درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1401/08/04
بسم الله الرحمن الرحیم
/ تقسیم عنوان به تقییدیه و تعلیلیه و شخصیه/صوم
موضوع: صوم / تقسیم عنوان به تقییدیه و تعلیلیه و شخصیه/
بیان شد که اوصاف و خصوصیاتی که در تکالیف شرعی مطرح میشود، بعضی اخذ در عنوان موضوع حکم شرعی شده است و به آنها خصوصیات عنوان گفته میشود و لذا باید در نیت لحاظ بشود. مثلا در صوم کفاره، خصوصیت کفاره بودن در عنوان صوم اخذ شده است و داخل موضوع قرار گرفته و باید در نیت درج بشود تا امتثال حاصل شود و قصد این عنوان شرط است چون این خصوصیت عنوان است. بعضی از خصوصیت ها خصوصیت عنوان است نه معنون و این احکام و فروعات که در صوم و صلاة و حج است، اینها احکام و فروعاتی است که داخل در معنون است ولی اخذ در عنوان نشده است. بعضی از خصوصیات، خصوصیات امر است و اصلا خصوصیات مامور به نیستند. استحباب و وجوب، ویژگی امر است نه مامور به و در نیت لازم نیست. قسم دیگر اوصاف شخصیه بود که نه از اوصاف امر بود و نه از اوصاف مامور به که اینها طبیعتا لازم نیست که در نیت ملاحظه بشود.
تقسیم عنوان به تقییدی و تعلیلی و شخصی
از جهت دیگر عناوین را به عناوین تقییدیه و تعلیلیه تقسیم میکنند:
عنوان تقییدی
عنوان تقییدی یعنی موضوع مقید به این عنوان است مثلا در غسل جمعه، موضوع غسل، مقید به این عنوان است که در روایات امده است و باید در نیت درج بشود یا انواع حج ها و نافله ها که در نافله، عنوان این صلاة مقید به وصف نافله شده است و نافله یک عنوان تقییدی میشود یعنی باید در نیت آن تقییدی که شارع در عنوان موضوع قرار داده است را در نیت داشته باشیم تا قصد الفعل حاصل شود. در عناوین تقییدی، عنوان شرعی مقید به این قید شده است و عنوان صوم مقید به کفاره شده است پس در نیت هم باید مقید به این قید بشود تا ماتی به منطبق با مامور به بشود.
عنوان تعلیلی
دسته ای دیگر از عناوین حیثیت تعلیلیه دارند یعنی علت حکم را بیان میکنند والا عنوان مقید به آن قید نشده است مثلا صوم شهر رجب یا شعبان مستحب است. سوال این است که آیا روزه رجب و شعبان آیا نوعی از روزه مانند روزه ماه رمضان است؟ مثلا روزه رجب با ربیع ماهیتا فرق دارد؟ خیر؛ اینها قید عنوان نیستند که ماهیت ایجاد بکنند بلکه علت استحباب را بیان میکند. مثلا در روزه شعبان یا روزه روز دوشنبه، در حقیقت دوشنبه قید موضوع نیست که لازم باشد که در نیت قرار داده شود بلکه این تعلیل این استحباب است یعنی استحباب به این دلیل است که در این ظرف واقع میشود و حیثیت ظرفی دارد نه تقییدی. چون روزه در این ظرف یک استحباب بیشتری دارد، این عنوان را برایش قرار داده اند. پس این عنوان ها همیشه نوع و ماهیت را نشان نمیدهد بلکه گاهی علت حکم را نشان میدهد. پس همیشه هرچه که عنوان شد، به این معنی نیست که یک نوع است پس روزه دوشنبه یک نوع روزه نیست بلکه روزه استحبابی است و مثل روزه باقی روز هاست ولی استحبابش در این ظرف بیشتر است. این عنوانی که در این موضوع قرار داده شده است، از باب بیان علت استحباب اکید است.
