درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1401/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله سیزدهم/فصل اول در باب نیت /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/فصل اول در باب نیت /مسئله سیزدهم
رسیدیم به مساله سیزدهم از مسائل نیت در کتاب شریف عروه،میفرماید_لو نوی الصوم لیلا ثم نوی الافطار ثم بدا له الصوم قبل الزوال فنوی و صام قبل ان یأتی بمفطر صح علی الاقوی_کسی که نیت روزه کند در شب روزه واجب غیر معین مانند روزه قضا و کفاره و اینها بعد از نیتش برگردد_نوی الافطار_تا قبل از ظهر،بعد که از نیت برگشت دوباره نیت صوم کند،دوباره عدول کند و برگرده به صوم،اینها همه قبل از زوال است،این روزه اش صحیح است علی الاقوی،پس سوال در مورد کسی است که قبل از زوال نیت صوم داشته یکبار نیت صوم داشته از نیت صوم برگشته یعنی قصد افطار کرده،دوباره قصد صوم کرده،این ممکنه تصور بشه که این با کسی که از اول اصلا نیت صوم نداشته تفاوت بکند،مسائل این در امتداد مسائل قبلی است،در مساله وقت نیت در واقع هست،در مساله وقت نیت ما گفته بودیم تا ظهر در واجب غیر معین،
سوال شاگرد:نیت را کی انجام میدهد یعنی الان روزه است؟
جواب به شاگرد:بله الان روزه است بعد قصد افطار میکند ولی چیزی نمیخورد فقط قصد افطار میکند.خود قصد افطار ناقض روزه است.
در آن زمانی که قاصد و ناوی افطار هست روزه نیست بعد دوباره قبل از اینکه چیزی بخورد دوباره قصد صوم بکند پس سوال در مورد شخص فاقد نیت است که قبلا قصد صوم داشته،از نیت صوم خودش برگشت،سوال در مورد کسی است که قصد افطار کرده دوباره میخواهد قصد صوم بکند،این سوال چرا مطرح میشود؟برای اینکه ممکن است این تصور ایجاد بشه که اون ادله ای که ما داشتیم ناظر به شخصی بود که اصلا کلا فاقد نیت است تا قبل از ظهر،هیچ نیتی نداره برای صوم،نه کسی که یکبار قصد صوم کرده و اون صوم رو باطل کرده،صحبت کسی است که قصد صوم داشته و آن صوم ابطال شده با قصد افطار،این دوباره میتونه نیت صوم بکنه؟میشه صوم مجددی انگار،یک همچین چیزی شدنی است یا نیست؟خب اینجا طبیعتا ما دو قول داریم،یکی قول مشهور است که میگن بله اشکالی ندارد،مرحوم سید همین قول مشهور را اتخاذ فرمودند،چرا؟بخاطر اینکه آن ادله ای که داشتیم برای تجدید نیت،برای احداث نیت تا زوال میگفتیم در واجب غیر معین گفتیم تا زوال وقت دارد،آن ادله تعابیری که در آن بود_هو بالخیار الی ان تزول الشمس_حق انتخاب دارد تا وقت زوال_هو بالخیار الی نصف النهار_ در تعبیر بعضی از روایاتش،تا نیمه روز که همون ظهر مقصود است_ ان هو نوی الصوم قبل ان تزول الشمس_اگر نیت روزه بکند قبل از زوال خورشید،مستفاد از این ادله اینست که فقدان نیت_مع فوره متاسمح فیه_فقدان نیت تا قبل از ظهر،حالا میخواهیم این فقدان نیت خودش مسبوق به نیتی باشد یا مسبوق نباشد،کلا ملاک این روایات و ادله اینست که نیت تا ظهر هیچ شرطیتی ندارد،ما اگر بتونیم یک همچین مناطی استفاده بکنیم که شارع دارد میگوید تا ظهر شما نسبت به نیت آزاد،آزاد هستید شرطی به نام نیت ما تا ظهر نداریم،خب حالا وقتی شرط