« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی

1401/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه مسئله 12/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /ادامه مسئله 12

 

خلاصه:

در مساله دوازدهم که سه تا فرع اصلی داشت، فرع اولش وقت نیت بود در واجب معین، صوم واجب معین مثل صوم ماه رمضان که گفتیم تاخیر نیت از طلوع فجر جایز نیست مگر در موضوع جاهل و ناسی در صورت جهل و نسیان به حلول ماه رمضان به دخول وقت، این اجازه داده شده که تا زوال وقت ظهر نیت را تاخیر بیندازد، در غیر جاهل و ناسی مبطل صوم است. فرع دوم وقت نیت در واجبات غیر معین در صوم های واجب غیر معین مثل صوم غذا،کفاره، نذر غیر معین، در ادامه این مساله دوازدهم مرحوم سید میفرماید _ وأما في الواجب الغير المعين فيمتد وقتها اختياراً من أول الليل إلى الزوال دون ما بعده على الأصح، ولا فرق في ذلك بين سبق التردد أو العزم على العدم، وأما في المندوب فيمتد إلى أن يبقى من الغروب زمان يمكن تجديدها فيه على الأقوى[1] _ انسان می تواند اختیارا نیت را تا ظهر تاخیر بندازد از اول شب قبل تا فردا ظهرش _دون ما بعده علی الاصح _ ولی بعد از ظهر نه، علی الاصحش از این جهت چون روایات مطلقی هم دارد که وقت تعیین نکرده _ و لا فرق فی ذالک بین سبق التردد او العزم علی العدم _ تفاوتی هم نمی کند که در این فاصله مردد باشد یا نه، کاملا مصمم باشه که تا قبل از ظهر روزه نگیرد، اگر هم بعداظهر تصمیمش عوض شود باز در این مساله هیچ فرقی ندارد، پس بنابراین شخص مکلفی که قصد روزه واجب غیر معین را دارد تا وقت زوال یعنب تا ظهر می تواند تصمیم بگیرد که روزه باشد یا نباشد، در صورتی که مرتکب مفطری نشده باشد، خب این حکم که کاملا روشن است خلاف قاعده است بخاطر اینکه شرط باید همراه و مقارن مشروط باشد از اول تا آخر، شرط واجب در عبادات باید از اول تا آخر باشد در همه اجزا باید باشد، نیت هم یک شرط اصلی است، بنابراین از اولین جزء صوم باید باشد. چرا چنین حکمی هست؟ به این خاطر که دلیل خاص روایی دارد. سه دسته یا طایفه از روایات را در این مسئله داریم.

روایات:

طائفه اول روایاتی است که اصل جواز تاخیر نیت را بیان میکند اما نسبت به تحدید وقت متعرض نمی شود که تا ظهره یا تا کی هست و نسبت به او متعرض نمیشود، حال می توان گفت اطلاق دارد یا اطلاق ندارد، که بحث بعدی ما است ولی به هر صورت اصل این حکم تاخیر را بیان میکند بدون تحدید وقت.

طائفه دوم روایاتی است که از نظر نوع صوم اطلاق دارند، یعنی هم از نظر وقت اطلاق دارند و هم نوع صوم(صوم های غیر رمضان)، نوع صومشم معین نکرده،حالا طائفه اول نوع صوم را معین کرده،اینها نوع صوم را هم معین نکرده،پس از نظر نوع صوم اطلاق دارد از نظر وقت هم اطلاق دارد.

طبیعتا دسته صوم روایاتیست که هم نوع صوم معین شده هم تحدید وقت شده یعنی مشخص نکرده تاخر را.

