« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1401/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه مسئله 12/فصل اول در باب نیت /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/فصل اول در باب نیت /ادامه مسئله 12

 

بحث در مورد تاخیر نیت از طلوع فجر بود در روزه واجب غیر معین،عرض کردیم که سه دسته روایت داریم، روایاتی که اصل تاخیر نیت را مطرح میکند، جواز تاخیر نیت را،بدون اینکه تحدید وقت داشته باشد،بدون اینکه غایتی برای وقت نیت مطرح کنند اینها یک دسته از روایات بود یعنی از نظر جواز تاخیر روایات خوبیه ولی اینکه تا کی انسان میتونه عقب بندازه،معین نشده.یک دسته روایات هم بود که از نظر نوع صوم هم اطلاق داشت هم از نظر وقت متعرض نشده بود،نمیگیم اطلاق داشت چون باید ببینیم اینها اطلاق دارن یا ندارن ولی به هر حال متعرض وقت نشده بود،ولی از نظر نوع صوم اطلاق داشت یعنی اصلا اینکه حالا چه روزه واجب باشه یا غیر واجب باشه،واجب غیر معین باشه اینها نه،کلا معلوم بود که واجب معین فقط نیست،اما شامل صوم مندوب هم میشد،جواز تاخیر نیت در صوم هایی که واجب معین نیستند نسبت به بقیش دیگه اطلاق داشت،در این روایات بودیم.دوتاشو خوندیم سومیش صحیحه هشام بن سالم هست_و بإسناده_یعنی اسناد شیخ باز،اینم از همون روایات باب دو هست از ابواب وجوب الصوم و نیته است،اینم در همون باب هست منتها روایتش هم روایت صحیحه است_و بإسناده عن احمد بن محمد عن البرقی عن ابن ابی عمیر عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلاام قال کان امیر المؤمنین علیه السلام یدخل علی اهله فیقول عندکم شیئ_حضرت وارد منزل شدند گفتند ویزی برای خوردن هست_و الا صمت_اگر نیست ما روزه بگیریم.معلوم میشه تا اون ساعت ایشون قصد صوم نداشتند،وارد منزل که میشدند میپرسیدند چیزی هست برا خوردن،مثلا فرض بفرمایید نماز صبح که میرفتند برای مسجد،وقتی برمیگشتند حالا چقدر طول میکشیده ما نمیدونیم الله اعلم،بعد میپرسیدند چیزی هست،و الا صمت،روزه بگیرم،_فإن کان عندهم شئ أتوه به و الا صام_اگر چیزی بود میوردن ایشون میل میکردند اگر چیزیم نبود ایشون روزه میگرفتند،خب آدم قبل طلوع فجر که برنمیگرده خونه برای بعد طلوع فجر است دیگر،روشنه،یعنی دلالتش واضح است،اما نوع صومم اصلا معین نشده از نظر دلالت اطلاق دارد دلالتش از نظر نوع صوم اطلاق دارد،از نظر وقت هم متعرض نشده کی بوده اون وقتی که برگشته؟قطعا بعد طلوع فجر بوده اما کی بوده؟قبل ظهر بوده بعد ظهر بوده کی بوده دیگه متعرض نشده،

جواب شاگرد:ما هم همینو میخوایم بگیم که روایت دلالت میکند که انسان نیت صوم نکرده،میتونه در روز نیت صوم بکند

سوال شاگرد:اگر باشه میخورم اگر نباشه نمیخورم این دیگه نیت صومش به هم خورده است،

جواب شاگرد:نه اینکه هنوز نیت صوم نکرده که نیت خراب بشه،اون مال کسی است که صائم است بله اگر صائم نیت خودش را نقض کند صومش باطل است،اینکه هنوز نیت صوم نکرده،نیت منعقد نشده.اونکه شما میگید مال صوم رمضان است که شخص نباید نیت خودش را چه قصد مفطر بکند،میگن قصد افطار و قصد مفطر هردو مضر است،ولی الان شخص صائم نیست هنوز،حضرت صائم نیست هنوز،

این هم از نظر دلالت خیلی خوبه نشان میدهد بعد طلوع فجر حضرت نیست کردند حالا باز روش بحث میکنیم

