درس تفسیر استاد گرايلي
90/12/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: راههاي رسيدن به رضوان الله
نامه امام حسن عسگري(ع) به علي بن بابويه قمي(ره): ابتدائا حضرت بالاي نامه نوشتهاند(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم. (وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) حمد و ثنا مختص ذات مقدس حق است. (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) برنده متقين هستند و متقين کساني هستند که زندگيشان را طبق خواست خداوند تنظيم کنند. (وَ الْجَنَّةُ لِلْمُوَحِّدِينَ) بهشت پاداش کساني است که براي خداوند کار کرده باشند. سيره و بناي عقلا بر اين است که براي هر کس که کار کرده باشي همان کس مزد کارت را ميدهد و بايد از آن کس مزد کارت را بگيري و خداوند اجر دهندهاي بزرگ است پس بهشت براي کساني است که براي خدا کار کرده باشند. (وَ النَّارُ لِلْمُلْحِدِينَ) و جهنم براي کساني است که ملحد و منکر حق هستند. (وَ لَا عُدْوانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ )(بئس الذات الي المعاد و العدوان علي العباد) بد ترين ذات و توشه براي قيامت دشمني ديگران است امام صادق(ع) فرمودند:( كُلُّ مَنْ لَمْ يُحِبَّ عَلَى الدِّينِ وَ لَمْ يُبْغِضْ عَلَى الدِّينِ فَلَا دِينَ لَهُ) (بحارالانوار، ج66، ص250) کسي که محبت بر اساس دين و عداوت بر اساس دين نداشته باشد اين شخص دين ندارد (وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) خدايي نيست جز خداي يکتا که بهترين آفريننده است(وَ الصَّلَاةُ عَلَى خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ مِنْهَا) اين خطبه نامه حضرت.
متن نامه حضرت
(اما بعد،اوصيک يا شيخي) کسي که امام زمانش به او بگويد: اي شيخ من(و معتمدي) مورد اعتماد من(و فقيهي) و بعد حضرت دو تا جمله دعا کردند که در آنچه که خضرت دستور ميفرمايند نقش اساسي ايفا ميکنند(وفقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادا صالحين برحمته بتقوا الله) وصيت ميکنم شما را به تقواي خدا.تقوا بهترين توشه براي آخرت است.(بحارالانوار، ج50، ص317)
سؤال
الهيون عالم معتقد بر اين هستند که پيامبران الهي بالاتفاق مردم را دعوت به مبدا و معاد کردهاند و به زبانهاي مختلف اين مطلب را تفهيم کردهاند که(الدنيا مزرعة الآخر)(بحارالانوار، ج67، ص225) بنابراين بايد بتوانند به اين سؤال جواب بدهندکه ما در اين دنيا حد اکثر صد تا دويست سال احتمال دارد که باشيم چگونه اين دنيا با عمر محدود مزرعه براي آخرت به انتهي است و اين دنيا چگونه منبع و تامين کننده براي آخرت ابدي است؟
جواب
1. انسان ميتواند در اين عالم چيزهايي بکارد که در آخرت هرچه از آن برداشت ميکند کم نشود مثلا(وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ)(توبه، 72) اگر محصول کار رضوان الهي باشد و هدف اين باشد که خداوند از ما راضي باشد هر چه از اين محصول برداريم کم نميشود.
راههاي بدست آوردن رضايت خدا
1. يکي از راههاي بدست آوردن رضايت الهي، بدست آوردن رضايت والدين است(رِضَى اللَّهِ فِي رِضَى الْوَالِدَيْنِ)(مستدرک الوسائل، ج15، ص176). امام باقر(ع) فرمودند(ِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ بَارّاً بِوَالِدَيْهِ فِي حَيَاتِهِمَا ثُمَّ يَمُوتَانِ فَلَا يَقْضِي عَنْهُمَا دُيُونَهُمَا) (الکافي، ج2، ص163) بعضي ها به پدر و مادرشان تا زمانيکه که در دنيا هستند نيکي کنند و بعد از مرگشان آنها را فراموش کنند و قرض و ديني اگر پدر و مادرشان دارند نپردازند مورد عاق والدينشان حتي بعد از مرگه والدين قرار ميگيرند. امام صادق(ع):(سَيِّدُ الْأَبْرَارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَيْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا) (بحارالانوار، ج71، ص86) در