نیت نداریم،شما به نیت صومتون چه اخلال کرده باشید چه اخلال نکرده باشید فرقی نمیکند چون به محض اینکه شما قبلا نیت صوم داشتید از صبح،چون شب قبلش نیت صوم کردید،یک دو سه ساعتی روزه گرفتید بعد مثلا وقت صبحونه میشه میگید نه امروز را روزه نگیرم،یک چند دقایقی مثلا در این نیت که روزه دیگه نیستم،دوباره پشیمون میشید و میگی نه حالا عیب نداره روزه بگیرم،اینها همش به محضی که شما پشیمون میشید،عدول میکنید به نیت دوباره صوم،مصداق فاقد نیت میشید یعنی اونوقتی که از صوم اول برگشتید به افطار میشید شخص فاقد نیت،شخص غیر ناوی،تمام اون ادله میگفت غیر ناوی تا زوال به منزله ناوی است،آن ادله میخواست اینو بگه دیگه،تنزیل بود،میخواست بگه غیر ناوی به منزله ناوی است،غیر قاصد به منزله قاصد است،حالا شما قبل از اینکه غیر قاصد باشی چه حالات ذهنیی داشتی دیگه این روایات نسبت به اون اطلاق دارند،میخواست قبلش قصد صوم داشته باشد میخواد قصد صوم نداشته باشد،بالاخره به محض اینکه شما قصد افطار کردی،میشی داخل موضوع این روایات،میشی مصداق این روایات،چون وقتی که شما قصد افطار کردی از اون لحظه به بعد میشی فاقد نیت،فاقد نیت مصداق همین روایاتی است که میگه تا ظهر مهلت داری،فاقد نیت مصداق روایات تمدید و امهال است،چون این روایات همش روایات تمدید و امهال است،میگه تا ظهر شما فرصت داری،برا چه کسی؟برای فاقد نیت.شما از این لحظه ای که فاقد نیت شدی،چنین موضوعی نسبت به شما دیگه صدق پیدا میکند شما میشی فاقد نیت،میشی فاقد قصد،میشی غیر ناوی.حالا که غیر ناوی شدی ادله امهال،ادله تمدید،ادله تجدید نیت شامل شما میشود،این استدلال برای قول مشهور،در این روایات تنها مانع برای نیت صوم چیه؟_ان لم یکن احدث شیئا_اگر مرتکب مفطری نشده باشد،یعنی چیزی نخورده باشد،خب عدول از نیت افطار نیست یعنی نقض نیت خودش جزو مفطرات نیست،اخلال به یکی از شرایط صوم است،ما دوتا چیز در صوم داریم،یکی اینکه انسان یکی از مفطرات را مرتکب بشود یعنی اکل و شرب و غمس راس و امثال اینها،کذب به خدا و رسول و اینها،به اینها میگیم نواقض صوم،به اینها میگیم مفطرات،نیت از اینها نیست،نیت یکی از شرایط صوم است،اونوقت شما یکی از شرایط صوم را در آن اخلال کنید روزه از جهت اخلال در شرایط باطل میشود،خب حالا این شرط نیت میگیم در واجب غیر معین چپین شرطی ما تا قبل از ظهر نداریم یعنی از این روایت استفاده میکنیم عدم شرطیت نیت را،پس شما اصلا به چیزی اخلال نکردید،شما حداکثر اخلال در شرطی کردی که اصلا اون شرط معتبر نیست،نیت تا ظهر اعتباری ندارد،چون اعتبارش از ظهر به بعد است،پس ما در شرطی اخلال کردیم حداکثر،جرمی که مرتکب شده اینست که در شرطی اخلال کرده که اصلا شرطیت نداره اون،یعنی تا قبل از ظهر شرطیتی به نام نیت ما نداریم از این روایات،چون میگوید هو بالخیار میخواهد روزه بگیرد میخواهد نگیرد،پس چنین شرطی وجود ندارد،از این تعابیر مثل هو بالخیار و اینها استفاده میکنیم که اصلا ما شرطی به نام نیت در واجب غیر معین تاظهر در صوم مندوب تا قبل از غروب چنین شرطی اصلا نداریم.