درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1401/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله بیست و یکم/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /مسئله بیست و یکم
مساله بیست و یکم میفرماید _ اذا صام یوم الشک بنیة شعبان ثم نوی الافطار و تبین کونه من رمضان قبل الزوال قبل ان یفطر فنوی صح صومه _ یک شخصی در روز یوم الشک به نیت شعبان روزه می گیرد بعد برمی گردد از نیتش و قصد افطار میکند، ولی بعد از اینکه قصد افطار میکند خبر می رسد که امروز ماه رمضان است، اگر چیزی نخورده باشد و دوباره قبل از زوال نیت روزه بکند روزه اش صحیح است _ و اما ان نوی الافطار فی یوم من شهر رمضان عصیانا ثم تاب و جدد النیة قبل الزوال لم ینعقد صومه_ اگر در ماه رمضان این اتفاق افتاد یعنی روزه ماه رمضان را پشیمان شد و قصد افطار کرد و بعد تا قبل از ظهر پشیمان شد، نمیتواند دوباره نیت روزه کند، چنین روزه ای منعقد نمیشود، کسی که در ماه رمضان عمدا قصد افطار کرده است با اینکه هیچی نخورده ولی همینکه روزه اش را باطل کرد دیگر روزه باطل شده دوباره منعقد نمی شود.
جواب به شاگرد: در قسم دوم این شخص عصیان کرد و روزه واجب را قطع کرد اما در قسم اول ان شخص اصلا نمیدانست که رمضان است و روزه اش را قطع کرده بود.
_ و کذا لو صام یوم الشک بقصد واجب المعین _ یوم الشک را به قصد یک روزه واجب معین روزه گرفت، مثلا نذر کرده بود که آخر ماه شعبان را روزه بگیرد، بعد نذر خودش را حنث کرد و شکست و قصد افطار کرد، وقتی که قصد افطار کرد بعد مطلع شد که امروز اصلا آخر شعبان نبوده است بلکه اول رمضان است _ ثم نوی الافطار عصیانا ثم تاب فجدد النیه بعد تبین کونه من رمضان _ سپس قصد افطار کرده است عصیانا، یعنی مانند مورد قبلی مرتکب عصیان شده است چون واجب معین را نمی شود افطار کرد و سپس پشیمان شد و بعد از اینکه برای او معلوم شد که ماه رمضان است و قبل از زوال دوباره تجدید نیت کرد.
پس ما اینجا سه فرض داریم، فرض اول اینست که کسی به نیت شعبان روزه گرفته است که ان روزه واجب معین هم نبوده است،بعد از اینکه مطلع شد ماه رمضان است، قبل از زوال از نیت خودش برگشت و روزه اش صحیح است و مرتکب هیچ عصیانی نشده است.
فرض دوم اینست که در رمضان قصد افطار کند، بعد پشیمان شد و توبه کرد اما حتی قبل از زوال هم نمیتواند به نیت روزه برگردد.
فرض سوم اینست که به نیت شعبان روزه گرفت اما روزه اش روزه واجب معین است و عصیان کرد و قصد افطار کرد، حالا قبل از زوال مطلع شد که ماه رمضان شده است آیا میتواند نیت روزه رمضان کند و به روزه برگردد؟ جواب سید اینست که نمیتواند نیت رمضان را احداث کند.
این سه فرض را ما طی دو فرع بیان میکنیم و میگوییم اینجا دو فرع داریم، فرع اول تجدید نیت رمضان بدون سبق عصیان در قصد افطار، یعنی کسی که بخواهد نیت روزه ماه رمضان را داشته باشد و قبلش هم مرتکب عصیانی در نیت افطار نشده است، نیت افطار کرده است اما نیت افطارش همراه با عصیان نبوده است مثلا روزه شعبان بوده است و روزه شعبان را میتوان نقض کرد، اگر روزه مستحب باشد تا غروب میتواند از نیت خود برگردد، اگر هم روزه واجب غیر معین باشد تا ظهر میتواند از نیت خود برگردد، پس بنابراین قصد صوم رمضان برای کسی که سبق عصیان ندارد، این چه وجهی دارد؟ وجهش اینست که ما ادله توسعه وقت و امتداد وقت نیت رمضان را داریم، ما در مسائل قبلی گفتیم که نیت رمضان تا ظهر فرصت هست منتها برای جاهل و ناسی ملحق به جاهل فاقد نیت، جاهل و ناسی رمضان تا ظهر وقت دارد نیت کند، حالا پس شخصی قصد روزه شعبان داشته است، از قصد از روزه شعبان برگشته است ولی چیزی نخورده است، الان مشکل این شخص اینست که فاقد قصد رمضان است، جاهل به رمضان هم هست، پس میشود مشمول ادله توسعه وقت و هیچ مشکلی ندارد، چون ما گفتیم ادله توسعه وقت میگفت کسی که علم به ماه رمضان ندارد تا ظهر وقت دارد نیت کند، ممکن است کسی بگوید در یک ظرف دوتا روزه که نمیتوان گرفت؟ ما میگوییم در یک ظرف دوتا روزه نمیشه گرفت به شرطی که اخلال به روزه قبلی به نحو ابطال باشد نه به نحو فقدان نیت، بله اگر ابطال روزه قبلی به نحو مثلا ارتکاب مفطرات باشد دیگر فایده ای ندارد ولی اگر به نحو فقدان نیت باشد، فقدان نیت در ادله توسعه استثناء شد یعنی میگوید شخصی که فاقد نیت است تا ظهر وقت انعقاد صوم رمضان دارد، این یک نوع تخصیص است چون اصل قاعده اینست که انسان باید از اولین جزء نیت داشته باشد ولی اجماعی هست بر اینکه جاهل به رمضان تا ظهر میتواند نیتش را منعقد کند.