از نظر سند خب، احمد بن محمد بن عیسی اشعری است چون احمد بن محمد این دوتا معروف هستند احمد بن محمد بن خالد برقی یا احمد بن محمد بن عیسی اشعری هستند،عن البرقی،اینجا قطعا احمد اشعری است،چون اگر احمد برقی بود باید میگفت عن ابیه،نمیگفت عن البرقی،پس این احمد بن محمد بن عیسی اشعری است عن البرقی،برقی،احمد بن محمد بن خالد نیست،محمد بن خالد است،یعنی بابای این برقی معروف هستش،صاحب کتاب محاسن،کتاب محاسن مال پسر است ولی پدر استاد احمد اشعری بوده از پدر روایت کرده ،پس احمد اشعری است از محمد بن خالد برقی،عن ابن ابی عمیر که ایشونم،اینها همشونم ثقات هستند و بزرگان هستند،عن هشام بن سالم هم که خب معروف است ایشون،همون هشام بن سالمی که در علم کلام خیلی ماهر و وارد است و متخصص بود است و مروج امام کاظم علیه السلام در مساله انحرافاتی که پیش اومده بود و خیلی جلیل‌القدر است هشام بن سالم،سند پس هیچ مشکلی ندارد.

از نظر دلالت هم دلالتش خیلی خوب است مرحوم آقای خویی گفتند که این صوم مستحب بوده،صوم واجب نبوده،واحب غیر معین،بنابراین ایشون خارج کردن از این محل بحث ما،محل بحثمون واجب غیر معین است،آقای خویی گفتند این روایت مال واجب غیر معین نیست چرا؟چون امیر المؤمنین که خیلی بعیده روزه واجب گردنشون باشد،میگن که_من البعید جدا ان امیرالمؤمنین علیه السلام کان علیه صوم قضاء او کفارة او غیرهما_خیلی بعیده حضرت روزه قضا داشته باشن روزه کفاره داشته باشن یا روزه های دیگر واجب داشته باشن،ما که نمیفهمیم چرا بعید است، جواب شاگرد:نه قضاشم بعید نیست،انسان بیمار میشه،مسافر میشه،امام صادق علیه السلام تو روایت هست که چند سال نتونستن روزه بگیرن.

جواب شاگرد:اون که مسلمه،قضا که فقط قضای عمدی نیست بنابراین پیامبر اکرم،ائمه اطهار روزه قضا نداشته باشن چرا نداشته باشن؟چه استبعادی دارد؟یا روزه به قول شما نذر نداشته باشن؟چرا نداشته باشن؟کفاذه رو میشه گفت،کفاره مال حالت تعمد است،تازه همه کفاره ها هم اینجوری نیست که،ما کفاره هدی داریم،قربانی،حاجیی که قربانی نداشته باشد،اون نیست بله معلومه که قربانی داشتند ولی منظور اینکه استبعاد عجیبیه،

به هر صورت ایشون بردند در روزه مندوب ولی نه این اطلاقش شامل روزه واجب هم میشود واقعا،هیچ استبعادی هم ندارد،پس اینم روایت خوبی است مشکلی ندارد روایت از نظر اطلاق شامل محل بحث ما و موضوع بحث ما میشود.

جواب شاگرد:هشام بن سالمم بله،نه ایشونم همینطوره،ایشون و مومن طاق میرن بحث میکنن با عبدالله افطح،چون عبدالله افطح پس از امام صادق علیه السلام مدعی امامت میشود و فطحی ها به وجود میایند.

خب این میشه طائفه دوم

سوال شاگرد:روایت شروع روزه را حضرت میفرماید یا اینکه من روزم مستحبی بوده اگه چیزی هست بخورم

جواب شاگرد:نه شروع روزه رو میگه و الا صمت،روزه بگیرم.

میایم طائفه سوم:یعنی اخباری که از نظر موضوع و از نظر وقت هر دو مقید هستند،اخباری که قید دارند هم قید وقت دارند که این نیت را تا کی میشه تاخیر انداخت، تو اینا که نداشتیم تا الان،همینکه چه روزه ای؟چون اینها که بعضی از این روایات اطلاق داشت بعضیاش اطلاق نداشت مربوط به روزه رمضان بود،قضا رمضان بود،بعضیاش اطلاق داشت.ولی اینجا ما دوتا روایت داریم که از نظر نوع روزه و از نظر وقت هر دو معین شده،قیدش معین شده،یکی موثقه عمار است باز در همین باب هست، باب دو،اینها روایات همین باب است

جواب شاگرد:بله از وسائل باب دو از ابواب وجوب الصوم و نیته.

