درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدیگلپایگانی
1401/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مسئله دوازدهم/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /ادامه مسئله دوازدهم
ادامه مسئله دوازدهم:
... ومع النسيان أو الجهل بكونه رمضان أو المعين الآخر يجوز متى تذكر إلى ما قبل الزوال إذا لم يأت بمفطر، وأجزأه عن ذلك اليوم، ولا يجزئه إذا تذكر بعد الزوال، وأما في الواجب الغير المعين فيمتد وقتها اختياراً من أول الليل إلى الزوال دون ما بعده على الأصح، ولا فرق في ذلك بين سبق التردد أو العزم على العدم، وأما في المندوب فيمتد إلى أن يبقى من الغروب زمان يمكن تجديدها فيه على الأقوى[1] _ بحث سومی در فرع اول از این فروعی که در مسئله دوازدهم مرحوم سید مطرح میکنند صورت جهل و نسیان است _ ومع النسیان أو الجهل بکونه رمضان أو المعیّن الآخر یجوز متی تذکّر إلیما قبل الزوال إذا لم یأتِ بمفطِر، وأجزأه عن ذلک الیوم، ولا یجزیه إذا تذکّر بعد الزوال _ کسی که فراموش کرده است که ماه رمضان می باشد یا جاهل به ماه رمضان است در صورتی که تا قبل از زوال یادش بیاید، می تواند نیت کند به شرط اینکه مرتکب مفطری نشده باشد، که در اینصورت دیگر قضاء هم لازم ندارد، ولی اگر بعد از ظهر یادش بیاید دیگر این روزه مجزی نیست، بنابراین بحث جواز تأخیر تا زوال برای جاهل و ناسی است نسبت به موضوع رمضان، خب ادله این حکم چیست؟ دلیل اصلی این حکم اجماع می باشد که بعضی از بزرگان مثل محقق در معتبر و علامه در تذکره و منتهی نقل فرموده اند و مخالفی هم ندارد، در واقع این حکم از آن احکام متسالم الیه و متفق علیه هست، البته ابن ابی عقیل که میگفت نیت باید از شب باشد آن را به نحو مطلق فرموده بود ولی خب مخالفتهای ابن عقیل خارق اجماع نیست، چون متفردات و شذوذاتشان زیاد است، مشکلی در اجماع ایجاد نمیکند، بنایراین مخالف عمده ای ندارد، ولی استناد به أدله ی دیگری هم بعضی از فقها کرده اند، که خیلی مورد مناقشه قرار گرفته است.
۱_ مانند حدیث رفع: ولی خب این دلیل را رد کردهاند، زیرا حدیث رفع نقص در اجزا و شرایط را جبران نمیکند، مثلاً انسان یادش رفت دست راستش را در وضو بشوید و نسیانا نشست، آیا با حدیث رفع این نشستن جزء را میشود درست کرد؟ بنابراین حدیث رفع یک نقصی را تدارک نمی کند، عیب و نقصی را جبران نمیکند، پس بنابراین حدیث رفع این را درست نمی کند، فقدان نیت را در هیچ عبادتی نمی توان درست کرد.
۲_ ادله مریض و مسافر: وقتی که عذر شان برطرف شد و مرتکب مفطری هم نشده بود این باید روزه رمضان را نیت نماید، البته این دلیل روایی هم مربوط به ما نحن فیه نمی باشد، زیرا موضوع آن روایت، مریض و مسافر است، و ربطی به جاهل و نسیان ندارد، اصلاً مسئله ما نحن فیه خلاف قاعده است، زیرا تصحیح عبادت ناقص خلاف قاعده است، زیرا قاعده این است که باید مأتی به منطبق با مأموربه باشد، یعنی عمل ما باید منطبق با دستور شرع باشد، حالا دستور شرع چیست؟ این است که از طلوع فجر تا غروب شمس امساک با نیت داشته باشد. خب از طرفی این شخص هم که نیت نداشته است، حالا ما میخواهیم چنین عملی را تصحیح کنیم، خب در خلاف قاعده باید اکتفای به قدر متیقن آن بشود، حالا قدر متیقن از آن أدله چیست؟ مریض و مسافر است، جاهل و ناسی موضوع دیگری است، ما نمی توانیم تنقیح مناط نماییم و بگوییم اگر کسی تا قبل از ظهر به هر دلیلی نتوانست نیت نماید می تواند نیت کند، چنین حکم کلی را ما نمیتوانیم از مریض و مسافر استنباط نماییم.
