درس تفسیر استاد گرايلي
90/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: تفسير آيت الکرسي
مروری بر جلسات قبل
در جلسه قبل دربارة (آیه 10) از سوره مائده با شان نزول و نشان دادن قدرت خدا در داستانی از درباره پیامبر بحث کردیم و گفته شد کسی که معتقد به مبدا و معاد است باید دنبال عاقبت به خیری باشد که آیة«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» (مائده، 35) درباره این بحث گفته شدو مسائلی دربارة آن توضیح داده شد که در این آیة شریفه عوامل عوامل رستگاری بیان شد که طبق آیه سه کار عامل رستگاری است ویکی از آن سه کار بردن وسیله به در خانه خداست و وسیله را باید از خدا و پیامبر بپرسیم که چه کسانی هستند. و از دعاها نیز، دعای(اللهم عرفنی نفسک... )گفته شد. در دعای توسل و خطبه توسل و جامعه کبیره که بهترین دعا برای توضیح(وابتغوا الیه وسیله) است که برای خواندن جامعه کبیره طبق توصیهای که امام زمان(عج) به فاضل رشتی که به خدمت آقا مشرف شده بودند فرمودند(جامعه جامعه جامعه، نافله نافله نافله، عاشورا عاشورا عاشورا) .(مفاتیحالجنان، ص832. 833). در پایان دعای جامعه کبیره حضرت امام هادی(ع) به خداوند عرض می کنند:( اللهم اِنّی لَو وجَدَتُ شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیت الاخیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعائی)(مفاتیح الجنان، ص831- 832، بحار الانوار، ج99، ص133) من اگر کسی را مقربتر از پیامبر و اهل بیت در نزد تو پیدا میکردم آنها را به در خانه ات میآوردم.در این دعا به ما یاد دادهاند که(فبحقهم الذی اوجبت لهم علیک اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم و به حقهم و فی زمرة المرحومین بشفائتهم) (مفاتیح الجنان، ص 832، بحار الانوار، ج99، ص133) خدا یا به حق این چهارده معصوم آن حقی که خودت برای آنها قرار دادی و الا کسی که از خدا طلب کار نیست. خدایا به حق ائمه قسمت میدهیم، سه چیز به ما عنایت بفرما: اول عارف به ائمه وأئمه شناس باشیم، دوم شناخت حقوق آنها و سوم شفاعت آنها را به ما عنایت بفرما.
راههای شناخت أئمه
راههای شناخت ائمه بسیار میباشد که ما به چند نمونه اشاره میکنیم:1. تنصیص (شناخت با نام)؛ 2. علم گسترده ائمه(ع)؛ 3. تصریح خود ائمه(ع) ؛ 4. معجزه. در جلسات قبل درباره دو مورد از راه های شناخت ائمه(ع)(تنصیص و علم گسترده امام(ع)) مطالبی را توضیح دادیم و در این جلسه درباره سومین روش از راههای شناخت امام مطالبی را بیان خواهیم کرد.
تصریح خود ائمه
در این روش خود ائمه برای ما بیان میکنند که امام باید چه خصوصیاتی را داشته باشد و امام کیست برای توضیح بیشتر روایتی رابیان خواهیم کرد. در روایتی آمده است که: محمد بن حنفیه در مسجد الحرام نشسته بودند که عالمِ مجیر اهوازی آمد و گفت: ما قائل به امامت محمد بن حنفیه بودیم، دیدم یه جوانی وارد شد که محمد بن حنفیه از جا پرید و رفت دست آن آقا را بوسید و خواست پایش را ببوسد نگذاشتند و ما بهت زده بودیم وقتی محمد بن حنفیه برگشت گفتیم: لله احتسب عنای )من باید در دلم به خدا بگم ما قائل به امامت شما بودیم و شما اینگونه به دست و پای ان جوان افتادید و محمد بن حنفیه فرمودند(والله هذا ابن اخی علی بن الحسین هو امامی) شما بیخود قائل به امامت هسیتد به خدا قسم که این پسر برادرم، علی بن الحسین او امام من است. مرحوم علامه آورده اند که: و بعد از شهادت امام حسین(نازعته فی الامامه) نزاع شد بین محمد بن حنفیه و امام سجاد(ع) که چه کسی امام هست. محمد بن حنفیه میگوید به امام سجاد(ع) گفتم: امامت حق پدرمان بود تا زمانی که ایشان از دنیا رفتند و امامت به پسرانشان، برادرانم امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رسید و حال نوبت من است. امام سجاد(ع) فرمودند: (امامت منسبی الهیست و خداوند باید انتخاب کند و به این نیست که سن کدام یک بزرگتر است) محمد بن حنفیه گفت: ما کار را شروع می کنیم خدا هم کمک میکند و امام فرمود: آیا شما راضی میشوید که حجر الاسود را قاضی قرار بدهیم تا بین ما حکم کند که چه کسی امام است(أَ تَرْضَى بِالْحَجَرِ الْأَسْوَدِ حَكَماً بَيْنِي وَ بَيْنَك) محمدبن حنفیه گفت:( كَيْفَ نَحْتَكِمُ إِلَى حَجَرٍ جَمَادی) ما چگونه حجر الاسود را قاضی قرار بدهیم او از جمادات است و نمیتواند حکم کند یک معیار امام شناسی را حضرت اینجا بیان میکند که میفرماید: (إِنَّ إِمَاماً لَا يُكَلِّمُهُ الْجَمَادُ فَلَيْسَ بِإِمامٍ) آن امامی که جمادات با او حرف نزنند امام نیست. محمد حنفیه گفت: (فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُلْتُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ الْحَجَرُ الْأَسْوَدُ فَقَصَدْنَا الْحَجَرَ وَ صَلَّى وَ صَلَّيْ) امام قدم پیش گذاشت و دو رکعت نماز خواند و من هم دو رکعت نماز خواندم بعد در جمع مردم امام فرمود:(ایها الحجرأَسْأَلُكَ بِالَّذِي أَوْدَعَكَ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ لِتَشْهَدَ لَهُمْ بِالْمُوَافَاةِ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا مَنِ الْإِمَامُ مِنّا)ای حجر الاسود به حق آن خدایی که پیمان بندگانش را در اختیار تو گذاشت تا قیامت شهادت بدهید که چه کسانی بودند که آن پیمان را وفا کردند وقتی اعلام حج شد و فرمود شهادت بدهید که کدام یک از ما امام هستیم(وَ تَحَلْحَلَ حَتَّى ظَنَنْتُهُ يَسْقُطُو نطق بِلِسَانٍ عَرَبِیٍ مُبِینٍ) گفت که (يَا مُحَمَّدُ سَلِّمِ الْأَمْرَ إِلَى ابْنِ أَخِيكَ فَهُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنْكَ)آقای محمد بن حنفیه کار را به پسر برادرت بگذار(وَ هُوَ إِمَامُکَ و یَجِب عَلَیْکَ إطاعَتُه) و بر تو واجب است اطاعتش (بحار الانوار، ج46، ص22). بنابر این یکی از خصوصیات امام طبق روایت این است که جمادات بتواند با امام سخن بگوید و امامی که جمادات با او حرف نزنند امام نیست.
اهمیت خواندن آیت الکرسی
اولاً خواندن قران همیشه مورد توصیه است در متن قرآن آمده«فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل، 20) هر چه قدر از قرآن را که میسر است بخوانید.یک شخص در راه هم میتواند قرآن را بخواند و حفط کند.آقای سعد بن معاذ روزی هزار بار سوره اخلاص را میخواندند؛ اما بعضی از سورهها و آیات به خصوص سفارش شدهاند از جمله(آیة الکرسی).(سوره بقره، آیه255. 257) به قدری سفارش اکید شده که در روایات برای ترغیب به خواندن این آیه مبارکه آمده: (مَنْ قَرَأَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ مَكْرُوهٍ مِنْ مَكَارِهِ الدُّنْيَا وَ أَلْفَ مَكْرُوهٍ مِنْ مَكَارِهِ الْآخِرَه) با خواندن آیه الکرسی خداوند هزار ناملایمات دنیا و هزار تا از گرفتاریهای آخرت را از او برطرف میکند. در ادامه روایت در بیان مکروهات دنیا و آخرت آمده است:(أَيْسَرُ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا الْفَقْرُ وَ أَيْسَرُ مَكْرُوهِ الْآخِرَةِ عَذَابُ الْقَبْرِ)کمترین مشکلات دنیا که خداوند به برکت خواندن آیه الکرسی برطرف میکند فقر است مطلق فقر(فقر فرهنگی مالی اندشهای و فکری و...)و غذاب قبر نیزاز مشکلات آخرت است که اگر خواندن آیه الکرسی را مداومت کند غذاب قبر ندارد. (وسائلالشيعة، 11، ص 39) و در روایتی از پیامبردرباره فقر آمده:( كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا).(الکافی، ج2، ص307)
