درس تفسیر استاد گرايلي
91/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: آفيت در دين
روايت درباره خضرت زهرا(س) بخاطر شهادت آن حضرت.در اصول کافي کتاب مولد الزهرا(س) در آخر بحث امام صادق(ع) فرمودند (لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ) (اصول کافي، ج1، ص461) اگر خداوند علي(ع) را نميآفريد، هيچ کفوي براي حضرت زهرا(س) از آدم ابوالبشر(ع) تا تمام انسانها، وجود نداشت و با اين روايت استدلال ميکند براي افضليت امير المؤمنين(ع) از همه انبياء سلف.
بحارالأنوار، ج 8، ص51، باب 21- الشفاعة
قَالَ جَابِرٌ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِي بِحَدِيثٍ فِي فَضْلِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ إِذَا أَنَا حَدَّثْتُ بِهِ الشِّيعَةَ فَرِحُوا بِذَلِكَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نُصِبَ لِلْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ مِنْبَرِي أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ يَا مُحَمَّدُ اخْطُبْ فَأَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ يُنْصَبُ لِلْأَوْصِيَاءِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ يُنْصَبُ لِوَصِيِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي أَوْسَاطِهِمْ مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ مِنْبَرُهُ أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ يَا عَلِيُّ اخْطُبْ فَيَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ يُنْصَبُ لِأَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ لِابْنَيَّ وَ سِبْطَيَّ وَ رَيْحَانَتَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ ثُمَّ يُقَالُ لَهُمَا اخْطُبَا فَيَخْطُبَانِ بِخُطْبَتَيْنِ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنْ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ بِمِثْلِهَا ثُمَّ يُنَادِي الْمُنَادِي وَ هُوَ جَبْرَئِيلُ ع أَيْنَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ أَيْنَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ أَيْنَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ أَيْنَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ أَيْنَ أُمُّ كُلْثُومٍ أُمُّ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فَيَقُمْنَ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَا أَهْلَ الْجَمْعِ لِمَنِ الْكَرَمُ الْيَوْمَ فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى يَا أَهْلَ الْجَمْعِ إِنِّي قَدْ جَعَلْتُ الْكَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ يَا أَهْلَ الْجَمْعِ طَأْطِئُوا الرُّءُوسَ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّ هَذِهِ فَاطِمَةُ تَسِيرُ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَأْتِيهَا جَبْرَئِيلُ بِنَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّحَةَ الْجَنْبَيْنِ خِطَامُهَا مِنَ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ عَلَيْهَا رَحْلٌ مِنَ الْمَرْجَانِ فَتُنَاخُ بَيْنَ يَدَيْهَا فَتَرْكَبُهَا فَيَبْعَثُ اللَّهُ مِائَةَ أَلْفِ مَلَكٍ لِيَسِيرُوا عَنْ يَمِينِهَا وَ يَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَكٍ عَنْ يَسَارِهَا وَ يَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَكٍ يَحْمِلُونَهَا عَلَى أَجْنِحَتِهِمْ حَتَّى