درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی گلپایگانی
1401/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
/ ادله و معنی قصد قربت/صوم
موضوع: صوم / ادله و معنی قصد قربت/
مرور جلسه گذشته
بحث در وجوب نیت بود که در تمام عبادات مطرح میشود و بیان شد که یک معنای لغوی و عرفی دارد که به معنای قصد الفعل است یعنی برای تحقق هر عملی که عنوان شرعی دارد (اعم از عبادیات)، نیاز به قصد است که به ان ها عناوین قصدیه گفته میشود که در مقابل عناوین فعلیه و التفاتیه است که به انها اشاره شد. صوم قطعا از عناوین قصدیه است یعنی اگر کسی از طلوع فجر تا غروب به هر دلیلی امساک بکند، صوم محسوب نمیشود بلکه نیاز به قصد عنوان دارد پس یک بخشی از نیت صوم، قصد فعل و عملی است که انجام میدهد و یک معنای شرعی به معنای قصد قربت دارد. معنای لغوی نیت، پیچیده نیست و هر عملی را که انسان انجام میدهد، خود به خود نیت آن را میکند. مرحوم سید در عروه در کتاب صلاة تعبیرشان این است: فحال الصلاة و سائر العبادات حال سائر الأعمال و الأفعال الاختياريّة، كالأكل و الشرب و القيام و القعود نماز مانند بقیه افعال اختیاریه است که وقتی کسی میخواهد کاری بکند، و قصد آن را دارد، نیازی نیست که چیزی بگوید و این نیت است. نیت چیزی جز اراده و قصد متوجه به یک فعل نیست. هر فعلی را که انسان به صورت اختیاری انجام میدهد، نیت هم میکند و نیت در عبادات از این جهت مانند اکل و شرب است و اصلا التفات و توجهی هم نداشته باشد نیت محقق میشود. نیت یعنی قصد و اراده ای که به یک عمل توجه پیدا میکند. پس در معنای لغوی قصد الفعل و قصد عمل است و در ادامه ایشان میفرمایند: نعم تزيد عليها باعتبار القربة فيها بله در اکل و شرب، قصد قربت هم لازم دارد. پس عبادات یک عمل عادی هستند باضافه وصف عبادیت و تعبدی بودن که ان وصف هم نیاز به تحقق دارد که تحقق ان با قصد قربت است. پس جنبه تکوینی با قصد الفعل است و جنبه تعبدی آن با قصد قربت حاصل میشود. پس نیت به این شکل لازم است.
ادله قصد قربت
مهمترین دلیل قصد قربت در عبادات، تسالم و اجماع و ارتکاز و سیره متشرعه است. اولا همه فقها قصد قربت را لازم میدانند و ثانیا همه مسلمین هم این را میدانند و ارتکاز انها تا به زمان معصوم میرسد و مسلم و قطعی است. حتی شاید در همه ادیان میدانند. مرحوم شیخ طوسی در باب وجوب نیت میفرمایند: دلیلنا اجماع الفرقه پس دلیل اصلی اجماع و ارتکاز مجمعین و مسلمین است.
برای قصد قربت چند معنی ذکر میکنند و ان معنی که مرحوم شیخ اعظم و دیگران هم فرمودند این است که قصد قربت به معنی قصد الامر و قصد امتثال است. پس مطلوب، امتثال و اطاعت است و لازمه عقلی اطاعت این است که کار به قصد اطاعت انجام شود زیرا هیچ انسانی قبول نمیکند که اگر شما کاری را به دلخواه خودت انجام بدهی ولو اینکه دستور هم صادر شده باشد، به شما مطیع بگوید و صدق اطاعت بر عمل شما نمیکند. پس لازمه اطاعت، قصد اطاعت است وعبادات اطاعات مولی است و تعبد است و لازمه این که وصف عبادت شکل بگیرد این است که قصد فرمانبرداری و اطاعت همراهش باشد. امور توصلی هم برای اینکه عبادت بشود، باید به قصد امتثال امر الهی و دستور خدا و ملاک و مصلحتی که در ان موضوع وجود دارد بکند. پس عبادات اطاعات خداوند هستند و اطاعت محقق نمیشود مگر با قصد اطاعت که این دلیل عقلی است.
