1403/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، شبهه عبائیة)/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، شبهه عبائیة)
در بحث اصول به شبهه عبائیه رسیدیم.
مرحوم میرزای نائینی رحمه الله دو جواب از این شبهه داده اند که نقل شد و شاگرد ایشان مرحوم آیت الله خوئی رحمه الله ایراداتی به استادشان گرفته اند که در جلسه قبل بیان شد.
گفتیم شبهه عبائیه می گوید بین استصحاب نجاست و قاعده علم اجمالی که می گوید ملاقی احد الاطراف نجس نیست تعارض می شود.
جواب مرحوم امام خمینی رحمه الله از شبهه عبائیه:
الجواب عن الشبهة العبائيّة
ثمَّ إنَّه لا إشكال في أنَّه لا يترتّب على استصحاب الكلّي أثر الفرد و لا أثر غيره من لوازمه و ملزوماته؛ ضرورة أنَّ بقاء الكلّي مستلزم عقلاً لوجود الفرد الطويل، و هذا هو الجواب عن الشبهة العبائيّة المعروفة ؛ فإنَّه مع تطهير أحد طرفي الثوب لا يجري استصحاب الفرد المُردّد، و لكن جريان استصحاب النجاسة و إن كان ممّا لا مانع منه؛ لأنَّ وجود النجاسة في الثوب كان مُتيقّناً، و مع تطهير أحد طرفيه يشكّ في بقائه فيه، إلاّ أنَّه لا يترتّب على مُلاقاة الثوب أثر مُلاقاة النجس؛ فإنَّ استصحاب بقاء الكلّي أو الشخص الواقعيّ، لا يثبت كون مُلاقاة الأطراف مُلاقاة النجس إلاّ بالأصل المُثبت، لأنَّ مُلاقاة الأطراف مُلاقاة للنجس عقلاً.
استصحاب کلی بکنید اثر خود کلی را می توانید مترتب کنید نه اثر فرد را. در فرد قصیر و طویل همین مطلب گفته شد. مثلا کلی حدث را استصحاب کند باید اثر کلی را مترتب کند و اگر حدث اصغر را استصحاب می کند باید اثر حدث اصغر را مترتب کند. اگر آثار فرد و کلی با هم فرق کنند با استصحاب یکی اثر دیگری مترتب نمی شود. بنابراین نکته اول این است که بر استصحاب کلی، آثار فرد مترتب نمی شود و آثار و لوازم فرد نیز مترتب نمی شود زیرا اصل مثبت می شود. زیرا بقای کلی اقتضای عقلی می کند که فرد باقی باشد و این اثر عقلی مترتب بر استصحاب نمی شود. مثلا در شبهه عبائیه بگوید کلی نجاست را استصحاب می کنم پس طرفی که نشسته ام نجس است. همین جواب شبهه عبائیه است. یعنی استصحاب کلی جاری بشود چه اثری می خواهد داشته باشد؟ اثر کلی نجاست چیست که آن را استصحاب کرده اید؟ می خواهید بگویید پس طرفی که شسته نشده نجس است و دستم که با آن ملاقات کرده نجس می شود؟ این از لوازم عقلی بقای کلی نجاست است که نجاست در طرف شسته نشده است. پس اگر استصحاب کلی اثر ندارد استصحاب جاری نمی شود پس تعارض برداشته می شود.
با استصحاب کلی نجاست اثبات نمی شود که دست با نجس ملاقات کرده است مگر با اصل مثبت که بگوید کلی نجاست هست پس این ملاقا نجس است پس دستم با نجس ملاقات کرده است. بله اگر استصحاب شخصی جاری بشود و این فرد خاص و طرف خاص از عبا مستصحب النجاسه بشود اثر نجاست ملاقی مترتب می شود زیرا همانطور که ملاقی با نجس نجس است ملاقی با مستصحب النجاسه نیز نجس است.
أ لا ترى أنَّه لو وجب عليه إكرام عالم، و كان في البيت شخصان يعلم كون أحدهما عالماً، فخرج أحدهما من البيت، و بقي الآخر يجري استصحاب بقاء العالم في البيت، و يترتّب عليه أثره لو كان له أثر، لكن لا يثبت كون الشخص الموجود عالماً ليكون إكرامه عملاً بالتكليف، بخلاف ما لو كان زيد عالماً و شكّ في بقاء علمه؛ فإنَّ استصحاب كونه عالماً يكفي في كون إكرامه مُسقطاً للتكليف، كما أنَّه لو شكّ في زوال النجاسة المعلومة بالإجمال؛ بأن يشكّ في أنَّ الثوب الذي علم كون أحد طرفيه نجساً هل غسل أم لا؟ يجري استصحاب الكلّي، و لا يثبت كون ملاقي جميع أطرافه نجساً؛ لما عرفت.
با استصحاب کلی عالم نمی توان نتیجه گرفت پس این شخص عالم است پس اکرامش واجب است ولی اگر شک در بقای علم زید بکند با استصحاب عالم بودن زید اثر بر آن مترتب می شود یعنی اکرامش واجب می باشد.
استصحاب فرد مردد
آیا استصحاب فرد مردد می شود انجام داد یا نه؟ از نظر تشخص خارجی نمی شود ولی به این معنا که فرد مردد را ما نمی شناسیم گرچه ثبوتا آن فرد مردد نیست لذا می توان فرد مردد را استصحاب نمود.