جواب شاگرد:شاید حدیث ده حدیث نه،احادیث آخرش بود

_و بإسناده_باز اسناد شیخ است اینجا،_اسناد محمد بن الحسن_عن علی بن الحسن بن فضال عن احمد بن الحسن عن عمر بن سعید عن مصدق بن صدقه عن عمار الساباطی عن ابی عبدالله علیه السلام عن الرجل یکون علیه ایام من شهر رمضان و یرید ان یقضیها_کسی روزه هایی از ماه رمضان دارد و میخواهد قضاشو به جا بیاره._متی یرید ان ینوی الصیام_کی قصد بکنه و اراده بکنه که نیت روزه داشته باشه،کی میتونه نیت روزه بکند؟چه وقتی از روز؟_قال هو بالخیار الی ان تزول الشمس_انتخاب با خودشه مختاره،مختاره تا وقت ظهر،پس تو روایاتی که داشتیم تا الان،این تنها روایتی است که وقت معین کرده،_فإذا زالت الشمس فإن کان نوی الصوم فلیصم_ظهر که شد اگر نیت صوم کرده که دیگه روزه بگیره_و ان کان ینوی الافطار فالیفطر_و اگر نه،نیت صوم نکرده و نیت افطار داشته باید بخورد دیگه یعنی بعد از ظهر دیگه نمیتونه نیت روزه قضا بکند ولی قبل از ظهر میتواند_سئل فإن کان نوی الافطار یتستقیم ان ینوی الصوم_سوال شده از حضرت که اگر نیت افطار داشته،یعنی منظور اینست که نیت صوم نداشته،میتونه نیت صوم بکنه؟_بعد ما زالت الشمس_بعد از ظهر؟_قال لا_حضرت فرمودند نه.پس روایت کاملا صریح در اینست که بعد از ظهر دیگر نمیشه نیت صوم قضا کرد ولی تا قبل از ظهر میشه،در هر دوش کاملا صریحه،صراحت دارد روایت از نظر دلالت،روایت خیلی خیلی خوبیه،از نظر سند هم خیلی از آقایون گفتند موثقه است ولی بعضیا مثل مرحوم آقای خویی تشکیک کردند در سند این روایت،یعنی گفتند نه موثقه نیست به چه دلیل؟حالا ببینیم اصلا یکی اسناد شیخ است به علی بن الحسن بن فضال،اینا دوتا به حساب،بنو فضال که خیلی معروفند دیگه در بین روات،دوتا شخصیت اصلیشون یکی حسن بن علی بن فضال است یکی هم پسرش علی بن حسن بن علی بن فضال است پس اینجا اون پسر هست،علی بن الحسن بن فضال است که ثقه است،درسته اینها بنی فضال متهم به فطحیت اند چ،در موردشون معمولا کتب رجال اتهام فطحی بودنشونم مطرح کردند حالا اونم بحثشو میکنیم.

جواب شاگرد:اره ولی ثقه اند خیلی جلیل القدر و از بزرگان اند.