يُصَيِّرُوهَا عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَإِذَا صَارَتْ عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ تَلْتَفِتُ فَيَقُولُ اللَّهُ يَا بِنْتَ حَبِيبِي مَا الْتِفَاتُكِ وَ قَدْ أَمَرْتُ بِكِ إِلَى جَنَّتِي فَتَقُولُ يَا رَبِّ أَحْبَبْتُ أَنْ يُعْرَفَ قَدْرِي فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ فَيَقُولُ اللَّهُ يَا بِنْتَ حَبِيبِي ارْجِعِي فَانْظُرِي مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حُبٌّ لَكِ أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّتِكِ خُذِي بِيَدِهِ فَأَدْخِلِيهِ الْجَنَّةَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ يَا جَابِرُ إِنَّهَا ذَلِكَ الْيَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِيعَتَهَا وَ مُحِبِّيهَا كَمَا يَلْتَقِطُ الطَّيْرُ الْحَبَّ الْجَيِّدَ مِنَ الْحَبِّ الرَّدِيءِ فَإِذَا صَارَ شِيعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ يُلْقِي اللَّهُ فِي قُلُوبِهِمْ أَنْ يَلْتَفِتُوا فَإِذَا الْتَفَتُوا يَقُولُ اللَّهُ يَا أَحِبَّائِي مَا الْتِفَاتُكُمْ وَ قَدْ شَفَّعْتُ فِيكُمْ فَاطِمَةَ بِنْتَ حَبِيبِي فَيَقُولُونَ يَا رَبِّ أَحْبَبْنَا أَنْ يُعْرَفَ قَدْرُنَا فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ فَيَقُولُ اللَّهُ يَا أَحِبَّائِي ارْجِعُوا وَ انْظُرُوا مَنْ أَحَبَّكُمْ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ أَطْعَمَكُمُ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ كَسَاكُمْ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ سَقَاكُمْ شَرْبَةً فِي حُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ رَدَّ عَنْكُمْ غَيْبَةً فِي حُبِّ فَاطِمَةَ فَخُذُوا بِيَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَا يَبْقَى فِي النَّاسِ إِلَّا شَاكٌّ أَوْ كَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ فَإِذَا صَارُوا بَيْنَ الطَّبَقَاتِ نَادُوا كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ فَيَقُولُونَ فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ مُنِعُوا مَا طَلَبُوا وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
جناب جابر(ره) به امام باقر(ع) عرض کردند: آقا راجع به مادرتان زهرا(س) برايم حديثي نقل کنيد که وقتي براي دوستانتان نقل کرديم خوشحال بشود و قلبشان جلي پيدا بکند. حضرت باقر(ع) فرمودند شنيدم از پدرم و ايشان از جدم و ايشان از پدرانشان تا حضرت رسول(ص) که پيامبر فرمودند: زمانيکه قيامت برپا شود(قيامت از چيزهايي است که همه اديان خبر دادهاند به وقوعش و روزي واقع خواهد شد.برنامههاي مختلفي براي قيامت برنامهريزي شده است، مثلا يکي از برنامهها که پيامبر از آن خبر دادند اين است که: براي يغمبران خدا منبرهايي از نور گذاشته ميشودو منبر من رفيعترين منبرهاست و از غيب ندا ميآيد که يا محمد(ص) (اخطب) خطبه بخوان. حضرت رسول(ص) در مجمعي که انبياء و صلحاء و نيکان همه هستند ميگويد:(فأخطب بخطبة لم يسمع احد من الانبياء و اوصياء بمثلها) من خطبهاي ميخوانم و از حقايقي پرده برميدارم که هيچ يک از انبيا و اوصيا مثل آن را نشنيده باشند(ثم ينصب للاوصياء منابر من نور) سپس براي اوصياء پيامبران منبرهايي از نو قرار ميدهند(فينصب لوصيي علي بن ابيطالب في اوساطهم منبر من نور) براي علي(ع) در وسط منبرهاي اوصياء منبرياز نور قرار ميدهند(فيکون منبرهم اعلي