1404/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات، تنبیه هفتم: اصل مثبت، فرق اماره و اصل/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه هفتم: اصل مثبت، فرق اماره و اصل
بحث در رابطه با مثبتات اصول عملیه بود. در جلسه قبل جملاتی را از مرحوم شهید صدر بیان نمودیم. فرمودند: دو مطلب مشهور در بین علما وجود دارد که در کلماتشان دلیل واضحی وجود ندارد. اول اینکه بین اصول و امارات فرق است، لذا مثبتات اصول حجت نیست ولی مثبتات امارات حجت است. بعد فرمودهاند که در باب اینکه چه فرقی بین اصول و امارات است که لوازم امارات حجت است ولی لوازم اصول حجت نیست، دو منهج و مسلک وجود دارد: یکی مسلک صاحب کفایه و دیگری مسلک میرزای نائینی.
نتیجه مسلک میرزای نائینی رحمه الله این است که فرق آن دو مربوط به مقام ثبوت است نه مقام اثبات و دلالت دلیل. مجعول در باب امارات یک چیز است و مجعول در باب اصول چیز دیگری است، لذا فرق ثبوتی دارند. آن چیزی که تحت جعل شارع قرار گرفته است فرق دارد؛ زیرا در باب امارات شارع الغای احتمال خلاف میکند؛ یعنی میگوید درست است که مثلاً خبر واحد 90 درصد کاشف است، ولی من شارع میگویم این کاشفیت ناقصه را تعبداً مانند کاشفیت تام و علم قرار بده. پس مجعول در باب امارات کاشفیت است ولی مجعول در باب اصول کاشفیت نیست، بلکه جری عملی و روش عمل است و اینکه باید چه بکنم است. چون مجعول در باب امارات کاشفیت است و به منزله علم قرار دادن طریق است، لذا لوازم مفاد امارات هم حجت است. ولی در اصول عملیه مجعول جری عملی است، لذا لوازم آن حجیت ندارد و با اصول عملیه ثابت نمیشوند. آنچه در علم میبینیم چهار چیز است: اول صفت نفسانی، دوم کاشفیت از واقع، سوم وادار شدن برای عمل، و چهارم منجزیت و معذریت. خصوصیت اول قابل جعل و انتقال به غیر نیست؛ زیرا یک امر تکوینی و واقعی خارجی است و در محدوده اعتبار و جعل قرار نمیگیرد. خصوصیت چهارم هم یک حکم عقلائی است که عقل میگوید اگر قطع مطابق با واقع باشد منجز است و اگر مخالف واقع باشد معذر است، لذا در محدوده جعل شارع قرار نمیگیرد. لذا دو خصوصیت میماند: در باب امارات خصوصیت دوم که کاشفیت باشد جعل شده است و در باب اصول خصوصیت سوم که وادار نمودن به عمل است جعل شده است.
صاحب کفایه میفرماید: فرق بین اصول و امارات فرق اثباتی است نه ثبوتی؛ یعنی دلیلی که اماره حجت قرار میدهد آن قدر دلالتش واضح و روشن است که همه لوازم و آثار را میگیرد، لذا دائره دلالتش وسیع است. ولی ادلهای که اصول را حجت قرار داده است دائره حجیتش وسیع نیست تا لوازم و آثار را بگیرد.
این خلاصه کلام صاحب کفایه است که نیاز به توضیح دارد.
مرحوم امام خمینی قدس سره چهار نظریه مطرح نمودهاند: نظریه صاحب کفایه و میرزای نائینی و شیخ عبدالکریم حائری و شیخ انصاری قدس الله اسرارهم.
ایشان میفرماید: قد اختلفت کلمة اهل التحقیق فی وجه اعتبار... . اهل تحقیق کلماتشان مختلف است.
محقق خراسانی فرموده است: وجه فرق بین امارات و اصول در حجیت و عدم حجیت لوازمشان این است که دلیل حجیت امارات اطلاق دارد ولی در دلیل اصول اطلاق ندارد و قدر متیقن دارد، لذا اطلاق ندارد و قدر متیقن آن آثار خود مفاد اصول است.
میرزای نائینی فرموده است: در باب امارات و اصول مجعول فرق دارد؛ در امارات مجعول کاشفیت است و در اصول جری عملی است.
شیخ انصاری فرموده است: لوازم عادی و عقلی از دائره جعل اعتباری خارج میباشند؛ زیرا یک سری واقعیات تکوینیهاند و مجعول به جعل اعتباری نیستند. یعنی شارع بما هو شارع کاری به این لوازم و آثار ندارد، گرچه بما انه خالق آن لوازم را خلق میکند. در حقیقت شیخ میخواهد بفرماید اینطور نیست که قدر متیقن در مقام تخاطب در ادله اصول وجود داشته است، بلکه اساساً ادله حجیت اصول اقتضای دلالت بر حجیت لوازم عقلی و عادی را ندارند؛ نه اینکه اقتضا دارند و چون مانع وجود دارد؛ یعنی قدر متیقن در مقام تخاطب وجود دارد، لذا لوازم حجت نشدهاند.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری فرمودهاند: ادله اصول انصراف از لوازم و آثار مع الواسطه دارد.
اما نظر مرحوم امام خمینی قدس سره متفاوت از این چهار نظریه است که خواهد آمد.