« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1401/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در مفطر بودن اکل و شرب غیر معتاد/الفصل الثاني فيما يجب الإمساک عنه في الصوم عن المفطرات /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/الفصل الثاني فيما يجب الإمساک عنه في الصوم عن المفطرات /بحث در مفطر بودن اکل و شرب غیر معتاد

 

بحث در مفطریت غیر معتاد بود یعنی ناقض بودن چیزهایی که خوردنشان رایج و متداول نیست، عرض کردیم نقلش را در سید مرتضی و ابن جنید که اینها ناقض صوم نیستند، آنچیزی که خوردنی و نوشیدنی متعارف باشد از نظر این دو بزرگوار ناقض صوم هست، استناد شده بود به روایاتی که در آن روایات، موضوع، ماکول و‌مشروب قرار داده شده است و بنابراین چون به امور غیر متعارف نمی شود گفت غذا و نوشیدنی، لذا از موضوع روایات خارج هستند پس ناقض صوم‌ هم‌ نیستند، مبطل صوم فقط غذا و نوشیدنی متعارف است، به همچین استدلالی تمسک شده بود، این ادله مجوزین است.

در برابر اینها، ادله مشهور که منع تناول غیر معتاد است روایات زیادی است که موضوع آنها اکل و شرب قرار داده شده است، ما هم روایات طعام و شراب داریم هم روایات اکل و شرب هم داریم مثلا در همین ابواب ما یمسک عنه الصائم باب یک حدیث سه روایت اسماعیل بن جابر _ علی بن الحسین المرتضی فی رسالة المحکم و المتشابه نقلا من تفسیر النعمانی باسناده الآتی _ اسنادش را در آخر وسائل مرحوم حر عاملی در آخر فایده دوم این طریق را به صورت کامل آورده است دیگر اینجا تکرار نکرده است _ عن علی ع قال و اما حدود الصوم فاربعة حدود اولها اجتناب الاکل و الشرب _ حدود روزه چهار چیز است که اولیش پرهیز از اکل و شرب است، موضوع اکل و شرب قرار داده شده نه طعام و شراب، یعنی اگر ما روایات طعام داریم، در مقابل روایات اکل هم داریم، این روایات هم خیلی متعدد است، بعضی ها سند دارند و بعضی ها سندش ضعیف هستند ولی از بس زیاد هستند سند خیلی موضوعیت پیدا نمی کند یعنی معلوم می شود که ائمه اطهار همانطور که لفظ طعام را آوردند لفظ اکل را هم به کار بردند مثلا باب نه از باب ما یمسک عنه الصائم هفت حدیث وجود دارد که اکل و شرب در آنها به کار رفته است، آن روایتی که خواندیم سندش اشکال دارد حسن بن ابی حمزه بطائنی یعنی پسر آن علی بن حمزه بطائنی که از رؤوسای واقفیه است به نقل از پدرش که علی بن حمزه بطائنی ست، خود علی بن حمزه بطائنی از ملعونین ائمه هست، روایت معروفی است که وقتی مرد و دفنش کردند حضرت رضا ع فرمودند همین الان قبرش پر از آتش شد، از آن سه نفری است که واقفیه را درست کردند چون اینها نمایندگان مالی امام کاظم ع بودند و پولها را نمی خواستند تحویل امام رضا بدند لذا امامت امام رضا را منکر شدند، علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی آن سه نفر اصلی هستند. این سه نفر از لحاظ اعتقادی منحرف هستند اما خود علی بن ابی حمزه بطائنی یعنی خود بطائنی اصلی توثیق هم دارد. نسبت به روایات امام‌کاظم ایشان را قبول دارند اما پسرش را تضعیف کردند، تضعیف صریح دارد. یک روایت دیگر که روایت اول باب نه است از همین باب بخوانم که صحیحه حلبی است_ محمد بن علی بن الحسین بإسناده عن الحلبی _ طریق صدوق است به حلبی _ عن ابی عبدالله ع انه سئل عن رجل نسی فاکل و شرب _ سوال شد از امام صادق ع درباره مسی که فراموش کرد روزه است و خورد و آشامید، دیگر سوال اطلاق دارد و شامل معتاد و غیر معتاد است _ ثم ذکر قال لافطر انما هو شیئ رزقه الله فلیتم الصوم _ حضرت فرمودند ایرادی ندارد روزی خدا بوده و روزه اش را تمام کند. موضوع در اینجا اکل و شرب قرار داده شده است‌. شش روایت دیگر هم در این باب وجود دارد که سندش خوب است، برخی از لسان امام است و برخی از لسان سائل است، آن چیزی که معلوم میشود اینست که ارتکاز مومنین و متشرعه مطلق اکل و شرب بوده است. در باب یازده حدیث یک، باب بیست و دو حدیث یک، اینها از ابواب ما یمسک عنه الصائم هستند، مثلا روایت باب بیست و دو را بخوانم _ محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن عیسی عن سلیمان بن جعفر المروزی قال سمعته یقول _ سند خیلی خوب است تا سلیمان بن جعفر مروزی، سلیمان بن جعفر همان سلیمان بن حفص است، بعضی از بزرگان مانند آقای شیبری و خویی می فرمایند سلیمان بن جعفر نیست بلکه سلیمان بن حفص است، که توثیق ندارد _ اذا تمضمض الصائم فی شهر رمضان او استنشق متعمدا او شم رائحة غلیضه او کنس بیتا فدخل فی انفه و حلقه غبار فعلیه صوم شهرین متتابعین فإن ذالک له مفطر مثل الاکل و الشرب و النکاح _ کسی مضمضه کرد یا استنشاق کرد عمدا یا بوی غلیظی را استشمام کرد یا خونه را جارو کرد و غبار غلیظی وارد حلقش شد، اینها را عمدی انجام دهد، عمدی یعنی می دانست که روزه است و به حلقش می رسد، این شخص باید دو ماه روزه بگیرد چون اینها مانند اکل و شرب و نکاح هستند، در اینجا اکل و شرب را ملاک و معیار قرار داده اند.

