درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدیگلپایگانی
1401/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
المسألة الخامسة و المسألة السادسة/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم
موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /المسألة الخامسة و المسألة السادسة
ادامه مسئله پنجم:
النائب عن الغير لا يكفيه قصد الصوم بدون نية النيابة وإن كان متحداً، نعم لو علم باشتغال ذمته بصوم ولا يعلم أنه له أونيابة عن الغير يكفيه أن يقصد ما في الذمة _ کسی که نایب از دیگری است و یک نیابتی مثلاً از صوم به او واگذار شده است، همین که مطلق صوم را نیت کند کافی نیست زیرا نیابت یک عنوان قصدی است و برای اینکه واقع بشود احتیاج به نیت جدا و اضافه دارد یعنی نیتی که دال بر خصوصیت نیابت باشد، حتی اگر ما فی الذمه نائب هم متحد باشد، یعنی اینکه روزه دیگری بر ذمه او نباشد، اما بلاخره عناوین قصدی برای تحققشان احتیاج به قصد نو و مجزایی دارند زیرا همانطور که دیروز عرض کردیم اضافه شدن عمل به غیر مباشر امر خلاف قاعده است زیرا قاعده و طبیعت حال این است که عمل منتسب میشود به هر کسی که آن فعل و آن عمل را انجام داده است، مثلاً یک نفری نماز و روزه انجام دهد و بگوید نماز و روزه فلان متوفی حساب بشود این درست نیست زیرا فهم عرفی بر این است که هر کسی که فاعل عملی بود آن عمل برای خودش محسوب می شود و اضافه می شود به مباشرش، البته در مواردی شارع اجازه نیابت داده است که در آن موارد اگر قصد نیابت کند عمل واقع می شود، در غیر این صورت طبق قاعده اصلی عمل به خود مباشر و فاعل اضافه میشود _ نعم لو علم باشتغال ذمته بصوم ولا یعلم انه له نیابته عن الغیر یکفیه ان یقصد ما فی الذمته _ بله قصد اجمالی کافی است، یعنی میداند که یک روزهای بر ذمه او است ولی نمی داند که این روزه برای خودش بود و یا برای آن غیر بود در این صورت همینکه قصد مافی الذمه نماید کافی است، مثل تمام عباداتی که قصد مافی الذمه و کلی آن هم کفایت میکند پس بنابراین مسئله پنجم مسئله ای است کاملاً طبق قاعده است و مخالفی هم ندارد.
مسئله ششم:
این مسئله، مسئله جدیدی نیست بلکه همان مطالبی است که در مقدمه گفته شده است، اینجا حالا با یک تفصیل بیشتری مرحوم سید می فرمایند: لا يصلح شهر رمضان لصوم غيره واجباً كان ذلك الغير أو ندباً، سواء كان مكلفاً بصومه أو لا كالمسافر ونحوه، فلو نوى صوم غيره لم يقع عن ذلك الغير سواء كان عالماً بأنه رمضان أو جاهلاً وسواء كان عالما بعدم وقوع غيره فيه أو جاهلاً، ولا يجزئ عن رمضان أيضاً إذا كان مكلفاً به مع العلم والعمد، نعم يجزئ عنه مع الجهل أو النسيان كما مر، ولو نوى في شهر رمضان قضاء رمضان الماضي أيضاً لم يصح قضاءاً ولم يجزئ عن رمضان أيضاً مع العلم والعمد[1] _ ماه رمضان صلاحیت برای روزه دیگری را ندارد، اعم از اینکه روزه دیگر روزه وجوبی باشد و یا روزه مستحبی باشد _ سواء کان مکلّفاً بصومه أم لا، کالمسافر ونحوه _ اعم از اینکه خودش هم مکلف به روزه ماه رمضان باشد و بعد روزه دیگری بخواهد بگیرد مثل مقیم و متوطن و یا خیر اصلاً مکلف به ماه رمضان نیست مثل مسافر، بعد حالا مسافر بگوید من که روزه ماه رمضان نمی توانم بگیرم خدا را هم خوش نمی آید روزه مان را بخوریم لا اقل یک روزه دیگری را بگیریم ولی خب جواب این است که در ماه رمضان هیچ روزه دیگری واقع نمی شود دلیلش هم اجماع بود _ فلو نوی صوم غیره لم یقع عن ذلک الغیر _ حالا اگر روزه دیگری را گرفت آن روزه دیگر آیا در ماه رمضان واقع میشود؟ یا خیر؟ مثلاً روزه قضا و یا نذر و یا کفاره را نیت کرد جواب این است که چنین روزه هایی در ظرف ماه رمضان واقع نمی شود _ سواء کان عالماً بعدم وقوع غیره فیه أم جاهلا _ اعم از اینکه علم به ماه رمضان داشته باشد و یا علم به موضوع ماه رمضان نداشته باشد. البته ما در اینجا اگر خاطره تان باشد یک تفصیلی داشتیم که می گفتیم اگر جاهل به موضوع بود یعنی علم به دخول ماه رمضان نداشت و روزه دیگری را نیت کرد این به جای روزه رمضانش حساب میشود و مجزی از صوم رمضانش است، البته این، هم دلیل خاص داشت، وهم روایات متعددی داشت، بنابراین چند فرض داریم در این مسئله:
فرض های مسئله:
۱_ کسی که در ماه رمضان روزه دیگری می گیرد، اولاً روزه منوی و مقصودش قطعاً واقع نمیشود و باطل است و این اجتماعی است، البته مرحوم آیت الله خویی در این اجماع مناقشه کردهاند و فرموده اند شاید اجماع مدرکی باشد.