1. روایت دسته اول یکی صحیحه عبد الرحمن بن حجاج از مرحوم کلینی است: وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعا، عن ابن أبي عمير، عن عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبي الحسن عليه‌السلام في الرجل يبدو له بعد ما يصبح ويرتفع النهارـ في صوم ذلك اليوم ليقضيه من شهر رمضان، ولم يكن نوى ذلك من الليل، قال: نعم، ليصمه وليعتد به إذا لم يكن أحدث شيئا[2] _ محمد ابن یعقوب عن محمد بن یحیی که شیخ کلینی است و معروف است و محمد بن یحیی العطار، خیلی حدیث از ایشون هست عن احمد بن محمد که احمد بن محمد هم حالا احمد بن محمد بن خالد، احمد بن محمد بن عیسی، هر دو ثقه هستند عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان جمیعا عن ابن ابی عمیر عن عبدالرحمن ابن الحجاج عن ابی الحسن علیه السلام روایت صحیحه است، یک اشکالی به سندش وجود دارد که بیان می کنیم _ فی رجل یبدوا له بعد ما یصبح و یرتفع النهار فی صوم ذالک الیوم _شخصی به فکرش میرسد، یبدوا له، یعنی بفکرش میرسد به ذهنش میرسد، بعد از اینکه صبح شد و روز بالا آمد _ یرتفع النهار _ یعنی خورشید بالا آمده، به ذهنش می رسد که آن روز رو روزه بگیرد، خب معلوم است که این روزه رمضان نیست، روزه واجب معین نیست، یعنی تصمیم می گیرد روزه بگیرد، تصمیمش هم برای همان وقت است _ لیقضیه من شهر رمضان _ که روزه قضا رمضان را بگیرد، پس اینها هم می شوند جزء آن طائفه اول که از نظر وقت اطلاق دارند ولی از نظر نوع صوم، آن را را بیان کرده، نوع صوم میشود روزه قضا _ و لم یکن نوی ذالک من الیل _ اصلا شب قبل تصمیم نداشت و نیت نکرده بود، ولی روز که شد نیت کرد که روزه قضا بگیرم، مثلا ساعت نه صبح ده صبح، حضرت فرمودند:قال نعم لیصمه والیعتد به _ روزه بگیرد و همین روزه را هم به عنوان روزه قضا حساب بکند _ اذا لم یکن احدث شیئا _ به شرطی که کاری نکرده باشد، یعنی چیزی نخورده باشد، روایت از نظر دلالت بسیار خوب است فقط حد زوال را نگفته ولی اصل جواز تاخیر را بیان کرده دلالتش خیلی روشن و واضح است.سندش هم خیلی خوب است، زیرا محمد بن یحیی که معروف است و احمد بن محمد چه احمد اشعری باشد چه برقی باشد هر دو از اجلاء هستند، محمد ابن اسماعیل عن الفضل ابن شاذان، سه تا محمد بن اسماعیل معروف ما داریم: یکی محمد ابن اسماعیل نیشابوری، یکی محمد بن اسماعیل بن بضیع از اصحاب امام رضا علیه السلام است و یکی هم محمد بن اسماعیل برمکی است، هر سه ثقه هستند ولی آن که از فضل ابن شاذان روایت میکند همیشه نیشابوری هست، بخاطر طبقه اش، و در وثاقت هیچ کدامشان شکی نیست، ابن ابی عمیر هم که از مشایخ ثقات است و عبدالرحمن بن حجاج هم همان بیاع صابری است که از خصیصین امام صام صادق و از اصحاب خاص حضرت بودند و خیلی هم مورد مدح ائمه است، در روایات مختلفی از او مدح شده، بنابراین روایت از نظر سند صحیحه است هیچ مشکل سندی ندارد دلالتش هم همینطور که عرض کردیم کاملا واضحه که انسان میتواند روزه قضا ماه رمضان را از طلوع فجر نیتش را عقب بیندازد.

