« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی حکم نیت درمورد افراد محبوس و اسیر/الفصل الأوّل في النية /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/الفصل الأوّل في النية /بررسی حکم نیت درمورد افراد محبوس و اسیر

 

بررسی حکم نیت درمورد افراد محبوس و اسیر:

در آخرین بخش از مقدمه، مرحوم سید متعرض حکم نیت در مورد محبوس و اسیر و امثالهم شدند. كما أن الأحوط في المتوخي أي المحبوس الذي اشتبه عليه شهر رمضان وعمل بالظن. أيضاً ذلك أي اعتبار قصد كونه من رمضان، بل وجوب ذلك لا يخلو عن قوة[1] _ همان احتیاطی که ایشان در جاهل به حکم مطرح کردند که آنجا باید قصد تعیین باشد، حالا کسی که عالم به رمضان است ادعا شده بود که اگر تعیین ماه رمضان و قصد عنوان هم نداشت صوم خود به خود منطبق می شود بر صوم رمضان ولی چون آن اجماع ثابت نشد، لذا در مورد جاهل به حکم ایشان احتیاط کردند و فرمودند که اگر کسی حکم را نمی داند باید قصد رمضان بکند تا روزه رمضان تحقق گردد، ایشان می فرمایند: همین احتیاط در مورد محبوس هم می باشد البته این مسئله تفصیلا در طرق ثبوت هلال ماه رمضان که در فصول آینده است می آید. گذری می کنیم به مسئله هشتم از فصول طرق ثبوت هلال رمضان، اینجا تنها بحث نیت را مطرح کرده_ الأسير والمحبوس إذا لم يتمكنا من تحصيل العلم بالشهر عملا بالظن، ومع عدمه تخيّراً في كل سنة بين الشهور...[2] _ کسی که نمی تواند ماه رمضان را تشخیص بدهد یعنی تمکن از علم به حلول و دخول ماه رمضان ندارد، البته روایت هم دارد مثلا یک نفری در روم اسیر شده است بعد سوال می کند که آن فرد اسیر از کجا اصلاً بفهمد ماه رمضان شده است یا نشده است؟ علماء میفرمایند: بر اساس قرائن و اماره ظنیه عمل نماید، یعنی اگر رویت هلال برایش امکان پذیر نیست با یک شواهد و قرائنی که احتمال بدهد رمضان است کفایت میکند و اگر ظن هم نمی‌توانست پیدا نماید یعنی به هیچ طریقی نمی تواند احتمال بدهد که ماه رمضان است _ تخیر فی کل سنة بین الشهور _ در یکسال خودش حق انتخاب دارد که یک ماه را به عنوان ماه رمضان معین نماید، بنابراین شخص محبوس ۱_ یا از قرائن و شواهد به یک طرف گرایش پیدا می کند که احتمال می دهد الان ماه رمضان است، خب در این صورت باید به همان ظنش عمل نماید. هم روایت داریم وهم اجماع داریم. ۲_ یا اصلاً ظنی به هیچ ماه و روزی پیدا نمی کند در این صورت یک ماه را خودش معین می نماید به عنوان ماه رمضان و آن ماه را روزه می گیرد که این حکم اجماعی است و مربوط به مسئله هشتم است که در آینده می آید. بحث الان ما این حکم نیست بلکه بحث ما این است که آیا چنین کسی مشمول همان حکم عدم وجوب تعیین می شود؟ یا خیر؟ چون در مورد نیت رمضان مرحوم سید فرموده بودند: که در ماه رمضان لازم نیست انسان قصد عنوان ماه رمضان نماید همین که قصد صوم فردا را می کند همین خود به خود ماه رمضان حساب میشود، قصد تعیین و عنوان و نیت نوع احتیاجی نیست حالا آیا در مورد محبوسی هم که یک ماه رمضان فرضی و یک ماه رمضان حکمی دارد آن هم لازم نیست دیگر نیت کند؟ ایشان می‌فرمایند: البته که لازم است _ ذلک، أی اعتبار قصد کونه من رمضان _ این ذلک یعنی قصد نوع و قصد عنوان باید داشته باشد، یعنی لحاظ کند که من دارم روزه رمضان می گیرم _ بل وجوب ذلک لا یخلو من قوّة _ بلکه قصد نوع اینجا واجب است که دیگر مرحوم سید اینجا فتوا داده اند، علتش چیست؟ این است که آن حکم مخصوص ماه رمضان است، الان ماه رمضان ثابت است یا ثابت نیست؟ جواب این است که خیر معلوم نیست ماه رمضان باشد، آن حکم اختصاص داشت به ماه رمضان و از موضوعات رمضان بود ما الان علم به موضوع نداریم، وقتی شما علم به موضوع ندارید حکم خود به خود منتفی است _ إذا انتفی الموضوع انتفی الحکم _ موضوع عدم وجوب تعیین چیست؟ علم به رمضان است که در اینجا صائم لازم نیست نیت رمضان نماید، لکن در مورد محبوس الان در یک ماه حدسی و احتمالی است. پس وقتی موضوع ثابت نیست بالتبع حکم هم ثابت نیست زیرا همیشه احکام تابع صدق موضوعات هستند، باید موضوع اول محقق شود تا حکم ثابت بشود. موضوع رمضان بود، حالا ما میگوییم آقای اسیر و محبوس شما الان در ماه رمضان هستید که می خواهید نیت رمضان نکنید؟ یعنی به عبارتی رمضان فرضی ماه رمضان است؟ جواب این است که خیر یک ماه تنزیلی میباشد یعنی یک ماهی است که نازل منزله ماه رمضان قرار داده شده است. بعد در روایت آمده است که اگر معلوم شد و کشف خلاف شده ۱_ که قبل از ماه رمضان بوده است آن روزه فایده ای ندارد بلکه باید یک ماه دیگر دوباره روزه بگیرد. ۲_ و اگر معلوم شد دقیقا منطبق با رمضان است که مجزی است ۳_ اگر هم معلوم شد که بعد از ماه رمضان بوده قضا برایش واجب است. لذا این یک حکمی است که محبوس و اسیر از حالت تحیر خارج بشود و تکلیفش را اداء نماید به آن شکلی که برایش ممکن است، اما معنایش این نیست که ماه رمضان فرضی تمام احکام ماه رمضان واقعی را داشته باشد زیرا قاعده این است که عناوین قصدیه احتیاج به قصد و نیت دارند، روزه ماه رمضان احتیاج به نیت خودش را دارد، نمی شود یک روزه ای را گرفت و گفت این روزه نذر بود بلکه در هر زمانی که می‌خواهد روزه بگیرد باید نیت همان روزه را داشته باشد، قاعده می گوید قصد الفعل لازم است و نوع هم جزء قصد الفعل است لیکن یک استثناء وجود دارد که با اجماع ثابت شد و آن استثناء روزه ماه رمضان بود، برای اینکه این حکم استثنایی را تسری بدهیم به سایر موارد ما چه دلیلی می خواهیم؟ دلیل قطعی و یقینی واز طرفی برای محبوس و اسیر ما دلیل یقینی نداریم بنابراین در خلاف قاعده باید اکتفا کرد به قدر متیقن که قدر متیقن فقط ماه رمضان واقعی است نه ماه رمضان فرضی و غیر واقعی، بنابراین مرحوم سید در مورد محبوس و اسیر می فرمایند: واجب است ایشان قصد داشته باشند.