یا مثلا عناوین شخصیه، اینها از عناوینی هستند که مطرح میشوند ولی جنبه قیدی ندارد ولذا لازم نیست که در نیت قرار بگیرند بلکه زمانی لازم است که در نیت قرار بگیرد که شارع انها را مقید کرده باشد و در آن صورت باید مأتی به را مقید به آن قید بکنیم تا منطبق بر امر شارع بشود ولی وقتی شارع دستورش را مقید به قیدی نکرده است و فرموده است که در ماه شعبان روزه بگیر، این ظرفیت است نه قیدیت پس روزه میتوان گرفت حتی اگر آن شخص ملتفت نباشد که ماه رجب داخل شده است یا نه، روزه ماه رجب را گرفته است و استحباب را انجام داده است و لازم نیست که روزه رجب را نیت کند.
عنوان شخصیه
بعضی از عناوین که در روایات وارد میشود نه حیثیت تقییدی دارد و نه حیثیت تعلیلی دارد بلکه از عناوین شخصیه هستند مثلا مثل وضو یا غسل ارتماسی که این نه علت حکم وضو که وجوب است میباشد -مثلا در روزه رجب، علت استحباب رجب و شعبان بود- و نه مقید به این کیفیت شده است که شما بگویید این یک وضوی خاصی است که دستور به این وضو مقید به ارتماس شده است و باید ارتماس را از اول نیت کرد. بلکه ممکن است شخصی از وسط وضو قصد ارتماس بکند. پس مامور به شارع مقید به قید ارتماس نشده است و ثانیا حیثیت تعلیلی هم نیست. زیرا علت استحباب وضو که ارتماس آن نیست. پس نه حیثیت تقییدیه و نه تعلیلیه دارد بلکه حیثیت شخصیه دارد یعنی تشخص و فردیت ان در خارج به این شکل وارد میشود.
پس عناوینی که در موضوعات احکام شرعی چه در روایات و چه در لسان فقها مطرح میشود، همه انها حالت تقیید ندارد بلکه بعضی از انها قید موضوع است که باید نیت شود و بعضی از انها قید موضوع نیستند بلکه علت موضوع هستند که انها لازم نیست که در نیت باشند و بعضی نه قید هستند و نه علت هستند بلکه از عناوین شخصیه هستند یعنی نوع و کیفیتی از امتثال و تحقق ان در خارج است. که اینها هم طبیعتا لازم نیست که در نیت درج بشوند.
نکته: حکم چه وجوب باشد و چه استحباب، در تنویع دخلی ندارد زیرا موضوعاتی هستند که متنوع هستند و واجب هستند مانند نماز ایات و جمعه (در اصل شرع و حضور امام) و نماز یومیه و نماز های مستحبی بسیاری هستند که انواع مختلفی دارند. پس اینکه واجب یا مستحب باشند، دلیل نمیشود که یک نوع داشته باشد. ما این که نوع مختلفی باشد را یا از امر جداگانه میفهمیم یا از متعلق امر؛ در روزه روز دوشنبه، در احکام و شرایط با روزه غیر دوشنبه فرقی ندارد ولی روزه کفاره احکام دیگری دارد مثلا عدد ان فرق میکند یا مثلا اینکه تا ظهر میتوان افطار کرد یا نه و یا اینکه بعضی از کفاره ها زمان و وقت دارد مثلا سه روز ان باید در زمان حج باشد -البته اگر ان را کفاره بدانیم- و سه روز در وطن باشد. پس بنابراین، متعلق امر فرق میکند و امر مستقل هم پیدا میکند. از مجموع این امر و متعلق امر میفهمیم که با نوعی از عبادت مواجه هستیم یا اینکه نوع جدیدی نیست بلکه همان عبادت است ولی در ظرفی متفاوت است مانند نمازی که در مسجد خواند میشود با نمازی که در منزل خوانده میشود یک نوع نماز است. ظرف ها گاهی عوض میشود ولی عوض شدن ظرف ها لزوما به معنای تغییر نوع نیست. بلکه عبادت همان عبادت است.
