درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1401/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
مفطر اول و دوم: خوردن و آشامیدن/الفصل الثاني فيما يجب الإمساک عنه في الصوم عن المفطرات /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/الفصل الثاني فيما يجب الإمساک عنه في الصوم عن المفطرات /مفطر اول و دوم: خوردن و آشامیدن
رسیدیم به فصل دوم از مباحث کتاب صوم که بحث اصلی است یعنی بحث نواقض و مبطلات صوم، ابواب آن هم در وسائل مفصل و طولانی است. _ فصل فی ما یجب الامساک عنه فی الصوم من المفطرات _ آن چیزهایی که باید از آنها در روزه اجتناب کرد _ و هی امور الاول و الثانی الاکل و الشرب من غیر فرق فی الماکول و المشروب بین المعتاد کالخبز و الماء و نحوهما و غیرها کالتراب و الحصی و عصارة الأشجار و نحوها _ مفطر اول و دوم خوردن و آشامیدن است، فرقی هم نمیکند که آن خوردنی و آشامیدنی معتاد باشد یعنی یک امر متعارف و عادی باشد مانند آب و اینها و یا اینکه از خوردنی ها و نوشیدنی های غیر متعارف و غیر معمول باشد که کسی نمی خورد مانند خاک و سنگ ریزه و شیره درختان که از تنه درخت بیرون میریزد، _ و لا بین الکثیر و القلیل کعشر حبة الحنطة أو عشر قطرة من الماء أو غیرها من المائعات _ کم و زیادش هم فرقی نمیکند مانند یک دهم دانه گندم یا یک دهم قطره آب یا مایعات دیگر _ حتی أنه لو بلّ الخیاط الخیط بریقة أو غیره ثم ردّه الی الفم و ابتلع ما علیه من الرطوبة بطل صومه _ اگر خیاط با آب زبان و امثال اینها نخ را خیس کند سپس این نخ مرطوب را دوباره داخل در دهان کند و رطوبتش را ببلعد روزه اش باطل می شود، با اینکه رطوبت آن نخ یک دهم قطره آب هم نیست و کمتر است _ الا اذا استهلک ما علیه من الرطوبه بریقه علی وجه لا یصدق علیه الرطوبة الخارجیة _ مگر اینکه آن رطوبتی که در نخ است در آب دهانش مستهلک شود یعنی اینقدر آن رطوبت کم باشد که در آب دهان مستهلک شود که صدق اینکه این شخص یک رطوبت خارجیه را خورد دیگر صدق نکند _ وکذا لو استاک و أخرج المسواک من فمه و کان علیه رطوبة ثم ردّه الی الفم فإنه لو ابتلع ما علیه بطل صومه إلا مع الاستهلاک علی الوجه المذکور _ اگر کسی مسواک بزند و مسواک را از دهن خارج کرد و رطوبتی از دهان بر آن بود سپس مسواک را دوباره در دهان گذارد، اگر آن رطوبت همراه مسواک را ببلعد روزه اش باطل می شود مگر اینکه آن رطوبت خارجی اینقدر کم باشد که در آب دهان مستهلک شود _ و کذا یبطل بابتلاع ما یخرج من بقایا الطعام من بین أسنانه _ این مثال های باب کم بودن اکل و شرب است، بقایای غذا که از لای دندان ها خارج می شود اگر آنها را ببلعد مبطل روزه است.
گاهی اکل و شرب را یکی حساب میکنند اما معمول اینست که دوتا مفطر حساب می شوند.
در اصل ناقضیت اکل و شرب هیچ تردیدی پیست و جزو ضروریات اسلام است یعنی همه مسلمانان در تمام فرق هایشان ناقضیت اکل و شرب را قبول دارند، بنابراین هیچ محل تردیدی اینجا وجود ندارد، هم ادله روایی فراوان هم قرآن کریم هم اجماع مسلمین. آیه ۱۸۷ سوره بقره _ کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر _ یعنی تا طلوع فجر بخورید و بیاشامید ولی بعد از آن دیگر حق اکل و شرب ندارید.