باره نيکي به پدر و مادر بعد از مرگ آنها 2. خواندن نماز در اول وقت طبق فرموده ائمه(ع) (أَنَّ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ أَوَّلٌ وَ آخِرٌ فَأَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ عَفْوُ اللَّهِ)(مستدرکالوسائل، ج3، ص100) 3. خواندن نماز در مساجد، امام علي(ع) مي فرمايند:( الْجَلْسَةُ فِي الْجَامِعِ خَيْرٌ لِي مِنَ الْجَلْسَةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَى نَفْسِي وَ الْجَامِعَ فِيهِ رِضَى رَبِّي) (وسائلالشيعه، ج5، ص199). من در مسجد جامع بنشينم و منتظر نماز باشم اين نشستن برايم بهتر و ارزندهتر است از نشستن در بهشت، بهشتي که خود امام علي(ع) دربارهاش ميفرمايد(كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌ)(الکافي، ج8، ص22) هر نعمتي در مقابل بهشت ناچيز است. پس نشستن در مسجدچه چيزي براي امام علي(ع) دارد که از نشستن در بهشت بالاتر است . امام در ادامه روايت ميفرمايند:( لِأَنَّ الْجَنَّةَ فِيهَا رِضَى نَفْسِي) بهشت که ميروم نفس من راضي ميشود(وَ الْجَامِعَ فِيهِ رِضَى رَبِّي) ولي در مسجد خداوند راضي ميشود و رضوان الله گيرم ميآيد. 4. آنچه که از انسان ساخته است به ديگران خدمت کند. پيامبر اسلام(ص) با اصحاب نشسته بودند، حضرت فرمودند: مي خواهيد چيزي از حضرت خضر(ع) براي شما نقل کنم؟گفتند: بله بگو حضرت خضر در بازار ره ميرفتند، مسکيني جلوي حضرت خضر را گرفت و از ايشان تقاضاي کمک خواست(تصدق علي بارک الله) خضر گفت: چيزي ندارم تا آن را به شما تقديم کنم. آن فقير چون انسانشناس بود به خضر گفت: من شما را انسان خوبي ميبينم و اميد خير به شما دارم، خضر گفت يک کار بکني ميتوانم به تو کمک کنم، فقير گفت چه کاري؟ خضر گفت: اينکه مرا ببري و بفروشي و اين فقير حضرت خضر(ع) را آورد و به چهارصد درهم فروخت. کسي که حضرت خضر(ع) را خريده بود تا مدتي ايشان را به کار نميزد، خضر به صاحبش گفت: شما من را خريدهايد تا براي شما کار کنم، صاحبش گفت که من دوست ندارم شما را به زحمت بيندازم، خضر گفت نه اين زحمت نيست، شما دستور بدهيد.مقداري سنگ در جايي بود و حضرت خضر(ع) آنها را براي بنايي يا کار ديگهاي بايد آنها را به مکان ديگهاي انتقال ميداد(شش نفر در يک روز کامل ميتوانستند اين سنگها را انتقال دهند) حضرت خضر(ع) آن سنگها را در يک ساعت به مکان مورد نظر برد. خريدار خضر(ع) گفت(قد احسنت و اجملت) شما با اين سن و سال خيلي خوب و راحت اين کار را انجام داديد. بعد از مدتي براي صاحب خضر(ع) مسافرتي پيش آمد و به خضر(ع) گفت من براي مدتي به مسافرت ميروم و شما را امين ميدانم و خانهام را به شما ميسپارم و کاري که بايد انجام دهي اين است که مقداري خشت خام درست کن براي ساختن خانه. صاحب خضر(ع) وقتي از مسافرت برگشت ديد که خضر(ع) علاوه بر اينکه خشت درست کرده، خانه را هم به همان مقياس و اندازهاي که ميخواسته درست و کامل کرده است، آن شخص به خضر گفت:(به وجه الله لعظيم عرف نفسک) و خضر گفت حالا که به نام خداوند قسمم دادهاي من خضر نبي هستم. آن شخص از حضرت خضر(ع) تقاضاي عفو و بخشش کرد و حضرت خضر به آن شخص گفت من اگر مخير و آزاد هستم مرا آزاد کن تا به کارم برسم و آن فرد خضر(ع) را آزاد کرد.و پيامبر در ضن همي داستان فرمودند:(اگر کسي بتواند به نيازمندي کمک کند ولي کارش را انجام ندهد فرداي قيامت که که محشور ميشود، صورتش گوشت و پوست ندارد.