« فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

/بررسی دلیل کفایت قصد طبیعت روزه در ماه رمضان /كتاب الصوم

 

موضوع: كتاب الصوم/بررسی دلیل کفایت قصد طبیعت روزه در ماه رمضان /

 

خلاصه:

بحث ما در نیت صوم رمضان به اینجا رسیده بود که اگر کسی در ماه مبارک قصد صوم خاص نکند قصد عنوان نکند و فقط قصد مطلق صوم را بکند(نظر مشهور بلکه ادعای اجماع هم شده بود) این است که کفایت می کند نیت صوم و طبیعی صوم، به قول معروف کفایت می کند از قصد نوع، ادله ای هم مطرح شد و جواب ها داده شد اما در نهایت یک جمع بندی هم کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نه، صوم رمضان هم مثل بقیه روزه ها قصد میخواهد قصد خاص هم می‌خواهد منتها چون زمان خاصی یعنی در یک زمان محدودی این روزه وارد شده است این قصد معمولاً حاصل است و احتمال دادیم که این فرمایش فقها از باب تحصیل حاصل باشد، من دیدم که عبارت جالبی هست از مرحوم آیت الله حکیم در مستمسک، به نظر می رسید با این که بحث تمام شده است ولی عبارت ایشان را هم می خوانم در اینکه این اجماع معتبر نیست و ما نمی توانیم به این اجماع به عنوان یک دلیل تکیه کنیم ایشان می فرمایند: ولعل ذلك هو مراد القائلين بعدم اعتبار التعيين هنا ، فمرادهم عدم اعتباره تفصيلا ، لا عدم اعتباره أصلاً ولا إجمالاً ، إهمالا منهم لقاعدة اعتبار قصد المأمور به بخصوصياته في تحقق العبادية[1] _ شاید مقصود تمام کسانی که قائل شده اند به اینکه در ماه رمضان قصد عنوان رمضان لازم نیست از همین جهت باشد، یعنی از باب تحصیل حاصل و اینکه نیت به نحو ارتکازی واجمالی وجود دارد _ و مرادهم عدم اعتباره تفصیلا لا عدم اعتباره اصلأ _ مقصود فقها هم شاید این باشد که نیت تفصیلی لازم نیست یعنی همین که انسان می داند در ماه رمضان است و دارد روزه میگیرد ارتکازا این قصد را دارد، یعنی در ته ذهنش قصد روزه رمضان را دارد و روزه دیگری را هم نیت نکرده است، منتها به آن ممکن است التفات و توجه بالفعل نداشته باشد که خب ما نیت اجمالی را گفتیم کافی است ایشان می‌فرمایند شاید مقصود فقها و آن ادعای اجماعی که شده است همین نیت اجمالی است. یعنی همین که اجمالاً نیت دارد کافی است و دیگر قصد تفصیلی احتیاج نیست _ و مرادهم عدم اعتباره تفصیلا _ یعنی قصد به صورت تفصیلی لازم نیست _ لاعدم اعتباره اصلاً _ شاید فقهاء هم نخواسته اند بگویند اصلاً قصد رمضان احتیاجی نیست _ إهمالا متهم لقاعده من اعتبار القصد مأموربه و خصوصیاته فی تحقق العبادیه _ فقها خواسته‌اند این قاعده مهم را، یعنی این قاعده قصد مأموربه با تمام خصوصیاتش یعنی با نوعش لازم است، برای چه؟ برای اینکه عبادتی اگر بخواهد تحقق پیدا کند باید نوع آن وخصوصیات آن عبادت مشخص باشد مثلاً اگر بگویم من نماز میخوانم این کافی نیست، بلکه باید قصد یک نماز خاص را انجام دهم، چه نمازی؟ نماز نافله است؟ نماز یومیه است؟ از نمازهای واجب؟ کدام نماز؟ نماز آیات است؟ بنابراین علاوه بر قصد کلی عبادت و طبیعت عمل، قصد عنوان هم لازم داریم تا عمل محقق شود. آیا فقها خواسته‌اند این قاعده را إهمال کنند و کنار بگذارند؟ ایشان می فرمایند خیر؛ احتمال دارد از آن جهت تحصیل حاصل باشد؛ یعنی منظورشان نیت اجمالی بوده است. این فرمایش آیت الله حکیم بود که فرمایش بسیار متینی است به خاطر همین احتمالات ما آن اجماع برایمان به عنوان یک دلیل قرص و محکم مطرح نمی‌شود، وقتی دلیل نداشته باشیم برمیگردیم به همان قاعده کلی که روزه رمضان هم مثل همه روزها نیت می‌خواهد، نیت خاص هم می‌خواهد، این بسته می‌شد لااقل احتیاطا در روزه رمضان قصد نوع لازم است.

