درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدیگلپایگانی
1401/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله دوازدهم/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /مسئله دوازدهم
مسئله دوازدهم:
آخر وقت النية في الواجب المعين رمضاناً كان أو غيره عند طلوع الفجر الصادق، ويجوز التقديم في أيّ جزء من أجزاء ليلة اليومالذي يريد صومه، ومع النسيان أو الجهل بكونه رمضان أو المعين الآخر يجوز متى تذكر إلى ما قبل الزوال إذا لم يأت بمفطر، وأجزأه عن ذلك اليوم، ولا يجزئه إذا تذكر بعد الزوال، وأما في الواجب الغير المعين فيمتد وقتها اختياراً من أول الليل إلى الزوال دون ما بعده على الأصح، ولا فرق في ذلك بين سبق التردد أو العزم على العدم، وأما في المندوب فيمتد إلى أن يبقى من الغروب زمان يمكن تجديدها فيه على الأقوى[1] _ در مسئله دوازدهم بودیم راجع به موضوع وقت نیت که عرض کردیم مرحوم مصنف وقت نیت را در سه قسمت از صوم ها یعنی 1_ صوم واجب معین 2_صوم واجب مطلق ۳_ صوم مندوب، مطرح فرمودند، در فرع اول که مربوط به وقت نیت در واجب معین باشد مثل ماه رمضان خودش به سه قسمت تقسیم میشود.
الف_ یک مطلب مربوط به آخر وقت نیت است، ب_ یک مطلب مربوط به اول وقت نیت است، ج_ یک مطلب هم فرض جهل و نسیان است؛ که اینها را در فرع اول ایشان مطرح کردند، در مورد آخر وقت نیت گفتیم که نظر معروف و مشهور این است که آخر وقت نیت مقارن با طلوع فجر است، چون صائم باید مثل هر کسی که عمل تعبدی انجام می دهد از اولین جزء عبادت نیت را به عنوان یک شرط لازم مقارن با عملش داشته باشد، چون اگر نیت نداشته باشد معنایش این است که بخشی از عبادت فاقد شرط است، شبیه این میماند که بخشی از عمل فاقد طهارت مثلا باشد، که در اینصورت کل عمل باطل میشود بنابراین کسی نمی تواند در ماه رمضان عمدا چند ساعتی نیت را به تاخیر بیندازد و مردد باشد که امروز را روزه بگیرم یا روزه نگیرم، اگر کسی این کار را بکند معنایش این است که بخشی از صومش فاقد نیت است که در نتیجه صومش باطل میشود این نظر مشهور است. که تقریباً نزدیک به اجماع است، البته مخالفینی هم داشته.
مثلاً ابن ابی عقیل: گفته بود که طبق طبیعت نیت در لیل لازم است، مستندش هم یک روایت عامی بود که فرمود: لا صیام کمن لا یبیت الصیام الیل _کسی که صوم را نیت نکند از شب قبل، روزه اش قبول نیست، خب روایت سند نداشت که البته فرمایش ایشان را ما حمل بر احتیاط کردیم.
و سیدمرتضی که ایشان میفرمایند: جواز تاخیر انداختن نیت تا زوال است، یعنی واجب معین و غیر معین را ایشان مشابه هم گرفته اند.
و همچنین قول ابن جنید اسکافی بود که قائل به جواز تأخیر نیت تا غروب آفتاب بودند که البته ادله این دو قول همان دلیل صوم معین و مندوب است که موضوع آن فرق میکند با صوم معین.