۲_ روز رمضانش آیا واقع میشود؟ یا خیر؟ اگر روزه رمضان بخواهد واقع بشود، سه حالت دارد الف_ یا جاهل به موضوع است. ب_ یا جاهل به حکم است. ج_ یاعالم به موضوع و حکم است. اما صورت اول که جاهل به موضوع میباشد؛ در اینصورت روزه رمضان واقع می شود که دلیل آن هم روایات متعدد بود _ اما جاهل به حکم یعنی کسی که نمی دانست در ماه رمضان روزه دیگری نمی شود گرفت در اینجا روایات موضوع قبلی شامل این حالت نمیشود زیرا آن روایات تماما مربوط به جهل موضوع بود و هیچکدام جهل به حکم نبود، از طرفی دلیل خاص هم شامل جهل به حکم نمی شود، حالا که مشمول نمی شود آیا مشمول دلیل عام می شود؟ دلیل عام چیست؟ این است که هر روزه دیگری در رمضان باطل است و روزه رمضان هم، چون یک عنوان قصدی است خب جاهل به حکم هم قصد رمضان نداشته است پس روزه رمضانش واقع نمیشود. پس طبق قاعده با این فرض برخورد میشود. زیرا خروج حکمی را ما همیشه به همان موضوع دلیل خاص محدود میکنیم و موضوع آن هم جهل به رمضان است و نهایتاً آن افرادی هم که میگفتند روزه رمضان نیت نمی خواهد مربوط به جایی است که نیت روزه دیگری را نکند و بلکه صرفاً کلی صوم را نیت نماید نمی گفتند که قصد خلاف کند. بنابراین می گوییم جاهل به حکم، نه روزه منوی و مطلوبش واقع میشود و نه روزه رمضانش واقع میشود. _ اما صورت سوم که شخص عالم به حکم و موضوع است قطعاً هر دو روزه اش باطل است به همین دلیل اجماع که در ماه رمضان روزه دیگری نمی شود گرفت، البته مرحوم آقای خویی می فرمایند: اجماعی که مستمسک فقها قرار گرفته برای عدم وقوع روزه رمضان و در دو حالت اخیر(یعنی حالت دوم و سوم) چه بسا بازگشت به استحاله امر به اجتماع ضدین باشد، البته هیچکدام از فقها این کلام آقای خویی را قبول نکرده اند که اجماعی که مدرکی نیست را ما حمل بر مدرکی بودن کنیم بنابراین ما هم باید موافق همین تسالم و اتفاق فقها باشیم و بگوییم روزه غیر در ماه رمضان باطل است.
مسئله هفتم:
موضوع نذر است _ إذا نذر صوم يوم بعينه لا تجزئه نية الصوم بدون تعيين أنه للنذر ولو إجمالاً كما مر، ولو نوى غيره فإن كان مع الغفلة عن النذر صح، وإن كان مع العلم والعمد ففي صحته إشكال[2] _ کسی که روزه یک روز معینی را نذر کند، مثلاً قصد کند که نیمه شعبان را روزه بگیرد لیکن تعیین نکند برای نذر است، یعنی مثلاً نیمه شعبان را همیشه شخص روزه می گرفته است ولی قصد نذر نکند حتی به صورت اجمالی در اینصورت صوم نذرش واقع نمیشود زیرا طبق نظر مرحوم سید نذر از عناوین قصدیه است حالا اگر در نیمه شعبان امسال روزه دیگری را نیت کرد، مثلاً قصد روزه کفاره و یا قضا کرد اگر غافل از نذرش بود آن روزه ای که نیت کرده است صحیح است، در واقع مرحوم سید میخواهند در ضمن این مسئله بیان بدارند که نذر معین مثل ماه رمضان نیست که هیچ روزه ی دیگری نشود در آن روز گرفت ولی اگر شخص عالم بود به روزه نذرش و مع الوصف روزه دیگری را قصد کرد خب در اینصورت روزه نذرش که واقعا نمی شود لیکن در صحت روزه غیر نذرش محل اشکال است.
جمع بندی: مرحوم سید در این مسئله سه فرض را مطرح مینمایند
۱_ عدم تعیین نیت در نذر معین، یعنی قصد النوع نداشته است و بلکه قصد صوم داشته است.
۲_ عدم قصد صوم نذر و از طرفی قصد خلاف کرده است مع الغفلة والنسیان.
۳_ قصد الخلاف مع العلم و العمد.