قصد خلاف در نیت:

سوال دوم از سه سوال مطرح شده این بود که اگر کسی قصد خلاف کند نه اینکه قصد طبیعی صوم کند اصلاً قصد یک فعل مباین بکند یعنی در ماه رمضان قصد روزه مستحبی را انجام دهد این میشود عمل مباین البته این قصد خلاف را جهلا و نسیانا میکند یعنی نمی داند ماه رمضان است یا یادش رفته بود ماه رمضان است این چه حکمی پیدا می کند؟

سوال سوم این است که عالما و عامدا قصد یک روزه دیگری را می کند این حکمش چیست؟ اما آن چیزی که بیشتر محل ابتلا است همین سوال دوم است که اگر کسی جهلا أو نسیانا قصد روزه دیگری را در ماه رمضان در ذهن خودش داشت، آیا روزه رمضان واقع می شود و صحیح است؟ یا خیر؛ بگوییم روزه رمضان واقع نشده است بلکه روزه خودش یعنی همان روزه ای که قصد کرده است واقع شده است؟ یا اینکه بگوییم هر دو باطل است؟ کدام را باید بگوییم؟ پس سوال دوم ما می شود قصد خلاف، قصد فعل مباین، قصد فعل مضاد اصطلاحا، مرحوم سید در عبارت عروة می فرمایند: بل لو نوی فیه غیره جاهلاً أو ناسیاً له أجزأ عنه[2] _ اگر غیر از روزه ماه رمضان را در ماه رمضان نیت کند ولی جاهلا این مجزی است و روزه او صحیح است. مجزی که می گوید، یعنی روزه رمضانش صحیح است نه اینکه آن روزه ای که نیت کرده است و این حکم هم اجماعی است و هیچ مخالفی هم ندارد، بنابراین بحث در دو محور قرار می گیرد، یکی جهل به موضوع است، یکی هم جهل به حکم است، یک وقت مکلف نمی داند روزه رمضان است این می شود جهل به موضوع، یک وقت می‌داند در ماه رمضان است ولی فکر می کند روزه دیگری هم میشود گرفت این می شود جهل به حکم، در جهل به موضوع که عام البلوی است اگر شخصی روزه بگیرد به نیت غیر رمضان هم گرفته است یعنی به نیت صومی گرفته که اصلاً در رمضان واقع نمیشود یعنی یک روزه ای دیگر، حالا قاعده چه می گوید؟ دلیل چه می گوید؟ قاعده می گوید روزه اش باطل است؛ قاعده می گوید که مأتی به باید منطبق باشد با مأموربه، یعنی عملمان باید منطبق باشد با امر الهی. ما اگر امری را انجام بدهیم که منطبق با امر الهی نباشد می توانیم بگوییم این به جای آن؟ قاعده انطباق مأتی به با ماموربه معروف است، یعنی عمل ما منطبق باشد با دستور الهی وقتی منطبق نبود آن عمل انجام نشده است، حکم معروف و مشهور این است که در ماه رمضان روزه دیگری واقع نمی شود، پس طبق قاعده اگر بخواهیم صحبت نماییم باید بگوییم هم روزه رمضانش باطل است هم روزه دیگری که نیت کرده، چون روزه ماه رمضان رانیت نکرده بود _ ما وقع لم یؤمر به _ آن چیزی که واقع شده است امر نداشته است _ و ما ٱمر به لم یقع _ و آن روزه ای هم که امر داشته که روزه رمضان بوده است، اصلاً روزه را نگرفته، پس طبق قاعده اگر بخواهیم صحبت کنیم باید بگوییم روزه رمضان باطل است قطعاً، روزه دیگری را هم که نیت کرده باطل است چون در رمضان روزه دیگری واقع نمی‌شود. اما اینجا چون دلیل خاص داریم که دلیل خاص می گوید شارع در اینجا از باب توسعه و از باب تخفیف و تسهیل در حال مکلفین روزه را به عنوان روزه رمضان قبول فرموده است، روایاتش مربوط به باب پنج از ابواب وجوب صوم است و روایات یوم الشک است که روایات متعددی می باشد. از باب نمونه روایاتی را که به لحاظ سند خوب است را مطرح می‌کنم.