۳_ یک حدیث مرسله ای هم داریم که از منابع عامه است، برای سنن بیهقی است، بنابراین سند معتبری ندارد حالا روایتش را می خوانم می فرمایند: إن لیلة الشک أصبح الناس فجاء أعرابی _ خلاصه شب یوم الشک بوده است صبح شد و یک اعرابی آمد خدمت پیامبر _ فشهد بروئیة الهلال _ و گفت من هلال را رویت کردهام _ فأمر منادیا ینادی _ حضرت هم دستور فرمودند که اعلام بشود _ من لم یأکل فلیصم _ هرکس که تا این لحظه چیزی نخورده است روزه بگیرد _ و من أکل فلیمسک _ هر کسی هم که خورده است امساک نماید، نه اینکه روزه نباشد، ولی خب به قول معروف تأدبا و از روی احترام به رمضان امساک کند خب این روایت از نظر سند که اعتباری ندارد واز نظر دلالت هم اشکالاتی دارد، اشکالش این است که، الف_ اعرابی آمد و شهادت داد و پیامبر اکرم هم شهادت او را قبول کرد، اولاً در موضوعات آنهایی که مبنایشان عدلین و بینه است و می گویند باید دو شاهد وجود داشته باشد آن هم دو شاهد عادل، ولی خب بعضی ها هم یک شاهد عادل را در موضوعات کافی میدانند، بالاخره آن واحد هم باید عدل باشد اگر همه عادل نیست لااقل ثقه باشد، ظاهر روایت این است که این فرد شخص ناشناخته ای بوده است، بنابراین از نظر دلالت روایت محل اشکال است و از طرفی سند هم ندارد لیکن مرحوم حاج آقا رضا همدانی خواسته اند این روایت را درست کنند با قاعده انجبار، و فرموده اند: چون مشهور به این روایت عمل کردهاند عمل مشهور هم جابر ضعف سند است که خب این هم باز حرف قابل قبولی نیست به خاطر اینکه ما از کجا بدانیم که مشهور به این روایت عمل کردهاند؟ بله این فتوا که تا قبل از زوال برای جاهل و ناسی میتوان تجدید و احداث نیت کند، این از شهرت هم بالاتر است، یعنی در واقع اجماعی است، ولی خب بر اساس این روایت نیست. میماند فقط دلیل اجماع که این اجماع محرز است و بنابراین می پذیریم و این حکم که تجدید و احداث نیت برای جاهل و ساهی تا قبل از زوال است از مسلمات بوده است. لذا اگر هم نیت کرد از لحاظ وضعی روزهاش مجزی هم هست به شرط اینکه مفطری را استفاده نکرده باشد زیرا اگر چیزی را خورده باشد دیگر امساک صدق نمیکند زیرا ما دو جز در عبادت داریم ۱_ نیت ۲_ امساک، بنابراین ادله سهو و نسیان موضوعش برای صائم است، یعنی کسی که روزه بوده، اما مانحن فیه مربوط به جایی است که شخص از ابتدا روزه نبوده، البته در این زمینه روایاتی وجود دارد.
۱_ صحیحه محمد بن قیس: وعنه، عن الحسن، عن يوسف بن عقيل، عن محمد بن قيس، عن أبي جعفر عليهالسلام قال: كان أميرالمؤمنين عليهالسلام يقول: من صام فنسي فأكل أو شرب فلا يفطر من أجل أنه نسي، فانما هو رزق رزقه الله تعالى فليتم صيامه[2] _ کسی که روزه بگیرد بعد فراموش کند و اکل وشرب نماید روزه اش صحیح است لذا موضوع روایت نسیان صائم است، در حالی که ما نحن فیه مربوط به جایی است که اصلاً روزه نبوده است.
۲_ موثقه عمار ساباطی: وبإسناده عن عمار بن موسى، أنه سأل أبا عبدالله عليهالسلام عن الرجل ينس وهو صائم فجامع أهله؟ فقال: يغتسل ولا شيء عليه[3] _ عمار در مورد کسی سوال کرد که روزه دار بوده است و فراموش کند _ فجامع أهله _ بعد مجامعت کرد که حضرت فرمودند: درست است روزه اش، خلاصه این فرع اول اینجا تمام میشود. آخرین بحث فرع اول این بود که در جاهل و ناسی، نیت می تواند تاخیر بیفتد تا وقت زوال، ولی خب این مخصوص جاهل و ناسی است و مربوط به عالم و عامد نیست، و نمی تواند تا زوال به تاخیر بیندازد، در این فرع اول ما سه تا فرع دوباره داشتیم:
۱_ واجب معین
۲_ واجب غیر معین، انسان می تواند عالماً عامداً روزه را تا وقت زوال به تاخیر بیاندازد.
۳_ صوم مندوب، تا قبل از غروب آفتاب اگر تصمیم گرفت روزه بگیرد می تواند نیت را احداث نماید.
توضیح فرع دوم و سوم این مسئله برای جلسه بعد انشاءالله.