اما آن شرط دوم را داریم یعنی امساک باید داشته باشد شخص،چون در صوم ما دوتا چیز احتیاج داریم،یکی نیت،یکی امساک،اون مفطرات نقض امساک میکند،عدول نقض نیت میکند،اون یکی شرط است،اون یکی باید در کل روز شما ممسک باشی،بنابراین میگوید صبح اگر چیزی خوردی دیگه نمیتونی نیت کنی،ولی این یکی شرط،این از ظهر به بعد است،شرط اول که امساک است مال کل نهار است شما اونو مه نقض نکردی یعنی چیزی نخوردی،شرط دوم که نیت است مال کل نهار نیست،مال زوال به بعد است پس قبلش شما هر حالتی داشتی، قبل صوم نیت کرده بودی،از صوم برگشتی،میخوای برنگشتی،نهایتا همه اینها میشه اخلال در نیت،اخلال در نیت هم که اصلا اشکال ندارد چون نیت شرط نیست تا زوال،این استدلال مشهور است.
اما در مقابل نظر مشهور که نظر مرحوم علامه حلی در ارشاد الاذهان،فرزند بزرگوارشون فخر المحققین در شرح ارشاد،شهید اول،شهید ثانی در بعضی از کتبشون،اینها مال علمای قدیم،علمای جدیدتر مرحوم صاحب جواهر مثلا در بین علمایی متاخر المتاخرین به اینها میگن،اینها نظرشون اینست که نه چنین کسی دیگه نمیتونه نیت روزه بکند،یعنی کسی که یکبار نیت صوم کرد بعد قصد افطار کرد و لو هیچیم نخورده،دوباره دیگه نمیتونه برگرده به صوم ولو قبل از زوال،چرا؟علتش اینست که اینها میگویند که صوم یک ظرف دارد به نام یک روز،در این ظرف چندتا روزه میشه گرفت؟یک روزه بیشتر نمیشه گرفت،ظرف برای دوتا روزه نیست،یعنی روزه که فایل تبعض نیست که،ما دوتا روزه نصف و نیمه نداریم،ما یک روزه بیشتر نداریم،دوتا روزه در یک روز نمیشه گرفت،سه تا روزه در یک روز که نمیشه گرفت،شما یکبار در این روز روزه گرفتی اونم باطلش کردی،یک روزه دوم تو یک روز که نمیشه گرفت دیگر،یک روز ظرف است برای یک روزه است،صوم واحد،شما یکبار روزه گرفتی اون روزه رو ابطال کردی دیگه روزه دوم که نمیتونی بگیری،استدلالش اینست که صوم خلاصه قابل تبعیض و تبعض نیست،تکه تکه اش نمیتونی بکنی که مثلا یک بخشی از روز را یک صوم بگیری بعد یک بخشی از ظهر به بعد را یک صوم دیگر بگیری.و اون ادله جواز تاخیر و اینها مال صوم واحد است نه مال دوتا صوم و اینها،برای یک صوم است.
جواب اینست که ما اینجا دو صوم نداریم،اگر امساک را نقض کرده بودیم یعنی اگر افطار کرده بودیم ی چیزی خورده بودیم میگفتیم نیت صوم بعدی،میشود صوم دوم،ولی چون افطار و استعمال مفطری وجود نداشته،چیزی نخورده شخص،فقط اخلال در نیت کرده پس بنابراین از صومی که از زوال میگیره از ظهر به بعد میگیرد همون صوم همون روز است،نیتش قبل از ظهر وجود نداشته،این فقدان نیت قبل از ظهر موجب تبعیض نمیشود،شارع روزه ظهر به بعد را به منزله روزه کل روز قرار داده در نیت نه در بخش امساک،بنابراین روزه که شما از ظهر به بعد میگیری روزه همون روز است،روزه روز دومی نیست،همون روزه اول شماست،قبل از این هرچی نیت کردی اونا هیچ اعتباری ندارد،روزه اولی وجود ندارد،اونا اصلا نیت های قبل از ظهر شما هیچ اعتباری ندارد چون شرطیت نیت مال زوال به بعد است بنابراین شما مرتکب تبعیضی نشدید،یک روزه گرفتی برای همون روز،منتها اون روز روزه اش از ظهر به بعد محسوب میشود برای شرط نیت.