رابطهای بین خواندن آیه الکرسی و رفع مکروهات
در روایت است که(وَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَكَا إِلَيْهِ الْحَاجَةَ فَأَفْرَطَ فِي الشِّكَايَةِ حَتَّى كَادَ أَنْ يَشْكُوَ الْجُوع) کسی آمد خدمت امام صادق(ع)و به ایشان عرض کرد: ما گرسنهایم و چیزی هم نداریم حضرت فرمودند نماز شب میخوانید. گفتند : بله آقا. امام فرمود:( َذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُصَلِّي بِاللَّيْلِ وَ يَجُوعُ بِالنَّهَارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ضَمَّنَ صَلَاةَ اللَّيْلِ قُوتَ النَّهَارِ)دروغ است کسی که نماز شب بخواند و روز گرسنه باشد. (منلایحضرالفقیه، ج1، ص474)حالا چه رابطهای است بین اینکه آخر شب بلند بشی نماز شب بخوانی با اینکه روز خدا تو زندگی برکت ایجاد کند همین رابطه بین خواندن آیت الکرسی و از بین رفتن مکروهات است و در روایت هست که:( َ أَبْغَضُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَار) (المستدرک الوسائل، ج6، ص340) مبغوضترین خلق خدا مردار شب است که افتاده و خوابیده است و روزش به بطالت میگذرد. امام صادق(ع) فرمودند:( أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِه) امام حجة خدا میفرماید آیا میخواهید سیره پیغمبر را برای شما بگویم؟ (قالوا بلی یابن رسول الله) امام فرمودند(كَانَ يَقْرَأُ آيَةَ الْكُرْسِيّ) پیامبر هر موقع میخواستند استراحت کنند آیه الکرسی را میخواندند و بعد در پایان آیة الکرسی این جملات را میفرمودند(بسمالله و بالله آمنت بالله و کفرت بالله) با استعانت از خداوند ایمان به خدا آوردم و پشت پا به طاغوت زدم(بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اللَّهُمَّ احْفَظْنِي فِي مَنَامِي وَ فِي يَقَظَتِی) خدایا مرا در خواب و بیداری خفاطت کن .(الکافی، ج2، ص536)
تأثیر آیت الکرسی برای حفط انسان
آیة الکرسی برای حفط انسان بسیار مؤثر است .وقایع عجیب و غریبی برای خواندن آیة الکرسی وجود دارد. کسی شبها که میخواست بخوابد طبق سیره پیامبر مقید بود که آیة الکرسی را بخواند و بعد از اینکه خواند و خوابید دید که شیشه در خانه را میزنند ، گفت: کیست؟ آن فرد گفت که ما فلان موقع کارگر شما بودیم و اینجا را شناسایی کردیم و امشب برای دزدی به خانه شما آمدهایم و حالا رفیق من افتاده درون چاه و من میخواهم فرار کنم ، شما رفیق من را از چاه دربیاورید این حادثه باعث شد که دزد ها دستگیر شوند. و این که اموال فرد ازدست دزدان در امان مانده است به برکت آیت الکرسی میباشد. استاد حاج آقای گرایلی به نقل از حاج آقای واله در تاثیر آیة الکرسی برای حفظ انسان می فرمایند: آنجایی که میگوییم «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما»(بقره، 255) کرسی خداوند گستردهتر از آسمان و زمینهاست و در روایت دارد آسمان اول در مقابل آسمان دوم(كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ) (الکافی، ج8، ص153) مثل یک دست حلقهای در دریای بی سر و ته و آسمان دوم در مقابل آسمان اول همینطور تا هفتاد هشتاد طبقه بالاتر که برسد به عرش خداوند، حالا خدایی که (وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما) میباشد اگر انسان ناچیز را بخواهد خفط کند برای خداوند معونه دارد؟
جهان در جنب این نو چرخ بینا چون خشخاش بود بر روی دریا
تو خود بنگر از این خشخاش چندی سزا باشد که تو بر خود پسندی