پس جواب مشهور اینست که اگر ما روایات طعام و شراب داریم روایات اکل و شرب هم کم نداریم، این اولا، ثانیا آیه قرآن موضوعش اکل و شرب است سوره بقیره آیه ۱۸۷ _ کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر _ تا طلوع فجر تا زمانی که خیط ابیض که علامت فجر است از ان سیاهی شب متمایز شود و جدا شود می توانید اکل و شرب داشته باشید مفهومش اینست که بعد از آن دیگر نمی توانید اکل و شرب داشته باشید، اکل و شرب هم اطلاق دارد، معتاد و غیر معتاد را شامل می شود. پس در روایات ما اکل و شرب داریم، در آیه شریفه هم اکل و شرب داریم، از همه اینها مهمتر دلیل سوم که ارتکاز متشرعه است یعنی ذهنیت مسلمان ها نسلا بعد نسل، از اول تا امروز این بوده است که خوردن و آشامیدن روزه را باطل می کند، فرقی هم نمیکند چه چیزی خورده یا آشامیده شود. بنابراین اگر کسی چیزی که خوردنی نیست را بخورد مانند کاغذ، یک مسلمان مومنی پیدا می شود که بگوید کاغذ خوردن روزه را باطل نمیکند؟ یا نفت بخورد و بگویند روزه اش باطل نیست؟ چنین ارتکازی وجود ندارد. از ارتکاز متشرعه فهمیده می شود که حکم از اول همین بوده است. پس همه این سه دلیل دلالت میکنند بر اینکه ملاک، مطلق اکل و شرب است چه معتاد چه غیر معتاد.

پس روایات طعام و شراب را چه کنیم؟ آن روایات جواب دارد جوابش هم اینست که اولا لفظ طعام و شراب عنوان مشیر است نه عنوان اصیل، خیلی وقتها در روایات ما آن فرد و مصداق غالب و بارز و برای ذهن مکلف انس بیشتری دارد را امام مطرح می کند، عنوان مشیر یعنی به چیز دیگری اشاره دارند منتها چون رایح و غالب و بارزترین مصداق اکل و شرب، غذا است لذا حضرت فرموده غذا نخور، غذا نخور نه اینکه غذا موضوعیت داشته باشد بلکه به معنای هیچی نخوردن است پس بنابراین ما در روایاتمان از عنوان مشیر زیاد داریم مثلا میگوید آقا کی نماز بخونم؟ شما میگویی هر وقت اذان گفت میتوانی نماز بخوانی، اذان که موضوعیت ندارد بلکه دخول وقت موضوعیت دارد ولی چون مردم با صدای اذان دخول وقت را متوجه می شوند میگویند هر وقت اذان گفتند نماز بخوانید یا افطار کنید. این جواب اول، جواب دوم اینست که این احتمال که طعام و شراب در روایات در معنای مصدری باشد نه در معنای مفعولی، یعنی طعام به معنای اکل باشد، در واقع ماکول به معنای اکل باشد

مشروب به معنای شرب باشد، این را به عنوان یک احتمال می توان در نظر گرفت.

جواب سوم به آن روایات اینست که آن روایات در مقام تعریف و تحدید نیستند بلکه در مقام حصر و احصاء هستند یعنی می خواهند مفطرات را شمارش کند، حضرت می فرماید مثلا از این چهارتا یعنی طعام و شراب و نساء و ارتماس صائم باید پرهیز کند، روایت در مقام تعریف مفطرات نیست که ما به مرّ لفظ جمود پیدا کنیم و بگوییم حضرت فرمود طعام و نفرمود اکل، از این نظر روایت در مقام دقت نیست بلکه میخواهد بگوید مفطرات چیا هستند.