فرع دوم اینست که تجدید نیت رمضان مسبوق به عصیان در قصد افطار است،یعنی در روزه قبلی مرتکب عصیان شده است، حالا مصنف دوتا مصداق برای عصیان کسی که مرتکب معصیت شده مطرح کرده است، مصداق اول اینست که عصیان او در این بوده است که روزه ماه رمضان را قصد افطار کرده است، یعنی روزه قبلی که قصد افطار کرده روزه ماه رمضان بوده است، کخب سی که عالم به ماه رمضان بوده و روزه ماه رمضانش را قطع کرده است طبق قاعده اصلا دیگر نمیتواند دوباره آنرا متصل کند چون یک لحظه فقدان نیت موجب ابطال کل صوم می شود، ادله توسعه وقت هم برای جاهل به رمضان است نه عالم به رمضان، یک جزء از عبادت وقتی در آن اخلال نیت شود کل عبادت باطل می شود چون نیت باید مقارنت داشته باشد با تمام عبادت، استثناهایی وجود دارد اما این مورد مشمول استثناها هم نمیشود، استثنا برای جاهل بود ولی این شخص از روی علم قصد قطع روزه میکند. مصداق دوم اینست که سبق عصیان او در نقض نیت واجب معین دیگری غیر از ماه رمضان است مانند نذر معین، این شخص نذر داشته است آخر شعبان را روزه بگیرد و روز آخر شعبان را روزه گرفته است و بعد از چند ساعت قصد قطع روزه را میکند و بعد مطلع می شود که روز آخر شعبان نیست بلکه ماه رمضان است آیا می تواند نیت کند؟ مرحوم سید می گوید نه نمیتواند چون تجدید نیت روزه ی باطل را نمی تواند درست کند،روزه قبلی این شخص که مثلا روزه نذر بود باطل شده است، حالا تجدید نیت نمیتواند روزه باطل را تصحیح کند، بله میتواند برای کسی که اصلا قصد صوم نداشته است، ایجاد قصد قبل از زوال داشته باشد و احداث و تجدید نیت داشته باشد ولی کسی که قصد صوم معینی داشته و بعد آنرا باطل کرده امکان ندارد که روزه باطل با تجدید نیت تصحیح شود.
این کلام سید در مصداق دوم محل اشکال است، خیلی از آقایون این کلام سید را قبول نکردند
جواب به سید اینست که تجدید نیت قرار نیست آن صوم قبلی را تصحیح کند، تصحیح نیت معنایش اینست که ابتدای انعقاد نیت بتواند تا زوال باشد،ما که نمی خواهیم روزه قبلی را درست کنیم، این اسمش عدول که نیست، یک وقت ما عدول داریم که به آن عبادات تلفیقیه می گویند یعنی دوتا عبادت به هم متصل می شوند مثلا وسط نماز رکعت دوم از نیت نماز اداء بر می گردد به نیت قضاء، به این می گویند عدول، یعنی رکعات قبلی که به نیت اداء بوده است متصل می شود به رکعات بعدی که به نیت قضاء است، علی القاعده تلفیق عبادات باطل است ولی در مواردی که استثنا شده شارع تجویز فرموده است، در بحث تجدید نیت رمضان اصلا بحث ما عدول نیست، بحث ما اینست که برای انعقاد نیت روزه رمضان تا ظهر وقت هست، ما نمی خواهیم روزه رمضان را به روزه باطل بچسبانیم، ممکن است کسی بگوید روزه قبلی باطل بوده و روزه باطل را نمی شود درست کرد، انقلاب که حاصل نمی شود _ الشئ لا ینقلب عما وقع علیه _ روزه قبلی نیت نذر داشت و باطل شد الان شما میخواهید با نیت روزه رمضان آن روزه باطل را درست کنید؟ ما جوابمان به سید اینست که ما نمی خواهیم روزه باطل را درست کنیم بلکه می خواهیم روزه جدیدی درست کنیم، تجدید نیت، احداث یک روزه جدید است، روزه جدید چجوری میخواهید از وسط روز درست کنید؟ میگوییم موضوع احداث نیت جاهل فاقد نیت بود، این شخص الان جاهل به رمضان بوده است و فاقد نیت رمضان بوده است، فقط اشکال او اینست که یک عصیان داشته است ولی عصیان دخلی در موضوع ندارد، این شخص با نقض نیت روزه نذری عصیان کرد، اما ربطی به موضوع توسعه وقت ندارد، ما اینجا چند موضوع داریم، یک موضوع توسعه وقت داریم که در مورد کسی است که نمی داند ماه رمضان است و قصد روزه ماه رمضان هم تا الان نداشته است، این آقای عاصی هم همینطور است هم جاهل به رمضان بوده است و هم قصد روزه رمضان تا زوال نداشته و چیزی هم نخورده است تا الان، پس مشمول ادله توسعه می شود.