سوال شاگرد:اینجا اختلاف آقایون در نیت نیست که این آقایون نیت را شرط صحت روزه بگیرن
جواب به شاگرد:نه همه قبول دارند که نیت شرط صحت نیست تا قبل از ظهر،اشکال فقط از آن جهت ایجاد میشود،که خلاصه آن روایات مال حالتی است که شما فاقد نیت بودید به معنای فقدان صوم،نه کسی که واجد نیت بوده یک بار،اصلا مال کسی است که فاقد نیت بوده،فاقد نیت به معنای کسی که عزم صوم نداشته یا مردد بوده،الان این حالت میشه آدم واجد نیت،بنابراین مشمول اون روایات نمیشود،جواب اینست که خیلی خب این واجد نیت بود،به محض اینکه از نیتش برگشت شد فاقد نیت،از اون لحظه به بعد شد مشمول روایت،قبلش واجد نیت بود بعد از نیت خودش برگشت،اونوقت که از نیت خودش برگشت الان شد موضوع روایات ما،موضوع ادله،پس بنابراین مشکلی ایجاد نمیکنه،نظر مشهور اینو میگه دیگه،میگه خب حالا ما قبل از فقدان نیت چه حالات ذهنیی داشتیم اون که اهمیت ندارد،اون که روایات نسبت به اون اطلاق دارد،شما زمانی که نیت صوم نداری میشی فاقد نیت،به محضی که فاقد نیت شدی همه این ادله اونجا جاری میشود.
جواب به شاگرد:نه در واقع ما مناظ و ملاک روایت را داریم پیدا میکنیم،مناط و ملاک روایت همان فقدان نیت است،فقدان نیت هم مطلق است،فقدان نیت میخواهد مسبوق. به عزم بر نیت باشد میخواهد مسبوق به عزم بر نیت نباشد،فاقد نیت حالت سابقش هرچه باشد در این روایت متعرض اون که نشده پس به حالت سابق هیچ تعرضی ندارد این روایات،پس نسبت به اون حالت سابقه اطلاق دارد.نتیجه اینکه نظر مشهور تقویت میشود اینطوری،همین فرمایش سید
در ادامه میفرماید_الا ان یفسد صومه بریاء و نحوه _مثل سمعه و اینا مثلا،مگر اینکه ریا کرده باشد،ابطال صومش عدول از قصد صوم نباشد،از جهت ریایی باشد،_فانه لا یجزئه لو اراد التجدید قبل الزوال علی الاحوط_اینجا دیگه اگر قبل از ظهر دوباره برگرده نیت صوم کند این دفعه بدون ریا،از صبح تا مثلا چند ساعتی را ریاءا روزه گرفته بعدش پشیمون میشه و دوباره نیت صوم میکند به صورت خالصانه،غیر ریایی،اینجا نه دیگه اینجا ایشان میفرماید که امکان تحدید نیت دیگر وجود ندارد
جواب به شاگرد:نه فاقد نیت حالا هست اما در واقع اون روایاتی که امهال و تمدید داشت تا ظهر اون روایات نسبت به فقدان قصدالفعل این حکم را صادر کرده،ما در عبادات دوتا نیت داریم یکی قصد الفعل است یکی قصد القربه است،ما این دوتا قصد رو بیشتر که نداریم،قصد وجه و قصدهای دیگر را معتبر نمیدونن،الان مشهور فقها دوتا نیت کلا ما در عبادات احتیاج داریم یکی قصد الفعل یکی قصد قربت،خب این روایاتی که میگه تا ظهر شما مهلت داری نسبت به قصد الفعل است یا قصد قربت؟