منابرهم فيأت نداء من عند الله جل و اعز يا علي اخطب فيخطب بخطبت لم يسمع احد من الانبياء و الاوصياء بمثلها) منبر علي(ع) بالاترين منبر است و از خداوند ندا ميآيد که يا علي خطبه بخوان و علي(ع) خطبهاي ميخواند که هيچ يک از انبياء و اوصياء مثل آن را نشنيده باشدسپس براي فرزندان انبيا و اوصيا نتبرهايي از نور ميگذارند، در اين بخش سوم روايت دو تا سخنران که يکي امام حسن(ع) و يکي امام حسين(ع) و هر کدام پرده از حقايقي بر ميداردند(فيأت ندا من عند الله يا اهل الجمع لمن الکرم اليوم) اي اهل جمع کرم از آن کيست؟ پنج نفر جواب اين سؤال را ميدهند(پيامبر(ص) امام علي(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع)) و ميگويند(لله الواحد القهّار) کرم از آن خداي يکتاست. در روايات داريم که اگر بخواهيم کرم خداوند را تشبيه کنيم به معدودات، هر چه از کرم به زمين نازل شده است يکصدم از کرم خداوند است(وسجيتکم الکرم و عادتکم الاحسان) کرمي که اهل بيت دارند و مهرباني که پدر و مادر نسبت به فرزند دارند و... يک صدم از کرم خداوند است. خطاب بعدي ميآيد(يا اهل الجمع اني قد جعلت الکرم لمحمد و علي و فاطمه و... حسين) آن نود و نه صدم کرم را به اينها دادم و باز ندا ميآيد( يا اهل الجم تعقع رئوس و هم الابصار هذه فاطمه تصير الي الجنه) اي مردم محشر سرها پايين(بغير از محارم که در روايت داريم(کل مؤمن فاطميون) در روايت داريم حضرت فاطمه(س) با يک کيفيت وصف ناپذير وارد بهشت ميشوند و وقتي که حضرت زهرا(س) به دم در بهشت ميرسند برميگردند و از غيب ندا ميآيد(يا فاطمه اني قد ادهت بک الجنه) بهشت در اختيار شما است . حضرت زهرا(س) به خداوند عرض ميکنند(احببت ان يعرف قدري اليوم) ميخواهم امروز قدرم شناخته بشود از غيب اين فرمان ميرسد(يا فاطمه ارجعي فانطري من کان في قلبه حب لک او احد من ذريتک فقل فادخليه الجنه) هر کس محبت تو را و بچههايت را در دل داشت دستشان را بگير و داخل بهشت ببر و جمعيت زيادي مشمول شفاعت حضرت زهرا(س) قرار ميگيرند. وقتي که شفاعت شوندگان ميخواهند وارد بهشت شوند يکدفعهاي برميگردند به صحراي محشر، به اينها ميگويند که شما منتظر چه چيزي هستيد(فقد شفعت فيکم فاطمه) حضرت زهرا(س) شما را شفاعت کرد. حالا اين شفاعت شوندگان ميگويند:(يا رب انا نحب ان يعرف قدر اليوم) ندا ميرسد که(ارجعوا تنظروا من احبکم ...من رد فيکم بحب فاطمه) هر کس به حساب شيعه بودن و دوستدار اهل بيت بودن است دستش را يگيريد و وارد بهشت بکنيد. خلاصه در آخر روايت اين است که(فلم يبق في القيامه الا المنافقين و الکافرين والشاک) عمدتا مشمول شفاعت قرار ميگيرند.
مروري بر گذشته
آفیت در دین و دنیا و عاقبت بخيري سه کار می خواهد:
بحث را با اين آيه شروع کرديم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»(مائده، 35) گفته شد که عاقبت بخيري در سه کار هست: اول تقوا(زندگی گفتار و رفتار و همه حالات طوری که خدا می پسندد، باشد) تقوا را معنی کرده اند به (لَا يَرَاكَ اللَّهُ حَيْثُ نَهَاكَ وَ لَا يَفْقِدُكَ مِنْ حَيْثُ أَمَرَک) (بحار الانوار، ج75، ص241) جایی که خدا امر کرده، خداوند جایت را خالی نبیند و جایی که نهی کرده آنجا تو را نبیند. دوم: ابتغاء وسیله در آیه شریفه (.ابتغوا) امر است از باب افتعل است سوم: جهاد در راه خدا این سه عامل عامل رستگاری است ما فعلا در دو عامل اول سخنی نداریم (إبتغوا الیه الوسیله) یعنی چه؟ مراد از وسیله و ابتغاء وسیله چیست آیا پیامبرو ائمه چیزی در این باره گفته اند در حالی که ائمه(ع) مامور به هدایت هستند.
