاقبال ) قال: رأيت في أصل من كتب أصحابنا قال: سمعت أبا جعفر عليهالسلام يقول: إن الكذبة لتفطر الصائم، والنظرة بعد النظرة، والظلم كله قليله و كثيره[8]
. _ إن الکذبة لیفطر الصائم _ دروغ روزه را باطل میکند _ و النظره بعد النظره_ نگاه به نامحرم روزه را باطل میکند _ و الظلم کله _ و هر ظلمی _ قلیله و کثیره _ چه کم و چه زیاد، روزه را باطل میکند. پس بنابراین در این روایات بطلان صوم به کار رفته است اما کسی فتوای به افساد نمی دهد. یا روایتی دیگر را مرحوم شیخ در تهذیب[9]
آوردهاند، و مرحوم صاحب وسائل هم این روایت معروف را آورده اند: قال: وسمع رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم امرأة تسب جارية لها وهي صائمة، فدعا رسول الله صلىاللهعليه و آله و سلم بطعام، فقال لها: كلي، فقالت: إني صائمة، فقال: كيف تكونين صائمة وقد سببت جاريتك، ان الصوم ليس من الطعام والشراب فقط[10]
_ عن الصادق علیهالسلام إن أبی _ یعنی حضرت باقر علیه السلام _قال رسول الله إمرأة تساب جاریة لها _ پیامبر شنیدند که یک خانمی دارد به کنیزش فحاشی میکند_ وهی صائمة _ در حال روزه و ماه رمضان بوده است _ فدعی رسول الله بطعام فقال لها _ حضرت فرمودند: که غذایی بیاورند و به آن خانم تعارف کردند اما آن خانم _ فقالت أنا صائمة یا رسول الله _گفتند من روزه هستم _ فقال کیف تموم صائمة قد سب جاریتک؟ تو چطور روزه هستی که فحاشی می کنی بکنیزت؟ إن الصوم لیس من الطعام والشراب فانما جعل الله ذلک حجاب عن الفواحش _ روزه فقط روزه داری از خوردن و آشامیدن نیست بلکه خداوند روزه را حجاب برای فواحش و گناهان قرار داده است چه گناهان عملی و چه گناهان زبانی _ لیفطر الصائم _ اینها روزه را باطل می کند _ ما أقل الصوام وأکثر الجواع _ که این خودش یک جمله معروفی شده است یعنی چقدر روزه دار کم است و آدمی که گرسنگی می کشد زیاد است. اما روایاتی که مشتمل بر قضاء است: وعن النضر بن سويد، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليهالسلامـ في حديث. قال: والغيبة تفطر الصائم وعليه القضاء[11]
. از کتاب نوادر احمد بن محمد بن عیسی که خود صاحب وسائل میگوید: من دو نسخه معتبر از این کتاب را در اختیار دارم. بنابراین سند معتبر است _ وعن نذر بن سوید _ که شخصی ثقه و موثوق به است _ عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیه السلام فی حدیث قال والغیبة تفطر الصائم و علیه القضاء_ این روایت تعبیر _ وعلیه القضاء_ را هم دارد که خیلی شدید تر است پس بنابراین مستدل، استدلالش این است که ما روایات اخلاقی که کلمه ابطال، کلمه بطل، کلمه افساد، کلمه تفطر، وحتی قضا داریم و کسی هم فتوای به ابطال صوم اینها نمی دهد و نداده است. بنابراین کذب بر خدا و پیغمبر هم از همین قبیل است.