اینها نسبت به قصد الفعل است یعنی در اخلال به قصد الفعل معفو است و متسامح فیه است یعنی قصد روزه نداشتی ایرادی ندارد ولی اخلال به قصد قربت این روایات اصلا ناظر به اون نیست،ریا اخلال به قصد قربت است،ریا افساد صوم از جهت فقدان نیت نیست،افساد صوم از جهت فقدان قربت است،روایات ناظر به این حالت نیست،روایات اصلا متعرض قصد قربت نمیشه،متعرض کسی است که قصد صوم ندارد،حالا قصد صوم نداشته باشه تا ظهر ایراد ندارد ولی اگر قصد صوم کردی و آنرا با ریا ابطال کردی روایات دیگه شامل این حالت نمیشود،چون روایت از باب تخفیف و تسهیل و خلاف قاعده است،چون قاعده اینست که شما باید از اول جزء هر عبادتی قصدشو داشته باشی تا آخرین جزء،قاعده کلی اینست شرط باید با مشروط در تمام اجزاء مقارن باشد،هر شرطی گفتید،طهارت گفتی،استقبال گفتی،اباحه گفتی،اباحه مکان،اباحه مکان مصلی،حالا تنزیلا آمدن گفتند فاقد فلان شرط مثلا مثل نیت شارع گفته در این مدت به منزله واجد است،من اونو به عنوان واجد قرار میدم،میشود دلیل حاکم،دلیل حاکم میاد موضوع دلیل محکوم را یا توسعه میده یا تضییق میکند،اینجا توسعه میده،گفته آقای فاقد نیت من شمارو به عنوان واجد قبول دارن،منتها این دلیل حاکم ما فقط ناظر به فاقد نیت فعل است،فاقد قصد الفعل است،این دلیل حاکم ما هیچ بیانی و هیچ تفصیلی نسبت به فاقد قصد قربت ندارد مطلقا،پس اونو ما طبق قاعده عمل میکنیم اونو میگیم باید از اول تا آخر عبادتش قصد قربت داشته باشه،حالا کسی آمده قصد قربت نداره،ریا منافی قصد قربت است،این ابطال صومش از جهت اخلال به قصد الفعل نیست که ما ببریمش تو این روایت،ابطال صومش از جهت اخلال به قصد قربت است پس طبق قاعده روزه اش باطل است،روزه باطل هم دیگر قابل تحول و انقلاب نیست،این میره در مقوله انقلاب،میگن _انقلاب الشی عن ما وقع علیه ممتع لا ینقلب الشی عن ما وقع علیه_ امکان ندارد یک چیزی بعد از اینکه به یک صورتی واقع شد انقلاب پیدا کند و تحول پیدا کند به یک حالت دیگری،روزه وقتی باطل شد دیگه انقلاب به صحت پیدا نمیکند
جواب به شاگرد:دگر به صحت برنمیگردد شما فرض کن نماز باطل شد آیا دیگه برمیگرده به صحت؟دیگه یک نماز دیگر میخونید.شما میگی در قصد الفعل چطور به صحت برگشت؟ما نمیگیم برگشت به صحت،اونجا انقلاب نشد،میگیم اصلا اون شرط وجود نداشت تا ظهر،اونجا انقلاب نیست تا شما بگی انقلاب که محاله،ما میگیم اونجا انقلاب نشد بخاطر اینکه اصلا چنین شرطی وجود نداشت تا ظهر قصد الفعل،پس انقلاب الشی عن ما وقع علیه در فقدان قصد قربت ما نداریم چون شارع گفت من اصلا یک همچین قصدی از تو نمیخواهم تا ظهر،روزه ات صحیح بود،اینجا شارع نگفت اینرا،شارع گفت که من قصد القربة از اول از تو میخواهم پس بنابراین وقتی ریا شد عمل باطل شد،عمل باطل دیگر انقلاب به صحت پیدا نمیکند پس بنابراین این روزه قابل اصلاح و قابل تصحیح نیست چون مستلزم انقلاب است.