روایات:

۱_ وعنهم، عن أحمد بن محمد، عن ابن أبي الصهبان ، عن علي بن الحسن بن رباط ، عن سعيد الاعرج قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام: إني صمت اليوم الذي يشك فيه فكان من شهر رمضان، أفأقضيه؟ قال: لا، هو يوم وفقت له[3] _ روزی که مشکوک بود را من روزه گرفتم بعد معلوم شد که جزو رمضان بوده آیا باید قضایش را بجا بیاورم؟ حضرت فرمودند:_ لا هو یوم وفقت له_ روزی است که تو توفیق روزه رمضان را پیدا کردی یعنی ناخواسته توفیق رمضان را پیدا کردی احتیاجی به قضا کردن نیست، خب دلالت روایت خیلی خوب است از این جهت که این فرد آن روز را به نیت غیر رمضان روزه گرفته، برای همین هم می گوید من قضا کنم، زیرا اگر به نیت رمضان گرفته بود که سوال نمی کرد.

إدعاهای کلینی در روایات کافی چند نوع است بعضی از این ادعاها معلوم است یعنی آن واسطه هایی که حذف کرده است معلوم می‌باشد از جمله این روایتی است که از احمد بن محمد بن عیسی نقل شده است، هر زمان کلینی ادعایش از احمد بن محمد بن عیسی باشد یا از احمد بن محمد بن خالد برقی باشد و یا از سهل بن زیاد آدمی باشد این ادعاها معلوم است طبق همان معنایی که کردیم، و این سه طریق را فقهای ما قبول می کنند، اما یکسری ادعای مجهول هم دارد که در آنجا واسطه ها را نگفته، آنها روایت مرسل حساب می شود و اعتباری هم ندارند، در هر حال این عده ای که ما در اینجا داریم از احمد بن محمد بن عیسی است زیرا ایشان از ابن ابی الصحبان است که روایت میکند محمد بن ٱبی الصحبان که توثیق دارد شیخ در فهرست ایشان را توثیق کرده است، شخص جلیل القدری است و مشکلی هم ندارد. علی بن حسن بن رباط هم که ایشان از اصحاب امام رضا علیه السلام است و نجاشی ایشان را توثیق کرده است، سعید الاعرج هم که همان سعید بن عبدالرحمان است از اصحاب امام صادق علیه السلام است و نجاشی توثیقش کرده است، فقط یک نکته‌ای که ما باید بدانیم این است که بعضی از این ادعای کلینی همه رجالش توثیق دارند، لیکن آن ادعایی که از احمد بن محمد بن عیسی می گوید در آن ادعا همه رجال توثیق ندارند از جمله داوود بن کوره قمی که توثیق خاصی ندارد بنابراین ممکن است کسی بگوید که ادعای کلی از احمد بن محمد بن عیسی معتبر نیست ولی چون این روایات، روایات خیلی زیادی است(یعنی ادعای کلینی از احمد بن محمد بن عیسی) واز طرفی بزرگان می گویند اکثار اجله، یعنی وقتی که یک شخص جلیل القدری مثل کلینی روایات زیادی از یک راوی نقل می‌کند این خودش دلیل بر وثاقت آن راوی است و رهبری معظم انقلاب هم در درس هایشان بارها این را تکرار می‌کردند که یکی از علامات وادله وثاقت راوی این است که محدث بزرگی، فقیه معروفی مثل کلینی از راویی کثرت روایت دارد، بنابراین در این سه عده معلوم کلینی اگر هم کسانی باشند که بخصوصه توثیق نداشته باشند باز ما روایاتش را می‌پذیریم.

