« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

/ /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/ /

 

خلاصه:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین با عرض تبریک دهه مبارک فجر و ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، هدیه به روح مطهر همه شهدا، شهدای انقلاب، مخصوصاً امام راحل صلواتی مرحمت بفرمایید. در بحث مفطرات صوم، رسیده بودیم به مفطر چهارم که امناء بود، و امناء را مرحوم سید معنا کرده‌اند به انزال عمدی، انزال متعمدا. و بعد توضیح داده اند که مقدماتی مثل ملاعبه، ملامسه، تقبیل، تفخیذ، و... اگر به قصد انزال باشد و انزال هم حاصل بشود این مفطر موجب بطلان صوم می شود و کفاره هم به آن تعلق پیدا می‌کند. منتها یک بحثی مطرح شد در این مقدمات انزال، اگر خاطرتان باشد، حالا یک فاصله‌ای هم افتاد، که همین انواع طرق متعارف مثل ملاعبه و ملامسه با زوجه_ در آن جلسه آخر عرض کردیم _ که در این موضوع بخصوصه ما سه طایفه از اخبار را داریم، سه دسته از روایات را داریم.
یک طایفه از اخبار، اخبار اطلاقات جواز است، یعنی مطلقا می‌گوید ملاعبه به انواع و اقسامش اشکالی ندارد و مبطل صوم هم نیست.
طایفه دوم از اخبار را داریم که اینها اطلاقات منع است یعنی به صورت مطلق منع میکند.
طایفه سوم هم داریم که ما اسم این ها را گذاشتیم اخبار جامعه، یعنی اخباری که جمع می کند بین این دو طایفه قبلی و تفصیل قائل میشود، و ملاک اصلی ای که این دسته از اخبار مطرح می‌کردند این بود که یا انسان وثوق به نفس دارد، یا وثوق به نفس ندارد. اگر وثوق به نفس ندارد دیگر حق این ملاعبات را هم ندارد پس بنابراین اخبار طایفه سوم جمع و تبیین و تفسیر آن دو طائفه دیگر است، یعنی از این جهت که یا مقدمیت آنها نوعیه است ویا به صورت شخصیه مقدمیت پیدا می کند، اگر مقدمیت نوعیه باشد ومنجر به حصول نتیجه گردد، دیگر طرف نمی تواند بگوید من قصد نداشتم چون در نوع این افراد منتهی به نتیجه می شود یا ممکن است که مقدمیت آن نوعیه نباشد ولی با شناختی که شخص از خودش دارد اینها برای او مقدمیت شخصیه دارد یعنی برای سایر افراد منتهی به انزال نمی شود ولی برای او می شود. عرض کردیم که در اخبار طایفه سوم که حالا چند نمونه را در جلسه قبل گفتیم وبیان می‌داشت که اگر این مقدمات قصد شود ومنتهی به انزال هم گردد، ملحق به عمد است و موجب ابطال صوم می‌شود. حالا دوباره به آن روایات برمیگردیم ولی فعلا اطلاقات جواز، یعنی دسته اول از اخبار را می خواهیم بگوییم.
دسته اول روایات:
این قسم، اخباری هستند که مطلقا ملاعبه را می گویند که ایرادی ندارد چون نظر دارند به خود ملاعبه چون خود ملاعبه که مجامعت نیست، امناء هم نیست، بنابراین دلیلی بر منع آن وجود ندارد. صحیحه زراره را داریم _ عنه_ یعنی علی بن ابراهیم اشاره به حدیث قبلی اش است که کلینی از علی بن ابراهیم نقل می کند_ عن ابیه_ یعنی ابراهیم بن هاشم _عن محمد بن اسماعیل عن فضل بن شاذان جمیعاً عن ابن ابی عمیر عن ابی جعفر علیه‌السلام_ خب حالا سند، سند خیلی خوبی است و هیچ مشکلی هم ندارد به خاطر اینکه روایت کلینی از شیخ بزرگوارش است. یعنی علی بن ابراهیم، پدرش، محمد بن اسماعیل. وقتی محمد بن اسماعیل از فضل بن شاذان روایت نقل می کند؛ البته چند تا محمد بن اسماعیل داریم محمد بن اسماعیل نیشابوری داریم؛ محمد بن اسماعیل بن بزیع داریم؛(ابن بزیع) محمد بن اسماعیل برمکی