حاج آقای واله : در تهران سوار هواپیما شدند برای اصفهان یا شیراز و گفت کسی دیگری هم صندلی کنار ایشان نشسته بودند که از تحصیل کرده کشورهای خارجی بود و مجلة« زن روز» آن زمان(زمان شاه) دستش بود که عکسهای زنان بی حجاب در مجله بود. آقای واله شروع کردند به خواندن آیه الکرسی و کناری ایشان سؤال کرد: حاج آقا چی میخوانید؟ و حاج آقا گفتند: آیةالکرسی. باز پرسید: که چی بشود؟ حاج آقا گفتند: اولا که قرآن است و کلام خداست و خداوند فرمود: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل، 20) و من الان بیکار هستم دارم قرآن میخوانم. اون بنده خدا که این حرفها برایش اهمیتی نداش گفت: حاج آقا تاریخ مصرف این حرفها گذشت و ما الان تو فضا هستیم اگه این هواپیما الان نقص فنی پیدا بکند و سقوط کند همه میمیریم، کاری هم از دست آیة الکرسی شما بر نمیآید و اگه هم همه صحیح و سالم به مقصد رسیدیم همه رسیدیم دیگه و آیة الکرسی شما محلی از اعراب ندارد. حاجی عدل پشت دست آن جوان زد و گفت: پسر، شما مجله( زن روزت) را بخوان و من هم آیة الکرسی را میخوانم. وقتی که به کوههای بختیاری رسیدند هواپیما سقوط کرد همه مردند جز حاجی عدل. و حاجی عدل همینطور که کمربند ایمنی را بسته بود و داشت آیة الکرسی میخواند خوابش میبرد و بعد از چند روز که لاشه هواپیما را پیدا میکنند حاجی عدل تازه از خواب بیدار میشود.برای اینکه ایشان از صدای غرش حیوانات درنده و سقوط هواپیما نترسد خداوند خواب را بر ایشان مسلط کرد.
چرا به آیه الکرسی اینقدر بهاء داده اند
با استشهادِ امام صادق(ع): 1.با توحید شروع میشود(الله لا اله الا هو الحی القیوم) (بقره، 255)؛ 2. با نقش اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین در زندگی انسانها و سرنوشت شوم منکرین ولایت ختم میشود
نقش ولایت علیبنابیطالب در زندگی انسان
در تفسیر قرآن شخصی است به نام(عبدالله بن یعفور) ایشان خدمت امام صادق(ع) مشرف شد و تقریبا به صورت شکایت و گله به امام(ع) عرض کرد که:( إِنِّي أُخَالِطُ النَّاسَ فَيَكْثُرُ عَجَبِي مِنْ أَقْوَامٍ لَا يَتَوَلَّوْنَكُمْ وَ يَتَوَلَّوْنَ فُلَاناً وَ فُلَاناً لَهُمْ أَمَانَةٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ يَتَوَلَّوْنَكُمْ لَيْسَ لَهُمْ تِلْكَ الْأَمَانَةُ وَ لَا الْوَفَاءُ وَ الصِّدْقُ ) گفت: یابن رسولالله من به اقتضای شغلم با اقشار مختلفه سر و کار دارم و بیشتر از این تعجب میکنم که بعضی از مشتریهایم اقوامی هستند که ولایت شما را نپذیرفتند و فلانی و فلانی را به ولایت قبول دارند؛ ولی امین هستند و راست میگویندو به قول آنها میشود اعتماد کرد و فای به عهد میکنند و لی بعضی اقوام هستند که ولایت شما را قبول دارند؛ ولی متاسفانه اینها امین نیستند. در روایت داره(جَالِساً فَأَقْبَلَ عَلَيَّ كَالْغَضْبَانِ)امام صادق(ع) به بالش تکیه داده نشستند مثل یک آدم خشمگین و امام(ع) فرمودند:( لَا دِينَ لِأُولَئِكَ وَ لَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ) آنها دین ندارند اینها باکشان نیست و عبد الله بن یعفور گفت: آقا اینها دین ندارند اکثر مسلمانها را اینها تشکیل میدهند. امام برای اثبات بی دینی اینها و به اینکه اینها باکشان نیست به (آیة الکرسی استدلال کردند) تعبیر امام(ع) این است:( أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل) آیا این سخن خدا را نشنیدی«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» امام(ع) فرمودند: خدا ولی کسانی است آمنوا به ولایت علی بن ابیطالب دارند پس آنهایی که ایمان به ولایت امیرالمؤمنین دارند یک ولی دارند و آن هم خداست. ولیِّ طفل کسی را قرار میدهند که به نفع مَوْلیعلیه کار بکند و خدا چه کار میکند برای کسانی که ولایت علی بن ابیطالب(ع) را قبول دارند، امام(ع) فرمودند: به برکت ولایت امیر المؤمنین طبق آیه قرآن « يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ » خداوند اینها را از ظُلُمَات خارج میکند به سوی نور، طبق فرموده امام(ع)( يَعْنِي مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَى نُورِ التَّوْبَة وَ الْمَغْفِرَةِ) چون به ولایت امیر المؤمنین ولی خدا شد و خداوند هم که« اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدیر» (بقره، 109) هستند و به برکت سرمایه ولایت اینها را از گناهان میکشد به بیرون و به نور توبه هدایت میکند(التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ)(الوسائل الشیعه، ج16، ص74) و آنجایی که میگفت اینها نمیترسند به خاطر این بود که پشتیبان اینها خداوند است البته انسان نباید دنبال گناه برود به خاطر اینکه اگر دنبال گناه برود و معتاد به گناه بشود قبح گناه در نزدش از بین میرودو طبق آیه قرآن« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُ ن»(الروم، 10) و کسانی که دنبال گناه میروند در آخر خدا و قیامت را انکار میکنند.امام(ع) در ادامه میفرمایند(وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بولایت علی بن ابیطالب أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ)ولی کسانی که از تحت ولایت امیرالمؤمنین خارج هستند اولیاء آنها طاوت و زورمداران زمان هستند که آنها را از نور خارج کرده به سوی طلمت حرکت میدهند.
مراد از کفر، کافر ولایت است
این آقایی که خدمت امام(ع) نشسته بودند گفتند: خود قرآن میفرماید:« وَ الَّذِينَ كَفَرُوا» شما از کجای این آیه استفاده میکنید(کفروا بولایت امیرالمؤمنین) امام یک استدلال لطیفی کردند:مراد از این«کفروا» کافر مطلق نیست و الّا کافر مطلق که نور ندارد مراد از این کافر، کافریست که نور اعتقاد به مبدأ را دارد و نور اعتقاد به معاد را دارد و نور اعتقاد به نبوت را دارد؛ ولی پا روی ولایت گذاشته است(وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بولایت علی بن ابیطالب أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ) پس مراد کافری است که نور دارد و این نورها را از او میگیرند(وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون)(بقره، 257) و تا أبد در جهنم باقی خواهند ماند.(مراد جاهلِ مقصر است)(الکافی، ج1، ص357، المستدرک الوسائل، ج18، ص174). مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی نقل میکنندکه:( خداوند برای همه جاهلِ قاصرها چه مسلمان و چه غیر مسلمان، امتحان میگذارد تا حجت را بر همه آنها تمام کند) که اگر زیر بار حق رفتند اهل نجاتند والّا که (أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون) میباشند.
نتیجه بحث
خداوند میفرماید: میخواهید عاقبت به خیر شوید(وابتغوا الیه الوسیله) ما هم به خدا عرض کردیم وسیلهای عزیزتر از چهارده معصوم پیدا نکردیم و نمیکنیم و به حق آنها ما را أئمه شناس قرار بده. آیتالکرسی با این استدلال امام صادق(ع) نقش اعتقاد بولایت امیرالمؤمنین را در زندگی انسان روشن میکند و فرمودهاند که مایه عاقبت بخیری است. اگر ولایت را تا سر مرز داشته باشد(اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور)(بقره، 257)خارج میکند از طلمت به سوی نور. بنابر قول امام صادق(ع) اعتقاد به ولایت أئمه(ع) مایه عاقبت بخیری است
معنای امام شناسی
روایتات در معنای امام شناسی میگوید: (َ مَنِ ائْتَمَّ مِنْكُمْ بِعَبْدٍ فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِ)(الکافی، ج8، ص212)کسی که به کسی اقتدا میکند و او را مقتدای خودش قرار میدهد باید کارهیش را با او هماهنگ کند. امام باقر(ع) فرمودند:( مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُو)(بحارالانوار، ج67، ص97).