امثله نوع در کلام سید یزدی
مرحوم سید یزدی مثال هایی برای نوع میزنند زیرا ایشان فرمودند که قصد النوع هم لازم است و بیان شد که وجه ان، همان قصد الفعل است. ایشان در قصد النوع که مثال میزنند میفرمایند: ويعتبر فيما عدا شهر رمضان حتّى الواجب المعيّن أيضاً القصد إلى نوعه در غیر ماه مبارک که قصد ملازم ان است و متعین است، در بقیه روزه ها باید قصد النوع کرد سپس ایشان مثال میزنند: من الكفّارة أو القضاء أو النذر؛ مطلقاً كان أو مقيّداً بزمان معيّن؛ من غير فرق بين الصوم الواجب و المندوب. ایشان سه مثال میزنند:
یکی از انها روزه کفاره است. در روزه کفاره شکی نیست که نوعی از روزه است و باید شخص، نیت کفاره بکند و نمیتواند چند روز روزه بگیرد و سپس بخواهد جایگزین کفاره بکند. این اصلا محل اختلاف نیست زیرا هم امر جداگانه دارد و هم احکام جداگانه دارد و مسلما یک نوع از روزه است و نیاز به قصد دارد.
دومین مثال، مثال صوم قضاء است. در این جا فرمایش سید یزدی با چند مساله بعد، در ظاهر امر مقداری تعارض دارد زیرا ایشان در اینجا قضاء را به عنوان یک نوع میاورد ولی بعدا میفرمایند که در نیت تعرض به ادا و قضاء بودن آن لازم نیست. که این فرمایش با هم سازگار نیست. زیرا اگر قضاء یک نوع از صوم است، باید در نیت داخل باشد و در ادامه میفرمایند که تعرض به قضا یا ادا لازم نیست ولی در اینجا قضا را یک نوع میدانند که البته به بحث قضاء میرسیم و اینجا صرفا جنبه مثال دارد. بحث در روزه قضا به این خاطر است که باید بررسی شود که آیا قضاء و ادا دو نوع روزه و عبادت هستند یا نه بلکه یک نوع ماهیت است و صرفا یکی در داخل وقت است و دیگری در خارج از وقت است؟ تعدادی از بزرگواران در حاشیه عروه میفرمایند که قصد ادا و قضا اصلا لازم نیست بلکه اینها یک عبادت است ولذا وقتی شخص نیت میکند که نماز یومیه میخواند ولو اینکه نداند که افتاب طلوع کرده است یا نه، مشکلی ندارد ولی اقایان فعلی میفرمایند که نیت ما فی الذمه بکنید که این قصد اجمالی نوع است و بعدا بیان میشود که قصد اجمالی هم مشکلی ندارد و لذا اقایان میفرمایند که باید نیت ما فی الذمه کنید ولی نمیتوانید نیت نماز صبح بکنید زیرا باید مشخص باشد که ادائی است یا قضائی، ولی انکه میگوید نماز صبح کافی است، بنابر این نظر است که ادا و قضاء را از انواع صلاة نمیدانند و برای ان حیثیت تقییدی قائل نیستند بلکه مهم نماز صبح است که داخل وقت ادا است و خارج وقت به ان قضاء گفته میشود. اینها باید بعدا بررسی شود. اگر ما قصد نوع را لازم ندانیم که اصلا لازم نیست که بگوییم ما فی الذمه میخوانیم. پس نوع را لازم نیست که با عنوان دقیقی که در روایت امده است تمییز بدهید بلکه با عنوان کلی اینکه همانچه که به ان مامور هستم هم میتوان اتیان کرد.
بررسی تبعیت قضاء از ادا
بحث ما در این است که قضاء و ادا ایا دو نوع هستند یا نه؟ زیرا بعضی از اقایان میفرمایند که قضاء امر مستقل میخواهد. اقض ما فات کما فات که در روایات امده است، برای کیفیت امتثال است نه اینکه هر عملی که موقت است، قضایش به صورت قهری واجب میشود. اینگونه نیست که هر عمل موقتی خارج از وقت هم امر داشته باشد. ممکن است کسی این مبنی را داشته باشد که همه واجب های موقت در خارج از وقت، واجب هستند منتهی المیسور لا تسقط بالمعسور. یعنی بعد از وقت، نمیتوان قید وقت را رعایت کرد. این مقداری که میتوان که نماز خارج از وقت هست را باید اتیان کرد. پس بنابر این اصلا قضا نیاز به امر جداگانه ندارد بلکه امر به صلاة اگر در وقت باشد، با رعایت ان قید اتیان شده است ولی ما لایدرک کله لا یترک کله، ایشان همه واجب را نمیتوانند انجام دهند ولی ان مقدار واجب را که میتوانند باید انجام دهند. این میشود دلیل کسانی که میفرمایند قضا نیاز به امر جدید ندارد.