۲_ موثقه سماعه از کلینی است: وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد ، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام: ... وانما ينوي من الليلة أنه يصوم من شعبان، فان كان من شهر رمضان أجزأ عنه بتفضل الله عزّ وجلّ وبما قد وسع على عباده...[4] . _ عن محمد بن یحیی عطار _ که معروف است _عن احمدبن محمد، فرقی نمیکند از احمد بن محمد بن عیسی باشد یا احمد بن محمد بن خالد برقی هر دوی این دو بزرگوار ثقه هستند و جلیل القدر میباشند _ عن عثمان بن سعید عن سماعة بن مهران _ که خب علامه گفته است سماعه واقفی است البته وقف او هم ثابت نشده است. به هر حال برای همین روایات سماعه را می‌گویند موثقه، روایت از نظر سند معتبر است _ قال قلت لأبی عبدالله علیه‌السلام _ حدیث طولانی است؛ این باب پنج در مورد روزه های یوم الشک است حضرت در مورد روزه یوم الشک می فرمایند: انما ینوی من لیله أنه یصوم من شعبان _ از شب قبلش نمی‌داند فردا ماه رمضان است، یعنی به قول معروف هلال ماه ثابت نشده است، حضرت می‌فرمایند: نیت شعبان کند _ فإن کان من شهر رمضان اجزأ _ اگر بعداً معلوم شد که ماه رمضان است مجزی است. اینجا همین مطلوب ما ثابت میشود،کسی که قصد یک روزه ی دیگری را کرد جه، ان کشف که ماه رمضان است در اینجا روزه اش تحقق پیدا می‌کند لیکن این صحت هم از باب فضل من الله بوده است ولی خب طبق قاعده روزه باید باطل باشد.