بیان کیفیت امتثال در منابع معتبر
1. در نهج البلاغه خطبه توسل ، (أَفْضَلُ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ الْإِيمَانُ بِاللَّه)(وسائل الشیعه، ج 16، ص288) 2. مفاتیح دعای توسل. 3. (بهترین) زیارت جامعه کبیره است که معتقدات شیعه در آن گنجانده شده است. در پایان زیارت جامعه (وابتغوا الیه الوسیله) را امام هادی معنی کردهاند:( اللَّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي » خدا یا دستور دادی وسیله بیاور و من کسی نزدیکتر و معتبرتر از پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش پیدا نکردم و اینها را شفیع قرار می دهم.« فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ) امام (ع) در این دعا می فرماید خدا یا از اینها عزیز تر نیافریدی و نخواهی آفرید . فبحق هم الذی اوجبت لهم الیک- امام گفت سه چیز عنایت کن ( اسئلک ان تدخلنی فی جمله عارفین بهم(امام شناسی ) اگر بخواهیم عاقبت به خیر شویم باید امام را بشناسیم(و بحقهم) حق امام را بشناسی که چه حقی به گردن ما دارند(وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ) بشفاعت این دودمان مورد رحمت خدا واقع شویم.( عیون اخبار رضا(ع)، ج2، ص276)
چند سؤال
1. چرا اولین خواسته ما معرفت و شناخت امام است؟ 2. اینکه ما این آیات را میخوانیم پیامیر را همین آیات شامل می شد آنها به کی متوسل می شوند ؟3. راه های شناخت ائمه چیست؟4. معنی شناخت ائمه چیست؟
جواب از سوال اول
اول اینکه: شناخت امام باعث میشود تا ما مسلمان از دنیا برویم ، در همین باره قرآن میفرماید:«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون»(آل عمران، 102) مسلمان مردن و غیر مسلمان مردن در اختیار ماست که امر و نهی شده به آن هستیم. یکی از عوامل غیر مسلمان مردن بی تقواییست «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(الرم،10) پایان کار کسانی که میروند دنبال گناه غیر مسلمان مردن است. دوم اینکه:بنابر روایت(من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه)( کمال الدین، ج2، ص512) واجب است که امام زمان خود را بشناسیم. پس اولین خواسته ما شناخت ائمه است و ما میخواهیم مسلمان بمیریم و عاقبت بخیر شویم. فهرست کسانی که عاقبت به خیر نشدند الی ما شاءالله در تاریخ داریم که در کتاب منازل الاخره محدث قمی داستان فضیل بن عیاض را نقل شد.که شاگردش موقع مرگ از گفتن شهادتین سر باز میزد و نمیگذاشت بالای سرش قرآن بخوانند در حالی که در دوران زندگیش از زاهدین معروف بود. پیامبر اکرم(ص) درباره تلقین شهادتین میفرمایند: (لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِنَّ مَنْ كَانَ آخِرُ كَلَامِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّه(من لا یحضر الفقیه، ج1، ص132). زیرا کسی که آخر کلامه شهادتین باشد،آخر اهل نجات است. حضر زهرا(س) در باره قرآن خاندن موقع مرگ بالای سر مرده می فرمایند :( اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِي قُبَالَةَ وَجْهِي فَأَكْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ يَحْتَاجُ الْمَيِّتُ فِيهَا إِلَى أُنْسِ الْأَحْيَاءِ)( مستدرک، ج2، ص339). محدث قمی می نویسد:چون فضیل بن عیاض راه ارتباط برزخ را بلد بود و دید شاگردش در دریای مواج آتش غرق شده است. خود فضیل میگوید شاگردش در عالم برزخ به وي گفت سه مرض باعث شد که اینگونه شود.1. حسادت، (الحسد تاکل الایمان کما تاکل نار الحطب)( المحجه البیضاء، ج5، ص325) هر کس امکانات و مال و منال داشت حسادت می کردم. حسادت یعنی اینکه خدا یا تو خدایی بلد نیستی کارها را خوب انجام بدهی چرا به فلانی مال و منال زیاده دادهای و این دخالت در کار خداست. برای جلو گیری از افتادن در دام این مرض باید بگوییم پناه میبرم به خدا از شر حاسد زمانیکه حسادت میکند »و من شر حاسد اذا حسد«( فلق، 5)2. نمام و دو بهم زن بودن. امام علي(ع) موقع شهادتش به فرزندانش وصيت کردند(أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ص يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ) (نهج البلاغه، ص421) اصلاح کردن يک اختلاف بالاتر از تمام نمازها و روزهها است3. مریض بودم و دکتر شراب تجویز کرد و من هم خوردم پایان کار همه این مرض ها ما را از حق بیزار کرد. این بد عاقبتی است و بد عاقبتی باعث میشود مسلمان غیر مسلمان از دنیا برود. بنابر اين براي اينکه بد عاقبت نشويم بايد امام را بشناسيم