۲_ قسمت دوم فرع اول: بحث بعدی در این فرع اول مسئله تقدیم نیت می باشد، مرحوم سید می فرمایند: ویجوز التقدیم فی أیّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الّذی یرید صومه _ می تواند نیتش را در هر یک از اجزاء شب تقدیم کند یعنی جلوتر بیاندازد، البته مسئله تقدیم نیت بر مبنای اخطار معنا میدهد و بر مبنای ما که قائل هستیم نیت داعی است دیگر معنا ندارد، به خاطر اینکه این داعی به نحوه ارتکاز در لحظه طلوع فجر وجود دارد، بنابراین نیت همانطور که برخی از بزرگان مثل مرحوم امام رحمت الله فرمودهاند اصلاً زمانی ندارد، ایشان میفرمایند: حدوث در نیت اهمیتی ندارد، مهم این است که آن نیت را تا چه زمانی ابقا میکند، اگر نیت استمرار پیدا کند تا طلوع فجر، بنابراین این تقدیم به نیت نکرده است، بنابراین یک قول، قول اخطار بود که قول قدما میباشد، یعنی انسان باید در شروع عبادت نیت را در ذهن خودش احضار کند، البته بعد از قدما یعنی دربین متأخرین و معاصرین دیگر این قول طرفداری ندارد، بنابراین نتیجه این میشود که ما قائل به داعویت به قول معروف هستیم، یعنی نیت به نحو ارتکاز وجود دارد، حالا اگر نیت به نحو ارتکاز است این اگر از قبل هم نیت بکند یعنی شروع در احراز نیت کند، خب مهم این است که نیت در شروع عمل باقی باشد، یعنی در زمان طلوع فجر باقی باشد، بنابراین اگر کسی از شب قبل نیت صوم رمضان داشته باشد و اگر به نحو داعی این نیت در ذهن خودش باقی مانده باشد حتی اگر از آن غافل هم باشد و بخوابد، در هنگام طلوع فجر ما میگوییم این نیت در زمان شروع عمل وجود دارد، لذا تقدیم نیت معنا نمی دهد، البته آنهایی که اخطاری بودند در بحث نیت این مقدار از تقدیم نیت در لیل را قبول داشتند، لیکن این مبناء در مورد شخص خواب و نائم به هنگام طلوع فجر، دیگر مناسبتی ندارد زیرا آدم نائم که نمی تواند به هنگام خواب مستحضر به نیت باشد، بنابراین قائلین به اخطار در نیت این را به عنوان یک استثنا قبول کردهاند که دلیل آن هم اجماع است. اما قائلین به داعی بودن و ارتکاز احتیاجی ندارند که این قول به تقدیم را بپذیرند، زیرا نائم به نحو ارتکاز و داعی نیت را دارد، پس بنابراین طبق مبنای متاخرین این تقدیم نیت طبق قاعده است و اصلاً حالت تخصیص و استثناء ندارد، فقط در اینجا مرحوم آقای خویی یک مناقشه ای دارند ایشان می فرمایند:که اگر کسی از قبل از حلول رمضان خواب باشد و این خوابش همینطور ادامه پیدا کرده است تا بعد از طلوع فجر ایشان می فرمایند: روزه این شخص محل اشکال است، البته باید گفت که ایشان قائل به اخطار نیست، اگر کسی قائل به اخطار باشد میتواند بگوید این روزه باطل است چرا؟ برای اینکه این گروه می گویند نیت باید مقارن عمل باشد، از اولین جزء به نحوه احضار باید در ذهن حضور داشته باشد، حالا به اجماع تخصیص زدیم این حکم را به اینکه اگر از شب قبل هم نیت داشته باشد ایرادی ندارد بیشتر از شب قبل، یعنی روز آخر شعبان در معقد اجماع داخل نیست، و آن استثنا نشده است، اما استدلال مرحوم آقای خویی این است که در روز آخر شعبان که ما امر به صوم نداریم، زیرا امر به صوم بعد از حلول وقت است، و در زمانی هم که امر نداریم شخص نمی تواند نیت نماید، زیرا نیت در واقع قصد إمتثال است و نمیشود قصد امتثال امری را کرد که هنوز صادر نشده است، و آن