« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیهات، تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی، نقد کلام شیخ انصاری رحمه الله/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی، نقد کلام شیخ انصاری رحمه الله

 

بحث ما در استصحاب زمان و زمانیات بود. کلام مرحوم شیخ رحمه الله را خواندیم. مرحوم شیخ فرمودند در زمان و زمانیات اگر به واقع نگاه کنیم ادله استصحاب بر آن تطبیق نمی کند زیرا ظاهر ادله استصحاب این است که باید یقین سابق و شک لاحق به بقاء داشته باشیم و در زمان و زمانیات شک در بقاء نداریم لذا استصحاب جاری نمی شود.

مرحوم شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه فرموده اند شیخ که فرموده است ارکان استصحاب محقق نیست درست است ولی به شرط اینکه بگوییم ارکان استصحاب یقین به حدوث و شک در بقا است ولی اگر بگوییم ارکان استصحاب یقین سابق و شک لاحق داشته باشیم حرف ایشان درست نیست. توضیح اینکه یقین به تحقق زمان داریم و شک در تحقق داریم یعنی شک در استمرار آن داریم لذا اینطور که باشد استصحاب جاری می شود. مرحوم امام خمینی قدس سره فرموده اند حرف شیخ درست است و حرف استاد لازم نیست گفته شود. وقتی در ادله استصحاب می گوید کنت علی یقین فشککت این یعنی شک در بقاء دارد پس ظاهر ادله استصحاب یقین به حدوث و شک در بقاء است و ارکان استصحاب هم کاملا محقق است. مرحوم شیخ در زمان و زمانیات استصحاب را جاری میدانستند و در فعل مقید به زمان فرموده اند اصل مثبت می شود ولی مرحوم امام در همه موارد استصحاب را جاری می داند.

تحقيق المقام هذا و التحقيق: أنَّ الشكّ في البقاء مُعتبر في الاستصحاب و مُستفاد من الأدلّة، و مع ذلك لا إشكال في جريانه في الزمان و الزمانيّات المُتصرّمة. أمّا استفادة اعتباره منها؛ فلأنَّ مُقتضى الكبرى المجعولة و هي قوله: (لا ينقض اليقين بالشكّ‌) أنَّ اليقين الفعليّ لا ينقض بالشكّ الفعليّ‌، و لازمه أن يكون هنا شكّ فعليّ مُتعلّق بعين ما تعلّق به اليقين الفعليّ‌، و لا يُتصوّر ذلك إلاّ بأن يكون الشكّ في بقاء ما علم وجوده سابقاً، فقوله: (لأنّك كنت علىٰ يقين من طهارتك فشككت، و ليس ينبغي لك أن تنقض اليقين بالشكّ أبداً) عبارة اُخرى عن الشكّ في بقاء الطهارة، فكيف يقال لا يستفاد ذلك من الأخبار ؟! و أمّا مع اعتباره يكون الاستصحاب جارياً في الزمان و الحركة؛ فلبقاء هويّتهما الشخصيّة، و وجودهما الخارجي البسيط: أمّا عند العقل فلما هو المُقرّر في محلّه من وجود الحركة القطعيّة؛ أي الوجود المُستمر المُتدرّج، و إن كان نحو وجودها مُتصرّماً مُتقضّياً، فما دام المُتحرّك مُتحرّكاً تكون الحركة مُتحقّقة باقية بعين شخصيّته المُتدرّجة، و لكلّ موجود نحو وجود خاصّ به، يكون عدمه بعدم هذا الوجود، لا الوجود الغير اللائق به فالحركة و الزمان يكون نحو وجودهما اللائق بهما هو الوجود المُتصرّم المُتجدّد، لا الوجود الثابت، فالنافي لوجود الحركة القطعيّة و الزمان إن نفى عنهما الوجود الثابت فقد نفى عنهما ما لا يكون وجوداً لهما، و إن نفى الوجود المُتصرّم المُتجدّد عنهما فقد التزم بما هو خلاف الضرورة، فالحركة أمر مُمتدّ مُستمرّ باق بالامتداد التصرّمي و البقاء التجدّدي و الاستمرار التغيّري.

تحقیق این است که شک در بقا در استصحاب معتبر است و از روایات استصحاب همین فهمیده می شود که یقین به حدوث و شک در بقاء از ارکان استصحاب است. با این وجود در زمان و زمانیات استصحاب بدون مشکل جاری میشود.

پس دو ادعا ایشان دارند اول اینکه مستفاد از ادله شک در بقا است دوم اینکه علی رغم این استصحاب در زمان و زمانیات جاری می شود. اما اول به خاطر اینکه مقتضای ادله این است که شک و یقین هر دو فعلیت دارد و متعلق آن دو یکی هست و این قابل تصور نیست مگر در موردی که شک در بقای چیزی داشته باشید که حدوثش سابقا معلوم بوده است. یقین به طهارت داشته و شک داشتی یعنی یقین به حدوث داشته ای و الان هم این یقین هست ولی شک در بقای طهارت دارید. پس چطور گفته میشود که اخبار بر شک در بقا دلالت ندارد.

اما ادعای دوم این است که علی رغم اینکه شک در بقا معتبر است در عین حال استصحاب زمان و زمانیات جاری است زیرا هویت شخصیه حرکت و زمان باقی است هم عرفا هم عقلا. اما عندالعقل به خاطر اینکه یک بحث فلسفی است که اولا حرکت قطعیه وجود دارد حرکت قطعیه یعنی خروج الشیئ من القوة الی الفعل فعلیت یعنی وجود بالفعل و قوه یعنی استعداد و قابلیت، شیئی قابلیت دارد و این قابلیت به فعلیت برسد.

مرحوم امام به مطلبی اشاره نموده اند که مرحوم آیت الله خوئی هم به آن اشاره کرده اند؛ زمان آیا به این معنا است که چند آن و لحظه را کنار هم گذاشته اید و زمان شده است؟ مثل یک تسبیح هزار دانه که تک تک دانه هایش جداست ولی با نخی به هم کشیده شده اند و کنار هم جمع شده اند شد تسبیح. آیا زمان هم همینطور است که چند دقیقه را کنار هم گذاشته اند شده است ساعت و هکذا. مرحوم آیت الله خوئی فرموده است این مساله منتهی به جزء لایتجزی می شود که درست نیست. اما قول دیگر این است که زمان یک حقیقت به هم پیوسته است که در حال شدن است نه ماندن که به آن حرکت گفته می شود یا وجود سیال. وقتی توقف کند آن حقیقت تمام می شود. اگر گفتیم حرکت و زمان یک حقیقت واحد سیال است استصحاب جاری می شود. عرف هم زمان را یک چیز می بیند . اشکال شما این بود که دقیقه ها را جدا می گرفتید و چند چیز می دانستید لذا متیقن و مشکوک دو چیز است پس استصحاب جاری نمی شود در حالی که این درست نیست.

اشکالی به ذهن می رسد که با این نگاه در زمان دیگر شک در بقاء معنا ندارد گرچه در حرکت این ایراد نباشد ولی در زمان این اشکال به ذهن می رسد.

بنابراین مرحوم امام فرموده اند هم عرف و هم عقل می گویند میقن و مشکوک یکی است و استصحاب جاری می شود.

تا اینجا را مرحوم آیت الله خوئی نیز فرموده اند. مرحوم میرزای نائینی برای حل مشکل فرموده استصحاب حکم را می کنیم. مرحوم امام خمینی قدس سره فرموده اند این حرف اصلا قابل گفتن نیست.

logo