داریم؛ همه اینها هم توثیق دارند. وقتی از فضل بن شاذان محمد بن اسماعیل روایت نقل می کند منظور محمد بن اسماعیل نیشابوری است که کشی به روایاتش اعتماد کرده است بقیه آنها هم که از رجال معروف شیعه هستند. بنابراین روایت صحیحه است _ قال علیه‌السلام لا تنقض القبله الصوم[1] _ تقبیل و بوسه مبطل صوم نیست به صورت مطلق. این یک روایت. حدیث بعدی مان خبر ابی بصیر است،روایت ابی بصیر است؛ و عنه _که برمیگردد به قبلی اش یعنی( عن الحسین بن سعید ) منظور حسین بن سعید اهوازی است که از رجال جلیل القدر می‌باشد، که اسناد شیخ است از حسین بن سعید و طریق شیخ به حسین بن سعید طریق معتبری است از این جهت مشکلی ندارد _ عن القاسم _ (قاسم بن محمد جوهری) است که سندش را قبلاً بحث کردیم _عن علی عن أبی بصیر_ این طریق بحثش را مطرح کردیم که گفتیم قاسم بن محمد جوهری درست است که واقفی بوده است ولی به خاطر روایات مشایخ ثقات یعنی ابن ابی عمیر، صفان توثیق دارد و تضعیف به خصوص هم ندارد بنابراین وثاقتش اشکالی ندارد ولی بزرگترین مشکل این طریق که طریق معروفی است وجود علی بن ابی حمزه بطائنی است که به هر حال در موردش اختلاف‌نظر زیادی وجود دارد. علی بن ابی حمزه بطائنی از روسای واقفیه واز موسسین واقفیه بوده است و اموال امام رضا علیه السلام را غصب کرد؛ حضرت هم در آن روایت معروف خبر از عذابش در برزخ دادند. به هر حال در مذمتش خیلی روایت وارد شده است هم روایت وهم گفتار رجالیون. ولی خب بعضی ها هم وثاقتش را قبول کرده اند و می گویند اینها همه نشانه انحراف عقیدتی اش است اما وثاقتش مورد خدشه نیست. حالا اگر وثاقت علی بن ابی حمزه را قبول کنیم میشود موثقه ابی بصیر اگر هم قبول نکنیم میشود روایت ابی بصیر؛ ولی تاثیری در بحث ما ندارد فعلاً ؛چون اینها روایات مشابه زیاد دارد؛ آنچه قبلاً هم عرض کردیم؛ در مجموع توثیق صریح ندارد و تضعیف خیلی دارد. معمولاً روایت علی بن ابی حمزه بطائنی را ضعیف می دانند؛ مرحوم آقای خویی هم در معجم تضعیف کرده، ایشان را در یک بحث طولانی چند صفحه ای که کرده اند؛ آخرش نتیجه گیری ایشان این بوده است که ضعیف است ایشان خب حالا روایت در این جا می فرماید _عن ابی بصیر قال: سألت أبا عبدالله عليه‌السلام عن الرجل، يضع يده على جسد امرأته وهوصائم؟ فقال: لا بأس، وإن أمذى فلا يفطر، قال: وقال:(ولا تباشروهن) يعني: الغشيان في شهر رمضان بالنهار[2] _دست بر بدن همسرش می گذارد _ وهو الصائم _ در حالی که روزه دارد _ فقال علیه السلام الله لا باس _حضرت فرمودند اشکالی ندارد_ و امذی فلا یفطر _ اگر منتهی به مذی بشود اشکالی ندارد. بعد حضرت اشاره به آیه شریفه کرده‌اند_ و قال علیه السلام ولا تباشروهن یعنی الغشیان فی شهر رمضان بالنهار _ فرمودند مقصود از لا تباشروهن مجامعت است نه ملاعبه؛ غشیان یعنی مجامعت، پس فرمودند: که این ملاعبه اشکالی ندارد به دلیل اینکه آیه قرآن از مجامعت نهی کرده است نه از ملاعبه این حدیث أبی بصیر. اما حدیث بعدی، باز هم این طریق ابی بصیراست که اگر بطائنی را موثوق به بدانیم می‌شود موثقه_ بهذالاسناد_ یعنی همین سند؛ همین طریق قبلی _ عن أبي عبدالله عليه‌السلام في حديث ـ قال: والمباشرة ليس بها بأس ولا قضاء يومه ، ولا ينبغي له أن يتعرض لرمضان[3] _ مباشرت اشکالی ندارد. مباشرت یعنی مطلق ملاعبه اگر هم کسی مباشرت کرد آن روزه؛ قضا ندارد؛ یعنی روزه اش باطل نیست _ ولا ینبغی له ان یتعرض فی شهر