اما یک بحث مفصلی در اصول شده است که ایا اصلا میشود که شارع امر کند که در عبادات قصد قربت داشته باشید یا نه؟ ما میگوییم دلیل عقلی داریم ولی ایا دلیل شرعی هم داریم؟ بعضی مثل مرحوم اخوند در کفایه اصرار کردند بر اینکه اصلا قصد قربت دستور خدا نمیتواند داشته باشد و فقط امر ان، امری عقلی است یعنی شارع مقدس نیمتواند در امر به عبادات بگوید که با قصد اطاعت امتثال بشود و مستلزم دور میشود و توضیح ان مفصلا در کفایه هست. ایشان محال میدانند ولی مرحوم نائینی این قصد قربت را با متمم جعل درست میکنند و میفرمایند که با امر اول نمیتواند واجب بشود و اخذ در امر شده باشد ولی در امر دوم، دستور به قصد قربت صادر شده است ولی مرحوم امام و سید خویی میفرمایند که اصلا امر با قصد قربت هیچ استحاله ای ندارد. البته ما نمیخواهیم وارد این بشویم که امر شرعی محال است یا نه زیرا بحثی اصولی است ولی بحث در این است که ملازمه وجود دارد عقلا زیرا از ما اطاعت را خواستند واطاعت ملازمه با قصد اطاعت دارد و این ملازمه محل بحث ما است و ما کاری به ان بحث اصولی نداریم. پس دلیل عقلی و اجماع و ارتکاز بر قصد قربت داریم البته دلیل قرانی و روایی هم بیان شده است اما محل مناقشه شدید است.
ادله قرانی بر وجوب قصد قربت
به آیاتی استناد شده است مانند آیه پنجم سوره بینه که معروف ترین ایه است و مرحوم علامه برای قصد قربت به این ایه استدلال کرده اند: ﴿وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ﴾ عبادت باید با اخلاص باشد به آن دستور داده شده است و اخلاص هم یعنی اینکه برای خدا باشد و این یعنی با قصد قربت باشد.
اما به این استدلال جواب های زیادی داده شده است. مرحوم شیخ اعظم میفرمایند که این ایه ربطی به قصد قربت ندارد بلکه درباره توحید است که در مقابل شرک میباشد. یعنی مردم خدا را بپرستند و بت پرستی نکنند و اخلاص در دین یعنی دوری از شرک و بت پرستی.
ایه دیگری که استناد شده است: ﴿اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم﴾ که دستور به اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر که مراد ائمه اطهار هستند. استدلال این است که اطاعت محقق نمیشود الا با قصد ان.
جواب داده شده است که این ایه مربوط به حکومت و ولایت است و مربوط به احکام و عبادات و فروعات نیست. و اطلاق ان محدد به حصه ای خاص شده است. بلکه ولایت امر و سرپرستی امر را بیان میکنند و بحث این نیست که شما تک تک عبادات را با قصد قربت انجام بدهید. و خلاصه این است که اختیار جامعه اسلامی با پیامبر و آل پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین است. و اشکال دوم این است که ایه اصلا مقید به عبادت نشده است و این در حالی است که ما افعال مختلفی داریم که انها نیازی به قصد قربت ندارند و موجب تخصیص اکثر میشود زیرا اکثر اعمال توصلی هستند. و اگر بخواهد دستور به اطاعت در اعمال بدهند باید تک تک ابواب غیر عبادی را خارج بکنند. فلذا این ایه ربطی به مساله قصد قربت ندارد. در ایات دیگر هم مناقشاتی هست و ایه صریحی که قصد قربت از ان فهم بشود نداریم.
ادله روایی بر وجوب قصد قربت
روایات زیادی وجود دارد که سند معتبر هم ندارد. مانند انما الاعمال بالنیات که این در منابع عامه و منابع امامیه وارد شده است مثلا در وسائل در ابواب وجوب صوم و نیته که میفرمایند: قَالَ وَ رُوِيَ عَنْهُ ع قَالَ: إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى.[1] ولی این روایت معروف است و تواتر معنوی دارد فلذا میتوان از این نقص سندی گذر کرد.
و روایت دیگری که باز سند ندارد که میفرمایند: وَ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: لَا قَوْلَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ وَ لَا نِيَّةَ إِلَّا بِإِصَابَةِ السُّنَّةِ.[2] حرف اعتباری ندارد مگر با عمل یعنی در محدوده ایمانی، ایمان به لسان کافی نیست و به عمل نیاز است و عمل به نیت بستگی دارد و نیت هم باید منطبق با شرع باشد.