۳_ روایت محمد بن شهاب زهری: وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن القاسم بن محمدالجوهري، عن سليمان بن داود، عن سفيان بن عيينة، عن الزهري، عن علي بن الحسين عليه‌السلام في حديث طويل قال: وصوم يوم الشك امرنا به ونهينا عنه، امرنا به أن نصومه مع صيام شعبان، ونهينا عنه أن ينفرد الرجل بصيامه في اليوم الذي يشك فيه الناس، فقلت له: جعلت فداك، فان لم يكن صام من شعبان شيئا كيف يصنع؟ قال: ينوي ليلة الشك أنه صائم من شعبان، فان كان من شهر رمضان أجزأ عنه، وإن كان من شعبان لم يضره، فقلت: وكيف يجزي صوم تطوع عن فريضة؟ فقال: لو أن رجلا صام يوما من شهر رمضان تطوعا وهو لا يعلم أنه من شهر رمضان ثم علم بذلك لأجزأ عنه، لان الفرض إنما وقع على اليوم بعينه[5] _ وعن علی بن ابراهیم _ وقتی عطف می‌شود، یعنی همان روایت قبلی، باید ببینیم به چه اسمی می رسیم؟! محمد بن الحسن است؟ شیخ طوسی است؟ شیخ صدوق است؟ کلینی است؟ اینجا چون روایت قبلی اش محمد بن یعقوب است می رسد به کلینی _ علی بن ابراهیم که از بزرگان است، و پدرش هم یعنی ابراهیم بن هاشم معتبر است و روایاتش را می‌پذیرند _عن القاسم بن محمد جوهری عن سلیمان بن داوود عن ثفیان بن اعینه عن زهری عن علی بن الحسین علیه السلام فی حدیث طویل _ حدیث را میخوانیم بعد سندش را مروری هم می‌کنیم _ وصوم یوم الشک ٱمرنا به و نهینا عنه _ حضرت فرمودند: به روزه یوم الشک هم امر شدیم و هم نهی، ٱمرنا به عن صیامه شعبان _ امر شدیم روزه ایی که میگیریم به نیت شعبان باشد البته امر استحبابی است _ و نهینا عنه أن ینفرد رجل بصیامه فی یوم الذی یشک فیه الناس _ نهی شدیم چون که یک شخصی بر خلاف همه مردم که روزه ماه شعبان را می گیرند این یک نفر بخواهد روزه رمضان را بگیرد، بنابراین امر شدیم به نیت شعبان و نهی شدیم از اینکه نیت رمضان بکنیم _ فقلت له _ راوی که همان زهری است، می‌گوید به حضرت عرض کردم _ جعلت فداک فان لم یکن صام من شعبان شیئا کیف یصنع؟ _ اگر قبلا روزه شعبان نگرفته است چه کار کند؟ حضرت فرمودند: ینوی لیلة الشک أنه صائم من شعبان _ برای همان روز به نیت شعبان بگیرد _ فان کان من شهر رمضان اجزء _ اگر بعدا معلوم شد روزه رمضان است مجزی است _ فإن کان من شعبان لم یضره _ اگر هم معلوم شد برای شعبان است که خب اشکالی پیش نمی آید _ فقلت وکیف یجزی صوم تطوعا فریضه؟ _ روزه ی استحبابی چگونه مجزی از روزه ی واجب است؟ زیرا اینها دو نوع روزه می باشند؛ حضرت فرمودند: فقال ان رجل صام یوما من شهر رمضان _ اگر کسی روزه رمضان را بگیرد تطوعا یعنی نیت استحبابی کند _ وهو لایعلم أنه من شهر رمضان _ اگر کسی در ماه رمضان روزه مستحبی بگیرد و نداند ماه رمضان است این کفایت از روزه رمضانش می کند. این فرمایش امام سجاد علیه السلام می‌باشد. اما روایت دلالتش خیلی واضح و روشن است بلکه یک عبارت اضافه هم دارد که خیلی خوب است. از نظر سند هم که قاسم بن محمد جوهری را داریم در روایت که البته توثیق خاص ندارد بلکه دوتا توثیق عام داریم نسبت به ایشان یکی اینکه دو نفر از مشایخ ثقات (مشایخ ثقات بیان باشند از صفان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی) که مرحوم شیخ در کتاب عده این قاعده را تاسیس کردند برای اولین بار و فرمودند آن ثقات معتبری که _ لایروون ولا یرسلوون الا أن ثقة ای الا أن من یوثق به _ که روایت نمی کنند و ارسال نمی کنند جز از شخص ثقه ولو مرسله باشد ویا از مجاهیل باشد قبول میکنیم.که معروف است _ مراسیلهم کمسانیده _ خوب دو نفر از مشایخ ثقات از قاسم بن محمد جوهری روایت دارند خب روایت ایشان از جناب قاسم قرینه است بر توثیقش، یعنی ما وثاقت قاسم را از ناحیه مشایخ ثقات می‌توانیم بپذیریم، یکی هم اینکه اسم ایشان در اسناد کامل الزیارات آمده است. اسناد کامل الزیارات از توثیقات عام مااست آن هم یک بحث مفصلی دارد که ابن قولویه یعنی استاد شیخ مفید در این کتاب مزار خودشان که کتاب خیلی معتبری است فرموده‌اند که من این روایات را فقط از رواة ثقه نقلی کرده‌ام حال یک اختلافی شده در عبارت ایشان که تعبیر ناظر به مشایخ مستقیمش است یعنی منظورش همان هایی است که خودش مستقیم از آنها سماع حدیث کرده است یا کل روات موجود در کامل الزیارات را شامل میشود، بعضی از آقایان مثل محدث نوری استاد شیخ عباس ایشان می‌گویند: که مقصود ابن قولویه فقط مشایخ مستقیمش بوده است نه آن مشایخ با واسطه، البته فهرست کامل الزیارات 388 نفر راوی هستند که مرحوم محدث نوری میفرمایند کل ایشان توثیق نمی‌شوند ولی خب بعضی از آقایان هم می‌گویند عبارت ناظر به کل رجال است که در کامل الزیارات این روایات از آنها نقل شده است به هر حال یکی از آنها همین شخص قاسم بن محمدجوهری است.


logo