1403/05/06
بسم الله الرحمن الرحیم
/اخذ قطع در موضوع مثل حکم4 /احکام قطع105
موضوع: احکام قطع105/اخذ قطع در موضوع مثل حکم4 /
○ نهایه الدرایه ج۳ص۷۱س۷
- احکام قطع۱۰۵/ اخذ قطع در موضوع مثل حکم۴
۱. آخوند ره: اخذ قطع به حکمی در موضوعِ مثلِ آن حکم، محذور اجتماع دو مثل را به دنبال خواهد داشت.
۲. تضاد و تماثل از صفاتِ احوالات خارجیِ موجودات خارجی خواهند بود.
۳. لزوم اجتماعِ دو مثل در فرض یاد شده، مبتنی بر آن است که حکم عبارت از " بعث و تحریک خارجی " باشد. خارجی بودنِ این بعث، به واسطهی خارجی بودنِ منشا انتزاعِ آن - از باب واسطه در عروض - خواهد بود.
۴. اگر حکم عبارت از " اراده و کراهت " باشد، بنابر اصالت وجود و بقای حقیقت عرض در حرکت و اشتداد، اجتماع دو مثل لازم نخواهد آمد.
۵. اگر حکم عبارت از " تحریک تنزیلی " باشد، با اخذ قطع به حکمی در موضوعِ مثلِ آن حکم، محذور اجتماع دو مثل لازم خواهد آمد. توضیح:
مقدمه اول - تحریک تنزیلی، امری انتزاعی است که عقلاء آن را از انشاء به داعی جعل داعی از سوی شارع، بعد از توفّر قیودی شرعی و عقلی انتزاع و اعتبار میکنند. (ر.ک: نهایهالدرایه، ج۱ص۴۱۵، ج۲ص۳۰۹، ج۴ص۲۷۰)
مقدمه دوم. تحریکی که در حیّز انتزاع و اعتبار قرار میگیرد، میتواند معنایی شدید و یا ضعیف باشد. نظیرِ آن، را محقق اصفهانی ره در اثنای بحث از ملکیت لازم و جایز در مقام تصحیح کلام برخی از شاگردان شیخ ره به تصویر کشیده است. (ر.ک: حاشیه کتاب المکاسب، ج۱ ص۱۳۲)
مقدمه سوم. مصحِّحِ اعتبار تحریک شدید و تحریک ضعیف، منشا انتزاعِ آن خواهد بود.
مقدمه چهارم. نظیر اعتبار تحریک تنزیلی شدید، انتزاعِ معنای اسمی تحریک شدید از تحریک حقیقی خارجی خواهد بود.
مقدمه پنجم. اعتبار تحریک تنزیلی ضعیف و تحریک تنزیلی شدید، به نحو حرکت و اشتداد نخواهد بود تا محذور اجتماع دو مثل لازم نیاید.
مقدمه ششم. وجه انتفای حرکت و اشتداد در مقام آن است که حرکت و اشتداد در موردی جاری است که دارای وجود واحد مستمر باشد و حال آنکه میانِ دو انشاء به داعی جعل داعی - که منشا انتزاعِ آنها خواهند بود - اتصالی در وجود وُحدانی تحقق ندارد.
مقدمه هفتم. عدم جریان حرکت و اشتداد در تحریک تنزیلی، ملازم با عدم اختلاف قولِ طبیعتِ تحریک و حملِ آن بر افرادش - به نحو شدّت و ضعف - نیست و به همین جهت گفته میشود که " وجوبِ نماز شدیدتر و قویتر از وجوبِ غیر نماز است ".
مقدمه هشتم. اگر طبیعتی انتزاعی باشد، اختلاف قول و حملِ آن بر افرادش، به تبع منشا انتزاع و معنون خواهد بود. محقق اصفهانی ره در برخی از کلمات خود مینویسد: " أما لو اريد من الوجوب نفس البعث بالإنشاء-لا الإرادة النفسانية- فمضادّته للاستحباب واضحة،و الحركة و الاشتداد من مرتبة الاستحباب البعثي إلى الوجوب البعثي غير معقولين؛لأنهما أمران اعتباريان بسيطان.و اختلاف قول طبيعة الوجوب أو الندب على أفرادهما معقول إلاّ أنّ لازمه كون الطبيعتين مما يجري فيه التشكيك،لا الحركة و الاشتداد المختصّان ببعض المقولات دون الكلّ فضلا عن الاعتباريات " (نهایهالدرایه، ج۲ ص۱۲۲) و نیز در موضعی دیگر از کتاب بیان میدارد که " اختلاف قول الطبيعة في الامور الانتزاعية تابع لمنشا انتزاعها،فان كان يصح في منشئه صحّ فيها،و إلا فلا ". (نهایهالدرایه ج۲ص۲۷۵)
۶. به نظر میرسد که با توجه به تبعیت امر انتزاعی از منشا انتزاع در اختلاف در قول بر افراد، اگر منشا انتزاعِ تحریک تنزیلی، انشاء به داعی جعل داعی باشد؛ مجالی برای اختلاف قولِ آن طبیعت بر افرادش نیست ولی اگر منشا انتزاع، اراده دانسته شود، اختلاف قول طبیعت تحریک و وجوب بر افرادش قابل تصور خواهد بود.
و الحمد لله رب العالمین