و روایت دیگر: قَالَ الشَّيْخُ وَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ.[3] که اگر تواتر باشد که ظاهرا هست، سند مشکلی ایجاد نمیکند ولی دلالت این روایت اصلا مشخص نیست. ایا این روایات شرط صحت را بیان میکنند؟ اما صحت کدام یک از اعمال؟ چون صحبتی از عبادت نشده است. بلکه ارزش عمل به نیت است این یک بحث اخلاقی است که شرط کمال عمل به نیت ان است که اگر کاری برای خدا باشد قیمت دارد. ولی این بدین معنی نیست که شرط صحت است و از ان نمیتوان وجوب قصد قربت را فهمید. و شاید شرط کمال است و دلالت ان مبهم و مجمل است و دلالت بر مقصود ما ندارد. و در روایات هست که خطاب به حضرت داوود فرمودند که خداوند بهشت را به شخصی بخاطر یک تکه خرما میدهد و حضرت داوود از علت ان سوال میپرسد و خداوند میفرمایند که ادخال سرور فی قلب المومن کرده است. این در حالی است که حسن فعلی زیادی ندارد ولی حسن فاعلی زیادی دارد. و این روایت دال بر همین است که حسن فاعلی از حسن فعلی بیشتر است و گاهی اصلا حسن فعلی وجود ندارد و خیال میکند که کار خوبی میکند در حالیکه صدمه میزند ولی به خاطر ان حسن فاعلی به او اجر داده میشود. ولی این ناظر به این که عبادات نیاز به قصد دارند نیست.
معنی قصد قربت
برای قصد قربت معانی مختلفی ذکر کرده اند یکی قصد شکر نعمت های الهی است و یا انجام عبادت به قصد تحصیل رضای الهی و یا قصد محبوبیت عمل نزد الله چه امر داشته باشد و چه نداشته باشد یعنی محبوبیت و مطلوبیت ذاتی عمل و یا قصد مصلحتی که در اعمال است و یا قصد ثواب و دوری از عقاب و یا قصد تقرب به خداوند و مقاصد و معانی دیگری هم برای قصد قربت گفته اند ولی معنایی که مقبول نزد علما است هیچ کدام از اینها نیست بلکه قصد الامر یا قصد الامتثال است یعنی این کار را میکنم چون خدا گفته است و ان را به عنوان حداقل قصد قربت دانسته اند و بالاتر از ان دلیل میخواهد و دلیلی بر این نیست که مثلا در هر عبادتی انسان باید قصد رضایت خدا را داشته باشد؟ وباید اخذ به قدر میتقن کنیم که کار را به قصد اینکه مولی گفته است انجام دهیم و دلیلی بر بیشتر از این نیست مانند اجماع و ارتکاز متشرعه یا دلیل عقلی که همگی مفقود هستند و دلیلی برای بیشتر از قصد الامر یعنی انجام دادن کار با قصد تکلیف نداریم البته بعضی ادعا میکنند که این بالاترین قصد است ولی عرض ما این است که خیر بلکه این پایین ترین سطح است که واجب شده است. و همین که برای وجوب بیش از این دلیل نداریم کافی است ولازم نیست که بر رد انها دلیل داشته باشیم؛ ضمن اینکه بر رد انها نیز دلیل داریم که اگر اینگونه باشد، خیلی از عبادات مردم با این قصدها باطل میشود زیرا ممکن است شخصی التفات به بهشت و رضای خدا و محبوبیت عمل و... نداشته باشد و عبادت اینها باطل نیست فلذا قصد قربت عبارتست از: هو إضافة إلی المولی نحو إضافة قصد قربت یعنی اینکه عمل به نوعی به خداوند متصل شود و ارتباط پیدا بکند و با هر کدام از این اشکال باشد مشکلی ندارد و حداقل همان است که گفته شد.
نکته سوم این است که انها هم در عرض دیگران نیستند بلکه در طول قصد امتثال هستند. زیرا شکر الهی با امتثال حاصل میشود. رضا با امتثال به دست میاید و بقیه با امتثال حاصل میشود پس اگر امتثال باشد، همه انها به دست میایند و همگی در طول قصد امتثال هستند و نیازی به قصد اضافی نیست. پس قصد قربت به معنی قصد امتثال امر یا قصد الامر میباشد.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.