سوال شاگرد: گفته بودید که در یک ظرف دو مظروف واقع نمی شود اما اینجا این شخص اول روزه نذر گرفته است و بعد دوباره می خواهد روزه ماه رمضان هم بگیرد و می شود دو مظروف در یک ظرف؟
جواب به شاگرد: یک استثنا داشتیم برای آن و آن این بود که اخلال در مظروف اول فقط از جهت نیت صوم باشد اگر اخلال مظروف اول فقط از جهت نیت باشد کأن لم یکن حساب می شود، قاعده کلی همان است که شما می گویید ولی ما می گفتیم فاقد نیت قبلش هر نیتی داشت اهمیتی ندارد، شما نیت صوم مستحبی داشتی و از نیتت برگشتی یا نیت صوم واجب داشتی و از نیتت برگشتی، به محض اینکه از صوم قبلی رفع ید کردی و از نیت قبلی دست برداشتی میشوی مصداق فاقد نیت، فاقد نیت اگر جاهل به ماه رمضان باشد حق انعقاد صوم را تا زوال دارد و این اسمش عدول نیست یعنی تبدیل نیت از یک عمل قبلی به عمل بعدی نیست بلکه ایجاد یک نیت جدید است که حکما شارع چنین نیتی را تجویز کرده است با اینکه علی القاعده نیت باید از اول عمل باشد ولی شارع فرموده است که در اینجا ترخیص فرموده که نیت دیرتر باشد،پس ما در این فرع سومی که سید فرموده است نمیتوانیم با سید موافق باشیم، خیلی از بزرگان اینجا مخالفت کردند و ما هم از آنها تبعیت می کنیم این اولا.
ثانیا اصلا معصیتی واقع نشده است، یک کسی نذر کرده بود که آخر شعبان را روزه بگیرد اما معلوم شده که رمضان است و در رمضان که اصلا نمی تواند روزه نذری بگیرد، کاری که این شخص کرده است حداکثر تجری حساب می شود، این شخص در واقع روزه باطل را نقض کرده است چون آن روز ماه رمضان بوده است نه آخر شعبان، اصلا روزه نذر او در ماه رمضان که نمی توانسته است واقع شود پس روزه ای را قصد افطار کرده بود که آن روزه از همان ساعت اول واقع نشده بود، به این میگویند تجری و تجری هم طبق نظر مشهور مانند شیخ انصاری و تابعین ایشان تجری را معصیت نمی دانند، میگوید تحری قبح فاعلی دارد اما قبح فعلی ندارد، معصیت انست که هم قبح فعلی داشته باشد هم قبح فاعلی، اگر یک نفری مایعی را به نیت خمر خورد در روز قیامت نمی توانند او را عقاب کنند چون نیت شرب خمر داشته ولی خمر نخورده است، قصد عمل که عمل نیست یا یک کسی رفت مالی را از جایی برداشت بعد کشف شود که مال خودش است، بخاطر همین میگویند در تحری قبح عقلی وجود دارد اما قبح شرعی وجود ندارد، قبح عقلی آن از این جهت است که این شخص با این عملش نشان داد که ملکه تقوا ندارد، بخاطر همین است که حدود دنیوی مانند حد شرب خمر و حد سرقت نمیتوانند به او بزنند، یا کسی را از روی خصومت شخصی بکشد بعد بفهمد مهدور الدم است او را اعدام نمیکنند، البته آخوند تجری را معصیت می داند،
حالا در بحث ما میخواهیم این را بگوییم که اگر این شخص عصیان داشته است آن عصیان در امر دیگری است ربطی به صوم رمضان ندارد حالا این شخص چه سبق عصیان داشته است یا نداشته است، جاهلی است فاقد نیت رمضان تا زوال، ثانیا عصیان داشتنش هم محل تردید است، چون آن شخص با آن فعل متجری به که بوسیله آن بر مولا جرئت پیدا کرده است، آن فعل اصلا فعل حرامی نبوده است، چون این شخص یک روزه ای را که اصلا منعقد نمی شده است را نقض کرده است پس واقعا مرتکب معصیت نشده است فوقش اینست که با دلیل شرعی مخالفت کرده است. در نتیجه ما در این فرع سوم نمی توانیم با کلام سید موافقت کنیم پس باید قصد رمضان کند و روزه اش صحیح است.