1403/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم سوم)-تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم سوم)-تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی
بحث در استصحاب کلی بود. به استصحاب کلی قسم ثالث رسیدیم.
تصویر استصحاب کلی قسم سوم: می دانیم کلی در ضمن یک فردی محقق شد. نمی دانیم مقارن با آن شخص شخص دومی هم محقق شد یا نه؟ مثلا می دانیم کلی حدث در ضمن بول محقق شد بعد وضو می گیریم ولی احتمال می دهیم هم زمان با از بین رفتن بول فرد دیگری مثل ریح محقق شد یا نه؟ لذا احتمال می دهیم کلی حدث باقی باشد.
سه مصداق برای کلی قسم سوم
اول: یقین داریم فردی که در ضمن آن کلی محقق شده بود از بین رفته است ولی نمی دانیم با از بین رفتن آن فرد، فرد دیگری محقق شد یا نه؟ مثلا زید وارد اتاق شده است یقینا و بیرون رفته است یقینا ولی نمی دانیم همزمان با رفتن زید، عمرو داخل شد تا کلی انسان باقی باشد یا نه تا کلی انسان باقی نباشد؟ نسبت به فرد دوم مشکوک الحدوث هستیم لذا نمی توانیم آن را استصحاب کنیم؛ زیرا یقین سابق نسبت به آن نداریم.
دوم: کلی در ضمن یک فرد محقق شده ولی نمی دانیم همزمان با تحقق آن، فرد دیگری هم محقق شده یا نه؟ یقین داریم فرد اول از بین رفته ولی به خاطر شک در فرد دوم نمی دانیم کلی باقی است یا نه؟ مثلا یقین داریم زید داخل اتاق شد و یقین داریم خارج شده است ولی شک داریم عمرو نیز زمانی که زید در اتاق بوده او نیز در اتاق بوده یا نه؟
سوم: کلی در ضمن یک فرد تحقق پیدا کرده است ولی فردی است که مراتب شدید و ضعیف دارد مثلا یقین داریم رنگ سبز در فلان پارچه محقق شده ولی سبز پر رنگ است و رنگ سبز درجات مختلفی دارد. یقین داریم مرتبه شدیده رنگ سبز از بین رفته است ولی نمی دانیم کلی رنگ سبز در ضمن مرتبه ضعیف و کمرنگ آیا همچنان باقی هست یا نه؟
مرحوم شیخ این مورد را کلی قسم سوم دانسته ولی واقعیت این است که کلی قسم اول است زیرا در واقع شک داریم آیا جمیع مراتبش از بین رفته است یا نه؟
این تنبیه سوم بود.
مرحوم فاضل تونی قدس سره مطلبی را درباره اصل عدم تذکیه فرموده اند که در بحث برائت مفصل توضیح دادیم لذا تکرار نمی کنیم.
تنبیه چهارم: استصحاب امور تدریجی
تنبیه بعدی این است که استصحاب در زمان و زمانیات جاری می شود یا نه؟
مثلا نمی دانیم غروب شده است تا نماز عصر قضا شده باشد و یا هنوز غروب نشده است؛ آیا می توان استصحاب روز کرد یا نه؟
در زمانیات یعنی اموری که در زمان واقع می شوند و حالت سکون ندارند مثل حرکت یعنی اشیاء متصرم الوجود و تدریجی الوجود که شیئا فشیئا عوض می شوند جزئی میرود و جزء دیگر می آید؛ آیا اگر شک در بقاء کردیم می توانیم استصحاب کنیم یا نه؟ آیا ارکان استصحاب هست تا جاری شود یا ارکان محقق نیست تا جاری نشود؟
اشکال محقق حائری در استصحاب امور تدریجی
ایرادی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله تعالی علیه گرفته اند: درر الفوائد ج 2 ص 175:
الامر الرابع: المستفاد من اخبار الباب أنّ مجرى الاستصحاب ما شك في تحققه لاحقا مع القطع بتحققه سابقا، فحينئذ لا فرق بين ما يكون قارا بالذات و ما يكون تدريجيا، كالزمان و الزمانيات كالتكلم و الحركة و امثالهما، ضرورة انها ما لم تنقطع وجود واحد حقيقى، و ان كان نحو وجودها ان يتصرم شيئا فشيئا، و حينئذ فلو شك في تحقق الحركة مثلا او نفس الزمان بعد ما علم بتحققه سابقا فقد شك في تحقق عين ما كان محققا سابقا، فلا يحتاج في التمسك بالاخبار الى المسامحة العرفية، نعم لو كان محل الاستصحاب الشك في البقاء امكن ان يقال: ان مثل الزمان و الزمانيات خارج عن العنوان المذكور، لعدم تصور البقاء لها إلاّ بالمسامحة العرفية، لكن ليس هذا العنوان في الادلة و بعبارة اخرى: المعتبر في الادلة صدق نقض اليقين بالشك، و لا تفاوت في ذلك بين التدريجيات و غيرها.