عن احمد بن الحسن،احمد بن حسن هم که مشترک بین خیلیاست ولی وقتی که علی بن الحسن از احمد بن الحسن،هر جا علی بن الحسن از احمد بن الحسن روایت میکند برادرند اینها،از برادرش روایت نقل میکند،اینها بچه های همون حسن هستند بچه های حسن بن علی بن فضال معروف اند،از اصحاب خاص امام رضا علیه السلام بوده و نوشته اند موقع مرگش هم به حساب اعلام کرده تبری خودش ازفطحیت را،برا همینم مثلا رهبری معظم در درسشون بارها این را تکرار کردند که من قبول ندارم فطحی بودن اینهارا،اینها از بزرگان بودند و اجلاء بودند و نمیشه به این راحتی اینها را گفت فطحی هستند،بعضیاشون هم تصریح کردند،حالا اتهامی بوده،یک علتش این بوده به هر حال فطحی ها،اصحاب ائمه بودند دیگه،یعنی اصحاب امام صادق علیه السلام بودند، مراوده داشتند،با هم رفقای قدیمی بودند هر کی با اینا نشست و برخاست میکرده شاید به اونم میگفتند فطحی است مثلا،با اینا رفت و آمد میکرده،فطحیت دوامی هم نیاورده یعنی اینها پیروان عبدالله افطح هستند همون‌طور که الانم صحبتش شد،این عبدالله افطح فرد به هر حال مستقیم العقیده ای نبوده،مستقیم الاعتقادی نبوده،همون در زمان امام صادق علیه اسلام هم انحرافاتی داشته،حضرت هم میفرمودند که بیاد کاری به کارش نداشته باشید این بعد از من،یک روایت همینجوری من یادم هست،که بعد از من عمری نمیکند،به هر حال یک جوری مورد طرد حضرت بوده،یک قبری هم در باب الصغیر هستش در دمشق،باب الصغیر بنده چند بار زیارت اونجا رفتم خیلی بزرگان هستند در باب الصغیر که در حوالی دمشق هستش،قبور مثلا رئوس شهدای کربلا،سر مبارک حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و دیگران،حضرت علی اکبر و اینها اونجاست یک ضریح بزرگی هست،بعضی از اصحاب پیغمبر،بعضی از همسران پیغمبر،خیلیا در باب الصغیر هستند،زیارتگاه خیلی جالب هستش،این عبدالله ابن امام صادق علیه السلاه هم اونجا یک مغبره ای دارد حالا میگن همین عبدالله افطح است ولی به هر حال ایشون یک مدت کمی چند ماهی شاید بعد از امام صادق علیه السلام بیشتر زنده نموند چون اولاد هم نداشت طرفداراش مراجعت کردند دوباره به امام کاظم علیه السلام،برگشتند،خودش هم از نظر شخصیتی و علمی و اینا خیلی ضعیف بود یعنی از بین رفت برخلاف واقفیه که خیلی به حساب مورد نفرین و طرد و نفی ائمه علیهم السلام هستند،لعن و اینا زیاد شدند واقفیه،ولی اینها نه زود برگشتند به امام کاظم علیه السلام،بنابراین این اتهام فطحیت مثل انحرافات دیگر خیلی جدی نیست خلاصه در کتب رجال،بله همونطور که عرض کردم رهبری هم مکرر در درسشون میفرمودند که بنی فضال حتی فطحی بودنشون هم مسلم نیست ولی وثاقتشون مسلم است.

جواب شاگرد:نه اینو من نشنیدم اونکه اموال امام رضا را،بطائنی بود و چندتای دیگه بودند که رؤسای واقفیه بودند که اموال امام رضا علیه السلام یعنی اموال وکلای امام کاظم بودند چون حضرت در زندان بودند اینها وکلای امام کاظم بودند و خب چند سالی پولا دست اینا بود دیگه،بعد اینها منکر امامت امام رضا شدند که پولارو ندهند یعنی انگیزه قویشون مالی بود،در مورد عبدالله افطح نه نشنیدم،ندیدم که پولی دستش باشد،نه اون اصلا از قبلش طرفدار مرجئه و خشبیه(خشبیه یا چیز دیگر در صوت مفهوم نیست دقیقه ۲۰:۴۴) و اینا بوده،یعنی طرز فکرش و عقیدش از قبل خراب بوده ولی واقفیه جنبه مالی بوده،انحراف مالی و اینا مطرح بوده