زمانی هم که امر صادرشده است این شخص خواب بوده است، و امر شارع نسبت به شخص نائم فعلیت ندارد، پس روزه میشود غیر مأموربه که البته به این استدلال جواب های مختلفی دادهاند، اولاً باید بگوییم که در مانحن فیه یک مشکل در نیت است و یک مشکل هم در امر است مشکل نیت که قابل حل است، زیرا همانطور که عرض کردیم شخص نائم به هنگام طلوع فجر که خواب بوده است نیتش بنحو داعی و ارتکاز است، اما در مورد توجه خطاب و أمر آیا به نائم امر تعلق نگرفته است؟ ما میگوییم امر به ماه رمضان قبل از دخول وقت به نحو انشاء و جعل که وجود دارد، زیرا این أوامر تشریعشان متوقف بر دخول وقت نیست، بنابراین امر به ماه رمضان به نحو استقبالی وجود دارد، البته فعلیت پیدا نمی کند تا زمان دخول وقت، زیرا امر به قول معروف یک مرحله جعل و انشا دارد و یک مرحله فعلیت دارد، حالا مرحوم آخوند که در کفایه ۴ مرحله برای احکام شرعی قائل است، به هنگامی که وقت داخل میشود چرا ما میگوییم درمورد نائم امر فعلیت پیدا نمیکند؟ زیرا نائم قدرت بر امتثال ندارد، خب این حرف در مورد تکالیف فعلی درست است، لیکن در مورد تکالیف ترک فعلی یعنی تکالیف سلبی و تکالیفی که مبتنی بر امساک می باشد صحیح نیست، به خاطر اینکه خیلی از تکالیف است که فعل نمیخواهد مثل همین صوم، آدم نائم که امتثالش بیان باشد از امساک، برایش مقدور است، زیرا نائم و مستیقض قرار است هر دوی اینها امساک نمایند، پس إمساک از نائم متعذر نیست، بنابراین امتثال از او امکانش وجود دارد، لذا اکثر آقایان گفتهاند روزه صحیح است، که البته مشابه این را هم ما داریم، خب مشابه این مثل چه چیزی می ماند؟ مثل تکالیفی که حالت فعلی ندارد، مثل وقوف در عرفات، که از ظهر روز نهم ذیحجه تا غروب باید توقف داشته باشد، حالا اگر کسی قبل از نهم هم رسیده به عرفات و از این زمان خوابید تا بعد از عرفات، در مورد او نمیشود گفت که وقوفش باطل است.
نتیجه گیری:
۱_ در صورت قبول مبنای اخطاری بودن نیت، فرمایش آقای خویی صحیح است.
۲_ ولی در صورت داشتن مبنای داعی بودن نیت می گوییم دو چیز را از نائم می خواهیم:
الف_ إمساک که از شخص نائم امکان پذیر است.
ب_ نیت که به نحو داعی و ارتکازا وجود دارد.
عبارت مرحوم امام را میخوانم در حاشیه شان بر عروه: لا وقت للنيّة شرعاً، بل المعيار حصول الصوم عن عزم باقٍ في النفس و لو ذهل عنه بنوم و شبهه، و لا فرق في حدوث هذا العزم بين أجزاء ليلة اليوم الذي يريد صومه أو قبلها، فلو عزم على صوم الغد من اليوم الماضي و نام على هذا العزم إلى آخر الغد صحّ صومه على الأصحّ[2] _ نیت اصلاً وقت ندارد زیرا نیت به نحو داعی لازم است، ملاک این است که صوم حاصل بشود از یک تصمیمی که در نفس باقی باشد، حالا اگر شخص از این نیت غافل شد با خواب و یا شبه خواب باز صدمهای به صومش وارد نمیشود، چون نیت هنوز باقی است زیرا غفلت مانع از نیت صوم نیست حالا این از چه زمانی در فرد ایجاد شده است، این دیگر اهمیتی ندارد، میخواهد شب قبل و یا از دو شب قبل ایجاد شده باشد، بنابراین حدوث نیت اهمیتی ندارد، این بقا نیت است که اهمیت دارد، خب بحث تقدیم نیت اینجا تمام شد، بحث بعدی که مسئله تاخیر نیت تا زوال است برای جاهل و ناسی را انشاءالله فردا به آن خواهیم پرداخت، حالا باید ببینیم ادله این رای چیست که بماند برای فردا انشاءالله.