درس نهایة الدرایة استاد محمد غیاثی
1402/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
دخالت عنوان مقطوع الوجوب در حسن و قبح عقلی/تجری20 /احکام قطع49
موضوع: احکام قطع49/تجری20 /دخالت عنوان مقطوع الوجوب در حسن و قبح عقلی
○ نهایه الدرایه ج۳ص۳۹تعلیقه۱۲
- احکام قطع۴۹/ تجرّی۲۰/ دخالت عنوانِ "مقطوع الوجوب" در حسن و قبح عقلی
الف. آخوند ره:
یک. قطع - در صورت عدم اصابت - موجِبِ استحقاقِ عقوبت بر تجرّی با مخالفت [ با قطع ] و موجِبِ استحقاقِ مثوبت بر انقیاد با موافقت [ با قطع ] خواهد بود.
دو. فعل متجرّیبه و منقادبه بر صفت واقعی (حسن و یا قبح) و حکم واقعی (وجوب و یا حرمت) باقی خواهد بود.
سه. تعلق قطع به غیرِ حکم و صفتِ آن فعل، سببِ حدوث تفاوتی در آن نمیشود.
چهار. جهت حسنِ آن فعل و یا قبحِ آن، به جهتِ قطع مزبور، تغییر نمییابد.
پنج. قطع به حسن و یا قبح، از وجوه و اعتباراتی - که مناط حسن عقلی و یا قبح عقلیاند - نخواهد بود.
شش. قطع به محبوب بودنِ فعل و یا مبغوض بودنِ آن، ملاکِ محبوبیت شرعی و یا مبغوضیت شرعی نخواهد بود.
هفت. فعل متجرّیبه و منقادبه - با عنوان مقطوع الوجوب و یا مقطوع الحرمه - اختیاری نیست زیرا قاطع فعل را فقط با عنوان واقعی و استقلالیاش قصد میکند نه با عنوان طاری و آلی. فعل با عنوان طاریاش، به طور غالبی مورد التفات نیست. پس عنوان طاری و آلی نمیتواند از جهات حسن عقلی و یا قبح عقلی باشد و یا مناط وجوب شرعی و یا حرمت شرعی باشد و حال آنکه تنها صفت اختیاری موجِبِ حسن و قبح و یا وجوب و حرمت خواهد بود.
هشت. ان قلتَ: اگر فعل متجریبه - با عنوان مقطوع الوجوب و یا مقطوع الحرمه - اختیاری نیست پس وجهی برای استحقاق عقاب بر مخالفت با قطع نخواهد بود.
نُه. قلتُ: عقاب فقط بر قصد عصیان و عزم بر طغیان است نه بر فعل صادر شده با عنوانِ مقطوع الوجوب و مقطوع - که فعلی غیر اختیاری است -.
ب. محقق اصفهانی ره:
یک. واژه " حسن بالذات و قبیح بالذات " دارای دو معنای اصطلاحی مشهور خواهند بود:
۱) حسن و قبح به معنای علّیت تامه
۲) حسن و قبح به معنای اقتضاء
دو. در نگاه تحقیقی، حسن بالذات و قبیح بالذات به یکی از دو معنای زیر است:
۱) عنوانی - بدون واسطه در عروض - حسن و یا قبیح باشد (یعنی موجب استحقاق مدح و یا ذمّ در نگاه عقلاء باشد) همچون عدل و ظلم.
۲) عنوانی - لو خلّی و نفسه - مندرج در عنوانی حسن بالذات و یا قبیح بالذات باشد ولی گاهی مندرج در عنوانی مغایر با عنوان نخست میگردد همچون صدق و کذب.
سه. حسن و قبح عقلی و نیز وجه (و عنوانی) که موجبِ حسن و قبح است، واقعیتی جز در ظرف وجدان عقل نخواهند داشت.
چهار. شکی نیست که عنوان مقطوع الوجوب و مقطوع الحرمه از عناوین حسن و قبیح بالذات نخواهند بود.
پنج. عنوان مقطوع الوجوب و مقطوع الحرمه، از عناوین عرضی که منتهی به یکی از عناوین ذاتیاند، نخواهند بود چرا که در نظر عقل، دارای مصلحت و مفسده نمیباشند.
شش. عنوان مقطوع الوجوب و مقطوع الحرمه هرچند از وجوه محسّنه و مقبّحه نیستند ولی نمیتوان نتیجه گرفت که فعل متجرّی به، مورد استحقاق مدح و یا ذمّ قرار نمیگیرد چرا که عنوانِ " هتکِ حرمت مولا " از عناوین فعل و وجوهِ آن است که موجب استحقاق عقاب در نگاه عقلاء خواهد بود.
هفت. پس برای اثباتِ استحقاقِ عقاب بر فعل متجرّیبه، نیازی به احرازِ عنوان بودنِ مثلِ مقطوع الحرمه " نخواهد بود.