به هر صورت پس هرجا علی بن الحسن از احمد بن الحسن روایت میکند اینها داداشند،از برادرش روایت میکند هر دو هم ثقه هستند_عن عمر بن سعید عن مصدق بن صدقه عن عمار الساباطی_عمر بن سعید مدائنی است،توثیق نجاشی را دارد،اونم فطحی بوده نوشتند،شیخ در کتاب الغیبه نوشته فطحی است،مصدق بن صدقه فطحی است،عمار ساباطی فطحی است،اصلا سند روایت کلا فطحی ها هستند از علی بن حسن به بعد همه فطحی اند ولی ثقه اند یعنی توثیق شدند یا روایتشون معتبر است،یا توثیق صریح دارند یا روایاتشون رو پذیرفتند،بنابراین از جهت فطحی بودنشون مشکلی ندارند فقط طریق شیخ به علی بن الحسن یعنی به ابن فضال،این یک راوی دارد در این طریق به نام علی بن محمد بن زبیر که ایشون توثیق ندارد،توثیق صریح ندارد،بنابراین بعضیا مثل مرحوم خویی این روایت را تضعیف کردند،باز رهبری معظم در دو سه جا در درسشون این طریق را تصحیح کردند ایشون،هست در تقریرایی که نوشته شده که ایشون چند بار طریق شیخ را به علی بن الحسن فرمودند طریق معتبری است،حالا علتش چیه؟علتش اینست که قرائن و شواهد وثاقت این آقا یعنی علی بن محمد بن زبیر زیاد است مثلا فرض بفرمایید که نجاشی گفته _کان علوا فی الوقت_بعد میرداماد در کتاب رواشح فرموده،معنی این جمله نجاشی چیه؟میرداماد گفته معنیش اینه_انه کان فی غایت الفضل و العلم والثقه والجلاله فی وقته و عوانه_در نهایت فضل و علم و وثاقت و جلالت بوده در زمان خودش،_کان علوا فی اوقت_یعنی در آن وقت خیلی عالی مرتبه و عالی رتبه بوده،این فهم میرداماد است از عبارت نجاشی.مرحوم علامه شوشتری در کتاب معروفشون قاموس الرجال،اونجا گفتند آقا این چه معناییست برای عبارت،این معناش اینست_ان سنده کان عالیا_اینجا نجاشی علو سند را مطرح کرده نه علو شخصیت علی بن محمد را،علو سند یعنی اینکه کسی که روایاتش خیلی قرب الاسناد داشته باشد به قول معروف،یعنی رواتش تا برسه به امام کم باشند،این اصطلاح حدیثی است، ما حدیث عالی السند داریم حدیث نازل السند داریم اصطلاحا،حدیث با علو سند حدیثی است که تعداد رواتش مثلا با دو واسطه سه واسطه میرسه به امام صادق علیه السلام،این روایت خیلی روایت خوبی است،اینهارو جمع کردند درکتابهایی،که این کتابها اسماشون قرب الاسناد است مثلا معروفش قرب الاسناد حمیری است،چهارتا قرب الاسناد ظاهرا ما داریم یا عوالی اللئالی،اینایی که سنداشون عوالی هستند،خلاصه علو وقتی تعبیر میشه توی این تعابیر رجالی،منظور علو شخصیت نیستش،منظور اصطلاح حدیثی است یعنی علو سند روایت،اینها مرحوم شوشتری اونجا تاکید کردند،ولی به هر صورت سید عاملی در مدارک،شیخ بهایی، اینها ثقه دونستند علی بن محمد بن زبیر را،اگر ما ایشان را ثقه بدانیم با این قراین و شواهد و این تعریف و تمجیدهایی که کم و بیش هست میگیم روایت موثقه است چون اونهای دیگه هم که مشکلی نداشتند از نظر وثاقت،خب میشه روایت موثقه و معتبر.اگر هم ثقه ندانیم باز هم مشکل زیاد نیست چون مشهور به این روایت عمل کردند،یعنی این تحدید وقت نیت تا زوال را پذیرفتند،عمل مشهور هم اصطلاحا جابر ضعف سند است،بنابراین ما این روایت اعتبارشو میپذیریم،مشهور به این روایت عمل کردند،حالا یک روایت دیگر هم دارد البته،ولی دلیل دیگه ای نداریم،استناد کردند به این روایت

جواب شاگرد:بله استناد کردند به این روایت.