روایت دوم: روایت صالح بن عبدالله: وعنه، عن أحمد، عن الحسين، عن فضالة، عن صالح بن عبدالله، عن أبي إبراهيم عليه‌السلام قال: قلت له: رجل جعل لله عليه الصيام شهرا فيصبح وهو ينوي الصوم، ثم يبدو له فيفطر؟ ويصبح وهو لا ينوي الصوم فيبدو له فيصوم؟ فقال: هذا كله جائز[3] _ و عنه _ به بالاتر که نگاه میکنیم می بینیم ضمیر به محمد بن محبوب برمیگردد که از فقها و بزرگان بوده، محمد ابن الحسن باسناده عن محمد بن علی بن محبوب یعنی طریق شیخ طوسی است به ابن محبوب که طریق صحیحی است استاد شیخ طوسی به محمد ابن محبوب، محمد ابن علی بن محبوب سه تا طریق دارد که در مجموع این طریق را طریق معتبر و صحیحی دانسته اند، عن احمد عن الحسین، حال سندش را باز نگاه میکنیم عن احمد عن الحسین عن فضاله عن صالح بن عبدالله، عن ابی ابراهیم یعنی امام کاظم علیه السلام _ قال قلت له رجل جعل لله علیه الصیام شهرا _ یک کسی یک ماه نذر روزه کرد، برای خدا قرار داد بر ذمه خودش که یک ماه روزه بگیرد _فیصبح و هو ینوی الصوم _ روز می شود و قصد می کند از امروز شروع کند _ ثم یبدوا له فیفطر _ بعد نظرش عوض می شود، به قول معروف بداء حاصل می شود، روزه را افطار می کند _ و یصبح و هو لاینوی الصوم _ یا برعکس، صبح شده اصلا تصمیم روزه نداشته _ فیبدوا له فیصوم _ و تصمیم میگیرد روزه بگیرد، اینها اشکالی دارد؟ چه آن کسی که تصمیم به روزه داشته و میخورد، چه آن کسی که تصمیم به روزه نداشته و روزه میگیرد، حضرت فرمودند: هذا کله جائز _ هر دو حالتش جایز است، یعنی روزه نذری را می شود افطار کرد، هم می شود اگر تصمیم نداشت و نیت نداشت نیت را در روز احداث کند و تجدید کند.

روایت حد زمانی نگذاشته است، در این روایت که بله مورد سوال صبح است، میفرمایند صبح می شود و نیت صوم ندارد _ فیبدوا له _ خب فیبدوا له که معلوم نیست چه زمانی هست، صبح نیت صوم نداشته بعد نظرش عوض می شد و نیت صوم می کند و در روایت زمانش تعیین نشده.

روایت به لحاظ دلالت خوب است و اصل جواز تاخیر را که نشان می دهد، به لحاظ سند، سندش خیلی خوب نیست ولی طریقش طریق صحیحی است، عن احمد عن الحسین، احمدیعنی احمد بن محمد بن عیسی، احمد به صورت مطلق وقتی از حسین نقل میکند حسین بن سعید اهوازی است که به حساب از روات جلیل القدره بسیار، حسین بن سعید اهوازی معروف است.

احمد کدوم احمد است؟ حسین بن سعید چندین شاگرد به اسم احمد دارد، احمد بن محمد بن خالد هم شاگرد حسین بن سعید است احمد بن محمد بن عیسی هم هست پسرشم هم احمد است، احمد بن الحسین بن سعید اهوازی، ولی وقتی احمد به نحو مطلق از حسین روایت میکند، احمد بن محمد بن عیسی است، یعنی همان احمد اشعری معروف است، زیرا بالغ بر هزار و سیصد روایت از حسین بن سعید اهوازی دارد، ولی برقی نه عدد روایت از حسین بن سعید اهوازی دارد، و دیگر اینکه کلا هر زمان که محمد بن علی بن محبوب با واسطه احمد از حسین بن سعید روایت کند آن واسطه همیشه احمد بن محمد بن عیسی هست، بنابراین مراد از احمد، احمد اشعری معروف رییس اشعر قم و بزرگ فقها قم در زمان خودش که داستانهایش معروف است، این از نظر احمد. حسین بن سعید هم که عرض کردیم از بزرگان است و شک و شبهه ای در موردش نیست. عن فضالة بن ایوب که توثیق خیلی دارد، حتی کشی به نظرم کشی گفته که احتمال دارد از اصحاب اجماع هم باشد، عبارت کشی رجال: قال بعض اصحابنا انه ممن اجمع اصحابنا علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم[4] _ عبارت معروف در مورد اصحاب اجماع، می فرمایند: بعضی ها گفتند ایشان جزء اصحاب اجماع است ولی به صورت قاطع بیان نکردن، قال بعض اصحابنا _ ایشان جزو اصحاب اجماع باشد. پس فضاله هم که از نظر وثاقت مشکلی ندارد. صالح بن عبدالله فقط توثیق ندارد، عن صالح بن عبدالله عن ابی ابراهیم از امام کاظم علیه السلام. صالح بن عبدالله توثیق ندارد اگر فضاله از اصحاب اجماع بود با قاعده اصحاب اجماع درست میکردیم ولی فضاله بن ایوب بودنش جزو اصحاب اجماع مسلم نیست، عبارت کشی هم این را برای ما قطعی نمیکند، زیرا می گوید قال بعض اصحابنا، پس آن بعض فضاله را بجای حسن بن محبوب قرار می دهند، طبقه سوم اجماع یکی حسن بن محبوب است که بعضا به جای حسن بن محبوب فضالة بن ایوب را گذاشتند، ولی خب بودنش محرز و مسلم نیست، پس نمیتونیم با قاعده اصحاب اجماع این روایت را درست کنیم، بخاطر اینکه مشکوک است مساله، این هم قایل اصلاح وقابل تصحیح نیست، این یک نکته از نظر رجالی، روایت از نظر سند پس مخدوش است، همانطور که عرض کردم صالح بن عبدالله توثیق ندارد و با توثیقات عام هم که درست نمی شود.