آنچه از اخبار استصحاب استفاده می شود این است که اگر شک داریم در تحقق چیزی که یقین به تحققش در زمان سابق داریم استصحاب جاری میشود. فرقی نمی کند شیئی باشد دارای ثبات و قرار داشته باشد یا شیئی باشد که قرار ندارد مانند حرکت و تکلم و ... . زیرا بدیهی است که امور تدریجیه تا وقتی منقطع نشده اند وجود واحد حقیقی هستند و اگر شما در لاحق شک در وجودش پیدا کنید شما به همان چیزی که یقین داشته ای شک نموده ای لذا در تمسک به اخبار نیاز به تسامح عرفی نداری. مثلا می دانی حرکت تحقق پیدا کرده شک داری ازبین رفته یا نه؟ اینجا ارکان استصحاب هست یعنی یقین سابق و شک لاحق وجود دارد. در تدریجیات این دو رکن هست پس استصحاب جاری می شود. اما اگر گفتید یقین به حدوث و شک در بقاء از ارکان استصحاب است در تدریجیات ارکان استصحاب درست نمی شود لذا استصحاب جاری نمی شود (مگر با تسامح عرفی). زیرا آنچه به آن یقین داریم آنات اولیه است و نسبت به آنات بعدی در حال بقاء، شک در حدوثشان داریم نه در بقائشان. در زمانیات هم همینطور است.
اصطلاح حرکت
حرکت در حکمت دو جور برایش گفته اند: اول حرکت توسطیه: یعنی کون الشیئ بین المبدأ و المنتهی. این معنای از حرکت اعتباری و ساختگی است. دوم حرکت قطعیه: یعنی خروج الشیئ من القوة الی الفعل یعنی شیئی مثل ماشین که همه چیزش درست است استعداد حرکت و رسیدن به مقصد را دارد حرکت می کند از قوه خارج می شود و به فعلیت مقصد می رسد. حرکت قطعیه متصرم الوجود است یعنی باید یک فعلیت را پشت سر بگذارد و به فعلیت دوم برسد و هکذا تا پایان حرکت. در حرکت قطعیه بقاء نیست. لذا اگر یقین به حدوث فعلیت اول داشت بعد شک کرد شکش در حدوث فعلیت جدید است نه شک در بقای فعلیت قبلی زیرا فعلیت قبلی یقینا از بین رفته است.
بنابراین اگر گفتید یقین به تحقق در سابق و شک در تحقق در لاحق ارکان استصحاب هستند در زمان و زمانیات ارکان استصحاب هست و جاری می شود ولی اگر گفتید یقین به حدوث و شک در بقاء از ارکان استصحاب هستند در زمان و زمانیات ارکان استصحاب ناتمام است.
مشابه این را مرحوم شیخ انصاری قدس سره فرموده اند که سیأتی ان شاء الله.