سوال شاگرد:در حالت اول که از نیت صوم برگشت روزه اش باطل شد در حالت دوم که ریا کرد هم روزه اش باطل شد چطور در نیت میشه اما در ریا نمیشه؟
جواب به شاگرد:چون در قصدالفعل بخاطر این میشه که اصلا شارع قصد الفعل را لازم نمیداند تا ظهر،لی قصد القربه نه،شارع قصد الفعل را اصلا تا ظهر معتبر ندونسته،شما اخلال به یک شرطی کردی که آن شرط،شرطیت نداشته مثل این میمونه که شارع بگه که بنده طهارت یا قبله را از رکعت سوم به بعد از شما میخوام قبل از رکعت سوم اصلا نمیخوام بنابراین شما تا قبل از رکعت سوم هرچقدر از قبله برگردی اشکال ندارد،شارع گفته من یک همچین شرطی رو نمیخوام من از رکعت سوم چهارم برای شما استقبال را واجب میکنم،اونجا اخلالش به شرطی است که اصلا اعتبار ندارد آن شرط تا زوال ولی اینجا اخلالش به شرطی است که اعتبار دارد این شبیه اینست که امساک نکرده است.
جواب به شاگرد:قصد الفعل و قصد القربه دوتا شرط هستند که دوتاش باید باشند،دوتا قصد مجزا هستند یکی مال تعبدیت عمل است چون عمل عبادی است،یکی مال قصدی بودن عمل است چون بعضی از عناوین قصدی هستند وبعضی غیرقصدی هستند،البته شاید بشه گفت که تمام عبادات قصدی هستند،بعضیا میان یک عباداتی را سعی میکنند مثال بزنند که ما عبادت غیر قصدی هم ممکنه داشته باشیم ولی اونها مثالهای شاذی است،نه عبادات قصدیه هستند،رابطشون اینست که همه تقریبا میشه گفت همه عبادات قصدی هستند ولی از اونور همه عناوین قصدیه عبادت هستن؟نه الان مثلا همین معاملات قصدی هستند _العقود تابعة للقصود _حالا یک چیزی گفته نیت بیع نداشته که،شوخی کرده گفته ،قصد بیع نداشته،بایدقصد معامله باشد.پس بنابراین یک قصدی بودن و غیر قصدی بودن داریم،یک عبادی بودن و غیر عبادی بودن داریم،قصد قربت مال عبادیات است مال تعبدیات است،قصد الفعل مال عناوین قصدیه است در برابر عناوینی که قصدی نیستند،تعبدی در برابر توصلیه،قصدی در برابر غیر قصدی است،با اینکه اکثر توصلی ها یا خیلی از توصلی ها غیر قصدی هم هستند ولی نه ما توصلیات قصدی هم داریم،اعمال توصلی که عبادت نیستند ولی قصدی هستند مثل رد تحیت جواب سلام،باید شخص به نیت جواب سلام بگه،حالا همینطوری داره سلام میگه یا یک شعری میخونه توش سلام هست یا سلام به ائمه میده،اینها جواب سلام این آقا حساب نمیشه،اینها مثالهایی است برای اعمال توصلی است که توصلی است ولی قصدی است پس نتیجه این شد این دفعه این شخص اخلال کرده به یک شرط معتبر،اون دفعه اخلال کرده بود به یک شرطی که اصلا اعتبار نداشت تا ظهر بنابراین میگفتیم ایرادی ندارد این دفعه اخلال کرده به یک شرطی که اعتبار دارد،قصد قربت باید از اول عبادت باشد خب وقتی عبادتش رو ابطال کرد دیگه عمل مبطل عملی که ابطال شده قابل انقلاب به صحت نیست بنابراین اون روزه دیگه اون روز قابل تجدید،قابل اتیان نمیشود.