یا در روایات مثلا صحیحه محمد بن مسلم را داریم که بعدا مفصل در مورد آن بحث می کنیم ولی الان در حدی که گفته شود، باب اول از ابواب ما یمسک عنه الصائم حدیث یک _ قال سمعت ابا جعفر ع یقول لا یضر الصائم ما صنع _ از امام باقر شنیده است که می فرماید روزه دار هر کاری کند اشکالی ندارد، ضرری به صوم او نمی رساند _ اذا اجتنب ثلاث خصال _ به شرطی که از این سه چیز اجتناب کند در بعضی از نسخ این رویت آمده _ اذا اجتنب اربعة خصال _ این روایت از طرق دیگر هم آمده که گفته شده اربعة خصال، فرقی نمی کند چون اکل و شرب را گاهی دوتا حساب می کنند و گاهی یکی _ الطعام و الشراب و النساء و الاتماس فی الماء _ امثال این روایات زیاد است پس بنابراین ادله قطعی در قران کریم و سنت هست بر ناقضیت اکل و شرب، از ضروریات اسلام هست و مخالفی هم مطلقا ندارد، اما یک بحث های جانبی دارد که آنها محل اختلاف هست، یکی مساله معتاد و غیر معتاد است که این اکل و شرب فقط ناظر به خوردنی ها و نوشیدنی های عادی است یا اگر چیزهای غیر عادی خورده شود هم مبطل صوم است، این مساله اختلافی است، بنابراین عنوان بحث مفطریت اکل و شرب غیر معتاد است. بحث دومی که ایشان بیان کرده و مثالهای متعددی برای آن زده بحث قلت و کثرت ماکول و مشروب است، یک سری مباحث هم در مسائلی که بعد از این مقدمه بیان میکند خواهد آمد که آن مباحث هم یکی از بحث های مهمش طریق متعارف و غیر متعارف برای اکل و شرب است که طریق متعارفش این است که انسان از دهان بخورد و طریق غیر متعارفش مانند کسی است که به علت بیماری لوله در دهانش میگذارند
این بحث های جانبی و فروعات اینجوری را دارد و محل بحث هست اما در اصل ناقضیت بحثی نیست پس بحث اول مفطریت غیر معتاد است _ فی مفطریة غیر المعتاد _ یعنی چیزهای غیر عادی اعم از جامد یا مایعات، ناقض صوم هستند یا نیستند؟
نظر معروف و مشهور بین فقهای قدیم و جدید اینست که اینها ناقض صوم هستند، منتها مرحوم علامه در کتاب مختلف نقلی فرمودند از بعضی از فقها از جمله سید مرتضی و ابن جنید که چیزهای غیر معتاد ناقض صوم نیست و حتی در بین علمای عامه هم این نسبت خلاف به بعضی ها مثل حسن بن صالح و ابو طلحه انصاری داده شده است، ما روایاتی داریم که افطار و مفطریت را روی اکل و شرب نبوده بلکه برده روی طعام و شراب یعنی موضوع را ماکول و مشروب قرار داده است، آنوقت امور غیر معتاد طعام نیستند مثلا کسی مهتابی یا نفت بخورد بهش نمی گویند چیزی خورده است یا چیزی آشامیده است، پس بنابراین صدق اکل و شرب می کند اما صدق طعام و شراب نمی کند، مانند صحیحه محمد بن مسلم که خوانده شد، ابواب ما یمسک عنه الصائم باب یک حدیث یک _ محمد بن الحسن بإسناده عن الحسین بن سعید _ یعنی اسناد شیخ است به حسین بن سعید اهوازی است که طریق صحیحی است، این یک طریق است _ و بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب _ یک طریق هم محمد بن علی بن محبوب ایشان روایت کردند _ عن یعقوب بن یزید و بإسناده عن علی بن مهزیار _ شیخ از سه طریق این روایت را نقل کرده است _ جمیعا عن بن ابی عمیر عن حماد بن عثمان عن محمد بن مسلم_ همه این سه طریق می رسند به ابن ابی عمیر، روایت سندش خیلی خوب است، به دلیل اینکه حسین بن سعید که از مشاهیر و معاریف است، از بزرگان شیعه است، محمد بن علی بن محبوب هم همینطور، از اشعری های قم بوده و از رؤسای فقهای قم بوده ایشان، یعقوب بن یزید توثیق دارد و از رجال معروف است، بقیه هم از اجلا اصحاب شیعه هستند _ قال سمعت ابا جعفر ع یقول لا یضر الصائم ما صنع اذا اجتنب ثلاث خصال، الطعام و الشراب و النساء و الارتماس فی الماء _ محمد بن مسلم میگوید از امام باقر ع شنیدم که فرمود روزه دار اگر از سه چیز اجتناب کند ضرری به صومش نمی رسد، چیزهای دیگر مثل خوابیدن و راه رفتن و ورزش کردن و این چیزا به روزه اش ضرری نمی رساند، در روایت می گوید طعام و شراب، نگفته است اکل و شرب، اگر میفرمود اکل و شرب، هرچیزی را میخورد روزه اش را باطل می کند ولی فرموده خوردنی و آشامیدنی، چیزهای غیر متعارف که خوردنی حساب نمی شوند پس بنابراین از موضوع روایت خارج می شوند و مبطل صوم نیستند
حدیث دوم همین باب مساله طعام و شراب را مطرح کرده است، اینها پس روایاتی هستند که موضوع را طعام و شراب قرار میدهند که از امور غیر عادی و عجیب و غریب در واقع شامل آنها نمی شود، اینها یک سری روایات است که می تواند مورد استدلال قرار بگیرد.
طائفه دوم از اخبار، روایات اکتحال است یعنی کحل و سرمه کشیدن، اینها نیز سوال شده از امام معصوم که سرمه کشیدن در ماه رمضان برای روزه دار اشکال دارد؟ حضرت فرمودند اشکال ندارد _ لیس بطعام _ سرمه که طعام نیست، پس طعام در این روایت ملاک قرار داده است، نفرمودند لیس باکل بلکه لیس بطعام گفتند.
