« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیهات، تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی، کلام شهید صدر رحمه الله در مرحله اثبات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی، کلام شهید صدر رحمه الله در مرحله اثبات

 

در بحث اصول در افعال مقید به زمان مطلبی را از صاحب کفایه نقل نمودیم.

کلام شهید صدر را توضیح دادیم که اگر زمان جزء موضوع باشد استصحاب زمان مانعی ندارد و مفید است ولی اگر موضوع مجموعه قید و مقید باشد یعنی زمان قید باشد نه جزء استصحاب جاری نمی شود. این در مقام ثبوت بود.

اما در مقام اثبات فرمودند ظاهر ادله قید بودن است نه جزء بودن. بعد ایشان به کلام صاحب کفایه اشاره نموده اند.

در کفایه یک جلدی ص 409 می فرماید: هذا في الزمان و نحوه من سائر التدريجيات . و أما الفعل المقيد بالزمان ف‌ تارة يكون الشك في حكمه من جهة الشك في بقاء قيده و طورا مع القطع بانقطاعه و انتفائه من جهة أخرى كما إذا احتمل أن يكون التعبد به إنما هو بلحاظ تمام المطلوب لا أصله فإن كان من جهة الشك في بقاء القيد فلا بأس باستصحاب قيده من الزمان كالنهار الذي قيد به الصوم مثلا فيترتب عليه وجوب الإمساك و عدم جواز الإفطار ما لم يقطع بزواله كما لا بأس باستصحاب نفس المقيد فيقال إن الإمساك كان قبل هذا الآن في النهار و الآن كما كان فيجب فتأمل .

گاهی شک در حکم مقید دارید به خاطر این است که قیدش یعنی زمان را شک دارید باقی مانده است یا نه پس شک در بقای حکم به خاطر شک در بقای زمان است. وجوب امساک در روز داشتید شک می کنید این وجوب امساک الان هست یا نه این شک به خاطر این است که شک دارید که الان روز است یا نه.

اما گاهی یقین به انتفای قید دارید ولی باز هم در بقای حکم شک دارید مثلا می دانید روز از بین رفته است ولی شک دارید وجوب امساک هست یا نه. علت شک در بقای حکم به خاطر این است که نمی دانید قید زمان برای کمال مطلوب بوده نه اصل مطلوب یعنی در واقع مطلوب دو چیز بوده است اول مطلوب کامل که همان فعل مع الزمان است و دوم خود فعل بدون زمان . حال اگر شک در بقای حکم می کنید به خاطر همین است که نمی دانید مطلوب متعدد بوده تا حکم باقی بماند یا مطلوب یک چیز بوده و با از بین رفتن زمان آن مطلوب هم از بین رفته است و حکم از بین رفته است؟ پس در این صورت و حالت شک در بقای حکم به خاطر شک در بقای زمان نیست بلکه یقین به از بین رفتن زمان دارد.

حال اگر منشا شک در بقای حکم مورد اول باشد یعنی شک در بقای زمان باشد در این مورد شکی نیست که استصحاب زمان جاری می شود مثلا در صوم استصحاب روز بودن می کند و بر آن وجوب امساک مترتب می شود تا زمانی که یقین به تمام شدن نهار پیدا کند. همچنین می توانید استصحاب حکم بکنید یعنی وجوب امساک را که یقینی بوده است را استصحاب می کنید مشکلی ندارد. پس هم استصحاب روز و زمان و هم استصحاب حکم وجوب امساک می تواند جاری می شود.

و إن كان من الجهة الأخرى فلا مجال إلا لاستصحاب الحكم في خصوص ما لم يؤخذ الزمان فيه إلا ظرفا لثبوته لا قيدا مقوما لموضوعه و إلا فلا مجال إلا لاستصحاب عدمه فيما بعد ذاك الزمان فإنه غير ما علم ثبوته له فيكون الشك في ثبوته له - أيضا - شكا في أصل ثبوته بعد القطع بعدمه لا في بقائه .

اما اگر شک از جهت دوم باشد یعنی به خاطر شک در بقای زمان نیست در این صورت باید دید قید قید وجوب است یا واجب و به تعبیری قید حکم است یا قید فعل. گاهی قید برای حکم است مثل نماز ظهر مقید به زوال شمس است پس قید زوال شمس قید حکم وجوب صلات است. وجوب صوم هم مقید به شهر رمضان است لذا قید شهر رمضان قید حکم است. اگر قید برای حکم باشد معنایش این است که موضوع مرکب از دو چیز است و یک جزئش زمان است. امساک و زمان با هم موضوع برای وجوب است در این صورت استصحاب جاری می شود یعنی یک جزئش که زمان باشد با تعبد ثابت می شود و جزء دیگرش که امساک باشد بالوجدان ثابت می شود. بنابراین اگر قید برای اصل تکلیف و حکم باشد برمیگردد به ترکیب لذا استصحاب جاری می شود. ولی اگر قید برای واجب باشد استصحاب زمان جاری می شود ولی نمی توان با استصحاب زمان اثبات کرد که پس فعل مقیدا به زمان محقق شده است.

 

logo