بعضي از احکام اسلام مبتني بر کمک به ديگران است، مثلا يکي از اسرار روزه اين است که اغنياء بتوانند گرسنگي را لمس کنند تا به فکر فقرا بيفتند. اين روايت در کتاب شريف مستدركالوسائل، ج7، ص270 و در باب نوادر ما يتعلق بأبواب الصدق آمده است که در اينجا عبارت کامل آن را آوردهايم. (أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ ذَاتَ يَوْمٍ لِأَصْحَابِهِ أَ لَا أُحَدِّثُكُمْ عَنِ الْخَضِرِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ بَيْنَا هُوَ يَمْشِي فِي سُوقٍ مِنْ أَسْوَاقِ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ بَصُرَ بِهِ مِسْكِينٌ فَقَالَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بَارَكَ اللَّهُ فِيكَ قَالَ الْخَضِرُ آمَنْتُ بِاللَّهِ مَا يَقْضِي اللَّهُ يَكُونُ مَا عِنْدِي مِنْ شَيْءٍ أُعْطِيكَهُ قَالَ الْمِسْكِينُ بِوَجْهِ اللَّهِ لَمَّا تَصَدَّقْتَ عَلَيَّ إِنِّي رَأَيْتُ الْخَيْرَ فِي وَجْهِكَ وَ رَجَوْتُ الْخَيْرَ عِنْدَكَ قَالَ الْخَضِرُ آمَنْتُ بِاللَّهِ إِنَّكَ سَأَلْتَنِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ مَا عِنْدِي شَيْءٌ أُعْطِيكَهُ إِلَّا أَنْ تَأْخُذَنِي فَتَبِيعَنِي قَالَ الْمِسْكِينُ وَ هَلْ يَسْتَقِيمُ هَذَا قَالَ الْحَقَّ أَقُولُ لَكَ إِنَّكَ سَأَلْتَنِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ سَأَلْتَنِي بِوَجْهِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَمَا إِنِّي لَا أَخِيبُكَ فِي مَسْأَلَتِي بِوَجْهِ رَبِّي فَبِعْنِي فَقَدَّمَهُ إِلَى السُّوقِ فَبَاعَهُ بِأَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ فَمَكَثَ عِنْدَ الْمُشْتَرِي زَمَاناً لَا يَسْتَعْمِلُهُ فِي شَيْءٍ فَقَالَ الْخَضِرُ ع إِنَّمَا ابْتَعْتَنِي الْتِمَاسَ خِدْمَتِي فَمُرْنِي بِعَمَلٍ قَالَ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ إِنَّكَ شَيْخٌ كَبِيرٌ قَالَ لَسْتَ تَشُقُّ عَلَيَّ قَالَ فَقُمْ وَ انْقُلْ هَذِهِ الْحِجَارَةَ قَالَ وَ كَانَ لَا يَنْقُلُهَا دُونَ سِتَّةِ نَفَرٍ فِي يَوْمٍ فَقَامَ فَنَقَلَ الْحِجَارَةَ فِي سَاعَتِهِ فَقَالَ لَهُ أَحْسَنْتَ وَ أَجْمَلْتَ وَ أَطَقْتَ مَا لَمْ يُطِقْهُ أَحَدٌ قَالَ ع ثُمَّ عَرَضَ لِلرَّجُلِ سَفَرٌ فَقَالَ إِنِّي أَحْسَبُكَ أَمِيناً فَاخْلُفْنِي فِي أَهْلِي خِلَافَةً حَسَنَةً وَ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ قَالَ لَسْتَ تَشُقُّ عَلَيَّ قَالَ فَاضْرِبْ مِنَ اللَّبِنِ شَيْئاً حَتَّى أَرْجِعَ إِلَيْكَ قَالَ فَخَرَجَ الرَّجُلُ لِسَفَرِهِ وَ رَجَعَ وَ قَدْ شُيِّدَ بِنَاؤُهُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ أَسْأَلُكَ بِوَجْهِ اللَّهِ مَا حَسَبُكَ وَ مَا أَمْرُكَ قَالَ إِنَّكَ سَأَلْتَنِي بِأَمْرٍ عَظِيمٍ بِوَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْقَعَنِي فِي الْعُبُودِيَّةِ وَ سَأُخْبِرُكَ مَنْ أَنَا أَنَا الْخَضِرُ الَّذِي سَمِعْتَ بِهِ سَأَلَنِي مِسْكِينٌ صَدَقَةً وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدِي شَيْءٌ أُعْطِيهِ فَسَأَلَنِي بِوَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ رَقَبَتِي فَبَاعَنِي فَأُخْبِرُكَ أَنَّهُ مَنْ سُئِلَ بِوَجْهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَدَّ سَائِلَهُ وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَى ذَلِكَ وَقَفَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيْسَ لِوَجْهِهِ جِلْدٌ وَ لَا لَحْمٌ وَ لَا دَمٌ إِلَّا عَظْمٌ يَتَقَعْقَعُ قَالَ الرَّجُلُ شَقَقْتُ عَلَيْكَ وَ لَمْ أَعْرِفْكَ قَالَ لَا بَأْسَ أَبْقَيْتَ وَ أَحْسَنْتَ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي احْكُمْ فِي أَهْلِي وَ مَالِي بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْ أُخَيِّرُكَ فَأُخَلِّي سَبِيلَكَ قَالَ أُحِبُّ أَنْ تُخَلِّيَ سَبِيلِي فَأَعْبُدَ اللَّهَ عَلَى سَبِيلِهِ فَقَالَ الْخَضِرُ ع الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَوْقَعَنِي فِي الْعُبُودِيَّةِ فَأَنْجَانِي مِنْهَا)