صحیحه مسلم بن محمد باب بیست و پنج از ابواب ما یمسک عنه الصائم حدیث یک _ محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد عن علی بن الحکم عن سلیم الفراء عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر ع فی الصائم یکتحل؟ قال علیه السلام لا بأس به لیس بطعام و لا شراب _ آیا روزه دار می تواند سرمه بزند؟ امام فرمود اشکالی ندارد چون طعام و شراب نیست، خوردنی و نوشیدنی نیست، دلالتش از این جهت مانند روایات قبلی است که امام ملاک را طعام و شراب بودن قرار دادند نه اکل و شرب. سندش هم سند خیلی خوبی است، از آن سه عده ی کلینی است که معتبر است، علی بن حکم هم از ثقات است، کسی که کمتر اسمش در اینها هست سلیم فراء است که توثیق نجاشی را دارد چ از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام هست.
یک روایت دیگر هم هست باب بیست و پنج حدیث شش روایت ابن ابی یعفور _ و عنه _ یعنی محمد بن الحسن بإ سناده عن حسین بی سعید، همین اسناد شیخ از حسین بن سعید است و از حسین بن سعید _ عن صفوان _ که منظور صفوان بن یحیی است چون حسین بن سعید اهوازی به صفوان بن مهران نمی رسد از نظر طبقه _ عن الحسین بن ابی قندر عن ابن ابی یعفور قال سالت اباعبدالله ع عن الکحل للصائم، فقال لا بأس به انه لیس بطعام یاکل _ در مورد سرمه برای روزه دار پرسیدم، امام فرمودند ایرادی ندارد چون غذا نیست، یعنی غذا ملاک است.
در رجال این حدیث همه معروف هستند، صفوان بن یحیی که از مشایخ ثقات است، ابن ابی یعفور از بزرگان است، فقط حسین بن ابی قندر توثیق صریح ندارد اما چون صفوان از مشایخ ثقات است که _ لا یروون و لا یرسلون الا عن ثقة _ هستند و از ایشان نقل کرده است، قرینه اعتبار روایت است و جبران ضعف سند را می کند، ضمن اینکه همین حسین بن ابی قندر در رجال کامل الزیارات هم هست، بنابراین روایت از نظر سند معتبر است، حالا صحیحه نیست که بگوییم توثیق دارد ولی معتبر حساب می شود، از نظر دلالت هم که موضوع را طعام قرار داده است.
این روایات اکتحال هم قابل استناد هستند. پس یک سری روایات مستقیما موضوع را طعام و شراب قرار داده اند، و یک سری روایات باب اکتحال است که کحل را گفته است که ایراد ندارد چون طعام و شراب نیست.
یک طائفه دیگر روایات که یک روایت است، روایت دخول پشه در حلق است. اینجا هم همان استدلالی است که در دو طائفه قبلی بود،روایت مسعده بن صدقه باب سی و نه از ابواب ما یمسک عنه الصائم حدیث دوم _ و عنه _ منظور محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم است _ عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقه عن ابی عبدالله ع عن آبائه ان علیا ع سئل عن الذباب یدخل حلق الصائم قال لیس علیه قضاء لأنه لیس بطعام _ امام صادق از پدرانشان نقل کردند که از حضرت علی پرسیده شد که پشه ای وارد حلق روزه دار شد، حضرت فرمود روزه اش قضا ندارد، یعنی صحیح است، چون پشه خوردنی نیست، ملاک در این روایت طعام قرار داده شده است.نفرمودند لیس بأکل، یا لم یأکل شیئا، خودش که نخورده است بلکه خود پشه رفته در حلق او، اینها را ملاک قرار ندادند بلکه طعام را ملاک قرار دادند.
هارون بن مسلم توثیق دارد، از رجال امام عسکری است، ولی مسعدة بن صدقه که معروف است و روایات زیادی دارد توثیق صریح ندارد، بعضی ها مثل شیخ طوسی گفته اند عامی است یعنی سنی است و کشی فرموده است که بطری است، بطری از فرق زیدیه است که زیدی ها نزدیک به عامه هستند چون خلفاء را قبول دارند، شیخین را مخصوصا قبول دارند،بالاخره ظاهرا شیعه امانی نبوده ولی روایات زیاد و طبق قاعده و متینِ درستی دارد، روایات شاذ و عجیب و غریبی ندارد، از امام صادق روایات زیادی دارد،چون هم در رجال کامل الزیارات هست هم در تفسیر قمی هست هم یک شواهد و قرائن دیگری هم آقایون آوردند، خیلی از بزرگان روایات مسعده را قبول کردند اما توثیقش نکردند، مرحوم بروجردی و مرحوم خویی روایات مسعده را قبول دارند، بنابراین در مجموع میشود گفت که روایات ایشان معتبر است.
این سه دسته روایات، مجموع روایاتی بودند که میتوانند مستند این قول شاذ قرار بگیرند، ولی همه این روایات جواب دارد.