و اما جوابی که داده شده است این است که اولا: اکثر قریب به اتفاق این روایات سند ندارند، یعنی از نظر سند ضعیف هستند، نوعا احادیثی نیستند که بشود بر اساس آنها کسی فتوا بدهد، بلکه این روایات از نظر اخلاقی خیلی خوب هستند لیکن فتوا دادنی نیستند. ثانیاً: برای فقها معلوم و مسلم بوده است زیرا بسیاری از معارف دینی ما نسل بعد از نسل منتقل شده است به شیعیان طبقات بعدی، بسیار معلوم و مسلم و روشن بوده است که غیبت و تهمت و نمیمه و ... اینها مبطل صوم نیستند لیکن در مورد کذب به خدا و پیغمبر چنین وضوحی وجود ندارد، از اول فتوای به بطلان بودن صوم بر اساس کذب و صب النبی بوده است. بنابراین یک الفاظی وجود دارد در روایات که یقین داریم معنای مجازی آنها مراد است، وقتی یقین داریم به معنای مجازی آنها بنابراین حمل به همان معنا باید کرد، ولی وقتی یقین نداریم باید حمل به معنای مجازی کنیم؟ یا معنای حقیقی؟ معلوم است که باید معنای حقیقی را گرفت؛ حالا اگر به موردی برخورد کردیم که کلمه تفطر، یا لفظ مبهم قضاء آمده است، و نمیدانیم معنای مجازی مراد است، یا حقیقی، باید چه کرد؟ باید حمل بر معنای حقیقی کرد؛ نه اینکه حمل کنیم در معنای مجازی، بنابراین اینها قرینیت دارند لیکن جلوی ظهور لفظ را نمی گیرند، وقتی رفع ید میکنیم از ظهور لفظ که یقین به مجاز بودن آن داشته باشیم، تا زمانی که نداریم، رفع ید هم نمی کنیم. البته یک مویدی اینجا وجود دارد که بیان باشد از اخبار حاصره ولی خب اینها موید هستند چون سندشان خوب نیست. وفي(الخصال) عن محمد بن الحسن، عن الصفار، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، رفعه إلى أبي عبدالله عليهالسلام قال: خمسة أشياء تفطر الصائم: الاكل، والشرب، والجماع، والارتماس في الماء، والكذب على الله وعلى رسوله وعلى الائمة عليهم السلام[12]
_ مرفوعه محمد خالد برقی یعنی پدر آن برقی معروف که احمد بن محمد بن خالد است، شیخ صدوق نقل کرده است این روایت را در خصال،) _ عن محمد بن حسن _ یعنی ابن ولید، استاد شیخ صدوق _عن صفار _ که شخصیت جلیل القدری است، محمد بن حسن صفار _ عن احمد بن عبدالله_ یعنی همین آقای برقی معروف _ عن أبیه _ یعنی محمد بن خالد _ رفعه إلی أبی عبدالله علیه السلام _ آقای برقی دیگر سندش را تا امام صادق علیه السلام نقل نکرده است، بنابراین حدیث ضعیف میشود، مرسله است، مرفوعه است _ قال خمسة اشیاء تفطر الصائم _ پنج چیز است که روزه را باطل میکند_ ألأکل و ألشراب و ألجماع و الإرتماس وکذب علی الله و رسوله و الائمه _ بنابراین این روایت را هم داریم که یک مؤیدی است براینکه کذب علی الله هم جزء مفطرات است.
۴_ اما قرینه چهارمی که مطرح میکنند قائلین به نفی کمال عبارت _ وهو الصائم _ در موثقه دوم سماعه است که آنجا سماعه سوال میکند_ قال: سالت عن رجل کذب فی شهر رمضان فقال: علیه السلام قد أفطر علیه قضائه وهو الصائم _ روزه چنین شخصی باطل است باید قضا کند. از این تعبیر _ وهو الصائم _ چنین برداشت شده است که روزه اش صحیح است چون حضرت دارد میگوید _ و هو الصائم _ پس بنابراین این دستور به قضاء و ابطال از جهت نفی کمال است یعنی روزه اش به درد نمی خورد، روزه اش را یک بار دیگر بگیرد، البته جوابی که دادهاند آقایان گفتهاند در مورد این عبارت_ وهو الصائم _ احتمالات متعددی مطرح شده است مثلاً یک احتمال این است که حال برای صدر جمله است، یعنی سوال سماعه چه بود؟ سوال این بود کسی که _ کذب فی شهررمضان _ حضرت این سوال را تکمیلش کردند وفرمودند:کسی که دروغ بگوید به خدا و پیامبر و روز دار باشد. درواقع این تلبس قبلی را می گویند نه تلبس بالفعل را، یعنی روزه دار بوده و دروغ بسته، که البته این احتمال وجود دارد و احتمال معقولی هم می باشد که احتمالات دیگر هم گفته شده در مورد این عبارت. فوقش این است که اجمال پیدا میکند.
خلاصه، این شواهد و قرائن کافی نیست که ما رفع ید کنیم از صراحت این روایات اما انصافاً قرائن قوی ای هستند، قرائن قابل توجهی هستند، البته قابل فتوا نیستند، ولی لااقل انسان لازم است احتیاط کند که کذب بر خدا و پیامبر و ائمه اطهار انجام ندهد به خاطر اینکه این روایات مشابهات زیادی دارند، مثلاً در مورد غیبت، نمیمه، تا حدی که فقهای بعد از عصر معصومین ادعای اجماع کرده اند بر بطلان صوم کسی که کذب علی الله وعلی الرسول انجام میدهد مثلاً سید مرتضی وسید إبن زهره إدعای اجماع کرده اند.