نکته دیگر رجالی: نجاشی در کتاب رجالش ذکر کرده _ قال لي أبو الحسن البغدادي السورائي البزاز[5] _ این شخص می گوید: به من گفتند _ قال لنا الحسین بن محمد بن یزیدسورائی _ که آن از این شخص دوم نقل کرده که _کل شیئ تراه الحسین بن سعید عن فضالة فهو غلط _ هر جا دیدی گفتند حسین بن سعید اهوازی عن فضاله بن ایوب این غلط است، چون حسین بن سعید اصلا فضاله را درک نکرده، اینجا اصطلاحا یک سقط در سند جا افتاده گی هست _ انما هو الحسین عن اخیه الحسن بن فضاله _ هرجا حسین بن سعید از فضالة بن ایوب نقل کرده یک واسطه وجود دارد و آن واسطه برادرش است حسن بن سعید اهوازی است _ و کان یقول: ان الحسین بن سعید لم یلق فضاله_ ایشان همیشه می گفتند که حسین بن سعید اصلا فضاله را ندیده و ملاقات نکرده. این دست روایات هم هست، روایتی که ما طبقاتش را اگر بدانیم می فهمیم که در وسط سند یک جا افتادگیی هست. ولی فرقی نمی کند چه حسین بن سعید چه حسن بن سعید، هر دو ثقه هستند، توثیق دارند و مشکلی ندارند‌.تنها مشکل صالح بن عبدالله است، که آن هم نه با توثیق خاص نه با توثیق عام نمی شود درستش کنیم، از این رو روایت اعتباری از نظر سند ندارد ولی خب مطلبش همان مطلبی است که در روایات دیگر هم آمده.که خلاصه از اول صبح می شود تاخیر انداخت، پس در این روایات فهمیدیم اصل جواز تاخیر نیت، حال حد وقتش معین نشده، اصل جواز تاخیر نیت در صوم قضا و صوم نذ، دومی برای نذر بود. ممکن است یک نفر بگوید: فرض کن صوم قضا و صوم نذر را ما روایت داشته باشیم، حالا صوم نذرش هم روایتش صحیح نبود اصلا، این چطوری شما تعمیمش می دهید به همه واجبات غیر معین؟ صوم کفاره کجاست؟ صوم نذرم که سند نداشت، سند خیلی قرص و محکمی نداشت، پس چگونه ما این را تعمیم بدهیم؟ ما می گوییم که به انضمام عدم القول بالفصل، به انضمام یک اجماعی؛ عدم القول بالفصل، یعنی هیچ کس قائل به فصل و فرق بین صوم قضا و سایر صوم های واجب غیر معین نشده، مشکل رو هم با اجماع درست میکنیم، یعنی در این مساله هیچکسی نیست که تفاوتی قائل شده باشد بین روزه قضا، بگوید روزه قضا را تا ظهر می شود نیت کرد، ولی روزه نذر و کفاره را نمی شود نیت کرد. اجماع به عدم الفصل و عدم الفرق.