ولی لااقل نظر مشهور متاخرین این نیست بلکه میفرمایند که صلاة و صوم مقید به قید وقت شده است و وقت قید و جزء موضوع است و وقتی یک شرط مهم منتفی بشود، مشروط هم منتفی میشود. بنابر این نماز مقید به این محدوده شده است و وقتی این ابتداء و انتها تمام بشود، دیگر وجوب نمازی نیست. پس اگر واجبات موقت که مقید به وقت هستند، در وقت خودش انجام نشود، بعدش اگر لازم باشد، نیاز به امر جدا دارد. پس اقض ما فات فقط برای شکل و کیفیت عمل است نه برای وجوب آن. و وقتی قید مامور به منتفی است، وجوب ان هم منتفی است. نماز داخل وقت واجب است و وقت اخذ در موضوع شده است. یا روزه رمضان که بین الوقتین واجب شده است، این زمان قیدی است که در موضوع اخذ شده است و اگر در ماه مبارک روزه نگیرد و شارع چیزی نفرمایند، قضاء ان واجب نیست زیرا روزه در ماه رمضان واجب شده است و در غیر ان نیاز به دلیل دارد. و احکام ان هم با غیر رمضان فرق دارد مثلا کسی که روزه ماه رمضان را عمدا افطار بکند، کفاره اش با کسی که در غیر ماه مبارک عمدا افطار بکند خیلی متفاوت است. و در قضا میتوان تا ظهر افطار کرد ولی در رمضان نمیشود. هم امر آن فرق میکند و هم متعلق امر آن فرق میکند. اگر کسی این حرف را بزند، میگوید که این ها دو نوع هستند پس باید در نیت ملاحظه بشوند. و نمیتواند بدون اینکه قضاء و ادا را در نیت خود قرار دهد بلکه با صرف عمل و طبیعت را نیت بکند. پس در ادا و قضاء چنین بحثی است که در ادامه به ان میپردازیم.
بعضی از آقایان قصد نوع را در ماه مبارک لازم نمیدانند چون اصلا در این ماه هیچ روزه دیگری را نمیتوان اتیان کرد و متعین در روزه واجب است. ولی این مطلب در مورد نماز صادق نیست ولذا در وقت نماز میتوان هر نماز دیگری را خواند. اما چون در ماه رمضان هیچ نوع روزه دیگری قابل اتیان نیست، نیت رمضان نیت خاص و مجزا برای رمضان را نیاز ندارد ولی در مورد قضاء رمضان چون داخل وقت نیست و خارج از وقت است نیاز دارد زیرا در خارج از وقت انواع روزه ها را میتوان گرفت.
مثال سوم که فرمودند مثال نذر است که بحثی مفصل دارد و پیچیده تر از قضا است که آیا روزه نذر یا هر عمل منذوری که انجام میدهیم، آیا نیاز به نیت دارد؟ سوال این است که نذر قید است یا نه؟ مثلا شخصی نذر میکند که نیمه شعبان روزه بگیرد ولی یادش میرود ولی اتفاقا نیمه شعبان هم روزه گرفته است و یادش نبوده که چنین نذری کرده است ولی بعدا به یاد میاورد حال در صورتیکه در موقع روزه قصد نذر نکرده بوده ولی روزه گرفته است، آیا نذر را عمل کرده است یا نه؟ پس باید بررسی شود که این قید است یا نه؟ یعنی ایا وفای به نذر عنوان موضوع است یا اتیان منذور عنوان موضوع است؟ یعنی قصد صوم کافی است و نیازی به قصد صوم منذور نیست.
در اینجا سه مبنا وجود دارد که در جلسه بعد به آن میپردازیم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.