مسائل صوم / مسئله اول:

لا یُشترط التعرّض للأداء والقضاء...[3] _ در نیت، انسان اگر متعرض ادا و قضاء و یا متعرض وجوب و استحباب نشود اشکالی ندارد و همین طور سایر اوصاف شخصی هم همین حکم را دارد. مثلاً احکامی که در مورد حج است یک الی دو بار برای افراد مستطیع به وجود می‌آید، اینجا طبیعتاً خیلی از مکلفین این احکام را بلد نیستند، یکی از این احکام این است که مستحب است که احرام بعد از چند رکعت نماز انجام بشود، از اغلب این حجاجی که این نماز را می خوانند و بعدش هم محرم می شوند اگر بگویید واجب است یا مستحب است؟ نمی دانند این وجوب و استحباب از خصوصیات امر است و از خصوصیات ماموربه نیست و البته ایشان در مورد أداء و قضاء هم می فرمایند که احتیاجی نیست حالا ما از أداء و قضاء شروع کنیم ببینیم حرف‌هایشان چقدر اعتبار دارد؟ ما گفتیم که در خصوصیات حکم چهار نوع خصوصیت داریم.

خصوصیات حکم:

۱_ خصوصیات عنوان حکم ۲_ خصوصیات معنون ۳_ خصوصیات امر ۴_ اوصاف شخصیه، یعنی بعضی از ویژگی ها و خصوصیات برای عنوان هستند یعنی عنوان موضوع. برای یادآوری عرض می‌کنم که بعضی از ویژگی ها و خصوصیات مفید عنوان هستند یعنی باعث تفکیک این عبادت از سایر عبادت های مشابه میشوند مثلا شما می‌گویید نماز ظهر خب این ظهر و عصر عنوان این موضوع حکم شرعی است یا نماز یومیه که خودش یک عنوان است، نماز نافله یا رواتب یومیه یک عنوان است و در روایات نماز غفیله یک عنوان است، روزه کفاره یک عنوان است، بنابراین این وصف عنوانی است یعنی در احکام شرعی حکم آمده روی این عنوان مترتب شده است این ها در نیت لازم است، یعنی باید شما در نمازی که می‌خوانید بدانید چه نمازی است، نماز یومیه است؟ یا نماز نافله است؟ اگر نماز یومیه است کدام یک از نمازهای یومیه است؟ چون این عنوان مفید نوع است و فعل شما را از افعال مشابه جدا می کند اگر شما این عنوان را نیت نکنید معلوم نمی‌شود چه عملی واقع شده است. اصلا نمیدانید چه عملی است. من اگر روزه بگیرم و اصلاً عنوان آن را نیت نکنم بعد آیا آن روزه واقع شده است؟ مأمور به من چه بوده است؟ ماموربه من یک روزه خاصی بوده است، روزه که به طور کلی نبوده است، یک نماز خاصی، من آن نماز و روزه و حج خاص را باید نیت نمایم، خب این خصوصیت را از عنوان می فهمیم، زیرا اینها ممیز هستند اینها در نیت باید درج شوند البته این درج شدنشان به نحواجمالی هم کافی است. ۲_ یکسری خصوصیات؛ خصوصیات معنون هستند یعنی نماز ظهر، این صورت ظاهریه و این هیئتی که صورت می‌گیرد ده‌ها و صدها فرع دارد همه آنها را من باید نیت نمایم؟ خیر، مثلاً در نیت من باید این باشد که چهار رکعت نماز ظهر دارم می خوانم این اصلا لازم نیست، یا قصر و تمام جزو خصوصیات معنون هستند جزو خصوصیات عنوان نیستند پس بنابراین خصوصیات معنون در نیت لازم نیست. ۳_خصوصیات امر، بعضی از امر ها استحبابی هستند حالا سوال ما؟ دوتا عبارت داریم به نام عبادات ادایی و قضایی و اینها فارغ و مایز شان چیست؟ وقت است، یعنی آن تفاوت اصلی قضاء و اداء در چیست؟ در وقت است. اگر عملی در داخل وقت باشد اداء است و اگر هم در خارج از وقت باشد قضا است، آیا اینها دو عمل هستند؟ یا یک عمل هستند؟ دو نوع عبادت هستند؟ یا یک نوع عبادت هستند؟ ما انواع را از کجا تشخیص میدادیم؟ اولین ملاک ما در برخورد با نوع یا نوعین، من عبادة امر آنهاست ببینیم امر جدا دارد یا امرش یکی است؟ البته بحث ما در مورد قضاء و اداء طولانی تر است که در جلسات بعد بیان خواهد شد. در واجبات وقتیه، وقت از مقومات عمل است عملی واجب میشود در چی؟ در وقت خودش؛ معنایش آن است که آن عمل در خارج از وقت دیگر واجب نیست معنایش این است که اگر در خارج از وقت آن عمل لازم باشد امر جدا لازم دارد، دستور جدا می خواهد، اگر کسی به شما گفت فردا ساعت ۹ در این جلسه شرکت کنید خیلی خب شما یا شرکت میکنید یا شرکت نمیکنید این یک واجب موقتیه است، اگر شرکت کردید که امتثال است و اگر شرکت نکردید عصیان است، حالا اگر شرکت نکردید میتوانید بگویید دو روز دیگر می آیم، دیگر دو روز دیگر که امر ندارد، آن امر خودش را میخواهد، پس آن یک عبادت دیگری است و یک امر دیگری است و یک امتثال دیگری است حالا اداء و قضاء هم دقیقاً همین جور است. اگر به ما گفتند که نماز را در داخل وقت باید بجا آورد حالا وقتش فوت شد، من نماز بخوانم؟ چرا باید نماز بخوانم؟ آن امر اداء مقید به قید وقت بود، حالا بیرون از وقت من بگویم عیبی ندارد. این شرط وقید منتفی است خب پس وقتی قید و شرط منتفی باشد امر منتفی می گردد. موضوع مقید به چه چیزی بود؟ به وقت بود، وقتی قید موضوع منتفی شد موضوع هم منتفی است، روزه خارج از رمضان اگر قضاء لازم داشته باشد دلیل جدا میخواهد امر جدا میخواهد به تعبیر آقایان امر جدید دلیل بر نوع جداست این نکته مهمی است یعنی امر متعدد بهترین علامت چیست؟ بهترین علامت نوع متعدد است، حالا اگر ما اوامر متعددی داشته باشیم معنایش این است که چند نوع عبادت داریم. پس بنابراین عبادات ادایی و قضایی یک یک نوع نیستند، اولاً امرشان متفاوت است دوما مأمور به شان متفاوت است. الان احکام ماه رمضان با احکام قضای ماه رمضان فرق می کند، پس نمی توانید بگویید صوم ماه رمضان و صوم قضایی یک نوع هستند که اگر یک نوع باشند دیگر نیت لازم ندارد، پس اجمالاً اینکه ما نمی‌توانیم این حرف را در مورد اداء و قضاء بزنیم لیکن در مورد وجوب و ندب می‌توانیم این حرف را بزنیم، البته خود مرحوم سید هم در خلال مسائل بعدی می فهمیم که نیت اداء و قضاء را شرط می‌دانند چون اداء و قضاء دو نوع عبادت هستند. اگر ما دلیل قضاء را نداشتیم هیچ عمل موقتی را قضاء نمیکردیم کما اینکه در بعضی از مکلفین همین‌گونه است؛ مثلاً بعضی از عبادت زنها قضاء دارد و بعضی هم ندارد چون وقتی ندارد.

 


logo