طائفه دوم: روایاتی که از نظر نوع صوم مطلق بود، علاوه بر اینکه از نظر وقت اطلاق داشت، آن یکی از نظر وقت، این یکی از نظر وقت و نوع صوم، یکی صحیحه حلبی یا مصححه حلبی بعضیا حالا هر تعبیری. محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن الحلبي، عن أبي عبدالله عليه‌السلام في حديث. قال: قلت له: إن رجلا أراد ان يصوم ارتفاع النهار، أيصوم؟ قال: نعم[6] _ در یک حدیث مفصل تر و طولانی‌تری، هرجا بیان شود فی حدیث، یعنی بخشی از حدیث را ذکر کرده و بخشی را ذکر نکرده _ قال قلت له ان رجلا اراد ان یصوم ارتفاع النهار _ حلبی: به امام صادق عرض کردم یک نفری وقتی روز بالا آمده یعنی آفتاب طلوع کرده، قصد روزه می کند _ أیصوم؟ _ می تواند روزه بگیرد؟ حضرت فرمودند می تواند، خب چه روزه ای؟ اصلا بیان نشده، تا کی؟ باز هم بیان نشده، ولی اصل جوازش مفید است، بالاخره ما می دانیم روزه هایی هست که می شود بعد از طلوع فجر گرفت.

حدیث از نظر دلالت در این جهتش خوب است، اطلاقش شامل واجبات غیر معین هم می شود. ممکن است یک نفر بگوید این برای روزه های مستحبی است، خب بگوید روزه مستحبی هم شامل می شود، روزه واجب هم شامل می شود، فقط تنها چیزی که از روایت خارج می شود واجبات معین است، زیرا _ ان رجلا اراد _ یعنی خواست، تصمیم گرفت، خب در واجبات معین موکول به اراده ما نیستش که ما روز بالا آمده حالا تصمیم بگیریم، در آن دسته اول روایات هم همین گونه، عبارتش این بود که - یبدوا له - یعنی به ذهنش میرسد به فکرش میرسد که امروز را روزه بگیرد این تعلیق بر اراده خود مکلف تعلیق بر میل و رغبت مکلف قرینه است بر اینکه روزه واجب معین نبوده، زیرا روزه واجب معین معلق به اراده من نیست که من باید بگیرم، خواست روزه بگیرد، یعنی روزه ای بود که میتونست هم نگیرد یعنی واجبات معین قطعا محل بحث نمی شود، می ماند روزه های مستحبی و واجبات غیر معین، چون تعلیق کرده در این روایات بر اراده شخص مکلف، واجب معین که معلق به اراده من نیست که دلم بخواهد بگیرم - یبدوا لی ان اصومه - یا مثلا - ان لا اصومه - به ذهنم برسد بگیرم یا به ذهنم برسد نگیرم، در اختیار من نیست، باید روزه بگیرم، پس این قرینه لفظی هم دارند که ما میفهمیم اینها واجبات معین قطعا نیست، خب واجبات معین وقتی نباشد، مثل روایتی که قضا در آن تصریح شده بود باشد، این یکی تصریح نشده چه نوعیه، می ماند واجب غیر معین و صوم مستحب، اطلاقش خلاصه شامل این مورد نظر ما هم میشود. از نظر سند هم که روایت خیلی خوب است. مثلا فرض بفرمایید ابراهیم عن ابیه مثلا ابراهیم بن هاشم، علی بن ابراهیم اینها توثیق صریح ندارند ولی بزرگان از اینها روایات زیادی نقل کرده اند، بیشترین روایات ما از همین علی بن ابراهیم است که اینها اصلا نیازی به توثیق نداشتند اینها اینقدر معروف و شناخته شده بودند، به همین علت است که بعضا به اینها میگویند مصححه یعنی در حکم صحیحه است، حالا چون صحیحه را به اصطلاح قدما با اصطلاح متاخرین در مورد لفظ صحیحه یک تفاوتی هست قدما هر روایتی که معتبر بوده را میگفتند صحیحه، ولو اینکه سندش یک ضعفی هم داشته ولی یک جور دیگری با یک قرائنی ما اعتبارش را احراز میکردیم، در اصطلاح متقدمین روایت معتبر را میگویند صحیحه، ولی در اصطلاح متاخرین، نه روایت ممکنه معتبر باشد ولی سندش اگر سندی باشد که توثیق نداشته باشند تک تک رجالش، تعبیر صحیحه نمیکنند تعبیرات دیگه میکنند و میگویند معتبره فلانی مثلا، حالا این تفاوت در اصطلاحات است ولی روایت از نظر سند هیچ مشکلی ندارد از نظر دلالت هم کاملا واضح و روشن است