روایتی است خیلی مورد مراجعه.عمده دلیل ما در همین حد نیت همین یک روایت است،میتونیم اینو از باب قاعده انجبار هم بپذیریم ولی همونطور که عرض کردم خیلیا به عنوان موثقه قبولش کردند پس بنابراین این روایت از نظر دلالت میاد اطلاق روایاتی که تو اون روایات داشتیم بعد طلوع فجر میتونه شخص نیت کند،اطلاق آنهارا مقید میکند چون تصریح دارد دیگه،حمل مطلق میکنیم بر مقید،کجا حمل مطلق میکنیم بر مقید؟اونجایی که دلیل مقید ما منافات داشته باشد با دلیل مطلب،اون دلیل مطلق گفته بود نیت کند،عیب ندارد_ ان شاء صام و ان شاء افطر_ ولی اینجا تصریح دارد که تا ظهر و بعد از ظهر نه دیگه.سوالم میشه باز راوی میگه بعد از ظهر چطور؟حضرت می‌گه نه بعد از ظهر نمیشه هم مفهموم داشت هم منطوق داشت پس هم به مفهومش هم به منطوقش منافات دارد با اطلاق روایات قبلی،خلاصه حمل اون اطلاق آنهارو‌ میکنیم بر قید مندرج در این روایت میشه حمل مطلق بر مقید پس بنابراین ما با این روایت یک غایت و حدی برای وقت نیت قرار میدهیم و اونم ظهر است.ممکنه کسی بگه این روایت فقط ناظر به صوم ماه رمضان است چون سوال از فضای ماه رمضان است ما همان حرفی را میزنیم که جلسات قبلم مطرح شد و آقایون همه گفتند و اونم عدم القول بالفصل است،ما کسی را نداریم که یعنی یک جور اجماع اینجا هست،قائلی نداریم به اینکه بین صوم رمضان و سایر روزه های واجب غیر معین تفاوتی در این مساله باشد یعنی هیچکس قائل نشده که صوم رمضان تا ظهر ولی نذر و کفاره تا بعد از ظهر،چنین قول به فصلی ما نداریم،قائل به فصل و تفاوت و فرق بین این دوتا نداریم.پس بنابراین اینرا با روایت موثقه عمار قبول میکنیم،اون بقیه انضمامشم با اجماع قبول میکنیم که بین قضاء رمضان با شایر روزه های واجب تفاوتی نیست بنابراین میگیم تمام روزه های واجب غیر معین وقت نیتشون اختیارا تا ظهر است.نظر مشهورم هست، دلیل معارض هم داره البته،حالا اوناییم که نظرشون مخالف است،اونها تا بعد از ظهر را هم قبول دارند،در واقع توسعه وقتشون بیشتره تا ظهر را همه قبول دارند،منظورم این بود اگر فرض کنیم که این روایت را،حالا چون شما گفتی شاید مشهور به این روایت عمل نکردن،اگرم فرض کنیم این روایت معتبر نباشد اینجا به اجماع مرکب میتونیم بگیم تا ظهر همه قبول دارند تا ظهر را میشه تاخیر انداخت،به اجماع مرکب ولی یه عده ای بیشتر از ظهر را هم قبول دارند عصرم قبول دارند،یعنی اگر هم اونو قبول نداشته باشیم فرض کنید روایت را،اجماع مرکبش تا ظهر قطعیه،اونی که قول مخالفه،قول مخالفش تا قبل از ظهر نیست قول مخالفش تا عصر و بعد از ظهر ایت که روایت هم داره که روایتشم میبینیم.

جواب شاگرد:اختیارا یعنی نه از روی جهل و نسیان،چون از روی جهل و نسیان روزه ماه رمضان را هم تا ظهر میشه نیت کرد،نه عمدا،میخواست فردا روزه بگیره گفت حالا تا ظهر صبر کنم ببینم حالم چطوریه،حالم مساعد بود تا قبل از اذان ظهر اونوقت نیت میکنم،عمدا انسان نیت را تاخیر بندازد،از این روایت کاملا استفاده میشه و روایتهای قبلی اون روایت اطلاق،همش حالت تعمد در آن هست،شخصی _یبدوا له_،به ذهنش میرسه._أرادَ_،تصمیم میگیرد،اینها همش حالت عمد است،تصمیم میگیره که روزه بگیره،تصمیم میگیره که روزه نگیره.

جواب شاگرد:نه اجماع مرکب که حجت است،حجت بودن یا حجت نبودن اجماع، به ترکبش نیست،به اینکه مرکب باشه یا نباشه،نیست به اینست که مدرکی باشد یا مدرکی نباشد،کاشف از رأی معصوم باشه یا نباشه،

جواب شاگرد:اجماع مرکب یعنی اینکه اقوال مخالفی هستش ولی در یک جهت همشون با هم متفق هستند یعنی مثلا فرض بفرمایید که اقوالی داریم تا ظهر،اقوالی هم داریم تا بعد از ظهر،ولی اینکه تا ظهر میشه تاخیر انداخت،اون بعد از ظهریا هم که اینو قبول دارن دیگه،میشه حالت اجماع مرکب،یعنی در وجه اشتراک و وجه اتفاقشون،با همدیگر همشون متحد اند تا اینجارو قبول داشته باشند.این میشه اجماع مرکب.

 

logo