جواب چهارم اینست که دلیل نقضی می توانیم بیاوریم، یکی از ان روایات، روایت اکتحال بود، صحیحه محمد بن مسلم بود که از امام صادق ع سوال میکند _ فی الصائم یکتحل _ آیا روزه دار می تواند سرمه بزند، حضرت فرمودند _ لا بأس به لیس بطعام و لا شراب _ سرمه خوردنی و آشامیدنی که نیست پس اشکال ندارد، خوردنی و آشامیدنی در معنای مصدر است یعنی خوردن و آشامیدن نیست، اگر در معنای مصدری نباشد، معنای روایت این می شود که اگر یک نفری با یک جنس خوردنی، سرمه بکشد، قدیم ها بادام را تفت و بو می دادند و با بادام سرمه می کشیدند، یعنی مثلا اگر طرف با بادام، سرمه بکشد طبق این روایت روزه اش باطل می شود چون بادام، طعام است، چون روایت می گوید چون کحل، طعام نیست روزه اش اشکالی ندارد مفهومش اینست که اگر کحل، طعام باشد روزه اش باطل است، در حالی هیچکس ملتزم به این حرف نیست. یا آن روایت ذباب مه حضرت فرمود _ لیس بطعام _ پشه رفته بود در حلق شخص صائم، اگر طعام در آنجا به معنای خوردنی باشد نه به معنای اکل، حضرت خواستن بگویند که این خوردن نیست چون خودش نخورده است، بلکه پریده تو‌گلوش، اگر ما اینجوری معنا نکنیم بلکه بگوییم منظور حضرت این بوده که خوردن پشه یک چیز متعارفی نیست، پس معنایش اینست که اگر نون بپرد در گلوی کسی روزه اش باطل است در حالیکه کسی ملتزم به این حرف نیست. خود سید مرتضی هم نمی تواند به این حرف ملتزم باشد، پس بنابراین قطعا این روایات که کلمه طعام و شراب دارند به معنای اکل و شرب است منتها از باب بیان مصداق بارزش، فرد معروفش که همان خوردنی ها است بیان شده است، به عنوان مشیر است.

موضوع دومی که در مقدمه بحث اکل و شرب است مساله قلت و کثرت بود که فرمودند آنچیزی که در روزه خورده می شود چه کم چه زیاد مبطل صوم است _ و لا بین الکثیر و القلیل کعشر حبة الحنطه _ مانند یک دهم دونه گندم یا یک دهم قطره آب، و مثال زدند به اینکه اگر نخی را خیاط مرطوب کند و از دهن بیاورد بیرون که وقتی از دهن بیرون می آورد می شود رطوبت خارجیه و دوباره وارد دهانش بکند و بلع بکند روزه اش باطل است.

ایشان البته یک شرطی گذاشت و فرمود به شرطی که در آب دهان مستهلک نشود اما اگر مستهلک شود می شود مصداق بزاق دهان و دیگر مصداق رطوبت خارجیه نیست.

بعضی از آقایان مانند مرحوم حکیم اینجا از نظر صغروی اشکال کردند که استهلاک در غیر متجانسین معنی میدهد، در دو چیزی که با هم، هم جنس هستند استهلاک نداریم بلکه کمیت اضافه می شود، بنابراین وقتی رطوبت خارجی وارد دهان شود، آن رطوبت خارجی در بزاق دهان استهلاک نمی شود، استهلاک جایی است که مثلا خاک را در آب بریزیم و خاک مضمحل شود به این می گویند استهلاک، در اینجا رطوبت خارجی در بزاق مستهلک نشده بلکه کمیت آن را بیشتر کرده و در واقع آن رطوبت خارجی باقی است.

برخی به این اشکال اینگونه جواب دادند که ما دو نوع استهلاک داریم، استهلاک در ذات و استهلاک در وصف. استهلاک در ذات مانند مضمحل شدن خون در آب دهان، استهلاک در وصف یعنی ذات ان از بین نمی رود بلکه وصفش از بین می رود‌. در ما نحن فیه آنچه ناقض صوم است رطوبت است یا رطوبت خارجیه است؟ رطوبت خارجی است و الا خود دهان که خودش رطوبت دارد، رطوبت مانع صوم نیست چون داخل دهان مرطوب است، رطوبت خارجیه مانع است پس بخاطر وصف خارجی بودنش ناقض صوم است، حالا اگر یک رطوبتی از خارج وارد دهان شد و جوری در آب دهان مضمحل شد که دیگر نمی گویند رطوبت خارجی را قورت داد _ ابتلع ریقه _ بگویند آب دهانش را بلع نکرد، وصف خارجی بودنش مضمحل شد این می شود استهلاک در وصف، بحث ما در ما نحن فیه استهلاک در وصف است نه استهلاک در ذات، چون بحث ما استهلاک در وصف است، استهلاک در وصف در متجانسین امکان پذیر هست.

سوال شاگرد: در استهلاک در وصف آیا روزه باطل می شود؟

جواب به شاگرد: نه دیگر روزه صحیح است و می گویند آب دهانش را قورت داد.

 

logo