روایت بعدی باز از نظر سند هم حالا بگیم بعضیا گفتند خبر محمد بن قیس بعضیا هم گفتند صحیحه محمد بن قیس بخاطر یک نکته ای در سندش که بیان می کنم. وعنه، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن عيسى، عن يوسف بن عقيل، عن محمد بن قيس، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال: قال علي عليه‌السلام: إذا لم يفرض الرجل على نفسه صياما ثم ذكر الصيام قبل أن يطعم طعاما أو يشرب شرابا ولم يفطر فهو بالخيار إن شاء صام وإن شاء افطر[7] _ خب حالا سندش را هم با هم نگاه میکنیم ولی دلالتش را اول ببینیم که امام باقر علیه السلام فرمودند به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام، وقتی که شخص بر خودش فرض روزه ای نکرده یعنی روزه ای را واجب نکرده، یعنی نذری نیست پس نذر مطلقا فرض نیست، چه معین چه غیر معین. مرحوم آقای خویی فرموده که این شاید منظور فقط نذر معین باشد، ولی عبارت امام اطلاق دارد، کسی که روزه ای را بر خودش واجب نکرده خب این شامل نذر معین و نذر غیر معین هر دو می شود یعنی روزه نذری نیست _ اذا لم یفرض الرجل علی نفسه صیاما ثم ذکر الصیام قبل ان یطعم طعاما او یشرب شرابا _ بعد به ذهنش به برسد روزه گرفتن را، هنوز چیزی نخورده آبی هم ننوشیده است _ ولم یفطر _ مفطری را مرتکب نشده _ فهو بالخیار _ حضرت میفرمایند: مختار است _ ان شاء صام و ان شاء افطر _ خواست روزه بگیرد خواست هم نگیرد،باز نه نوع روزه معین است نه محدوده زمانی آن، در نوعش فقط نذر کنار رفته اما بقیه روزه ها مشخص نیست، قطعا روزه رمضان نیست زیرا نمی شود گفت ان شاء، پس واجب معین نیست ولی میتوند واجب غیر معین باشد، می تواند روزه استحبابی باشد، از نظر دلالت آنچه که ما فعلا تا اینجا لازم داریم اصل جواز تاخیر ثابت می شود، سند روایت خوب است، زیرا احمد بن محمد که قطعا عن احمد بن محمد عن احمد بن عیسی این احمد بن محمد خالد برقی است، زیرا اگر احمد بن محمد بن عیسی بود نمیگفت احمد بن محمد عن محمد بن عیسی، میگفت احمد بن محمد عن ابیه از پدرش، محمد بن عیسی پدر احمد بن محمد اشعری است، ایشان از بزرگان بوده، خب اگر پسر از پدر روایت کند می گوید احمد بن محمد عن ابیه، هر دو را به اسم نمی آورد، پس احمد بن محمد اولی برقی است به حساب احمد بن محمد بن خالد برقی معروف است - عن محمد بن عیسی - از پدر احمد اشعری، برقی در روایت شاگرد پدر احمد اشعری بوده، کما اینکه خود احمداشعری هم شاگرد پدربرقی بوده، اینها هر دو پدرانشان از بزرگان بودند، هم احمد اشعری از برقی روایت می کند، وقتی که احمد اشعری می گوید از برقی در روایات هست منظور پدر برقی است یعنی برقی پدر، احمد اشعری از بابای برقی روایت نقل می کند،کما اینکه احمد برقی هم از پدر احمد اشعری روایت نقل میکند، اینجا هم منظور همین است، پس اینجا منظور برقی است از پدر احمد اشعری عن یوسف بن عقیل، که توثیق دارد و مشکلی ندارد - عن محمد بن قیس - محمد بن قیس، دو محمد بن قیس هست، محمد بن قیس مشترک است بین ثقه و غیر ثقه، ولی بیشتر روایات محمد بن قیس برای دو محمد بن قیس است. 1. یکی محمد بن قیس بجلی کوفی. 2. محمد بن قیس اسدی کوفی. هر دو از علمای کوفه بوده اند، بیشتر روایات برای این دو هست، برای همین مرحوم آقای خویی این روایت رو گفته اند صحیحه، از نظر دلالت هم اصل جواز تاخیر را به خوبی ثابت می کند.

 


logo