رمضان _ ولی سزاوار نیست که در ماه رمضان مرتکب چنین کاری بشود سزاوارنیست؛ به خاطر آن خطراتی که دارد. پس این هم حضرت مطلقا فرمودند اشکالی ندارد. و اما حدیث سوم: موثقه سماعه را داریم_وبهذالاسناد_ یعنی سندی که به قبلی اش برمی‌گردد که اسناد شیخ طوسی است. _عن الحسین بن سعید_ اسناد شیخ است به حسین بن سعید اهوازی _ عن عثمان بن عیسی _ که از رئووس واقفیه بوده است ولی شیخ و دیگران نقل کرده اند توبه اش را که برگشته است به امامیه. بنابراین توثیق هم دارد و مشکلی ندارد عثمان بن عیسی. _عن سماعه بن مهران _ سماعه هم چون یک شبهه واقفی بودن در موردش مطرح است؛ که البته آقایان هم رد می‌کنند؛ می‌گویند خیر، تهمت است. به هر حال روایاتش را معمولاً می‌گویند موثقه، موثقه سماعه_ قال: سألت أبا عبدالله عليه‌السلام عن القبلة في شهر رمضان للصائم، أتفطر؟ قال: لا[4] . _ از امام صادق علیه السلام پرسیدند از تقبیل در ماه رمضان برای کسی که روزه دارد_ أتفطر؟_ آیا موجب ابطال صوم می‌شود_ قال علیه السلام لا_ حضرت فرمودند خیر تقبیل مبطل صوم نیست. بنابراین ما روایات متعددی داریم که ملاعبه به هر شکلش را فرموده اند (لا باس بها؛ لا تفطر) یعنی نفی باس فرموده‌اند و به طور کلی فرموده اند که مبطل صوم نیست.
دسته دوم روایات:
اطلاقات منع را داریم؛ حالا یک سری روایات داریم برعکس یعنی حضرت نفی می‌کنند و می‌گویند نه؛ این کار را نکن. مثلاً تقبیلی که روایت قبلی میگفت اشکالی ندارد؛ روایات دسته دیگر می‌گوید نه؛ این کار را نکن. مثلاً عبدالله بن جعفر في(قرب الاسناد) عن عبدالله بن الحسن، عن جده علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر عليه‌السلام قال: سألته عن الرجل، هل يصلح له أن يقبل أو يلمس وهو يقضي شهر رمضان؟ قال: لا[5] . _عبدالله بن جعفر فی قرب الاسناد_ یعنی همان حمیری معروف در کتاب قرب الاسناد_ عن عبدالله بن حسن عن جده_ علی بن جعفر _ عن اخیه موسی بن جعفر علیه السلام _ جزء مسائل علی بن جعفر است؛ یعنی سوالاتی است که علی بن جعفر از برادرشان امام کاظم علیه السلام داشتند. این مسائل علی بن جعفر اگر نقل بشود از عبدالله بن حسن که نوه این علی بن جعفر است؛ چون عبدالله بن حسن توثیق ندارد و مهمل است؛ زیرا در موردش ما هیچ گزارشی نداریم؛ دراین موارد این قبیل روایات ضعیف است. اما آنجایی که مرحوم صاحب وسائل خودش از کتاب علی بن جعفر می گوید، یعنی آن کتابی که در اختیار داشته است،آن روایات معتبر است. این روایتی که می‌گویم در این باب سی و سوم هر دوی آن آمده است، یعنی حدیث یازدهم آن را مرحوم صاحب وسائل از قرب الاسناد نقل کرده است از طریق همان نوه، یعنی عبدالله بن حسن که طریق معتبری نیست. یک بار هم در حدیث بیستم، قال: وسألته عن الرجل، أيصلح أن يلمس ويقبل وهو يقضي شهر رمضان؟ قال: لا.[6] یعنی آخرین حدیث این باب عین همین روایت را نقل کرده است، منتها از کتاب علی بن جعفری که خودش در اختیار داشته است. بنابراین روایت روایت معتبری است، به خاطر همان طریق دومش _ قال سئلته عن الرجل _ علی بن جعفر می گوید از برادرشان پرسیدند در مورد کسی که_ هل یصلح ان یقبل او یلمس وهو یقضی فی شهر رمضان؟_ درست است که شخصی این کار را که تقبیل کند، لمس کند ،ملامسه کند، در حالی که روزه قضای ماه رمضان را دارد به جا می آورد؟ _قال علیه السلام لا _حضرت فرمودند: لا؛ نکند این کار را؛ به طور مطلق فرمودند: لا؛ اینها میشود اطلاقات چی؟ منع. در حالی که تقبیل؛ در روایات دسته اول منعی نداشت؛ اما این روایات منع می‌کند به طور مطلق؛ که البته روایت هم معتبر است؛ یعنی حدیث بیستم معتبر است. باز صحیحه محمد بن مسلم را داریم؛ وبإسناده عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه‌السلام أنه سأله عن الرجل يجد البرد، أيدخل مع أهله في لحاف وهو صائم؟ قال: يجعل بينهما ثوبا[7] _ یعنی اسناد صدوق؛ چون خیلی از روایات وسائل اینگونه است. یعنی با ضمیر است و مرجع ضمیر در حدیث قبلی یا چندتا قبلی است._ عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام_ طریق صدوق به محمد بن مسلم می‌باشد که طریق معتبری است _انه سال عن الرجل یجد البرد_شخصی سردش میشود _ایدخل مع اهله فی لحاف وهو صائم؟_ شخص می تواند وارد رختخواب بشود با همسرش در حالی که روزه دار است؟ حضرت فرمودند_ یجعل بینهما ثوبا_ یک پارچه ای و چیزی بین خودش و همسرش قرار دهد. یعنی لصوق و الصاق را فرموده‌اند نکند این کار را؛ به طور مطلق هم فرمودند نکند این کار را. در حالیکه الصاق و اتصال فی‌نفسه که اشکالی ندارد، ولی به طور مطلق حضرت فرمودند نکند این کار را. حدیث بعدی روایت اصبغ بن نباته است؛ وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن الحسين بن علوان، عن سعد بن طريف، عن الاصبغ بن نباتة قال: جاء رجل إلى أمير المؤمنين عليه‌السلام فقال: يا أمير المؤمنين، أقبل وانا صائم؟ فقال له: عف صومك فان بدو القتال اللطام[8] _ وبهذالاسناد_ یعنی همین اسناد شیخ به حسین بن سعید اهوازی_ عن حسین بن علوان _ که البته ایشان تضعیف شده است_ عن سعدبن الطریف _که ثقه است و توثیق دارد_ عن اصبغ بن نباته _که از یاران معروف امیرالمومنین است ولی به خاطر همین حسین بن علوان روایت ضعیف است _ قال جاء رجل الی أمیرالمومنین علیه السلام_ ولی این مضمون مکرر نقل شده است؛ این مضمون که در این روایت است در چندین روایت آمده است؛ که در مجموع این مضمون را می پذیریم؛ چون تکرار زیادی شده است؛ یک نوع تواتر معنوی دارد این روایت _جاء رجل الی امیرالمومنین علیه السلام قال یا امیرالمومنین ٱقبل انا و هو الصائم _در حالی که من روزه دار هستم می توانم تقبیل کنم؛ قبله و بوسه؟_ فقال علیه‌السلام عف صومک_ حضرت فرمودند روزه ات را حفظ کن. گویا چنین کاری منافی با صوم است_ فإن بدو القتال اللطام _ البته این عبارت؛ یک ضرب المثل عربی است؛ یعنی شروع جنگ با یک سیلی است. آدم هایی که کارشان به کشت و کشتار می رسد اولش یک سیلی است. منظور این است که این تقبیل هم در ادامه؛ مشکلات ایجاد می کند. پس در عبارت اول حضرت به صورت مطلق فرمودند که روزه خود را حفظ کن؛ پاک نگه دار. بنابراین ما یک مجموعه روایاتی داریم که این مقدمات و این ملاعبات را به صورت مطلق نهی کرده اند از همه؛ دیگر تفصیلی نداشته اند بین کسی که وثوق به نفس دارد یا وثوق به نفس ندارد؛ یاشاب است یا شیخ است؛ یا مثلاً بعضی از روایات تفصیلی می‌گذارند بین بلا شهوة؛ و مع شهوة؛ که البته این تفصیلات در طایفه سوم از اخبار میاشد؛ که این طایفه سوم جمع بین دوطایفه قبلی میکند که نشان‌دهنده این است که این ملاعبات از باب مقدمیت هستند و تفصیل میگذارد بین آن جایی که مکلف وثوق به نفس دارد، یا عدم وثوق به نفس دارد، که حالا آن طایفه سوم را با تعابیر مختلفش میذاریم برای فردا انشالله

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

 


logo